آیا رفتن امام حسین (علیه السلام) به کربلا با علم غیب ایشان سازگار است؟
با توجه به علم غیب ، امام حسین (علیه السلام) آیا این کار خودکشی نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام خدمت شما بزرگواران و ایام عزاداری و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) تسلیت میگویم.
در این جلسه به دو سوال رایج پاسخ خواهیم داد، دو سؤالی که در ایام محرم از طرف دستگاههایی که مخالف گرایش مردم به امام حسین (علیهالسلام) هستند، منتشر میشود.
سوال اول: اگر امام حسین (علیهالسلام) علم غیب داشتند، چرا به همراه زن و بچه به کربلا آمد در حالی که از طریق علم غیب می دانست که خودش شهید و اهل بیتش اسیر خواهند شد؟ آیا این خودکشی نیست؟ خون این زن و بچه گردن امامی که میدانست، نیست؟
این سوال چند پاسخ دارد:
پاسخ اول: خودکشی مال انسانهای ناتوانی است که احساس میکنند به بن بست رسیدهاند و هیچ راهی ندارند جز اینکه خودشان را خلاص کنند، میخواهد از سختیها فرار کند،گمان می کند راه دیگری نیست، خودش را میکشد.
اما در تمام دنیا افرادی هستند که در مسیری قدم برمیدارند که میدانند یا احتمال میدهند که در این مسیرکشته خواهندشد و کشته هم میشوند، اما ازنظر همه انسانها این انسان ها، آدمهای شجاعی هستند، آدمهایی هستند که از آنها به بزرگی یاد میشود.
مثلا کسی که برای نجات یک فردی که در حال غرق شدن در دریاست اقدام میکند و خودش آنجا کشته میشود، کجای دنیا در مورد این فرد خودکشی اطلاق می گردد؟
آتشنشانی که وارد ساختمانی می شود که در حال فروریختن است و آدمها را نجات میدهد و احتمال کشته شدنش هم هست، کجای دنیا گفته می شود این فرد خودکشی کرد؟ اینجا اتفاقاً شجاعت، غیرت، ایثار و رشادت است؛ مخصوصاً وقتیکه یک انسان برای مفاهیم بزرگ انسانی، برای زنده شدن انسانیت و برای انجام دستورات الهی جان خودشرا به خطر می اندازد این هیچگاه خودکشی نیست، بلکه شهادت طلبی است و این نهایت شجاعت است.
پاسخ دوم: علم غیبی که به پیامبران الهی و ائمه (علیهمالسلام) داده میشود برای این است که در مسیر هدایتگری از این علم غیب استفاده کنند، چون اینها مسئول هدایت بشر هستند نباید بشر را به راه خطا ببرند، در مسیر هدایتگری از این علم غیب استفاده کنند، نه برای اغراض شخصی.
پاسخ سوم: امام کاری را که خداوند از او میخواهد انجام میدهد حتی اگر بداند که پایان این راه شهادت و سربریدن و از دست دادن عزیزان است، حتی اگر بداند پایان این راه اسارت خانواده است، خداوند از او خواستهاند، امام جز رضایت الهی چیز دیگری را طلب نمیکنند.
پاسخ چهارم: اتفاقاً این کار اوج شجاعت است که شما بدانی قطعاً پایان این راه شهادت است، اما چون رضایت الهی در این مسیر است، این مسیر را با اشتیاق طی کنی، این اوج کسب رضایت الهی و شجاعت یک انسان است .
لحظات آخر امام حسین (علیهالسلام) میبینید که بعدازاینکه آنهمه مصیبت را دیدند، تازه عشقبازی امام حسین (علیهالسلام) با خداوند گل کرده است، خدایا راضی هستم به رضایت شما، تسلیم هستم به امر شما، لا معبود سواک، خدایا من معبودی غیر از شما ندارم.
سوال دوم: شما چرا گریه میکنید برای کسی که به شهادت رسیده و جای او هم خوب است؟ امام حسین (علیهالسلام) الآن به مقام قرب الهی رسیده است و در بهشت خداوند است و از نعمات الهی بهرهمند هستند، چرا ما گریه کنیم؟ این گریه برای چه چیزی است؟ حتی برخی می گویند ما باید در عاشورا بخندیم و خوشحال باشیم، چون در عاشورا امام حسین (علیهالسلام) به نهایت هدفشان رسیدند، پس ما باید خوشحال باشیم.
این مسئله هم چند تا جواب دارد:
پاسخ اول: ما از دو زاویه به قضیه کربلا نگاه میکنیم، زاویه اول کاری است که امام حسین (علیهالسلام) و یارانشان در کربلا انجام دادند، خب جز زیبایی و قشنگی نیست، جز ایثار و از خودگذشتگی نیست و رسیدن به مقام قرب الهی و رضایت خداوند همهاش زیبایی است و از نگاه آنچه که خداوند با امام حسین (علیهالسلام) معامله کردند، این هم جز زیبایی نیست،یزید خواست به حضرت زینب (سلامالله علیها) طعنه و زخمزبان بزند گفت دیدی خداوند چه بلایی بر سر شما آورد؟ دیدی خداوند با شما چه کار کرد ؟ حضرت زینب (سلامالله علیها) فرمودند: ما رایت الا جمیلا.
اما از زاویه دیگر میبینید که انسانی که تمام زندگیاش را خرج انسانیت و خرج ترویج مفاهیم الهی و خداپرستی کرده است، این انسان را سر میبرند؛ عزیزانش را در مقابل چشمش پرپر میکنند؛ شما که این صحنه را نگاه میکنی الآن باید خوشحال باشی یا ناراحت؟ بریده شدن سر یک انسان خوشحالی دارد یا ناراحتی؟
پاسخ دوم: ما پیرو اهلبیت (علیهمالسلام) هستیم، گریه بر امام حسین (علیهالسلام) سنت ثابت و رایج اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است، امام سجاد (علیهالسلام) سالها گریه کردند و سایر ائمه (علیهمالسلام) اینگونه بودند، حتی دستور داریم برای عزاداری، یا ابن شبیب ان کنت باکیا لشیء فبک للحسین (علیهالسلام)، پس گریه یک کاری نیست که خودمان تشخیص داده و به آن رسیده باشیم بلکه از طرف اهلبیت (علیهمالسلام) دستور داریم و هم سنت رایج اهلبیت (علیهمالسلام) است.