امام وعده خدا، واسطه فیض و حیات طیّبه است؛ و این هر سه میطلبند که امام همیشه وجود داشته باشد؛ و اینک توضیح این سخن:
امام در فرهنگ شیعی ظهور سه وعده خداوند است: ۱. هدایتِ آسمانی، ۲. استمرار هدایت و ۳. حفظ هدایت از تأویل، تحریف و إبطال. خداوند انسان را برای همنشینی با خود آفرید و سپس او را برای رسیدن به مقامِ عبدِ صالح به کره زمین که طبیعتی خشک و بیروح داشت فرستاد. هبوط انسان مهمترین نقطهِ عطف تاریخ اوست زیرا که او در این مرحله از خداوند دور شد. خداوند هنگام هبوط به انسان سه وعده داد: اول اینکه او را در مسیر بازگشت راهنمایی کند. دوم اینکه راهنمایانِ خود را یکی پس از دیگری برای هدایت انسان بفرستد، حتی اگر آنان را نپذیرند یا بکشند. خدا وعده داد که راه بازگشت را به کافران باز گذاشته و با آنان قهر نکند. وعده سوم این بود که دین خود را از تحریف و دستبرد نگه دارد. هر سه وعده با فرستادن پیامبران و امامان رخ داده است. این سه وعده به ترتیب در سه آیه زیر بیان شدهاند:
قُلنَا اهبِطُوا مِنها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأتِيَنَّكُم مِنِّي هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون (بقره، ۳۸)
گفتيم: همه از بهشت فرود آييد تا آن گاه كه از جانب من راهنمايی برای شما آيد، اگر از او پيروی كنید هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهید شد.
ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ (مومنون، ۴۴)
باز فرستادگان خود را پياپی روانه كرديم؛ و هر بار پيامبری آمد، او را دروغگو شمردند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون (حجر، ۹)
بیترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
احادیث فراوانی وجود دارد که امام تحقق هر سه وعده خداوند است. برای نمونه اندکی را ذکر میکنیم. رسول خدا فرمود:
همیشه در امّت من عادلی از اهلبیتم خواهد بود تا تحریفِ غالیان، نسبتهای اهل باطل و تأویل جاهلان را بزداید. امامان پیشقراولان شما نزد خداوند هستند.[۱]
امام باقر ع آیه شریفه «إنّما أنت مُنذِرٌ و لِکُلّ قومٍ هادٍ» را خواند و امام را همان هادی، استمرار هدایت و حافظ آن دانسته و فرمود:
پیامبر بیم دهنده و علی هدایتگر است. به خدا قسم هدایتگری از ما بیرون نرفته و تا قیامت همواره با ما خواهد بود.[۲]
امام صادق ع آفرینش امام را پیش از آفرینش همگان دانسته و فرمود:
زمین هرگز خالی از حجّت نمیماند. الحُجّة قبل الخَلق و مع الخَلق و بعد الخَلق.[۳]
رسول خدا امام را به ستارگان تشبیه کرد و دستانش را بر آسمان گشود و عرض کرد:
خدایا دوست بدار دوستانِ امامان پس از مرا. یاری کن آنان که آنان را یاری کنند. رها کن آنان که رهایشان کنند. زمین از حجّت توخالی نخواهد ماند. خواه آشکار و خواه پنهان و گمنام. تا دین تو باطل نگردد و حجّت و برهانت از بین نرود. اگر روزی ستارگان از اهلبیتِ من نباشند زمین تباه خواهد شد.[۴]
هدایت انسان در دوره پایانی او بر عهده قرآن کریم خواهد بود و قرآن نیز همواره با دوازده امام شناسایی میشود. پیامبر اسلام این دو را یادگار خود خواند و بر جداناپذیری آنها تأکید کرد. اهلبیت ع اهمیت امام را با شش واژه خلیفه، أمیر، إمام، وصیّ، مُحدَّث و مهدی مُدام مورد توجّه قرار دادهاند.
دوازده پیشوا عزّت این دین میباشند. این دین تا دوازده خلیفه عزیز است.[۵] دوازده امیر خواهد آمد که همگی از قریش میباشند.[۶]امامان، دوازده تن میباشند. اوّلشان علی و آخرشان جهان را تسخیر میکند.[۷] خداوند محمد ص را به سوی اِنس و جنّ فرستاد و برای او دوازده وصیّ قرار داد.[۸] ما دوازده تن هستیم که فرشتگان به ما الهام میکنند.[۹] ما دوازده هدایتشده هستیم.[۱۰]
عدد دوازده در سخنان پیامبر جز امامان شیعه تفسیر دیگری ندارد. ابن جوزی؛ محقّقِ اهل سنّت؛ مینویسد: درباره این احادیث جستجوی بسیار کردم و سؤال نمودم ولی کسی را نیافتم که مقصود از آن را بداند.[۱۱]
آفرینش فیض خداوند و نمایش دانش، قدرت، حکمت و مهر اوست. خدا جهان هستی را بیآنکه تقاضائی باشد آفرید و آن را به زیباییهای گوناگونی آراست. امدادهای غیبی و شهودی خود را پیدرپی به انسان روا داشت و از خطاهای او درگذشت. در درد و رنج انسان حکمتی قرار داد و او را قدمبهقدم به سوی خود فراخواند. بهجز هدایت عام که با کتابهای آسمانی به انسان ارزانی کرد، از لحظهلحظه زندگی او آگاه شد و در کنار او حضور یافت، دعایش را مستجاب و امراضش را شفا داد. قرضش را پرداخت و به خواستههایش حرمت نهاد. این حضور پر برکت با امام پدید آمد.
دو نمونه از این وساطت را ذکر میکنیم. روزی امام صادق ع پس از خوردن غذا فرمود: خدایا شکر، این نعمت از تو و پیامبر تو بود.[۱۲] ابوحنیفه اعتراض نمود که این سخن شرک است. امام ع فرمود: آیا این آیه را نخواندهای، «و ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِه» (توبه، ۷۴)، این آیه به مشرکین مکه خطاب بوده و ترجمهاش این است: آنان زبان به عیبجوئی پیامبر نگشودند مگر پسازآنکه خدا و پیامبرش آنان را از فضل و احسان خود توانگر ساختند. ابوحنیفه گفت: گویا این آیه را اصلاً ندیده بودم. امام ع حتی در نان سفره پیامبر را واسطه فیض دانست. نمونه دوم اینکه ابن عباس، مفسر معروف قرن اول، میگوید: آدم ع پس از نافرمانی مدّتها گریه کرد. خداوند پنجتن اهلبیت علیهمالسلام را به او شناساند و آدم به نام آنان توبه نمود. امام صادق ع فرمود: ما سبب میان شما و خدا هستیم.[۱۳]
محدّث مجلسی در دو جلد از کتاب بحارالانوار، با نقل صدها حدیث، جایگاه امام را اینچنین معرفی نموده است:[۱۴]
۱. امامت و وصایت از آدم تا روز قیامت ادامه دارد. ۲. مهمترین نیاز انسان نیاز او به امام است. ۳. امام دروازه بهشت، برگزیده امّت، کشتی نجات، عروة الوثقی و حبلِ متین است. ۴. او علم الله، وجه الله، یدالله، حزبالله و حقّ الله است. ۵. امامان امانتِ خدا در روی زمین و پدر امّتاند. ۶. حقیقتِ اسلام، ایمان، نماز، روزه و حج، امام است. ۷. نمونه کامل زیبایی، نور، صداقت، نعمت، رحمت، عدالت، احسان، صبر، آسانی، صلاح، رستگاری و عملِ معروف امامت است. ۸. ستارهِ آسمان، علامتِ راه، صراطِ مستقیم، سبیلِ أعظم، حاملِ عرش، صاحبِ درجات، وسیله، دریا، مروارید، آبِ گوارا، باران، میوه، سایه، زنبورِ عسل و شجرهِ طیّبه امام است. ۹. امام نمایندهِ خدا، حریمِ خدا و ترازویِ عدل اوست. ۱۰. خداوند تنها یک توصیه دارد و آن توصیه به امام است.
خداوند در درون دنیای تاریک و از مسیر نیروهای شیطانی، ما را به یک نور آسمانی و زندگی پاکیزه دعوت میکند. قرآن کریم میفرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة، یعنی به هر مرد و زنی که ایمان آورد و رفتاری شایسته داشته باشد حیاتی پاکیزه میبخشیم. قران در سخنی دیگر زندگی بدون ایمان را زندگی مردگان معرفی میکند. اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم، یعنی سخن خدا و پیامبرش را گوش فرا دهید که او شما را به زندگی دعوت میکند.[۱۵]
رسول خدا در سخنی متواتر که اهل سنت و شیعیان آن را گزارش میکنند این مرگ و این زندگی را وابسته به امام دانسته است. ازاینرو شیعیان امامت را از اصول دین میشمارند. احمد بن حنبل، محدث، فقیه و امام اهل سنت، از رسول خدا نقل میکند: «من مات بغير إمام مات ميتة جاهلية». هر کس امام خود را نشناسد و بمیرد، در گمراهی مرده است.[۱۶]
ابوعبیده حذّاء میگوید:
هنگامیکه امام باقر از دنیا رفت ما شیعیان همانند گلّهِ بی چوپان شدیم. سالم ابنابیحَفصَه از من پرسید: امامِ تو کیست؟ گفتم: نمیشناسم، ولی میدانم که از خاندان پیامبر ص است. سالم گفت: هلاک شدی! یادت نیست که امام باقر به من و تو فرمود: مَن مات و لیس علیه إمامٌ مات میتةً جاهلیّة؛ هر کس بدون شناختِ امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.
گفتم: یادم هست. سه سال پیش بود. سپس با او به خانه امام صادق ع رفتیم و خداوند توفیق شناخت امام را به من ارزانی فرمود. فَرَزَقَ اللهُ المَعرِفة. امام صادق به من فرمود: ای ابوعبیده، هرکدام از ما از دنیا برود دیگری را جای خود مینشاند.[۱۷]
روشن شد که خداوند هدایت، فیض و حیات معنوی را به دست امام پدید آورده و به این سبب رسول خدا هیچ سخنی، پس از سخنِ توحید را به اهمیت سخنِ امامت ندانست. چون امام راهِ آسمان است،[۱۸] آنکه امام را شناخت راه را شناخته و دیگر مهمّ نیست که وعده خدا به برپایی حکومت صالحان چه زمانی رخ دهد. کسی که امام را بشناسد در همه مواقف هستی با اوست.[۱۹]
[۱]. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۰. في كُلِّ خَلَفٍ مِن أُمَّتِي عَدلٌ مِن أَهلِ بَيتِي يَنفِي عَن هَذا الدِّينِ تَحرِيفَ الغَالِينَ و انتِحالَ المُبطِلِينَ و تَأْوِيلَ الجُهَّال.
[۲]. رعد، ۷. الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۱. رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي أَمَا وَ اللَّهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ مَا زَالَتْ فِينَا إِلَى السَّاعَة.
[۳]. کافی، ج ۱، ص ۱۷۷.
[۴]. کمالالدین، ج ۱، ص ۲۶۲ و فضائل الصحابه، ج ۲، ص ۶۷۱. النُّجُومُ أَمانٌ لِأَهلِ السَّماءِ فإذا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهلُ السَّماء و أَهلُ بَيتِي أَمانٌ لِأَهلِ الأَرضِ فإذا ذَهَبَ أَهلُ بَيتِي ذَهَبَ أَهلُ الأَرض.
[۵]. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳. لایزالُ هذا الدّین عزیزاً منیعاً الی إثنی عشرَ خلیفة.
[۶]. صحیح بخاری، ج ۶، ص ۲۶۴۰. یَکونُ إثنی عَشرَ أمیراً کُلّهُم مِن قُرَیش.
[۷]. کمال الدین، ج ۱، ص ۱۸۲. ألائمة بعدی إثنا عشر، اوّلهم أنت یا علیّ وآخرهم القائم الذی یَفتحُ الله علی یدیه مشارقَ الارض و مغاربها.
[۸]. کافی، ج ۱، ص ۵۳۲. إن الله أرسل محمداً الی الجنّ و الإنس و جعل من بعده اثنی عشر وصیّاً.
[۹]. کافی، ج ۱، ص ۵۳۴ ـ ۵۳۵. مِن وُلْدِيَ اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً نُجَبَاءُ مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ. نحن إثناعشرَ مُحَدَّثاً.
[۱۰]. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۱۷. قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ ع: مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّا.
[۱۱]. فتح الباری، ج ۳، ص ۲۱۲.
[۱۲]. بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۲۴۰. فَلَمَّا رَفَعَ ع يَدَهُ مِنْ أَكْلِهِ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ رَسُولِك.
[۱۳]. خصال، ج ۱، ص ۲۷۰ و بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۱.
[۱۴]. بحار الانوار، ج ۲۳ و ۲۴.
[۱۵] نحل، ۹۷ و انفال، ۲۴
[۱۶]. مسند احمد، ج ۴، ص ۹۶ و دلائل الصدق، مقدمه، ص ۳۱.
[۱۷]. کافی، ج ۱، ص ۳۹۷. یا أبا عُبَیده، إنّه لایَموتُ مِنّا مَیّتٌ حتّی یُخَلّفَ مِن بعده مَن یَعمَلُ بِمثل عمله.
[۱۸]. بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۱۱. الصراطُ المستقیمُ هو الطریقُ الی معرفة الله و هو الإمام.
[۱۹]. کافی، ج ۱، ص ۳۷۲. اعرِفِ العَلامَة، فإذَا عَرَفتَهُ لَم يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الأمرُ أو تَأَخَّرَ.