رمضان در آیات و روایات ـ حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا باقری‌کیا

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خدا را شاکریم که إن شاء الله توفیق درک یک ماه مبارک رمضان دیگری را و همچنین توفیق درک یک لیالی قدر دیگری را إن شاء الله امسال داشته باشیم؛ و خدا را شاکریم که این فرصت مهیا شد که در ماه مبارک رمضان پیرامون آیات و روایاتی که در ارتباط خودِ ماه رمضان و در ارتباط با روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان است إن شاء الله مطالبی را خدمت شما عرض کنیم.

در مورد مساله خودِ ماه رمضان توجه دارید که ما در اسلام چهار نوع سال داریم:

۱. سال شمسی تکوینی که این سال بر اساس گردش زمین به دور خورشید تنظیم شده است و خداوند متعال مساله مدیریت عالم طبیعت را به‌عنوان چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان خداوند بر اساس این سال تنظیم کرده است.

۲. سال قمری تکلیفی که این سال بر اساس گردش ماه به دور زمین تنظیم شده است و اول آن ماه محرم و آخر آن ماه ذی‌حجه است. در اسلام تکالیف ما بر اساس این سال است و لذا گفته شده است معیار سنّ بلوغ برای دخترخانم‌ها و آقاپسرها ۹ سال و ۱۵ سال قمری است. ملاحظه می‌فرمایید که تکلیف حج در ماه قمری است و گفته می‌شود ماه ذی‌حجه، مساله روزه گرفتن که یکی از تکالیف در اسلام است در سال قمری است و ماه مبارک رمضان گفته می‌شود.

اشاره دارد به این سال تکلیفی قمری سوره مبارکه توبه آیه ۳۶ «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ» مضمون آیه این‌چنین است که عدد ماه‌ها در نزد خداوند متعال دوازده ماه هست «فی کتاب الله» در کتاب خدا دوازده ماه است.

این دوازده ماه از چه زمانی تنظیم شده است؟ «يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» از آن روزی که خداوند خلقت آسمان‌ها و زمین را به وقوع رساند و آسمان‌ها و زمین را خلق کرد این سال قمری وجود داشته است.

ممکن است در ذهن شما این سوال مطرح بشود که امکان دارد این سال دیگری باشد ولی در خودِ آیه می‌فرماید: «مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» چهار ماهِ این سال ماه‌های حرام است که این اشاره به این است که سال قمری است.

دقت بفرمایید؛ پس بنابراین خودِ سال قمری و عنوان دوازده ماه قمری در قرآن به‌عنوان یک مساله کلّی ذکر شده است. از میان ماه‌های قمری محرم، صفر، ربیع‌الاول، ربیع‌الثانی تا ذی‌حجه خداوند هیچ ماهی را در قرآن با اسم یاد نکرده است مگر فقط ماه مبارک رمضان را که در سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۵ می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ»

و این بیانگر عظمت ماه مبارک رمضان است که فقط این ماه تخصیص به ذکر داده شده است.

۳. سومین سالی که داریم سال قمری تقدیری است. این هم یک سالی است که در روایات داریم «مِن سنةٍ إلی قابلها» این سال، سالی است که آغاز آن ۲۳ ماه مبارک هر سالی است و انتهای آن ۲۲ ماه مبارک سال بعد است و این سال مربوط است به تنظیم و تعیین مقدرات انسان‌ها، سرنوشت‌های انسان‌ها که در لیلة القدر مقدرات سالانه ما در شب قدر ریز می‌شود و لذا فردای آن روز اول سال قمری تقدیری است.

۴. سال چهارم همان سال خمسی است؛ و این سال خمسی در ارتباط خود اشخاص است که اولین منفعت و بهره‌ای را که شخص به‌عنوان تجارتی به دست می‌آورد می‌شود روز اول سال خمسی او که بعضی از فقها می‌فرمایند که اولین مرحله‌ای که وارد بازار تجارت می‌شود.

پس ما چهار رقم سال داریم: سال شمسی تکوینی که نظام عالم بر اساس آن تنظیم شده است، سال قمری تکلیفی که ماه مبارک رمضان مربوط به این سال می‌شود و سال قمری تقدیر که لیلة القدر و مقدرات مربوط به این سال می‌شود و سال خمسی.

در مورد مساله خودِ کلمه مبارکه «رمضان» که یک واژه قرآنی است در تفسیر نورالثقلین علامه حویزی از کتاب کافی مرحوم محدث کلینی (اعلی الله مقامهما) روایتی است منسوب به امام صادق علیه‌السلام است که حضرت از پدران بزرگوارشان تا می‌رسد به قال امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام «لا تقولوا: رمضان و لکن قولوا شهر رمضان» (به‌عنوان یک جنبه تذکر اخلاقی است) می‌فرمایند که در مورد مساله ماه رمضان، نگویید رمضان بلکه بگویید ماه رمضان. این کلمه شهر و ماه را بیاورید «فإنّكم لا تدرون ما رمضان» شما چه می‌دانید که رمضان چیست؟

در روایت دیگری که در همین تفسیر نورالثقلین علامه حویزی است و اصل آن هم در کافی است. آقای هشام ابن سالم از آقای سعد از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند که آقای سعد می‌گوید ما هشت نفر بودیم در محضر امام باقر علیه‌السلام «فذکرنا رمضان» صحبت به میان آمد و ما کلمه رمضان بر زبانمآنجاری شد. امام فرمودند: «لا تقولوا هذا رمضان وَ لاَ ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لاَ جَاءَ رَمَضَانُ» نگویید که این رمضان است، نگویید رمضان رفت، رمضان آمد.

این تأیید حدیث قبلی است ولی حضرت آن جهتش را بیان کردند. فرمودند «فَإِنَّ رَمَضَانَ اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» رمضان از اسامی خداوند عزّ و جلّ است.

اگر اسم خدا هست پس معنی نمی‌دهد که بگوییم رمضان آمد، رمضان رفت، رمضان هست. بگویید ماه رمضان رفت، ماه رمضان آمد.

این یک نکته اخلاقی بود که مشخص شد خودِ رمضان از اسامی خدا است؛ یعنی همان‌طور که ما می‌گوییم یا الله و یا رحمان و یا رحیم، می‌توانیم بگوییم یا الله یا رمضان.

و این نکته اخلاقی آن‌قدر مهم است که در مستدرک سفینة البحار مرحوم علامه نمازی شاهرودی، ایشان می‌فرمایند ما یک بخشی از روایات را داریم که این روایات نهی کرده است و برای آن کفاره تعیین کرده است.

«و من قال رمضان فلیتصدق و لیصم کفارة له» یعنی این‌قدر این نکته اخلاقی مهم است. این اشاره به این دارد که کراهت دارد بگوییم رمضان.

در کتاب شریف مستدرک سفینة البحار علامه نمازی شاهرودی در جلد ۴ ایشان از کتاب لب اللباب نقل می‌کنند «عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: أَ تَدْرُونَ لِمَ سُمِّيَ شَعْبَانُ شَعْبَانَ» در تأیید و تأکید بر اینکه عنوان رمضان از اسامی خدا است و خودِ رمضان که اسامی خدا است چه مفهومی دارد، حدیث دیگری است در مستدرک سفینة البحار که منسوب است به آقا رسول خدا صلّی الله علیه و آله که فرمودند آیا می‌دانی چرا به شعبان شعبان گفته شده است؟ «لِأَنَّهُ يَتَشَعَّبُ مِنْهُ خَيْرٌ كَثِيرٌ لِرَمَضَانَ» از انشعاب می‌آید، چون برکات زیادی (به تعبیر بنده) از ماه شعبان منشعب می‌شود، سرازیر می‌شود به ماه مبارک رمضان.

پس وجه‌تسمیه شعبان انشعاب خیر به سمت ماه رمضان است که به تعبیر ما یعنی ماه شعبان سالن ورودی به ماه رمضان است. به تعبیر قدیمی‌ها دالان ورودی به ماه رمضان است.

در همین حدیث حضرت دارند «وَ إِنَّمَا سُمِّيَ رَمَضَانُ رَمَضَانَ لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِيهِ اَلذُّنُوبُ» رمضان از رَمَضَ یَرمُضُ می‌آید به معنی احتراق، سوزانده شدن است. چون در این ماه گناهان می‌سوزد و اسم خدا هم که رمضان است یعنی سوزاننده گناهان، لذا گفته می‌شود ماه رمضان، شهر رمضان؛ یعنی ماهی که ماه خدایی است که سوزاننده گناهان است و ماهی که در این ماه گناهان سوزاننده می‌شود «إِنَّمَا سُمِّيَ رَمَضَانُ رَمَضَانَ لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِيهِ اَلذُّنُوبُ أَيْ تُحْرَقُ»

در اهمیت ماه مبارک رمضان توجه دارید که در عیون اخبارالرضا علیه‌السلام مرحوم شیخ صدوق روایتی را ذکر کردند که سند می‌رسد به آقا علی ابن موسی‌الرضا صلوات‌الله‌علیه از پدران بزرگوارشان تا آقا امیرالمؤمنین که همان خطبه شعبانیه است که مرحوم محدث قمی هم در مفاتیح مبسوط آن را آوردند، این در عیون اخبارالرضا است که حضرت می‌فرمایند «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ» یک روزی پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله سخنرانی فرمودند و ما را مورد خطاب قرار دادند و در مورد ماه مبارک رمضان حضرت خیلی در آنجا مبسوط صحبت کردند که فرمودند «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ» ای مردم ماه خدا به شما روی آورده است «بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» این ماه همراه با برکت، رحمت و مغفرت به شما روی آورده است «شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ» این ماهی است که در نزد خدا با فضیلت‌ترین ماه‌های دوران سال است؛ یعنی از ماه رجب، از ماه شعبان، از ماه ذی‌حجه هم بالاتر است «وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ» روزهای این ماه با فضیلت‌ترین روزهای دوران سال است «وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی» شب‌های این ماه با فضیلت‌ترین شب‌های دوران سال است «وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات» ساعت‌های این ماه (که گویا نظر باشد به جنبه‌های لحظاتش) یعنی لحظه‌لحظه‌های این ماه با فضیلت‌ترین ساعت و لحظه‌ها است.

همان‌طور که مستحضر هستید، حضرت بیاناتی را فرمودند که من تبرکاً خدمت شما عرض می‌کنم «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ» این ماهی است که در این ماه به مهمانی خدا دعوت شده‌اید «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّهِ» شما در این ماه اهل تکریم خدا هستید (مورد تکریم و احترام خدا هستید) «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ» نفس‌هایی که در این ماه می‌کشید حکم سبحان‌الله دارد «وَ نَوْمُکمْ فِیهِ عِبادة» خواب شما در این ماه عبادت محسوب می‌شود «وَ عَمَلُکُم فیه مَقبول» اعمال شما مهر قبولی خورده است «وَ دُعاکُم فیه مُستَجاب» دعاهای شما مستجاب است. حضرت همین‌گونه فرمودند تا اینکه در همین خطبه در فضیلت این ماه می‌فرمایند «مَنْ أَدَّی فِیهِ فَرْضاً کَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّی سَبْعِینَ فَرِیضَةً فِیمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ» یک عمل واجب، یک نماز واجب در ماه مبارک رمضان خواندن معادل هفتاد نماز و عمل واجب در سایر ماه‌ها است.

بعد فرمودند «وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ» هرکسی که زیاد بر من پیغمبر در این ماه صلوات بفرستد «ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ» خدا میزان عملش را در روز قیامت که میزان‌های عمل سبک است سنگین می‌کند «وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور» هرکسی که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند مثل ختم تمام قرآن در سایر ماه‌ها است.

برای توجه به عظمت و فضیلت ماه مبارک رمضان مناسب است که برویم در صحیفه سجادیه که منسوب به امام سجاد علیه‌السلام است، در دعای وداع ماه مبارک رمضان دعای ۴۵ که حضرت در این ماه با یک ادبیات خاصی از ماه مبارک رمضان تجلیل می‌کنند و بیست نوبت به ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه‌السلام سلام می‌دهند. من فرازهایی را به‌عنوان تبرک و تیمن خدمت شما عرض می‌کنم.

«وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ، وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ» (مضمونش این است که) این ماه با یک حالت حمد و ستایشی در بین ما بود و همراه ما بود، با فضیلت‌ترین ربح و سود جهانیان را به ما داد «ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ» از ما جدا شد آن زمانی که وقتش تمام شد.

این در فراز ۲۲ از دعای ۴۵ صحیفه بود؛ و در فراز ۲۳ حضرت می‌فرمایند «فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَینَا» ما با این ماه وداع و خداحافظی می‌کنیم، خداحافظی با کسی که خیلی برای ما سخت است جدایی او بر ما «وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا» روی گرداندن از این ما باعث غمگین شدن و غصه‌دار شدن ما است، ما را به وحشت می‌اندازد. در همین فراز می‌فرمایند «فَنَحْنُ قَائِلُونَ» ما می‌گوییم «السَّلَامُ عَلَیک یا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکبَرَ، وَ یا عِیدَ أَوْلِیائِهِ» سلام بر تو ای ماه خدا (ببینید؛ امام سجاد علیه‌السلام به این ماه سلام می‌دهند) یعنی حضرت به زمان سلام دادند، به زمان مقدس سلام دادند.

در فراز ۲۴ حضرت می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک یا أَکرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یا خَیرَ شَهْرٍ فِی الْأَیامِ وَ السَّاعَاتِ»

در فراز ۲۸ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ» سلام بر تو از یک همسایه‌ای (ما مکلفین همسایگان تو بودیم ای ماه مبارک رمضان) که به برکت تو دل‌ها ما رقیق شد، رقّت قلب پیدا کردیم و گناهان در تو کم شد. حضرت تعبیر به مجاور می‌کنند که ماه رمضان مجاور و همسایه ما هست، همسایه‌ای که دل‌هایمان از قساوت بیرون می‌آید و از گناهانمان کم می‌شود، افت می‌کند.

در فراز ۲۹ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیطَانِ» سلام بر تو ای یاور، ای ناصر؛ که ما را کمک کردی که بر شیطان پیروز شویم «وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ» سلام بر تو ای همراهی که راه‌های احسان و نیکی را بر ما آسان کردی، به برکت تو که همراه ما بودی راه احسان و نیکی آسان و هموار بود.

در فراز ۳۰ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک مَا أَکثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیک» سلام بر تو که چقدر در این ماه از آتش جهنم آزاد می‌شوند. سلام بر تو که چقدر رستگار و سعادتمند می‌شوند آن‌هایی که حرمت تو را رعایت کنند.

همه این‌ها سند عظمت این ماه است.

در فراز ۳۱ حضرت می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک مَا کانَ أَمْحَاک لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَک لِأَنْوَاعِ الْعُیوبِ»

در فراز ۳۸ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَیهِ قَبْلَ فَوْتِهِ» سلام بر تو که قبل از آنکه بیایی ما طالب تو بودی، تو مطلوب ما بودی. بعدازآنکه رفتی مایه حزن ما شدی. الی آخر که حضرت بیاناتی را دارند که من حیفم می‌آید که این بیانات بلند را نخوانم. مثلاً در فراز ۳۹ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک کمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِک عَنَّا» سلام بر تو که به برکت تو چه بدی‌هایی از ما روی‌گردان شد «وَ کمْ مِنْ خَیرٍ أُفِیضَ بِک عَلَینَا» چه خیراتی که به برکت تو به ما فیض داده شد.

در فراز ۴۰ می‌فرمایند «السَّلَامُ عَلَیک وَ عَلَى لَیلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِی خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»

در روایتی هست که اصل این روایت در کتاب ثواب الأعمال است، آنجا نسب داده شده است به امام باقر علیه‌السلام که راجع به جمعه‌های ماه مبارک نیز فضیلت دارد «إنّ لجُمَع شهر رمضان لفضلاً علی جُمَع سائر الشهور» برای جمعه‌های ماه مبارک رمضان فضیلتی است بر جمعه‌های سایر ماه‌ها؛ یعنی جمعه‌های ماه مبارک هم بر جمعه‌های دیگر فضیلت دارد.

مستحضر هستید که روز جمعه‌ای که خودش سیّد الأیام هفته است، دارای مراتب و درجات است که افضل آن جمعه ماه مبارک رمضان است. آن هم چه فضیلتی «کفضل رسول الله (صلّی الله علیه و آله) علی سائر الرسل» آن مقام و فضیلتی را که پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله بر سایر پیغمبران مرسل دارند، جمعه‌های ماه مبارک رمضان بر سایر جمعه‌ها دارد.

این‌ها را من خدمت شما عرض کردم به‌عنوان عظمت ماه مبارک رمضان.

و اما در مورد روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان، در بحث صوم. در این رابطه ما چند مطلب را باید توجه کنیم:

۱. خودِ معنای صوم

۲. وجوب صوم در ماه مبارک رمضان

۳. آیات مبارکاتی که در قرآن راجع به صیام داریم

۴. حکمت‌های صوم

۵. شرایط چهارگانه صوم

اصل خودِ صوم در لغت به معنای امساک است، مطلق امساک است از أکل، از شرب، از تکلم و سخن و اینکه هر امساکی را صوم می‌گویند. صامَ یَصومُ صیاماً به معنی امساک است اما در اصطلاح شرع مقدس عنوان صوم منظور صوم و امساک از أکل و شرب است؛ و لذا مرحوم علامه مصطفوی در کتاب التحقیق در جلد ۶ صفحه ۳۷۱ می‌فرمایند «إنّ الأصل الواحد فی الماده هو مطلق الإمساک عن أیّ شیءٍ أکلٍ، شُربٍ، کلامٍ، عملٍ خاصٍ، حرکةٍ خاصةٍ … و هذا هو الأصل الصحیح» منظور از ماده یعنی ماده صوم، ریشه صوم همین امساک است «و هو المراد عند الإطلاق إلّا أن تدلّ قرینةٌ علی إرادة أمساکٍ خاص و هو صومٌ مصطلحٌ شرعی» که امساک از اکل و شرب است.

اشاره دارد به امساک لغوی سوره مبارکه مریم آیه ۲۶ از زبان حضرت مریم که می‌فرماید «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمانِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا» خطاب به آن‌هایی که لسان طعن داشتند به مقام حضرت مریم، ایشان فرمودند من نذر کردم برای خداوند رحمن نذر صوم کردم و لذا هرگز با هیچ انسانی سخن نمی‌گویم یعنی روزه امساک، صوم از سخن همان معنای لغوی است ولی معنای اصطلاحی همان آیه معروف است که در سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ» این همان صوم اصطلاحی شرعی است یعنی صوم از اکل و شرب؛

خب در این رابطه دقت کنید بعد از مسئله جنبه لغوی صوم و صیام ما در قرآن آیاتی در مورد صوم ماه مبارک رمضان داریم این آیات در سوره‌های مبارکه بقره است در سوره مبارکه نساء است، در سوره مائده است، در سوره احزاب داریم که اشاره شده است به مسئله صوم.

ولی آن صوم اصطلاحی شرعی در همان آیات مبارکات سوره بقره است که اگر دقت کرده باشید در آیه ۱۸۳، ۱۸۴، ۱۸۵، این محور آیات در بحث روزه ماه مبارک رمضان است. آیات هم ادبیات خاصی دارد دقت کنید؛ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ» مخاطب مؤمنین‌اند. ای کسانی که اهل ایمان هستید، منظور از ایمان در اینجا یعنی اهل ایمان به توحید، اهل ایمان به رسالت و نبوت پیغمبر اکرم، اهل ایمان به قرآن، اهل ایمان به معاد، اهل ایمان به آن چیزهایی که ایمان به آن‌ها لازم است.

یک تفسیر «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را شما می‌توانید در آیات آخر سوره بقره پیدا کنید. «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّه» برای ایمان به توحید «وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِه» که چهار اصل اعتقادی در اینجا ذکر شده است. در بعضی از ایات «بِالْيَوْمِ الْآخِرِ» بحث معاد و در یک آیه قرآن آن هم سوره تغابن آیه ۸ ایمان به امامت البته در تأویل آیه است «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذي أَنْزَلْنا» ایمان بیاورید به خدا و رسول الله و نوری که نازل کردیم؛ نور در اینجا به لحاظ معنای باطن در روایتی است در تفسیر علی ابن ابراهیم قمی که امام باقر فرمودند: «النور والله الائمة من آل محمد صلى الله علیه وآله إلى یوم القیامة» منظور ما ائمه هستند.

غرض این است که منظور ما مؤمنین‌اند.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ» روزه گرفتن بر شما نوشته شد. این واژه‌ی نوشته شد، نشانگر یک ادبیاتی است و اشاره است به این‌که واجب شد، حتم شد، الزام شد، «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم» همان‌طوری که بر پیشینیان نوشته شده بود «لعلکم تتقون»

یک نکته‌ای که می‌خواهم اشاره کنم، این است که منظور از این «من قبلکم» چه کسانی هستند؟ اگر ما باشیم و ظاهر آیه یعنی امت‌های قبل که معمولاً مفسرین هم بعضی‌ها به همین اشاره کردند ولکن در تفسیر برهان علامه بحرانی و تفسیر نور الثقلین حُویزی روایتی است که اصل روایت مربوط می‌شود به من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق از کتب اربعه، سند می‌رسد به آقای حفص بن غیاث نخعی سند هم سند موثقی است. آنجا دارد که آقای حفص بن غیاث نخعی می‌گوید شنیدم از امام صادق علیه‌السلام که امام فرمودند: «انَّ شهرَ رَمَضانَ لَم يَفرِضِ اللّه صِيامَهُ على أحَدٍ من الاُمَمِ» خدا روزه ماه مبارک رمضان را بر هیچ‌یک از امت‌های قبل واجب نکرده بود. پس این «من قبلکم» چه کسانی هستند؟

در این حدیث دارد که «إنّما فَرَضَ اللّه صيامَ شَهرِ رَمَضانَ على الأنبياءِ دُونَ الاُمَمِ» منظور از این‌که می‌فرماید: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم» پیغمبران گذشته هستند یعنی در این ضیافت الله امت‌های گذشته اجازه نداشتند وارد شوند خداوند آن‌ها را قابل ندانسته است؛ پیغمبران گذشته در این ضیافت الله وارد می‌شدند. بعد فرمودند که «فَفَضَّلَ اللّه بهِ هذِهِ الاُمَّةَ و جَعَلَ صيامَهُ فَرضا على رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله و على اُمَّتِهِ» به تعبیر بنده تنها امتی که اجازه داد در این ضیافت الله ماه مبارک رمضان در کنار پیغمبرشان وارد شوند همین امت است.

این روایت تأیید می‌شود و تأکید می‌شود با جمله‌ای در دعای ۴۵ صحیفه سجادیه که دعای ماه رمضان است، امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید «ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ» مضمونش این است که خدایا تو ما را مؤثر دانستی، قابل دانستی برای ماه مبارک رمضان غیر از امت‌های دیگر «وَ اصْطَفَيْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ»، ما را برگزیدی و انتخاب کردی برای روزه گرفتن غیر از امت‌های دیگر «فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ» ما روزهای این ماه را طبق امر تو روزه گرفتیم و شب‌ها را با کمک تو به عبادت و شب‌زنده‌داری پرداختیم پس این، آنجا هم تأکید می‌شود که «من قبلکم» منظور پیغمبران گذشته هستند.

خب در این رابطه دقت کنید یکی از مسائلی که در بحث روزه گرفتن ماه مبارک رمضان قابل‌توجه است، همین است که سند اصلی وجوب صوم همین آیه است که خواندم «کتب علیکم الصیام» ثبت شد، الزامی شد البته در این آیه نمی‌فرماید ماه رمضان، فقط می‌فرماید روزه بر شما ثبت شد. آیه بعدی می‌فرماید «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ» روزهای مشخص و آیه بعدی می‌فرماید «شهر رمضان» که خدا رحمت کند مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر می‌فرماید که سیاق آیات نشان می‌دهد این سه آیه باهم نازل شده است چون مکمل هم است. ایشان می‌فرماید به لحاظ ادبی «شهر رمضان انزل فیه القرآن» می‌فرمایند که این شهر رمضان در اینجا باید یک تقدیری در آن باشد؛ این‌که در اینجا یک «هو» در تقدیر باشد یعنی «هو شهر رمضان»؛ یعنی شهر می‌شود خبر برای مبتدای محذوف. یا هم بگوییم شهر مبتدا است برای خبر محذوف؛ یعنی این‌طور می‌شود، «شهر رمضان هو الذی کتب علیکم الصیام». پس این سه آیه باهم است.

مطلب دیگری که در ارتباط با روزه گرفتن ماه مبارک رمضان موردتوجه است، مسئله این است که اگر کسی خدایی نکرده گفت من روزه را قبول ندارم، حکم آنچه می‌شود؟ اگر کسی انکار کند روزه ماه مبارک رمضان را در اینجا فقهای ما فتوا دادند؛ مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمدکاظم یزدی در عروه‌الوثقی آوردند، اگر کسی بگوید که من روزه ماه رمضان را قبول ندارم با سه شرط: یک. از روی علم و آگاهی بگوید، دو. با حالت جدی باشد، سه. با حال عادی و طبیعی باشد.

اگر کسی، این‌که می‌گوییم کسی، یعنی آقا باشد و خانم نباشد، پسر باشد و دختر نباشد، مسلمان‌زاده باشد، اگر کسی که شیر مادر مسلمان خورده است و از نطفه پدر مسلمان است یعنی مسلمان است و لو سنی هم باشد عیبی ندارد، اگر کسی مسلمان است یعنی قرآن و خدا و پیغمبر را قبول دارد اگر با این سه شرط مذکور یک‌بار بگوید من روزه را قبول ندارم، همان‌جا مرتدّ می‌شود یعنی نجس العین می‌شود و با آب دریا هم دیگر پاک نمی‌شود. همسرش بر او نامحرم است و طلاق هم لازم ندارد. قتلش هم واجب می‌شود اموالش هم مصادره می‌شود و به وراث می‌دهند.

اگر از شما سوال معمایی کردند آنچه کسی است که قبل از مرگش وارث دارد؟ همین است، مرتد البته مرتد فطری، به لحاظ جنسیت هم مرد باشد و مسلمان‌زاده و توبه‌اش هم قبول نمی‌شود و باید اعدام شود. این در صورتی است که برای حاکم شرع به اثبات برسد و کارش به محکمه برسد، این‌طور است حکمش و اشتباه نشود.

البته اگر جدّا پشیمان کند برگردد برای شب اول قبرش خوب است ولی اینجا باید اعدام شود و این یک قانون است، فتاوا است روایتش و سندش معتبر است و به این می‌گویند مرتد فطری.

ما دو رقم مرتد داریم: مرتد فطری و مرتد ملی

مرتد فطری یعنی کسی که از مسلمان بودن برگردد، اگر به لحاظ جنسیت مرد باشد حکمش همانی است که عرض کردیم.

اما مرتد ملی یعنی شخص غیرمسلمان است و مسلمان می‌شود و بعد از مسلمان بودن برگردد که این حکمش آسان‌تر است.

لذا دقت کنید در عروه‌الوثقی می‌فرماید که «و وجوبه فی شهر رمضان من ضروریات الدین» وجوب روزه ماه رمضان از ضروریات دین است «ومنکره مرتد یجب قتله».

و اما اگر کسی روزه ماه مبارک رمضان را قبول دارد اما روزه نمی‌گیرد و تظاهر به روزه‌خواری می‌کند، در اینجا می‌فرماید که «و من أفطر فیه لا مستحلاً» اگر کسی روزه را قبول دارد و عمداً روزه‌خواری می‌کند، «یعزر بخمسة و عشرین سوطاً» ۲۵ ضربه شلاق می‌خورد اگر ۲۵ ضربه شلاق زدند و باز در حال روزه‌خواری گرفتند باز مجدد ۲۵ ضربه شلاق دارد. نوبت سوم بعضی مراجع می‌گویند حکمش قتل است و بعضی هم می‌گویند مرحله چهارم قتل است «فإن عاد قتل علی الأقوی و إن کان الاحوط قتله فی الرابعة».

می‌خواهم بگویم که این‌ها را به جوان‌ها بگویید که با مقدسات بازی نکنند. همان دینی که می‌گوید باید صیغه عقد محرمیت یک دختر و پسر که هفت پشت به هم نامحرم‌اند خوانده شود تا محرم شوند، این‌طرفش هم است که با یک جمله که من نماز را قبول ندارم و… مرتد می‌شود با این شرایط که عرض کردم.

مسئله بعدی این است که ما برای روزه ماه مبارک رمضان چهارتا شرط داریم:

یک. شرط صحت روزه ماه مبارک رمضان دو. شرط فضیلت روزه ماه مبارک رمضان سه. شرط قبولی ماه مبارک رمضان چهار. شرط کمال روزه ماه مبارک رمضان

اما شرط صحت روزه ماه مبارک رمضان همان ۹ چیزی است که مراجع تقلید می‌فرمایند که باید روزه‌دار پرهیز کند؛ خوردن و آشامیدن، هم‌بستری، استمناء، دروغ بستن به پیغمبر، فروبردن سر در آب و… .

آن چیزهایی که در رساله‌ها می‌گویند، آن‌ها مبطلات روزه است همان‌ها شرط صحت است.

و اما شرط فضیلت رعایت مستحبات و پرهیز از مکروهات روزه است. مثلاً مکروه است که انسان در چشمش دوا بریزد، سرمه کشیدن مثلاً، یا حجامت کردن، دارو در گوش ریختن، بوییدن گل‌های معطر، نشستن خانم‌ها در آب، استعمال شیاف، خیس کردن لباس، رعایت این‌ها می‌شود شرط فضیلت.

و اما شرط قبولی روزه ماه مبارک رمضان رعایت مسائل اخلاقی است که من اعضا و جوارحم هم روزه‌دار باشد. این‌که در روایات مثلاً در وسائل الشیعه داریم در جلد ۷ در ابواب آداب صائم، سند می‌رسد به ابوبصیر می‌گوید شنیدم از امام صادق علیه‌السلام که فرمودند «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب» روزه گرفتن فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست و بعد در همین‌جا فرمودند که «غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ لاَ تَحَاسَدُوا وَ لاَ تَنَازَعُوا» این‌ها شرط قبولی است.

در حدیثی دیگر حضرت می‌فرمایند که «اذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ لِسَانُكَ»، وقتی‌که روزه گرفتی باید گوشَت هم روز دار باشد، غیبت و موسیقی و صداهای لهوی و لغوی نشنود، به هرجا نگاه نکند. موی بدن خانم روزه‌دار را کسی نبیند و… که این‌ها شرط قبولی است که چنانچه من روزه گرفتم و دروغ بگویم و غیبت کنم روزه صحیح است ولی قبول نیست، یعنی چه؟ یعنی این روزه به من تقرب نمی‌دهد.

ما در روزه گرفتن و نماز خواندن، دو منظور داریم؛ یک. انجام تکلیف و امتثال امر خدا و دو. تقرب الی الله. امتثال امر برای صحت و تقرب برای قبولی است.

و اما شرط چهارم شرط کمال روزه است. شرط کمال روزه این است که من حتی قلب و ذهنم هم در ماه مبارک رمضان پاک باشد؛ یعنی فکر گناه نکنم. در قلب و ذهنم خطورات غیر خدایی نباشد.

این‌که در کتاب شریف میزان الحکمه در روایت داریم منسوب به آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام ناظر به همین است که روزه‌دارای سه مرتبه است که «صَومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسانِ»، روزه گرفتن قلب بهتر است از این‌که زبان من روزه‌دار باشد و «صيامُ اللِّسانِ خَيرٌ مِن صيامِ البَطنِ»، روزه گرفتن زبان یعنی زبانم کنترل شود بهتر است از این‌که من شکمم کنترل شود و… .

این صوم القلب منظور همان کمال است و آن کنترل قلب و ذهن است.

لذا در حدیثی دیگر در همان میزان الحکمه از فرمایشات منسوب به امیرالمؤمنین که می‌فرماید «صيامُ القَلبِ عنِ الفِكرِ في الآثامِ، أفضَلُ مِن صيامِ البَطنِ عنِ الطَّعامِ» روزه گرفتن قلب از فکر در گناهان با فضیلت‌تر است از روزه گرفتن شکم از طعام.

و اما مطلب آخر به‌عنوان گذرا عرض کنم، حکمت‌های پنج‌گانه صوم که در جمع‌بندی آیات و روایات می‌توانیم پنج حکمت داشته باشیم برای روزه گرفتن. حکمت اول در میزان الحکمه از فرمایشات قصار منسوب به آقا رسول‌الله می‌فرماید که «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم شوید یعنی سلامتی بدن که از نظر علمی هم اثبات شده است. حکمت دوم این است که روزه گرفتن تمرین اخلاص است، این در خطبه فدکیه منسوب به حضرت فاطمه زهرا علیها سلام است که «فرض الله الصیام تثبیتا للإخلاص» خدا روزه را واجب کرد که اخلاص را در ما به وجود بیاورد، این تمرین اخلاص است. چون می‌دانید که تنها عبادتی که کسی نمی‌فهمد روزه است که این تمرین اخلاص است برای عبادت‌های دیگر.

و اما خاصیت سوم روزه گرفتن این است که انسان حکیم می‌شود. مطالب حکیمانه بر زبانش جاری می‌شود. اشاره دارد به این حدیث معراجی در میزان الحکمه که پیغمبر اکرم در معراج فرمودند: «يا ربِّ و ما ميراثُ الصَّومِ؟» خدایا آن ارثی که از روزه گرفتن به ما می‌رسد چیست؟ می‌فرماید «الصَومُ يُورِثُ الحِكمَةَ»؛ این هم به لحاظ علمی اثبات شده است چون‌که وقتی شکم انسان از غذا خالی باشد ذهن فعال می‌شود و انسان سخنانش سنجیده می‌شود.

و اما خاصیت چهارم روزه گرفتن اینکه به یاد محرومین باشیم و این هم روایت دارد در وسایل الشیعه، هشام ابن حکم از امام صادق سوال کرد علت روزه گرفتن چیست؟ فرمودند «اِنَّما فَرَضَ اللّه الصِّیامَ لِیَسْتَوی بِهِ الْغَنِی وَ الْفَقیرُ»

حکمت آخر هم قرآن می‌فرماید «لعلکم تتقون» که چه ربطی است بین نخوردن و تقوا؟ مثلاً من در یک اتاقی هستم و کسی نیست ولی فقط می‌گویم من طبق امر خدا چیزی نمی‌خورم و نمی‌آشامم، اراده من تقویت می‌شود. روزه گرفتن اراده را تقویت می‌کند لذا اگر اراده تقویت شد، انسان در مورد گناه هم اراده‌اش تقویت می‌شود. عامل مهمی که در بحث گناه است، اراده‌ها ضعیف است. لذا اگر اراده تقویت شد انسان زمینه تقوا برایش فراهم می‌شود.

خداوند ان شاءالله همه ما را بیش‌ازپیش از برکات این ماه بهره‌مند بدارد- با تشکر

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

question