انتظار

انتظار

آن­که در حال انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بمیرد شهید مرده است، حتی اگر در رختخواب خود مرده باشد.[۱] نه هر شهیدی، بلکه شهید در معرکه و بالاتر، شهید در خیمه قائم و در رکاب رسول خدا ص،[۲] و برتر از آنان. امام صادق به عمار ساباطی فرمود: ثواب صدقه پنهانی از صدقه آشکار بیشتر است، هم­چنین ارزش عبادت با امام غائب از عبادت با امام آشکار بالاتر است، زیرا او خدا را با ترس پرستیده، درحالی‌که مردم به او بی­تفاوت بوده­اند.[۳]

فضیلت و برتری منتظر در صبر، ایمان و نیّتِ قوی­تر اوست. رسول خدا ص فرمود: ایمان آخرالزمانی شگفت‌انگیز است. آن‌ها ما را نمی­بینند ولی سخن ما را می­پذیرند. آنان ایمان پنجاه تن از اصحاب مرا دارند چون بر حوادثی سخت­تر شکیبایی می­کنند. علی ع فرمود: آنان در خانه نشسته و بر فراش خود می­میرند ولی با نیّت پاکشان پاداش شمشیرزنان را دارند. امام رضا ع فرمود: دین­تان تقوی، عفاف، امانت­داری و انتظارِ شکیبانه باشد. علی ع وقتی بر جنازه‌ها در جنگ جمل نگریست، فرمود: گروهی که هنوز زاده نشده­اند در پاداشِ ما شریک‌اند، زیرا ما را می‌پذیرند. فَاُولئک شُرَکائنا فیما کُنّا فیه حقّاً حقّاً.[۴]

انتظار چشم‌به‌راه بودن، به پیشواز رفتن، عشقِ وصال و شکیبی است. انتظار امید به آینده و حرکت آفرین است. منتظرِ امام او را می­شناسد، از او دفاع می­کند و مردم را به محبّت او فرا می‌خواند. برای سلامتی‌اش قربانی و برای آمدنش دعا می­کند. دوستداران او را بزرگ می­شمارد و از طرف او کار نیک انجام می­دهد.[۵] امید منتظر خود یک عبادت است.[۶]

انتظار سه درون‌مایه دارد: ۱. نارضایتی از وضعیت موجود. منتظر از فتنه­های دوره غیبت ناراضی است. از ظلم، ستم، بی­اخلاقی و پایمال شدن ارزش­های دینی ناراحت است. ازاین‌رو با نظام فاسدِ فرهنگی و سیاسی همراهی نمی­کند.۲. امید به گشایش در آینده. منتظر ایمانش را از دست نمی­دهد. امام هادی فرمود: آن هنگام که پرچم و نشانه را از پیش پای شما برداشتند گشایش کارتان را از زیر پا بجوئید.[۷] زیر پا کنایه از ناگهانی بودن است. منتظر هرلحظه امید به گشایش دارد. ۳. آمادگیِ دائمی. منتظر تلاش­گر است و حتی به‌اندازه یک تیر برای ظهور آماده می­کند. شاید همان یک تیر بهانۀ خدا باشد تا او را تا ظهور نگاه دارد.[۸]انتظار و توقّع در لغت به معنای رصد کردن راه و شاید به معنای تلاش باشند؛ زیرا باب افتعال و تفعّل به معنای تلاش برای تحصیل یک‌چیز نیز آمده­اند.

امامان معصوم ع سخنان زیر را درباره منتظر گفته­اند: شخص منتظر از اولیای خدا و مُخلص حقیقی است. همچون بدریّون و اصحاب ویژه امام و در خیمه ایشان است. اگر او پیش از ظهورِ امام از دنیا برود چون شهید در رکاب پیامبر است. امام سجاد به ابوخالد کابلی فرمود: آنان شیعیان راستین هستند که در آشکار و نهان به دین خدا دعوت می­کنند.[۹]

با توجه به این سخنان، بیان مسئولیتِ منتظر لازم و ضروری است. وظایف او در سه امر دسته‌بندی می­شوند. وظیفۀ معرفتی، وظیفه عملی و وظیفه روحی و روانی

وظائف معرفتی

معرفت اوّل: غیبت دوره­ای پیش بینی شده در مسیر کاروان آدمی است و باید آن را با معرفت پذیرفت. رسول خدا در اولین روزهای رسالتش فرمود: زمان مهدی ع زمان سرگردانی است. له غیبةٌ و حیرةٌ. حیرت آن‌چنان با زمان غیبت درآمیخته که شیخ صدوق نام کتابش را التبصرة من الحیرة گذاشت. زمانی که امام معصوم در میان این کاروان نیست و مدّتی مدیر کاروان غایب شده و بخشی از وظایف را به نماینده و بخشی دیگر را به عموم کاروانیان واگذار کرده است. امام صادق ع فرمود: صاحب این امر را غیبتی است، چنگ زننده به دین در این زمان چون کسی است که خار مغیلان را بتراشد.[۱۰] ازاین‌رو، امامان معصوم بیشترین تلاش را در آماده کردن شیعه برای این زمان انجام دادند. شیعیان با همراهی سیزده معصوم دین‌داری را تجربه کرده و هر مشکل دینی را با آن‌ها مطرح و حتی در مشکلات زندگی با آن‌ها مشورت می­کردند. حال همچون جوانی که تا حال زیر نظر پدر فعالیت می­کرد باید مستقل می­شدند. اصل مشکل اینجا بود.

امامان در این بخش هشدارهایی دادند: انکار نکنید که به مرگ جاهلی می­میرید. سنّت خداوند همیشه چنین بوده که حجّت­هایش گاه پنهان و گاه آشکار بوده باشد. ظاهراً او خافیاً. هشدار زیر را خود رسول خدا داد: در زمان غیبت گروه زیادی سرگردان و سپس گمراه می­شوند. تَكُونُ لَهُ غَيبَةٌ و حَيرَةٌ حتَّی تَضِلَّ الخَلقُ عن أديانِهم.‏[۱۱] طول زمان گروه زیادی را جدا خواهد کرد. زخم‌زبان و شماتت زیاد می­شوند. امام مجتبی فرمود: بیزاری مسلمانان از یکدیگر تا انداختن آب دهان و لعن به همدیگر پیش خواهد رفت.[۱۲]

معرفت دوّم: پس از توجّه به هشدارها، فهم درست از چرایی غیبت لازم است. چرا باید این کاروان تنها بماند؟ چرا مشکلات پشت سر هم می­آیند؟ چرا هرروز مشکل­تر و پیچیده­تر از قبل می­شود؟ با این شناخت حیرت ما به تردید یا انکار تبدیل نمی­شود. در بخش رازِ غیبت به تفصیل با شش راز آشنا شدیم.

معرفتِ سوّم: فهمِ درست از دشواری هاست. باید منتظر و مواظب چه فتنه­هایی بود؟ چه‌کار کرد و چه‌کار نکرد؟ کجا سخن گفت، کجا ساکت و کجا در خانه ماند؟[۱۳] رسول خدا ص فرمود: فتنه­ای پیچیده و ریشه‌کن رُخ خواهد داد که یاران ویژه را نیز گرفتار کند. به اصحابش فرمود: گروهي در آخرالزمان مي‌آيند كه پنجاه برابر شما پاداش دريافت مي‌کنند. عرض شد: ولي ما در جنگ بَدر و اُحد، در کنار شما جنگيديم و قرآن در ميان ما نازل شد. چگونه آنان برتر از ما هستند؟ حضرت فرمود: مِحنت‌هايي را که آن‌ها مي‌کشند، شما نمي‌توانيد تحمّل كنيد. شما صبر آنان را نداريد.[۱۴] این بخش را نیز در فصل بحران­های آخرالزمانی توضیح دادیم. بحران معنویت، بحران حقیقت، فتنه کفر دجال و فتنه نفاق و تحریف سفیانی به تفصیل گذشت.

معرفتِ چهارم: بايد علائم و نشانه‌‌ها را شناخت تا از مهدی­های دروغین پیروی نکرد و مهدی حقیقی را تنها نگذاشت. حارث بن مغيره از امام صادق ع پرسيد: ما چگونه صاحب اين امر را بشناسيم؟ امام ع فرمود: از آرامش؛ وقار؛ علم و وصيّتي كه با خود دارد.[۱۵] باید امام را با خود امام شناخت، امام صادق ع نشانه­های او را با خروج سفیانی و خسفِ بیدا معرفی نکرد.

 در این میان، جداسازی نائبان حقیقی از مدّعیان دروغین ضروری است. عالمان ربّانی در زمان غیبت وارثان انبیاء، ثقات امامان، امینان خداوند در حلال و حرام، مرزبانان اندیشه و دفاع، نمونه‌هایی از اسماء الهی و پیروان راستین سنّت نبیّ اکرم معرّفی شده­اند. آن‌ها مَرجع مردم در دین و دنیا بوده و انکارشان انکار امام زمان دانسته می­شود. کافی است بدانیم مرجعیت دینی در زمان غیبت به آن‌ها واگذار شده و حتی نائبان چهارگانه در دوره غیبت صغری مراجع دینی نبوده­اند و امام عجل الله تعالی و فرجه الشریف در پاسخِ سؤال‌ها به بیان احکام واقعی نپرداخته و این یعنی با شروع غیبت، جایگاه فقها را تثبیت فرموده است.[۱۶] راه کاملاً روشن است. امام صادق فرمود: غیبت چنان به درازا کشد که گروهی ناامید شده، مؤمنان اشک ریخته و خود را چون کشتیِ شکسته در میان امواج بنگرند. پرچم­هایِ ناشناخته زیاد می­شوند. مفضّل گفت: آن زمان چه‌کار کنیم؟ امام به خورشید که به ایوان خانه راه یافته بود نگریست و فرمود: آیا پرتو خورشید را می­بینی؟ به خدا قسم، کار ما از آن روشن-تر است. واللهِ لأمرُنا أبیَنُ مِن هذه الشمس.[۱۷]

مدعیان دروغین از چهار مقوله مُنجی، مهدی، نیابت و ظلم‌ستیزی او استفاده­های نادرست خواهند کرد. فرمود: نداهای دروغین چنان اثر کنند که شیطان نیز طمع کند. امام صادق فرمود: شیطان آنان را رها نکند تا آن‌ها را به خود بخواند، چنانکه در روز عقبه در کنار پیامبر آنان را ندا کرد.[۱۸] غیرمسلمانان مُنجی را کسی غیر مهدی عجل الله تعالی و فرجه الشریف معرفی می­کنند. فاطمیان از نام مهدی به دروغ استفاده کردند. مهدی سودانی خود را مهدی نامید. بابیان و بهائیان با بهره‌برداری نادرست از مسئله نیابت حتی پای بیگانه و استعمارگران را به محیط شیعه باز کردند. شعارِ ظلم‌ستیزی را بکار می­برند و ادّعای اصلاحِ فسادهای اجتماعی را دارند. مدّعی ارتباط و ملاقات با امام می­شوند. بستر نفوذ مدعیان جهل است. حتی پیش از تولّد امام از این نام سوءاستفاده می­شد. محمد نفس زکیه به نام مهدی قیام کرد و امام صادق را به زندان انداخت. عباسیان نام فرزندشان را محمد و لقبش را مهدی قرار دادند. اسماعیلی­ها بنام او از کاروان تشیّع جدا شدند. واقفی­ها به نام او امام رضا را نپذیرفتند. محمد علی باب فساد کرد و بهائیان شبهه افکنی کردند و چقدر از واجبات را به همین بهانه کنار گذاشتند.

طمع وجهِ غالب مدّعیان دروغینِ وکالت است. قدرت‌طلبی، به دست آوردن موقعیت اقتصادی و اجتماعی انگیزه نامیمون آن‌ها است. چاره کار نیز سخن امام عسکری است: به دنبال عالمانی آزموده و به دور از شائبه نفسانی باشید.[۱۹] زراره به امام صادق گفت: چه کسی ندای راست را از دروغ جدا می‌سازد؟ امام فرمود: کسانی که از پیش احادیث ما را بدانند.[۲۰]

معرفتِ پنجم: شناخت فواید وجودی امام علیه‌السلام و برکاتِ ایشان در دوره غیبت نیز لازم است تا او را از یاد نبریم و مدام توسّل به او یابیم. مباحث این بخش در فصل توسّل ذکر خواهد شد.

وظایف عملی

گفته شد که انتظار یک مسئولیت است. انتظار ساختن و امید است. منتظر باید زندگی مؤمنانه داشته و با کردار درست امام را به جهانیان بشناساند. حفظ دین وظیفه مهم منتظر می­باشد. گروهی از شیعیان پس از انجام حجّ نزد امام باقر آمدند و نصیحت خواستند. امام فرمود: افراد ضعیف را یاری کنید، خیرخواه دیگران باشید، همان­گونه که خیرخواه خود هستید، راز ما را نگه دارید و مردم را بر ما نشورانید، مواظب سخنان ما باشید و از ما رو نگردانید، قرآن را میزان قرار دهید. آنکه چنین باشد و پیش از قائم ما بمیرد شهید شده است.[۲۱] می­توان با انجام وظیفه از اصحاب قائم عجل الله تعالی و فرجه الشریف شد. يك‌بار كه داود رقّي از محضر امام صادق علیه‌السلام مرخّص شد، امام به دیگران فرمود: هر کس دوست دارد يکي از اصحاب قائم عجل الله تعالی و فرجه الشریف را ببيند، به اين مرد نگاه کند.[۲۲]

به‌ویژه حفظ داشته­ها وظیفه منتظر است. حفظ سنت­هایی که گذشتگان تلاش کرده و آن‌ها را برای ما به ارث گذاشتند. عبدالله بن­سنان مي‌گويد: با پدرم نزد امام صادق ع رفتيم. امام ع به پدرم فرمود: زماني فرا مي‌رسد که علم و هدايت پنهان مي‌شود. آن زمان، دوران حيرت است و عدّۀ کمي نجات مي‌يابند. پدرم گفت: به خدا قسم زمان سختي خواهد بود. در آن زمان چه‌كار بايد كرد؟ امام ع فرمود: به آنچه داريد، محکم بچسبيد و از دست ندهيد تا با ظهور قائمِ ما، کارها درست شود. فتَمَسَّكُوا بما في أَيدِيكُم حَتَّي يَصِحَّ لَكُمُ الأَمر.[۲۳] وظيفۀ عملي منتظران در زمان غيبت، اين است كه به آنچه از امامان پيشين علیهم‌السلام ياد گرفته‌اند، عمل نمايند و از آموخته‌هاي خود حفظ و نگه‌داري كنند. اين معنا را حارث بن مغیره نیز از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند: يتَعَلّقون بالامر الاوّل حتي يَستَبين لهم الأخير.[۲۴] گذشته خود را محکم نگاه دارید تا آینده برای شما روشن گردد.

وظایف روحی

گفته شد که وظيفۀ معرفتی منتظر، نگه­داشت ایمان به امام و باور به علم و عصمت او است. امام سجاد فرمود: آنکه در زمان غیبت بر ولایت ما ثابت قدم بماند پاداش هزار شهید را خواهد داشت.[۲۵] هيچ‌گاه زمين از عالمي که حلال و حرام الهي را ‌بداند، خالي نخواهد ماند. امام، وارث علم پيامبر ص است. او به‌وسیلۀ الهام الهي، از حوادث عالم با خبر مي‌شود. امام، محدَّث است و مهم‌ترين ويژگي او، علم کامل او است.[۲۶] او زنده است و ما را می‌نگرد. از ناراحتی­های ما نگران و از شادی­های ما خوشحال می­شود. پس وظیفه روحی منتظر انس دائم با امام علیه‌السلام می­باشد. از هر جا می­توان با او سخن گفت و با او اُنس گرفت و نجوی کرد. از دعای او بهره گرفت و او را خوشحال کرد. می­توان در کارش شریک شد.[۲۷] او حاضر است و باید شيريني این حضور را درک کرد. این حسّ پس از غربال شدن، خالص شدن، عبور از سختي‌ها، زدودن تيرگي‌ها و علاقه‌‌هاي باطل محقّق مي‌شود. این بخش را در فصل توسّل پی می‌گیریم.


[۱]: الامام الصادق ع: إِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ شَهِيدٌ قُلْتُ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ قَالَ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يُرْزَقُ. بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۴۵.

[۲] مَن ماتَ مُنتَظِراً لِهَذا الأمرِ كَانَ كَمَن كَانَ مَعَ القَائِمِ فِي فُسطَاطِه، لا بَل كَانَ كَالضَّارِبِ بَينَ يَدَي رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيفِ. کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۸.

[۳]. لَيسَتِ العِبَادَةُ مَعَ الخَوفِ فِي دَولَةِ البَاطِلِ مِثلَ العِبَادَةِ و الأمنِ فِي دَولَةِ الحَق‏…تَنتَظِرُونَ إلَی حَقِّ إمَامِكُم و حُقُوقِكُم فِي أَيدِي الظَّلَمَةِ قَد مَنَعُوكُمْ ذَلِكَ و اضطَرُّوكُم إلَی حَرثِ الدُّنيَا و طَلَبِ المَعَاشِ مَعَ الصَّبرِ عَلَی دِينِكُم و عِبَادَتِكم. کافی، ج ۱، ص ۳۳۴.

[۴]. منتخب الاثر، ج ۳، ص ۲۱۲، ۲۳۹ و ۲۴۲.

[۵]. طُوبَی لِمَن أَدرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيتِي وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّی وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِن عَدُوِّهِ و يَتَوَلَّی الأَئِمَّةَ الهَادِيَةَ مِن قَبْلِهِ أُولَئِكَ رُفَقَائِي و ذَوُو وُدِّي و مَوَدَّتِي وَ أَكرَمُ أُمَّتِي عَلَي‏. الغیبة، طوسی، ص ۴۵۶.

[۶]. أفضلُ العبادة انتظار الفرج. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۷.

[۷]. إِذَا رُفِعَ عَلَمُكُمْ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِكُمْ. كافي، ج‏۱، ص ۳۴۱.

[۸]. قال أَبُو عَبدِ اللَّه ع: لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُم لِخُرُوجِ القَائِم و لَو سَهماً فإنَّ اللَّهَ تَعالی إذا عَلِمَ ذَلكَ مِن نِيَّتِه رَجَوتُ لِأَن يُنسِئَ في عُمُرِه حَتَّی يُدرِكَهُ فَيَكُونَ مِن أَعوَانِه وأَنصارِه. الغیبه، نعمانی، ص ۱۸۷ و ۳۲۰.

[۹]. أُولَئِكَ المُخلَصُونَ حَقّاً و شِيعَتُنَا صِدقاً و الدُّعَاةُ إلَی دِينِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ سِرّاً و جَهرا. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۰.

[۱۰]. إنَّ لِصاحِبِ هَذا الأَمرِ غَيبَةً المُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالخَارِطِ لِلقَتَاد. کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.

[۱۱]. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۷.

[۱۲]. لا يَكُونُ هَذَا الأَمرُ الَّذِي تَنتَظِرُونَ حَتَّی يَبرَأَ بَعضُكُم مِن بَعضٍ … قُلْتُ: مَا فِي ذَلِكَ خَير! قَال: الخَيرُ كُلُّهُ فِي ذَلِكَ عِندَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيَرفَعُ ذَلِكَ كُلَّه. الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷.

[۱۳]. فَما أَفضَلُ مَا يَستَعمِلُهُ المُؤمِنُ فِي ذَلِكَ الزَّمَان؟ قَالَ حِفظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبيتِ. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۰.

[۱۴]. قالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ إنَّكُم لَو تَحَمَّلُوا لِما حُمِّلُوا لَم تَصبِرُوا صَبرَهُم. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۰.

[۱۵]. بالسکينة و الوَقار والعلم و الوصية. راز سرنوشت، ص ۳۸۸.

[۱۶]. جرعه­ای از دریا، ج ۱، ص ۱۷۳ و کتاب النکاح، ج ۸، ص ۲۴۸۰.

[۱۷]. قال الصادق ع: إِيَّاكُم والتَّنوِيه، أَما واللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِن دَهرِكُم ولَتُمَحَّصُنَّ حَتَّی يُقالَ مات … و لَتَدمَعَنَّ عَلَيهِ عُيُونُ المُؤمِنِين و لَتُكفَؤُنَّ كَما تُكفَأُ السُّفُنُ فِي أَمواجِ البَحرِ فَلا يَنجُو إلَّا مَن أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَهُ و كَتَبَ فِي قَلبِهِ الإيمانَ و أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنهُ. کافی، ج ۱، ص ۳۳۶.

[۱۸]. فَقال: إنَّ الشَّيطانَ لا یدَعُهُم حَتَّی يُنَادِيَ كَمَا نَادَی بِرَسُولِ اللَّهِ ص يَومَ الْعَقَبَة. الغیبه، نعمانی، ص ۲۶۴.

[۱۹]. فَأَمّا مَن كانَ مِنَ الفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَن يُقَلِّدُوه.‏ نهج البلاغه، ص ۴۹۶. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ، فَعَالِمٌ رَبَّانِيّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِيلِ نَجَاةٍ و هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَی رُكْنٍ وَثِيق‏. وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱.

[۲۰]. قُلْت: فَمَنْ يَعرِفُ الصَّادِقَ مِنَ الكَاذِب؟ قَال: يَعْرِفُهُ الَّذِينَ كَانُوا يَروُون حَدِيثَنَا و يَقُولُونَ إِنَّهُ يَكُونُ قَبلَ أَن يَكُونَ و يَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ هُمُ الْمُحِقُّونَ الصَّادِقُونَ. الغیبه، نعمانی، ص ۲۶۴.

[۲۱]. لِيُعِن قَوِيُّكُم ضَعِيفَكُم و لِيَعطِف غَنِيُّكُم عَلَی فَقِيرِكُم و لِيَنصَحِ الرَّجُلُ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفسِهِ، … و إذَا كُنتُم كَما أَوصَيناكُم، لَم تَعدُوا إلَی غَيرِهِ، فَمَاتَ مِنكُم مَيِّتٌ قَبل أَن يَخرُجَ قَائِمُنَا كان شَهِيدا. امالی، طوسی، ص ۲۳۲.

[۲۲]. رجال کشی، ص ۴۰۲ و راز سرنوشت، ص ۱۸۰.

[۲۳]. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۳.

[۲۴]. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۹۷.

[۲۵]. مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنَا فِي غَيبَةِ قَائِمِنا أَعطَاهُ اللَّهُ عَزَّ و جَلَّ أَجر أَلفِ شَهِيدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ و أُحُدٍ.

[۲۶]. كافي، ج‏۱، ص ۲۶۴. وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۳.

[۲۷]. مَن مَاتَ مِنكُم عَلَی أَمرِنَا هَذَا كَانَ كَمَنِ اسْتُشهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّه‏. محاسن، ج ۱، ص ۱۷۲.