Contents
یک. تمرین تقوی و شکوه ایمان.. ۴
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامكَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُم لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، أَيَّاماً مَعْدُودات»[۱]
ماه رمضان ماه خداست. در این ماه باید خدا را از نو شناخت، در حکمت، دانش و قدرت او اندیشه کرد، ایمان به او را جان دیگر بخشید و به آنچه او میخواهد عمل کرد. واژه رمضان، با سکون میم، باران پائیزی است که گردوغبار پائیز را میشوید و با فتحه میم گرمای پدیده آمده از تابش خورشید است. پس این ماه، ماه انسان نیز هست. از غبار پاکیزه شدن و با گرمای الهی جان را گرم کردن. درست از این سبب، ماه قران نیز هست. قران در این ماه نازل شد تا یخ زندگی مادی را با گرمای معنویت آب کند. در دعای هر نمازی میخوانیم: ای خدائی که به همه توجّه و مهر داری، بخشش تو خنک میکند و رحمت تو شیرین است. خطایم را ببخش و مهر خود را بر من ارزانی بدار. «يَا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ يَا مَنْ لَا يُغَلِّطُهُ السَّائِلُونَ يَا مَنْ لَا يُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِك»
رمضان نام خداست و ازاینرو فرمودند: نگویید رمضان آمد. بگویید ماه رمضان آمد. در این ماه دعا مستجاب، گناهان آمرزیده، روزی افزون گشته و رفتار نیک مضاعف میشود. هر کار نیکی، بسته به انگیزه و شرایط آن تا هفتصد برابر رشد میکند، ولی ثواب روزه را جز خدا نمیداند. خداوند میفرماید: روزه مال من است و پاداش آن را جز خودم نمیداند.[۲]
رمضان ماه سرنوشت است. امام صادق به فرزندانش سفارش مینمود: در این ماه تلاش کنید؛ زیرا روزی و أجل شما در این ماه نوشته میشود. با مردم همدردی کنید که خدا در این ماه میهمانی میدهد.[۳] پیامبر اکرم ص فرمود: اگر بدانید ماه رمضان چه برکتی دارد دوست داشتید همۀ سال رمضان باشد. در این ماه بهشت را آزین میبندد، بادهای بهشتی میوزد و حوران بهشتی میگویند: خدایا، شوهر ما را از مردان این ماه برگزین.[۴]
رمضان ماه قران است. امام صادق ع فرمود: ماه رمضان پیشانی سال و شب قدر قلب این ماه است. قران در این ماه نازل شد. همه کتابهای آسمانی در این ماه نازل شدند. تورات در ششم، انجیل در دوازدهم، زبور در هجدهم و قران در بیست سوم این ماه.[۵]
رمضان اول سال است. اول سال را به اعتبارات مختلفی تعیین میکنند. شب قدر اول سال سرنوشت است. ماه رمضان اول سال عبادت و معنویت است. محرم اول سال زندگی و معاملات است. عید نوروز اول سال طبیعت است. اولین روز کاری انسان اول سال خمسی است.
رمضان ماه خودسازی و تقوی است. خودسازی و کنترل خودخواهیها مسیر خوشبختی در هر دو جهان است. قلبهای پاک راضی و مطمئن زیسته و برای دیگران نیز مبارکند. خدا اهل ایمان را با مهر و لطف مخاطب کرده و میفرماید: روزه را بر شما واجب کردیم، بر گذشتگان نیز واجب کرده بودیم؛ زیرا ما تقوی را از شما میخواهیم. بوی دهان روزهدار نزد خدا از بوی مشک خوشبوتر است. او با خوشحالی نزد خدا خواهد رفت.[۶]
رمضان ماه روزه است؛ یعنی پیروزی بر دیو درون، شکست غرور و خودخواهی، تمرین صبر و شکیبایی، تعدیل عادات روز مرّه، فرصتی برای اندیشیدن و همدردی با نیازمندان. روزه بندگی و پرواز از چاه طبیعت و متمایز شدن از شکمپرستان و سست عنصران است. خواب روزهدار عبادت، سکوت او تسبیح، دعایش مستجاب و پاداش عملش مضاعف است. دعای او به هنگام افطار مستجاب است.[۷] روزه در روزهای گرم برترین جهاد است و خدا هزار فرشته میفرستد تا بشارت دهد روزهدار را آمرزیده است.[۸]
امام سجاد میفرمود: خدایا، تو را سپاس میگوییم که ما را برگزیدی و ماه رمضان را ویژه قرار دادی. با قران نورانیاش کردی و ایمانمان را با نماز و روزه افزون نمودی. زهی سعادت که این ماه ویژه آخرالزمانیهاست.[۹] پیامبر خدا ص میفرمود: اگر در حال روزه ناسزا شنیدید، در پاسخ سلام دهید و بگویید: من روزهام. خدا به شما نگاه کرده و میفرماید: او از شر بندهام به روزه پناه آورد، بدانید که او را پناه دادم.[۱۰]
روزه حکمتهای زیادی در خود جمع کرده است.
روزه ترک و مقاومت است. روزهدار از هفت حلال دوری میکند تا بر ترک حرامها نیرو بگیرد. او چند روز از زندگی حیوانی دور میشود تا فرشتهخویی را بیازماید. روزهدار میداند که نمیشود از حلال پرهیز نمود و با حرام افطار کرد. ازاینرو، روزه خاص که جان روزه است پرهیز از خودخواهی و هر چیز ممنوعی است. پیامبر به زنی که دشنام داده بود فرمود: تو افطار کردی و روزه نیستی. روزهدار چشم، گوش و زبانش را به کنترل میگیرد. روزهدار از دروغ، غیبت، سخنچینی، قسم دروغ و نگاه حرام پرهیز دارد.[۱۱]
روزه اخلاص[۱۲] را افزون و وسوسه و خیال را دور میکند. روزه خودخواهی و لذت پرستی را میشکند که وزنهای سنگین به پای انسانهاست. از همین رو، تقوی برترین عمل در این ماه است.[۱۳] هر کس در این ماه از شش عادت بد دوری کند، از همه خطاها پاک میگردد: گناه نکند، خود را بپاید، صلهرحم کرده و از آزار همسایه بپرهیزد، مواظب حق دیگران بوده و زبانش را کنترل نماید.[۱۴]
علی ع میفرمود: خدا با نماز، زکات و روزه از بندگان خود حراست نمود تا بدنها آرام، چشمها به زیر، نفسها ذلیل و قلبها فروتن گردند.[۱۵]
امام سجاد فرمود: روزه حجابی میان انسان با زبان، گوش، چشم، شرمگاه و شکم اوست تا او را از تباهی رها سازد. آری، روزه سپری در برابر آتش خشم خداست.[۱۶]
صبر و بردباری پله ایمان و راه موفقیت است. صبر را تمامی ایمان و این ماه را ماه صبر نامیدند. اولین میلی که در کودک پدید میآید میل به غذاست. غذا از قویترین خواهشهای نفسانی نیز هست. غلبه بر این نیرو صبر بالایی میخواهد.
باید مواظب شکم بود. پدربزرگ ما، آدم ع، به سبب خوردن یک غذا از بهشت رانده شد. ازاینرو، پیامبران با گرسنگی صبر خود را تقویت مینمودند. علی ع میفرماید: پیامبران دنیا را کوچک میشمردند. موسی از سبزی بیانان میخورد. لاغر بود و سبزی گیاه از پرده شکمش دیده میشد. او که از تنگدستی در مدین ناله میکرد تنها یک قرص نان از خدا میخواست.[۱۷]
یکی از زنان پیامبر میگوید: پیامبر گاهی چنان گرسنه میشد که من بر حالشان گریه میکردم. به من دلداری میداد و میگفت: پیامبران الولوا العزم بیش از این تابوتوان داشتند. آنان به سلامت نزد خدا رفتند. حیا دارم که در رفاه باشم و نزد خداوند در کنار آنان نباشم. اندکی صبر نمودن بهتر از محروم شدن است. چه اندازه برادرانم را دوست دارم.[۱۸]
روزی علی ع چاه میکند و به سنگ بزرگی رسید، خسته شد، بیرون چاه آمد، سه لقمه غذای ساده خورد و گفت: آنکه به خاطر شکم از قافله باز ماند خدا به او توجّه نمیکند.[۱۹]
پیامبر ص مدام میفرمود: از سه چیز بر امت خود میترسم: اینکه پس ایمان گمراه شوند. با فتنهها گمراه گردند و شهوت شکم و شرمگاهشان را نپایند.[۲۰]
امام صادق ع میفرمود: هرگاه پیش آمد سختی یافتید روزه بگیرید. خدا میفرماید: از صبر یاری بگیرید. صبر همانا روزه میباشد.[۲۱] پیش از نماز جعفر طیار که اکسیر دعاهاست سه روز روزه میگیرند.
منصور عباسی از شریک بن عبدالله، دانشمند بزرگ، خواست تا قضاوت یا معلمی فرزندان او را بپذیرد. شریک نپذیرفت. منصور گفت: پس یک وعده غذا با او بخورد. شریک غذا را که خورد هم قاضی منصور شد و هم معلم فرزندان او. منصور روزی سر سفره نشسته بود، به غذاها نگاه کرد و گفت: من برای همین با رقیبانم جنگیدم.
انسان شکمپرست دنبال جاه و مال است. یا قرض میکند، یا به دام حرام میافتد، حقوق برادرانش را نمیپردازد. اینها نیز کینه و حسد میآورند. امروزه در این مهمانیها چه خبر است؟ چقدر اسراف و تبذیر رخ میدهد؟ کمترین آسیب شکمپرستی رنج فراوان است. رنجِ پهن کردن این سفرهها چقدر است؟ «شَرُّ الإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَه»
امام سجاد میفرمود: با روزه شهوت خود را بشکنید. روزه ازاینرو واجب شد تا گرسنگی و تشنگی بکشید و بر سختیها توان یابید. باید دانست که گرسنگی و فقر چه دردی است تا به یاد پس از مرگ بود. آن روز از همه خواستههایتان دور شده و فقیر خواهیم بود.[۲۲]
البته چیزهای پاکیزه حلالند. روزی پیامبر پرنده کباب شده خورد و امام کاظم در عروسی فرزندش حوا داد، ولی آنان خود را پرورش داده بودند و در برابر غذا نه حرامی را مرتکب میشدند، نه دیگران را آزار میدادند و نه عمرشان را تباه میساختند. روزی فاطمه ع نصف نانی نزد پدرش آورد و گفت: یک قرص نان برای حسن و حسین پختم و بخشی از آن را برای شما آوردم. پیامبر فرمود: سه روز هست که چیزی نخوردهام.
همدردی خصلت برتر انسانی است. یادِ همنوع نشانه شخصیت و کمال است. چیزی به اندازه ترحم خزینه رحم خدا را به جوش نمیآورد. روزهدار که طعم گرسنگی و تشنگی را کشید بهتر به یاد گرسنگان میافتد. امام جواد ع فرمود: روزه واجب شد تا به یاد نیازمندانتان باشید. اطعام، احسان و صدقه از بهترین آداب این ماه است.[۲۳]
صفای قلب، رهایی اندیشه و جذبۀ حکمت در گرسنگی است. شکمپرستی، خواهشهای شکمی و پرخوری، چون زنجیر، قلب و اندیشه را میفشارند. اعتکاف که زمانی برای اندیشیدن و تصفیه باطن است تنها با روزه اثربخش است.
پیامبر خدا میفرمود: شکم را تا نصفِ آن پر کنید. کمخوری بخشی از الهام پیامبری است. اگر از سه چیز برهید در امان خواهید بود. از شرّ شکم، زبان و شرمگاه.[۲۴]
پیامبر خدا در داستان معراج از خداوند پرسید: خدای من، روزه چرا واجب شد؟ و شنید: روزه حکمت میآورد، حکمت معرفت و معرفت یقین میسازد. تنها یقین است که سختی راه را آسان میکند.[۲۵]
پرخوری خواب را پریشان کرده و انسان را از الهام دور میکند. پیامبر ص میفرمود: شکم خود را پر نکنید، قلب چون مزرعهای است که آب زیاد فاسدش میکند. پرخواب، پر غذا و پرآب از خدا دور است.[۲۶] پرخوری قساوت آورده و شهوت را میانگیزد. گرسنگی غذای روح، طعام قلب و صحت بدن است.[۲۷]
لقمان میگفت: هرگاه معده پر شود فکر میخوابد، حکمت کمرنگ شده و بدن از عبادت بازمیماند.[۲۸]
شیخ مفید از استاد خود نقل مینماید: به خوابهای چند گروه اهمیت ندهید: آنکه حدیث نفس زیادی دارد، آنکه مزاجش تعادل ندارد، آدم مست و آنکه با شکم پر میخوابد. ازاینرو در شبهای ماه رمضان خواب صادق کم رخ میدهد.[۲۹]
روزه، بهویژه در ماه رمضان، راه آسانِ دوری از شیطان است. او در این ماه در غل و زنجیر است؛ زیرا در این ماه گناه رخ نمیدهد، فرشتگان پیرامون روزهدار را پر کرده، یاد خدا شبانهروز را احاطه کرده و انسان در حال بندگی است. قدرت شیطان تنها زمانی است که انسان از خدا دور شود. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِين»
بدن مرکب انسان بوده و سلامتی توشه اوست. با بدن سالم میتوان به مقصد رسید. روزه تمرین کنترل غذا، نوشیدنی و اضطراب است. پیامبر خدا فرمود: روزه بگیرید تا بدنتان سالم بماند. «صُومُوا تَصِحُّوا»[۳۰]
دانشمند روسی، الکسی سوفورین، مینویسد: روزه برای درمان بسیاری از بیماریها مفید است. کمخونی، ضعف رودهها، التهاب مزمن، بیماریهای جلدی و کلیوی.[۳۱]
[۱] بقره، ۱۸۳. فان الصيام يكسرالشهوة التي هي معظم أسباب المعاصي و في الحديث من لم يستطع الباه فليصم فان الصوم له وجاء. تفسير صافي، ج۱، ص ۲۱۹
[۲] كلّ حسنة بعشر أمثالها إلى سبعمائة ضعف إلّا الصيام فإنّه لي و أنا أجزي به. سنن نسائي، ج ۴، ص ۱۶۲
[۳] قال رسول الله ص: مَنْ أَدَّى فِيهِ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ كَانَ كَمَنْ أَدَّى سَبْعِينَ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ وَ هُوَ شَهْرُ الصَّبْرِ وَ إِنَّ الصَّبْرَ ثَوَابُهُ الْجَنَّةُ وَ شَهْرُ الْمُوَاسَاةِ وَ هُوَ شَهْرٌ يَزِيدُ اللَّهُ فِي رِزْقِ الْمُؤْمِنِ فِيه. قال أَبوعَبْدِ اللَّهِ ع يُوصِي وُلْدَهُ: إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَأَجْهِدُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنَّ فِيهِ تُقَسَّمُ الأَرْزَاقُ وَ تُكْتَبُ الآجَالُ وَ فِيهِ يُكْتَبُ وَفْدُ اللَّهِ الَّذِينَ يَفِدُونَ إِلَيْهِ وَ فِيهِ لَيْلَةٌ الْعَمَلُ فِيهَا خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ. كافي، ج۴، ص ۶۶
[۴] قَدْ دَنَا رَمَضَانُ لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَةَ… إِنَّ الْجَنَّةَ لَتُزَيَّنُ لِرَمَضَانَ مِنَ الْحَوْلِ إِلَى الْحَوْلِ فَإِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ هَبَّتِ الرِّيحُ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَصَفَقَتْ وَرَقَ الْجَنَّةِ فَتَنْظُرُ حُورُ الْعِينِ إِلَى ذَلِكَ فَيَقُلْنَ يَا رَبِّ اجْعَلْ لَنَا مِنْ عِبَادِكَ فِي هَذَا الشَّهْرِ أَزْوَاجاً تَقَرُّ بِهِمْ أَعْيُنُنَا. بحار الأنوار، ج۹۳، ص ۳۴۷
[۵] بحار الانوار، ج ۵۵، ص ۳۷۶ و وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۱۱
[۶] کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ وَ الصِّيَامُ جُنَّةُ الْعَبْدِ الْمُؤْمِنِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَمَا يَقِي أَحَدَكُمْ سِلَاحُهُ فِي الدُّنْيَا وَ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ وَ الصَّائِمُ يَفْرَحُ بِفَرْحَتَيْنِ حِينَ يُفْطِرُ فَيَطْعَمُ وَ يَشْرَبُ وَ حِينَ يَلْقَانِي فَأُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ. خصال، ج۱، ص ۴۵
[۷] نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِيحٌ وَ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَابٌ وَ عَمَلُهُ مُضَاعَفٌ وَ قَالَ إِنَّ لِلصَّائِمِ عِنْدَ إِفْطَارِهِ دَعْوَةً لَا تُرَدُّ. بحار الأنوار، ج۹۰، ص ۳۶۰
[۸] قَالَ الصَّادِقُ ع أَفْضَلُ الْجِهَادِ الصَّوْمُ فِي الْحَرِّ. مَنْ صَامَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْماً فِي شِدَّةِ الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه. بحار الأنوار، ج۹۳، ص ۲۵۶ و كافي، ج۴، ص ۶۴
[۹] شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِي اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ، وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ، وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ فَرَضْتَ فِيهِ مِنَ الصِّيَامِ، وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ، وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ. ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَيْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ، فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ. صحيفة سجادية، ص ۱۹۸
[۱۰] مَا مِنْ عَبْدٍ صَالِحٍ يُشْتَمُ فَيَقُولُ إِنِّي صَائِمٌ سَلَامٌ عَلَيْكَ لَا أَشْتِمُكَ كَمَا شَتَمْتَنِي إِلَّا قَالَ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اسْتَجَارَ عَبْدِي بِالصَّوْمِ مِنْ شَرِّ عَبْدِي فَقَدْ أَجَرْتُهُ مِنَ النَّارِ. كافي، ج۴، ص ۸۸
[۱۱] إذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك و عدد أشياء أخرى و لا يكون صومك كيوم فطرك. كافي، ج ۱، ص ۱۸۶
[۱۲] فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ. نهج البلاغة، ص ۵۱۲
[۱۳] قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. عيون أخبار الرضا ع، ج۱، ص ۲۹۷
[۱۴] إِنَّ مَنْ تَمَسَّكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِسِتِّ خِصَالٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ أَنْ يَحْفَظَ دِينَهُ وَ يَصُونَ نَفْسَهُ وَ يَصِلَ رَحِمَهُ وَ لَا يُؤْذِيَ جَارَهُ وَ يَرْعَى إِخْوَانَهُ وَ يَخْزُنَ لِسَانَهُ أَمَّا الصِّيَامُ فَلَا يَعْلَمُ ثَوَابَ عَامِلِهِ إِلَّا اللَّهُ. مستدرك الوسائل، ج۷، ص ۳۷۰
[۱۵] وَ عَنْ ذَلِكَ مَا حَرَسَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِينَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّكَوَاتِ وَ مُجَاهَدَةِ الصِّيَامِ فِي الْأَيَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْكِيناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخْشِيعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِيلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِيضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُيَلَاءِ عَنْهُم. نهج البلاغة، ص ۲۹۴
[۱۶] حَقُّ الصَّوْمِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ وَ بَطْنِكَ وَ فَرْجِكَ لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النَّار. الفقيه، ج۲، ص: ۶۲۰
[۱۷] وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ ص حَيْثُ يَقُولُ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ. وَ اللَّهِ مَا سَأَلَهُ إِلَّا خُبْزاً يَأْكُلُهُ لِأَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِه. نهج البلاغة، ص ۲۲۷
[۱۸] أستحي إن ترفّهت في معيشتي أن يقصر بي غدا دونهم، فالصّبر أيّاما يسيرة أحبّ إلىّ من أن ينقص حظّى غدا في الآخرة و ما من شيء أحبّ إلىّ من اللّحوق بأصحابي و إخواني. منهاج البراعة، ج۹، ص ۳۷۴
[۱۹] مَنْ أَدْخَلَ بَطْنَهُ النَّارَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه. بحار الأنوار، ج۶۳، ص ۴۱۲
[۲۰] ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ «۳» وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ. كافي، ج۲، ص ۷۹
[۲۱] إذا نزلت بالرجل النازلة الشديدة فليصم فإن اللَّه تعالى يقول وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ يعني الصيام. وافي، ج۱۱، ص ۱۳
[۲۲] عِلَّةُ الصَّوْمِ لِعِرْفَانِ مَسِّ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ لِيَكُونَ ذَلِيلًا مُسْتَكِيناً مَأْجُوراً مُحْتَسِباً صَابِراً وَ يَكُونَ ذَلِكَ دَلِيلًا لَهُ عَلَى شَدَائِدِ الْآخِرَةِ مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الِانْكِسَارِ لَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَاعِظاً لَهُ فِي الْعَاجِلِ دَلِيلًا عَلَى الْآجِلِ لِيَعْلَمَ شِدَّةَ مَبْلَغِ ذَلِكَ مِنْ أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْمَسْكَنَةِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. الفقيه، ج۲، ص ۷۳
[۲۳] كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع لِمَ فَرَضَ اللَّهُ الصَّوْمَ فَوَرَدَ الْجَوَابُ لِيَجِدَ الْغَنِيُّ مَضَضَ الْجُوعِ فَيَحِنَّ عَلَى الْفَقِيرِ. كافي، ج۴، ص ۱۸۱
[۲۴] قَالَ ص الْبَسُوا وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا فِي أَنْصَافِ الْبُطُونِ فَإِنَّهُ جُزْءٌ مِنَ النُّبُوَّة؛ و قال ص: مَنْ وُقِيَ شَرَّ قَبْقَبِهِ وَ ذَبْذَبِهِ وَ لَقْلَقِهِ فَقَدْ وُقِي. مجموعة ورام، ج۱، ص ۱۰۰ و ۱۰۵
[۲۵] الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ. إرشاد القلوب، ج۱، ص ۲۰۳
[۲۶] لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَإِنَّ الْقَلْبَ يَمُوتُ كَالزَّرْعِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الْمَاء. مجموعة ورام، ج۱، ص ۴۶
[۲۷] لَيْسَ شَيْءٌ أَضَرَّ لِقَلْبِ الْمُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الْأَكْلِ وَ هِيَ مُورِثَةٌ شَيْئَيْنِ قَسْوَةَ الْقَلْبِ وَ هَيَجَانَ الشَّهْوَةِ وَ الْجُوعُ إِدَامٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ غِذَاءُ الرُّوحِ وَ طَعَامُ الْقَلْبِ وَ صِحَّةُ الْبَدَن. بحار الأنوار، ج۶۳، ص ۳۳۷
[۲۸] قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ إِذَا امْتَلَأَتِ الْمَعِدَةُ نَامَتِ الْفِكْرَةُ وَ خَرَسَتِ الْحِكْمَةُ وَ قَعَدَتِ الْأَعْضَاءُ عَنِ الْعِبَادَة. مجموعة ورام، ج۱، ص ۱۰۲
[۲۹] کنز الفوائد، ج ۲، ص ۶۰
[۳۰] بحار الأنوار، ج۵۹، ص ۲۶۷
[۳۱] تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۴۵۸