Contents
شخصیت انسان و روح او چون بیابانی خشک و بیآب و درخت است، یا چون دانهای بیارزش و پست. تمام ارزش او به تواناییهایی است که دارد؛ مانند یک هسته خرما که میتواند درخت تنومندی شده و صدها تن را از گرسنگی برهاند. یک نوزاد که خوردن شیر را بلد نیست شاید به جرّاحی تبدیل شود که پیوند قلب میکند. باید به توان خود امید داشت و برای شکوفایی آن تلاش نمود. هر انسانی توانایی به دست آوردن روح ایمان، تقوی و سعادت معنوی و اخلاقی را دارد و باید آنها را به دست آورد.
آبادانی یک گلستان به بذر و آب نیازمند است، آبادانی روح به چه نیاز دارد؟ قران بر علم و عمل پافشاری میکند. دانشهای پاک همانند بذر و عمل صالح مانند آبیاری آن هستند. دانش با رفتار صحیح به یقین، ایمان و اخلاق فاضله بدل گشته و روح را جان دیگری میبخشند. سپس روح پاک همچون ریشه یک درخت برگ و شاخه را تازه نگه داشته و هر روز میوههای شیرین میآفریند. دو آیه زیر به این دو حقیقت دلالت میکنند. سخن پاک، یعنی باورهای پاک را رفتارهای نیک بالا میبرند، سپس باورهای نیک چون درختی پرقدرت بهره میدهند.
«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» فاطر، ۱۰ «مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»
علی علیهالسلام فرمود: راستگویی، امانتداری، تعهد، صله ارحام، ترحم بر ضعیفان، نشر دادن به نیکیها، خوشخلقی و گشادهرویی، پی روی از علم و هر چه به خدا نزدیک کند نشانههای مؤمن هستند. طوبی و سرانجام نیک برای آنان است. طوبی درختی در بهشت است. ریشهاش در خانه پیامبر و شاخهای از آن در خانه مؤمنان میباشد. آنچه بخواهد از آن میچیند. آری، مردم را از خود آسوده سازید و شبها از خدا بخواهید تا از پلیدیها رها شوید. اینگونه باشید.[۱]
مرحوم فیض کاشانی مینویسد: تأویل این حدیث این است که طوبى درخت علوم ديني است؛ که اصلش از پیامبر است. ایشان مدينۀ علم بود و شاخههای این علم در قلب مؤمنان بود. فإن المعرفة بذر المشاهدة و العمل الصالح غرس النعيم.[۲]
از این رو تمام ظواهر قیامت محصول عمل صالح است و کافران تقاضا میکنند تا به دنیا برگردند و عمل صالح انجام دهند. رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ. السجدۀ، ۱۲
رفتارها آثار مختلفی دارند که میتوان آنها را چنین تقسیمبندی کرد:
یک. تأثیرات طبیعی: آثاری که با آزمایش میتوان آنها را مشاهده کرد. به امام باقر علیهالسلام گفتند: مردار، خون، گوشت خوک و خمر چرا حرام شدند؟ فرمود: خداوند صلاح و فساد بدن را میداند. از این رو هر چه بدن را فاسد میکرد حرام شمرد. گوشت مردار قوای بدن را سست میکند و خورنده آن به مرگ ناگهانی گرفتار میشود. خون زردی و قساوت قلب میآورد. خمر جوانمردی را از بین میبرد و بر زشتیها گستاخ میکند.[۳]
دو. تأثیرات اخلاقی:
سه. تأثیرات معنوی: این آثار با علوم آزمایشگاهی قابلاثبات و نفی نیستند. وحی الهی از آنان خبر داده و تجارب نیز بعضی از آنها را اثبات کردهاند. این آثار در فرد، اجتماع و طبیعت دیده میشوند و شگفتانگیزند.
در زندگی فردی مانند صلهرحم که عمر را افزایش میدهد و صدقه رفع بلا میکند.
در زندگی اجتماعی همچون تقوی که درهای روزی را باز میکند و گناهان علنی فساد عمومی در پی دارند. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف، ۹۶). «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس» (روم، ۴۱)
حتی در جهان ماده تأثیر میگزارند. إِذَا فَشَتْ أَرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أَرْبَعَةٌ إِذَا فَشَا الزِّنَا كَثُرَتِ الزَّلَازِلُ وَ إِذَا أُمْسِكَتِ الزَّكَاةُ هَلَكَتِ الْمَاشِيَةُ وَ إِذَا جَارَ الْحُكَّامُ فِي الْقَضَاءِ أُمْسِكَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ إِذَا خُفِرَتِ الذِّمَّةُ نُصِرَ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ. وسائل الشيعة، ج۸، ص ۱۳
چهار. تأثیر در نسل: یک رفتار شایسته گاهی خانهای را آباد میکند و اثرش تا چند نسل میماند. قران میفرماید: خضر دیوار خرابی را آباد کرد که ملک کودکانی بود. پدرشان در پی دیوار گنجی پنهان کرده بود. دیوار از بین رفته بود و اگر دیگران به اصلاح آن میپرداختند گنج را تصاحب میکردند. خضر آن را اصلاح کرد تا زمان بزرگ شدن کودکان سالم بماند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ لَيُصْلِحُ بِصَلَاحِ الرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ وَ أَهْلَ دُوَيْرَتِهِ وَ دُوَيْرَاتٍ حَوْلَهُ فَلَا يَزَالُونَ فِي حِفْظِ اللَّهِ لِكَرَامَتِهِ عَلَى اللَّهِ.[۴]
داستان ابونیزر، فرزند نجاشی پادشاه حبشه، نیز شنیدنی است. پس از مرگ نجاشی خانواده او را به اسیری گرفته و فروختند. علی علیهالسلام آن را شنید و کسی فرستاد ابونیزر را خریده و او را آزاد کرد. فرمود: پدرش خدمت بزرگی به مسلمانها نموده بود. ابونیزر در خانه علی علیهالسلام ماند و مسئول دو باغ ایشان بود. فرزندش نصر از شهدای کربلاست.
پنج: کیفر اعمال: رفتارهای زشت بدون مجازات نمیمانند. کیفر آنها از همین دنیا شروع میشوند. امام صادق فرمود: حکومت بنیامیه از این رو پایان یافت که حسین بن علی را کشتند. حکومت بنی مروان را کشتن زید بر باد داد. زبان مروان حمار، آخرین خلیفه مروانی را بریدند و بر گربهای انداختند. او زبان مردی را بریده و بر همین گربه انداخته بود.
شش. تجسم اعمال. رفتارهای ما اثر تولیدی نسبت به بهشت و جهنم دارند. عالمان بر این باورند که جهان آخرت با رفتار ما ساخته میشود.
از حقایق انکارناپذیر در عالم برزخ و قیامت احضار اعمال هست. فلسفه آفرینش همین است که انسان تلاش کند و حاصل تلاش خود را ببیند. قران کریم بیشترین تأکید را دراینباره دارد.
*سوره تکویر دوازده حادثه مهم را ذکر میکند که بعضی به برچیدن این نظام و بعضی به آفرینش دوباره آن مربوط هستند و سپس غایت آن را بیان میکند. «دوازده حادثه رخ میدهد تا انسان عمل خویش را ببیند»
«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَت»
*سوره زلزال: حوادث روز قیامت را ذکر میکند و سپس میفرماید: تا انسان با عملش روبرو گردد.
«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»
*سوره قیامت با قسم بزرگی قیامت را یاد میکند، شبهه مخالفین را پاسخ میدهد، بستر روانی آن را توضیح میدهد، سپس نشانههای قیامت را بیان کرده و میفرماید: به انسان آنچه از پیش یا پس فرستاد را خبر میدهند.
«يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ كَلَّا لا وَزَرَ إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَه»
*سوره قارعه حوادث سهمگین قیامت را برای نصب ترازوی اعمال میشمارد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الْقارِعَةُ وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ في عيش راضِيَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ نارٌ حامِيَةٌ»
يقول سبحانه: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «۲» و ظاهر الآية هو مشاهدة نفس العمل؛ و تأويله بمشاهدة الجزاء، على خلاف الظاهر و الآيات الواردة في مجال تجسّم الأعمال كثيرة، نكتفي بواحدة منها: يقول سبحانه: وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ* يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ.
قال الشيخ البهائي قدس الله روحه تجسم الأعمال في النشأة الأخروية قد ورد في أحاديث متكثرة من طرق المخالف و المؤالف
ثم قال قال بعض أصحاب القلوب إن الحيات و العقارب بل و النيران التي تظهر في القبر و القيامة هي بعينها الأعمال القبيحة و الأخلاق الذميمة و العقائد الباطلة التي ظهرت في هذه النشأة بهذه الصورة و تجلببت بهذه الجلابيب كما أن الروح و الريحان و الحور و الثمار هي الأخلاق الزكية و الأعمال الصالحة و الاعتقادات الحقة التي برزت في هذا العالم بهذا الزي و تسمت بهذا الاسم إذ الحقيقة الواحدة تختلف صورها باختلاف الأماكن فتحلى في كل موطن بحلية و تزيا في كل نشأة بزي و قالوا إن اسم الفاعل في قوله تعالى يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ ليس بمعنى استقبال بأن يكون المراد آنها ستحيط بهم في النشأة الأخرى كما ذكره الظاهريون من المفسرين بل هو على حقيقته أي معنى الحال فإن قبائحهم الخلقية و العملية و الاعتقادية محيطة بهم في هذه النشأة و هي بعينها جهنم التي ستظهر عليهم في النشأة الأخروية بصورة النار و عقاربها و حياتها و قس على ذلك قوله تعالى الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً و كذلك قوله تعالى يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً ليس المراد آنها تجد جزاءه بل تجده بعينه لكن ظاهرا في جلباب آخر و قوله تعالى فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ كالصريح في ذلك و مثله في القرآن العزيز كثير و ورد في الأحاديث النبوية منه ما لا يحصى
و أما الآيات و الأخبار فهي غير صريحة في ذلك إذ يمكن حملها على أن الله تعالى يخلق هذه بإزاء تلك أو هي جزاؤها و مثل هذا المجاز شائع و بهذا الوجه وقع التصريح في كثير من الأخبار و الآيات و الله يعلم و حججه ع. بحار الأنوار، ج۷، ص: ۲۳۰
[۱] طُوبَى شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ ص وَ لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْهَا لَا يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِهِ شَهْوَةُ شَيْءٍ إِلَّا أَتَاهُ بِهِ ذَلِكَ… أَلا فَفِي هَذَا فَارْغَبُوا إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ إِذَا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ افْتَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَكَارِمِ بَدَنِهِ يُنَاجِي الَّذِي خَلَقَهُ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِهِ أَلَا فَهَكَذَا كُونُوا. كافي، ج۲، ص ۲۴۰.
[۲] وافي، ج۴، ص ۱۶۶
[۳] وَ لَكِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهَا فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ. بحار الأنوار، ج۶۲، ص ۱۶۴
[۴] (۱) مجمع البيان ج ۶ ص ۴۸۸.