فرزند، برکت خانواده

فرزند، برکت خانه

 برکت یعنی زیادشدن، پرخیر بودن، آفت نداشتن، پرسود و بیزیان بودن، از بین نرفتن و باقی ماندن. به همین سبب، برکت یک چیز بیش از زیادی آن ارزش دارد. هر چیزی می‌تواند مبارک یعنی خیر کثیر باشد. اسلام مواردی را مبارک شمرده است:

  1. عیسی: او هرکجا می‌رفت با خود برکت می‌برد. وجعلنی مبارکا أینَ ما کنتُ وأوصانی بالصلاة والزکاة ما دمتُ حیاً.[۱]
  2. باران: لطافت بهاری و رویش زمین از باران است. ونزَلنا من السماء ماء مبارکاً فأنبتا به جناتٍ وحبّ الحصید.[۲]
  3. خانه خدا: کعبه محل عبادت و هدایت مردم و مبارک است. إنّ اولَ بیتٍ وضِ ع للناسللذی ببکة مبارکا وهدی للعالمین.[۳]
  4. امام حسین علیه‌السلام: دعا در زیر قبه او مستجاب، تربت او شفا و همه امامان از فرزندان اویند. این همه برکت! وجَعلَ استجابةَ الدعاءُ تحَتَ قُبّتِه والشفاء فی ترُبَته والإمامة فی وُلدِه.
  5. ازدواج: رسول خدا فرمود: با ازدواج اخلاقتان زیبا، روزی‌تان زیاد، جوانمردی‌تان اضافه و دینتان کامل‌تر می‌شود. ازدواج شیطان را دور می‌کند[۴]

در این میان، فرزند صالح از مبارک‌ترین تحفه‌های خداوندی است و اسلام یک نگاه

جامعی به فرزند دارد. فرزند برکتی برای پدر و مادر، فامیل و شهر زندگی و برکتی درکل نظام آفرینش می‌باشد. به چهار نکته زیر توجه کنید:

سهمی از نظام آفرینش

 خداوند ادامه نسل انسان را از مسیر زادوولد قرار داد. فرزند آوری مشارکت در نظام حکیمانه خداوند است. کسی که فرزندی به دنیا آورده و آن را بزرگ می‌کند در کار خدا شریک شده و در ادامه یافتن هستی سهیم می‌شود. این کار مرتبه بالایی از راضی شدن به قضای الهی است. آنان که زحمت فرزند نمی‌کشد از خودبینی بالایی برخوردارند. خود چیزی نمی‌کارند ولی از کاشته دیگران می‌خورد. اگر یک خانواده دو فرزند به دنیا بیاورند تنها جای خود را پر می‌کنند. دوری کردن از فرزند یعنی همه هستی را برای خود خواستن، یعنی من کامیاب شوم و دیگر هیچ،

زادوولد نشانه معرفت اجتماعی و الهی است. فرزند آوری گسترش آرمان توحیدی

است. پیامبر خدا فرمود: مؤمن باید ازدواج کند، شاید خدا به او فرزندی داد و بر تعداد موحدان در این دنیا اضافه شد.[۵] وقتی به ارزش و جایگاه یک شیعه توجه کنیم ارزش فرزند آوری را خواهیم فهمید. پس ازدواج دو چیز مقدس پدید می‌آورد: مراد الهی در بقای نسل و مراد پیامبر خدا در تکثیر مسلمین. فیض کاشانی می‌نویسد: آنکه از ازدواج روی برگرداند، از خواسته خدا روی برگردانده و در حقیقت خود را معطل کرده است. او

شایسته غضب خداست. خدا انسان را به شکل زوج آفرید و در او محبت و شهوت قرارداد تا نسل انسان ادامه یابد. محبت و شهوت اسباب بقای نسل‌اند. کسی که فرزندی نیاورد محبت و شهوت را معطل ساخته است.[۶]

ادامه زندگانی

فرزند ادامه زندگی است. پرونده انسان با فرزندانش بازمی‌ماند. سوره مبارکه مریم این‌چنین شروع می‌شود: زکریای پیامبر سالخورده و بدنش سست شده و هنوز فرزندی ندارد. نگران است که بمیرد و دنیایش تمام شود. بر درگاه خداوند رو آورده و دعا می-کند: خدایا، خویشان من صالح و شایسته نیستند. فرزندی می‌خواهم تا تراث و اندوخته خاندان مرا حفظ کند. ابراهیم و فرزندانش نهال نیکی کاشتند، آنان از اولین و مهم‌ترین خاندان‌هایی بودند که در تکامل فرهنگی بشر تلاش نمودند، ولی خاندان من آن گنجینه و آن تراث را پشت پا گذاشته و از آن روی بگرداندند. خدای من، من از تو آزرده نیستم ولی فرزندی می‌خواهم تا با او ادامه یابم و اندوخته خاندانم نیز ادامه یابد. خداوند به زکریا فرزندی عطا نمود و نامش را یحیی گذاشت و فرمود: این نام را پیش‌ازاین برای کسی

انتخاب نکرده بودم. شاید انتخاب این نام به تقاضای زکریا مربوط باشد. او فرزند را برای ادامه حیاتش می‌خواست.

زکریا در بیت‌المقدس زندگی می‌کرد و مالی نداشت تا غصه ارث داشته باشد. او راهبیدر عبادتگاه بود. علت اصرار او دو چیز بود: نسل پاک از خاندان یعقوب باقی بماند.

این نکته از سوره مریم استفاده می‌شود؛ و اینکه فرزندی پاکیزه یادآور زکریا باشد. این نکته از سوره آل‌عمران استفاده می‌شود. او وقتی پاکیزگی مریم را دید به فکر فرزند رفت.۷

امام صادق ع فرمود: زمانی که یوسف بنیامین را دید به او گفت: برادر، تو ازدواج کردی و دارای فرزند شدی، ولی ادعا می‌کنی که در غم من بیتاب بودی؟ بنیامین پاسخ داد: پدرم به من گفت: ازدواج کن تا خداوند از نسل تو یک تسبیح‌گو بیافریند. چه سعادتی از این بزرگ‌تر که فرهنگ و شایستگی‌های خاندان ما از نسل ما ادامه یابد. ما سبب شویم تا ایمان و بندگی ادامه یابد. رسول خدا ص در سخنی مشهور می‌فرماید: انسان که مرد پرونده‌اش نیز بسته می‌شود، مگر اینکه صدقه، دانش یا فرزندی بجا بگذارد.[۷]

آرامشی از درون

فرزندِ سازگار بهترین آرامش برای خانواده است. این دعای قرانی چقدر زیباست: خدایا، فرزندانی به ما عطا کن تا روشنی چشم ما باشند و ما را خانواده‌ای الگو قرار ده.

«وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا.» فرقان،۷۴

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمود: بدون پنج چیز عیش انسان ناقص، عقلش زائل و قلبش همیشه

مشغول است: سلامتی، امنیّت، وسعت روزی، گشایش در زندگی و انیس سازگار، یعنی همسر، فرزند و دوست همفکر و هم سلیقه.[۸]

میرزا حبیب‌الله رشتی تمام نمازهای پدر را قضا کرد. علّامه طباطبائی ثواب تفسیر المیزان را به پدرش اهداء نمود. چه آرامشی از این بالاتر.

۷ «فهََبْ لِي مِنْ لَدُنكَْ وَلِیاًّ یَرِثنُِي وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یعَْقوُبَ وَ اجْعلَْهُ رَبِّ رَضِیاًّ یا زَكَرِ یا إِن ا نُبشَِّرُكَ بغُِلامٍ اسْمُهُ یحَْیى لَ مْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبلُْ سَمِیاًّ» «هُنالِكَ دَعا زَكَرِی ا رَب هُ قا لَ رَبِّ هَْبْ لِي مِنْ لَدُن كَْ ذُرِّی ةً طَیِّبَةً إِن كَ سَمِی عُ الدُّعاءِ فَنادَتْهُ المَْلائكَِةُ وَ هوَُ قائِ م یصَُلِّي فِي المِْحْرابِ أ نَ اللَّ یُبشَِّرُ كَ بِیحَْیى مُصَدِّق اً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللِّ وَ سَیِّد اً وَ حَصُور اً وَ نَبِیاًّ مِنَ ال صالِحِین»

تحفه بهشتی

فرزند صالح تحفه‌ای از بهشت و وارث معنوی انسان است. حتی گاهی او درهای بهشت را بروی انسان خواهد گشود. پیامبر خدا می‌فرمود: فرزند صالح گلی از بوستان بهشت و میراث الهی بر بنده مؤمن خویش است.إِ ن الْوَلَ دَ ال صالِحَ رَیْحَانَ ة مِ نْ رَیَاحِینِ الْجَن ةِ.[۹]

داستان مشهوری که هر چه گفته شود تکراری نخواهد بود: عیسی به قبری گذشت که صاحبش در عذاب بود. سال بعد نیز از کنار آن قبر گذشت، ولی صاحبش در آرامش بود. علت ماجرا را از خدا پرسش نمود. خداوند پاسخش داد: فرزند او بزرگ شد و در کار نیک قدم گذاشت، راهی را آباد و یتیمی را پناه داد. پدرش را به سبب کار فرزندش بخشیدم.[۱۰] ازاین‌رو پیامبر اصحاب خود را مدام به ازدواج تشویق می‌نمود و شدیداً از مجرد ماندن نهی کرده و می‌فرمود: با زنان پر فرزند ازدواج کنید. می‌خواهم روز قیامت بر دیگر پیامبران مباهات کنم.[۱۱]


[۱] مریم: ۳۱

[۲] ق: ۹

[۳] ال عمران: ۹۶

[۴]. زَوّجوا أیاماکم فإنّ اللَ یحَُسّنُ لهم فی أخلاقهم ویُوَسّع لهم فی أرزاقهم ویَزیدُهم فی مروّاتهم؛ و نی ز فرمود: إذا تزَوّجَ العبدُ فقد استکَمَل نصفَ الدین فَلیَتقِّ الل فی النِصف الباقی؛ و فرمود: المُتزَوّجُ النائمُ أفضَلُ عندَ اللِ مِن الصائمِ القائمِ العزب؛ و فرمود: ما مِن شا بّتزَوّج فی حَداثة سنّه عَ ج شیطانُه: یا وَیلَه، یا وَیلَه، عَصَمَ مِنیّ ثلُثیَ ِدِینه فَلیَتقّ اللَالعبدُ فی الثلُث الباقی. بحا ر الانوار، ج ۱۰۳، ص ۱۲۲ و ج ۱۰۳، ص ۲۱۹ و ۲۲۱

[۵] مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أنَْ یَت خِ ذَ أهَْلاً لَع لَ اللُّ أنَْ یَرْزُقَهُ نسََمَةً تثُْقِلُ الْْرَْضَ بلِاَ إلَِ هَ إِ لا اللُّ. الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۲

[۶] والراغب عن النکاح راغب عن مرا د الل تعالی و معطل لاسبابه فحقیق به من الل المقت. محجه البضاء، ج ۳، ص ۵۸

[۷] إِذاَ مَاتَ الْمُؤْمِنُ انْقطَعَ عَمَلُهُ إِ لا مِنْ ثلَاَثٍ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ أوْ عِلْمٍ یُنْتفَعُ بِهِ أوْ وَلَ دٍ صَالِحٍ یَدْعوُ لَهُ. بحار الْنوار، ج ۲، ص ۲۲

[۸] خَمْسُ خِصَا لٍ مَنْ فقَد َ وَاحِدَ ةً مِنْهُ نلَ مْ یَزَلْ ناَقِ صَ الْعَیْشِ زَائلَ الْقلَبِ فأَ وَلُهَا صِ حةُ الْبَدَ نِوَ الث انِیَةُ الْْمَْنُ وَ الث الِثةَُ ال سعَةُ فِ يالرِّزْ قِ وَ ال رابِعَةُ الْْنَِی سُ الْمُوَافقُِ قلُْ تُ وَ مَا الْْنَِی سُ الْمُوَافقُِ قاَلَ ال زوْجَةُ ال صالِحَةُ وَ الوَْلَدُ ال صالِحُ وَ الخَْلِیطُ ال صالِحُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تجَْمَعُ هَذِهِ الخِْصَالَ ال دعَةُ. خصال، ج ۱، ص ۲۸۴

[۹] ث مُقاَلَ رَسوُ لُ اللِّ ص مِیرَاثُ اللِّ «۱» عَ ز وَ جَ ل مِنْ عَبْدِ هِالْمُؤْمِنِ وَلَ د یَعْبُدهُُ مِ نْ بَعْدِهِ ث مُ تلَاَ أبَوُ عبَْ دِ اللِّ ع آیَ ةَ زَكرَِی ا ع رَ بِّ فَهَبْ لِ يمِ نْ لَدُنكَْ وَلِیاًّ. یَرِثنُِي وَ یَرِثُ مِ نْ آلِ یَعْقوُبَ وَ اجْعلَْهُ رَبِّ رَضِیاًّ. كافي، ج ۶، ص ۳ و ۴

[۱۰] فأَوَْحَى اللُّ إلَِیْ هِ أنَ هُ أدَْرَكَ لَهُ وَلَد صَالِ ح فأَصَْلحََ طَرِیقا ً وَ آوَى یَتِیم اً فلَِهَذاَ غَفَرْ تُ لَهُ بِمَا فَعلََ ابْنُ ه. كافي، ج ۶، ص ۴

[۱۱] کان رسول الل یأمر بالباءة و نه ی عن التبتلّ نهی اً شدیدا ً و یقول: تزوجوا الودو د الولود، انی مکاثر بکم الانبیاء یوم القیامه. کن زالعمال، ج ۷، ص ۱۲۸