عمل صالح

Contents

عمل صالح.. ۱

اثر اعمال.. ۲

ملاقات با عمل.. ۴

عمل صالح

شخصیت انسان و روح او چون بیابانی خشک و بی­آب و درخت است، یا چون دانه­ای بی­ارزش و پست. تمام ارزش او به توانایی­هایی است که دارد؛ مانند یک هسته خرما که می­تواند درخت تنومندی شده و صدها تن را از گرسنگی برهاند. یک نوزاد که خوردن شیر را بلد نیست شاید به جرّاحی تبدیل شود که پیوند قلب می‌کند. باید به توان خود امید داشت و برای شکوفایی آن تلاش نمود. هر انسانی توانایی به دست آوردن روح ایمان، تقوی و سعادت معنوی و اخلاقی را دارد و باید آن‌ها را به دست آورد.

آبادانی یک گلستان به بذر و آب نیازمند است، آبادانی روح به چه نیاز دارد؟ قران بر علم و عمل پافشاری می‌کند. دانش­های پاک همانند بذر و عمل صالح مانند آبیاری آن هستند. دانش با رفتار صحیح به یقین، ایمان و اخلاق فاضله بدل گشته و روح را جان دیگری می­بخشند. سپس روح پاک همچون ریشه یک درخت برگ و شاخه را تازه نگه داشته و هر روز میوه‌های شیرین می­آفریند. دو آیه زیر به این دو حقیقت دلالت می­کنند. سخن پاک، یعنی باورهای پاک را رفتارهای نیک بالا می­برند، سپس باورهای نیک چون درختی پرقدرت بهره می­دهند.

«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ‏» فاطر، ۱۰ «مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»

علی علیه‌السلام فرمود: راست‌گویی، امانت‌داری، تعهد، صله ارحام، ترحم بر ضعیفان، نشر دادن به نیکی­ها، خوش­خلقی و گشاده‌رویی، پی روی از علم و هر چه به خدا نزدیک کند نشانه‌های مؤمن هستند. طوبی و سرانجام نیک برای آنان است. طوبی درختی در بهشت است. ریشه‌اش در خانه پیامبر و شاخه‌ای از آن در خانه مؤمنان می‌باشد. آنچه بخواهد از آن می‌چیند. آری، مردم را از خود آسوده سازید و شب‌ها از خدا بخواهید تا از پلیدی‌ها رها شوید. این‌گونه باشید.[۱]

مرحوم فیض کاشانی می‌نویسد: تأویل این حدیث این است که طوبى درخت علوم ديني است؛ که اصلش از پیامبر است. ایشان مدينۀ علم بود و شاخه‌های این علم در قلب مؤمنان بود. فإن المعرفة بذر المشاهدة و العمل الصالح غرس النعيم.[۲]

از این رو تمام ظواهر قیامت محصول عمل صالح است و کافران تقاضا می‌کنند تا به دنیا برگردند و عمل صالح انجام دهند. رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ‏. السجدۀ، ۱۲

اثر اعمال

رفتارها آثار مختلفی دارند که می‌توان آن‌ها را چنین تقسیم­بندی کرد:

یک. تأثیرات طبیعی: آثاری که با آزمایش می‌توان آن‌ها را مشاهده کرد. به امام باقر علیه‌السلام گفتند: مردار، خون، گوشت خوک و خمر چرا حرام شدند؟ فرمود: خداوند صلاح و فساد بدن را می‌داند. از این رو هر چه بدن را فاسد می‌کرد حرام شمرد. گوشت مردار قوای بدن را سست می‌کند و خورنده آن به مرگ ناگهانی گرفتار می‌شود. خون زردی و قساوت قلب می­آورد. خمر جوانمردی را از بین می­برد و بر زشتی­ها گستاخ می‌کند.[۳]

دو. تأثیرات اخلاقی:

سه. تأثیرات معنوی: این آثار با علوم آزمایشگاهی قابل‌اثبات و نفی نیستند. وحی الهی از آنان خبر داده و تجارب نیز بعضی از آن‌ها را اثبات کرده‌اند. این آثار در فرد، اجتماع و طبیعت دیده می‌شوند و شگفت‌انگیزند.

 در زندگی فردی مانند صله‌رحم که عمر را افزایش می‌دهد و صدقه رفع بلا می‌کند.

در زندگی اجتماعی همچون تقوی که درهای روزی را باز می‌کند و گناهان علنی فساد عمومی در پی دارند. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‏» (اعراف، ۹۶). «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس‏» (روم، ۴۱)

حتی در جهان ماده تأثیر می­گزارند. إِذَا فَشَتْ أَرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أَرْبَعَةٌ إِذَا فَشَا الزِّنَا كَثُرَتِ الزَّلَازِلُ وَ إِذَا أُمْسِكَتِ الزَّكَاةُ هَلَكَتِ الْمَاشِيَةُ وَ إِذَا جَارَ الْحُكَّامُ فِي الْقَضَاءِ أُمْسِكَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ إِذَا خُفِرَتِ الذِّمَّةُ نُصِرَ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ. وسائل الشيعة، ج‏۸، ص ۱۳

چهار. تأثیر در نسل: یک رفتار شایسته گاهی خانه‌ای را آباد می‌کند و اثرش تا چند نسل می­ماند. قران می‌فرماید: خضر دیوار خرابی را آباد کرد که ملک کودکانی بود. پدرشان در پی دیوار گنجی پنهان کرده بود. دیوار از بین رفته بود و اگر دیگران به اصلاح آن می‌پرداختند گنج را تصاحب می‌کردند. خضر آن را اصلاح کرد تا زمان بزرگ شدن کودکان سالم بماند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ لَيُصْلِحُ بِصَلَاحِ‏ الرَّجُلِ‏ الْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ وَ أَهْلَ دُوَيْرَتِهِ وَ دُوَيْرَاتٍ حَوْلَهُ فَلَا يَزَالُونَ فِي حِفْظِ اللَّهِ لِكَرَامَتِهِ عَلَى اللَّهِ‏.[۴]

داستان ابونیزر، فرزند نجاشی پادشاه حبشه، نیز شنیدنی است. پس از مرگ نجاشی خانواده او را به اسیری گرفته و فروختند. علی علیه‌السلام آن را شنید و کسی فرستاد ابونیزر را خریده و او را آزاد کرد. فرمود: پدرش خدمت بزرگی به مسلمان‌ها نموده بود. ابونیزر در خانه علی علیه‌السلام ماند و مسئول دو باغ ایشان بود. فرزندش نصر از شهدای کربلاست.

پنج: کیفر اعمال: رفتارهای زشت بدون مجازات نمی‌مانند. کیفر آن‌ها از همین دنیا شروع می‌شوند. امام صادق فرمود: حکومت بنی‌امیه از این رو پایان یافت که حسین بن علی را کشتند. حکومت بنی مروان را کشتن زید بر باد داد. زبان مروان حمار، آخرین خلیفه مروانی را بریدند و بر گربه‌ای انداختند. او زبان مردی را بریده و بر همین گربه انداخته بود.

شش. تجسم اعمال. رفتارهای ما اثر تولیدی نسبت به بهشت و جهنم دارند. عالمان بر این باورند که جهان آخرت با رفتار ما ساخته می‌شود.

ملاقات با عمل

از حقایق انکارناپذیر در عالم برزخ و قیامت احضار اعمال هست. فلسفه آفرینش همین است که انسان تلاش کند و حاصل تلاش خود را ببیند. قران کریم بیشترین تأکید را دراین‌باره دارد.

*سوره تکویر دوازده حادثه مهم را ذکر می‌کند که بعضی به برچیدن این نظام و بعضی به آفرینش دوباره آن مربوط هستند و سپس غایت آن را بیان می‌کند. «دوازده حادثه رخ می‌دهد تا انسان عمل خویش را ببیند»

«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَت»‏

*سوره زلزال: حوادث روز قیامت را ذکر می‌کند و سپس می‌فرماید: تا انسان با عملش روبرو گردد.

«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى‏ لَها يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏»

*سوره قیامت با قسم بزرگی قیامت را یاد می‌کند، شبهه مخالفین را پاسخ می‌دهد، بستر روانی آن را توضیح می‌دهد، سپس نشانه­های قیامت را بیان کرده و می‌فرماید: به انسان آنچه از پیش یا پس فرستاد را خبر می­دهند.

«يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ كَلَّا لا وَزَرَ إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِيرَه‏»

*سوره قارعه حوادث سهمگین قیامت را برای نصب ترازوی اعمال می­شمارد.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ الْقارِعَةُ وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ‏ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ في عيش راضِيَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ نارٌ حامِيَةٌ»

تجسم اعمال

يقول سبحانه: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «۲» و ظاهر الآية هو مشاهدة نفس العمل؛ و تأويله بمشاهدة الجزاء، على خلاف الظاهر و الآيات الواردة في مجال تجسّم الأعمال كثيرة، نكتفي بواحدة منها: يقول سبحانه: وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ* يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ.

قال الشيخ البهائي قدس الله روحه تجسم الأعمال في النشأة الأخروية قد ورد في أحاديث متكثرة من طرق المخالف و المؤالف‏

ثم قال قال بعض أصحاب القلوب إن الحيات و العقارب بل و النيران التي تظهر في القبر و القيامة هي بعينها الأعمال القبيحة و الأخلاق الذميمة و العقائد الباطلة التي ظهرت في هذه النشأة بهذه الصورة و تجلببت بهذه الجلابيب كما أن الروح و الريحان و الحور و الثمار هي الأخلاق الزكية و الأعمال الصالحة و الاعتقادات الحقة التي برزت في هذا العالم بهذا الزي و تسمت بهذا الاسم إذ الحقيقة الواحدة تختلف صورها باختلاف الأماكن فتحلى في كل موطن بحلية و تزيا في كل نشأة بزي و قالوا إن اسم الفاعل في قوله تعالى يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ ليس بمعنى استقبال بأن يكون المراد آن‌ها ستحيط بهم في النشأة الأخرى كما ذكره الظاهريون من المفسرين بل هو على حقيقته أي معنى الحال فإن قبائحهم الخلقية و العملية و الاعتقادية محيطة بهم في هذه النشأة و هي بعينها جهنم التي ستظهر عليهم في النشأة الأخروية بصورة النار و عقاربها و حياتها و قس على ذلك قوله تعالى الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً و كذلك قوله تعالى يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً ليس المراد آن‌ها تجد جزاءه بل تجده بعينه لكن ظاهرا في جلباب آخر و قوله تعالى فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ كالصريح في ذلك و مثله في القرآن العزيز كثير و ورد في الأحاديث النبوية منه ما لا يحصى‏

و أما الآيات و الأخبار فهي غير صريحة في ذلك إذ يمكن حملها على أن الله تعالى يخلق هذه بإزاء تلك أو هي جزاؤها و مثل هذا المجاز شائع و بهذا الوجه وقع التصريح في كثير من الأخبار و الآيات و الله يعلم و حججه ع. بحار الأنوار، ج‏۷، ص: ۲۳۰


[۱] طُوبَى شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ ص وَ لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْهَا لَا يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِهِ شَهْوَةُ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَتَاهُ بِهِ ذَلِكَ… أَلا فَفِي هَذَا فَارْغَبُوا إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ إِذَا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ افْتَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَكَارِمِ بَدَنِهِ يُنَاجِي الَّذِي خَلَقَهُ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِهِ أَلَا فَهَكَذَا كُونُوا. كافي، ج‏۲، ص ۲۴۰.

[۲] وافي، ج‏۴، ص ۱۶۶

[۳] وَ لَكِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا يُصْلِحُهَا فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ وَ عَلِمَ مَا يَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ. بحار الأنوار، ج‏۶۲، ص ۱۶۴

[۴] (۱) مجمع البيان ج ۶ ص ۴۸۸.