انسان مدام با حالات خوب و بد مواجه است. امید و ترس، بیحالی و نشاط، گذشت و انتقام، خوشگمانی و بدگمانی، بخشیدن و دست نگهداشتن، خیالات و واقعبینی و دهها حال دیگر. این حالات بهراحتی قابلکنترلاند. با یک نگاه پدید میآیند و با یک موعظه ناپدید میشوند. ولی اگر مدام به یک حالی فکر کرده و ترتیب اثر دهیم به ملکات روحی بدل شده، بخشی از جان آدمی گشته و دیگر سخت جدا میشوند. آنچه حال را به ملکه تبدیل میکند تکرار و عادت است. حال و ملکه دو تفاوت دارند: اول اینکه «حال» همانند یک لباس بهراحتی کنده شده و «ملکه» چون پوست انسان بهراحتی کنده نشده و کندنش نیز دردآور است. دوم اینکه صاحب ملکه کارها را بهآسانی انجام میدهد، بهراحتی میبخشد یا آدم میکشد. پس هر اندازه که ملکات خوب لازماند ملکات بد نیز مخرّبند. تصدر الافعال عن الملکة بلا رویّة. رِيَاضَةُ الْجَاهِلِ وَ رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ.[۱]
یکی از دشواریهای جان کندن اعتیاد به دنیا است. جوانی را فرض کنید که به شهرت، تشویق و کف زدن دلبسته است. ولی روز به سر آمده، ورزشگاه تهی شده و او تنها مانده است. یا معتادی که به مواد دسترسی ندارد.
علی علیهالسلام درباره عادت نکات ارزشمندی میفرماید: عادت طبیعت دوم انسان و شبیه ذاتیات میگردد. با عادت پیشرفت حاصل میشود. نباید گذاشت عادات بد بر ما مسلط گردند. عادت بد چون دشمنی نیرومند میباشد. باید کارهای مثبت را با عادت تسهیل و آسان نمود. باید خود را به بخشیدن، منطقی فکر کردن، قضاوتهای عادلانه و تلاش عادت داد. باید از عادت به دروغ، تخریص، گمان و غیبت پرهیز کرد، وگرنه ملکات خودبهخود عمل میکنند و تا متوجه شویم غیبت را کردهایم.
«كُلُّ شَيْءٍ يُسْتَطَاعُ إِلَّا نَقْلُ الطِّبَاع» «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ غَلَبَةُ الْعَادَة» «آفَةُ الرِّيَاضَةِ غَلَبَةُ الْعَادَة» «الْعَادَةُ طَبْعٌ ثَانٍ» «الْعَادَةُ عَدُوٌّ مُتَمَلِّك» «لِلْعَادَةِ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ سُلْطَان» «أَصْعَبُ السِّيَاسَاتِ نَقْلُ الْعَادَات» «بِغَلَبَةِ الْعَادَاتِ الْوُصُولُ إِلَى أَشْرَفِ الْمَقَامَاتِ» «غَيِّرُوا الْعَادَاتِ تَسْهُلْ عَلَيْكُمُ الطَّاعَات»[۲]
علی علیهالسلام دنیا را در ده ویژگی به مواد مخدّر و انسان هوسران را به معتاد تشبیه مینماید.
۱. اعتیاد به الکل و مواد مخدر مرض با ظاهر سلامتی میباشد. محبّ دنیا نیز مریضِ سالمنماست. نُورُهَا ظُلْمَةٌ وَ عَيْشُهَا كَدِرٌ وَ غَنِيُّهَا فَقِيرٌ وَ صَحِيحُهَا سَقِيمٌ وَ عَزِيزُهَا ذَلِيلٌ، فَكُلُّ مُنْعَمٍ بِرَغْدِهَا شَقِيٌّ وَ كُلُّ مَغْرُورٍ بِزِينَتِهَا مَفْتُونٌ وَ عِنْدَ كَشْفِ الْغِطَاءِ يَعْظُمُ النَّدَمُ وَ يُحْمَدُ الصَّدْرُ أَوْ يُذَمُّ.[۳] رَأْسُ الآفَاتِ الْوَلَهُ بِالدُّنْيَا.[۴]
۲. دنیا مانند الکل و مواد روانگردان مواد مخدّر است. خِدر پردهای است که زن خود را میپوشاند و خَدَر سستی جوان را گویند. مواد مخدر عقل و اراده را میپوشانند. دنیا نیز همان میکند. «إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ خَبَالٍ وَ وَبَالٍ وَ زَوَالٍ وَ انْتِقَالٍ لا تُسَاوِي لَذَّاتُهَا تَنْغِيصَهَا وَ لا تَفِي سُعُودُهَا بِنُحُوسِهَا وَ لا يَقُومُ صُعُودُهَا بِهُبُوطِهَا» «الدُّنْيَا مَصْرَعُ الْعُقُول»[۵] خبال فلج شدن عضو و تنغیص شتر را پیش از سیری از آب کشیدن است. گفتهاند دردی که شتر در این حال میکشد بسیار شدید است. لذات همه دنیا به فشار از دست دادنش نمیارزد.
۳. معتاد وقتی به مواد خود نمیرسد فشار زائدالوصفی را تحمل میکند. بریدن از لذات دنیا نیز چنین است. أَسْوَأُ النَّاسِ حَالًا مَنِ انْقَطَعَتْ مَادَّتُهُ وَ بَقِيَتْ عَادَتُه. مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لا يُدْرِكُه.[۶]
۴. معتاد تنها در لحظه لذت میبرد و پسازآن تنها خاطره یا افسوسی جانکاه بر جا میماند. همانند دنیا. «أَلا وَ إِنِّي فِيكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ كَهَارُونَ فِي آلِ فِرْعَوْنَ وَ كَبَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ كَسَفِينَةِ نُوحٍ فِي قَوْمِ نُوحٍ إِنِّي النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ عَنْ قَلِيلٍ سَتَعْلَمُونَ مَا تُوعَدُونَ وَ هَلْ هِيَ إِلَّا كَلُعْقَةِ الْآكِلِ وَ مَذْقَةِ الشَّارِبِ وَ خَفْقَةِ الْوَسْنَانِ ثُمَّ تُلْزِمُهُمُ الْمَعَرَّاتُ خِزْياً فِي الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذاب»[۷]
«وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا فَكَانَتْ كَيَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى وَ صَارَ جَدِيدُهَا رَثّاً وَ سَمِينُهَا غَثّا»[۸]
«أَنَّ جَبْرَئِيلَ علیهالسلام قَالَ لِنُوحٍ علیهالسلام يَا أَطْوَلَ الْأَنْبِيَاءِ عُمُراً كَيْفَ وَجَدْتَ الدُّنْيَا قَالَ كَدَارٍ لَهَا بَابَانِ دَخَلْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الآخَر»[۹]
۵. ذوق سالم معتاد بههمریخته و از غذا و هوای پاک لذت نمیبرد. هوسران نیز چنین است.
«عَادَةُ الْأَشْرَارِ مُعَادَاةُ الْأَخْيَار» «إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَان»[۱۰]
۶. مواد مخدر جذبه شدید دارند و یکبارمصرف آنها کافی است تا تکرارشان کنیم؛ مانند داروی تلخ نیستند که تکرارشان هم دلبستگی نمیآورد. دنیا نیز چنین است.
«حُبُّ الدُّنْيَا يُوجِبُ الطَّمَع» «فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْيَا لا يَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِيفُ أَنْيَابِ الْحِدْثَانِ أَيُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا»[۱۱]
۷. اعتیاد دیوی است که میبلعد، میخشکاند و فرصت بازسازی نمیدهد. همینگونه دنیا.
مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُؤْمِنُهُ وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُوبِقُهُ وَ زَالَ عَمَّا قَلِيلٍ عَنْهُ كَمْ مِنْ وَاثِقٍ بِهَا قَدْ فَجَعَتْهُ وَ ذِي طُمَأْنِينَةٍ إِلَيْهَا قَدْ صَرَعَتْهُ وَ ذِي أُبَّهَةٍ قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِيراً وَ ذِي نَخْوَةٍ قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِيلًا سُلْطَانُهَا دُوَّلٌ وَ عَيْشُهَا [رَنَقٌ] رَنِقٌ وَ عَذْبُهَا أُجَاجٌ وَ حُلْوُهَا صَبِرٌ وَ غِذَاؤُهَا سِمَامٌ وَ أَسْبَابُهَا رِمَامٌ حَيُّهَا بِعَرَضِ مَوْتٍ وَ صَحِيحُهَا بِعَرَضِ سُقْمٍ مُلْكُهَا مَسْلُوبٌ وَ عَزِيزُهَا مَغْلُوبٌ وَ مَوْفُورُهَا مَنْكُوبٌ وَ جَارُهَا مَحْرُوب.[۱۲]
«يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ هَلَكَ فِيهَا عَالَمٌ كَثِيرٌ فَاجْعَلْ سَفِينَتَكَ فِيهَا الإِيمَان» تفسير قمي، ج۲، ص ۱۶۴
پیامبر اکرم فرمود: إِنَّمَا مَثَلُ صَاحِبِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْمَاشِي فِي الْمَاءِ هَلْ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَمْشِيَ فِي الْمَاءِ إِلَّا وَ تَبْتَلُّ قَدَمَاه. مجموعة ورام، ج۱، ص ۱۴۸
۸. معتاد در جامعه سالم جایی ندارد. باید در جامعه ایمانی نیز هوسران جایی نداشته باشد. «لَوْ عَقَلَ أَهْلُ الدُّنْيَا خَرِبَت» «الدُّنْيَا سَمٌّ أَكَلَهُ مَنْ لا يَعْرِفُهُ»[۱۳]
9. اعتیاد لذتی خیالی است و تنها روانگردان است. دنیا نیز چنین است. «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَام» َ هَلِ الدُّنْيَا إِلَّا دَابَّةٌ رَكِبْتَهَا فِي مَنَامِكَ فَاسْتَيْقَظْتَ وَ أَنْتَ عَلَى فِرَاشِكَ غَيْرُ رَاكِب.[۱۴]
۱۰. معتادان تا زمانی با یکدیگر درگیر نمیشوند که مواد به همگان برسد، وگرنه چون گرگ و شغال به جان هم میافتند. مواد برای آنها ارزش جان را دارد. دنیا نیز چنین است. «أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَكْلِهَا وَ اصْطَلَحُوا عَلَىحُبِّهَا»[۱۵]
[۱] تحف العقول، ص ۴۸۹
[۲] تصنيف غرر الحكم.
[۳] بحار الأنوار، ج۷۵، ص ۲۲
[۴] تصنيف غرر الحكم، ص ۱۴۲
[۵] تصنيف غرر الحكم، ص ۱۲۸ و ۱۴۲
[۶] تصنيف غرر الحكم، ص ۳۲۲ و نهج البلاغة، ص ۵۰۸
[۷] کافی، ج ۸، ص ۳۰
[۸] نهج البلاغه، ص ۲۸۲
[۹] تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۱۳۱
[۱۰] تصنیف غرر الحکم، ص ۴۶۵ و نهج البلاغة، ص ۴۸۶
[۱۱] تصنيف غرر الحكم، ص ۱۴۲ و نهج البلاغه، ص ۵۳۸
[۱۲] نهج البلاغة، ص ۱۶۵
[۱۳] تنبيه الخاطر، ص ۱۴۵ و غرر الحكم، ص ۷۵
[۱۴] نهج البلاغة، ص ۴۷۹ و أمالي طوسي، ص ۲۹۶. حدیث دوم از امام باقر علیهالسلام است.
[۱۵] نهج البلاغة، ص ۱۶۰