الهام پذیری

الهام‌پذیری

ما انسان­ها هرروز باید تصمیم­های مهمی بگیریم، باید انتخاب کنیم و سرنوشت خود را رقم بزنیم. ولی مدام در آزمون و خطاییم. درنگ می­کنیم، مشورت می­گیریم و به متخصص رجوع می­کنیم، ولی ضریب اطمینان همچنان اندک است. گاه یک تصمیم از یک شخص خانواده و از یک پادشاه نسلی را تباه می­سازند.

هرروز حوادثی رخ می­دهد که از نتایج آن‌ها ناآگاهیم و مدام در نگرانی بسر می­بریم. افزون بر این دو، هدف نفس اماره و نیروهای شیطانی نیز هستیم. از حرص و آز، رؤیاها و وسوسه شیطان در رنجیم. آیا شناختی اطمینان‌بخش وجود دارد تا بر این سه مشکل چیره شود، آگاه سازد و یاری دهد؟

قران از این نیرو خبر می­دهد. نفس مُلهَمه از خطاها و آزارها به دور هست. او می­تواند به فرشتگان متّصل شده و الهام بپذیرد. روح آدمی در اثر تهذیب نفس می­تواند از حجاب طبیعت بیرون آمده و با نیروهای فرا طبیعی ارتباط داشته باشد. همه مؤمنان صالح و پرهيزكار متناسب با اندازه ايمان، عمل صالح و طهارت روحی خود از معرفت یادشده برخوردار هستند. اين شناخت بی‏هيچ زمينه حسّی و عقلی از سوی خداوند افاضه می‏شود و جلوه‏ای از امداد غيبی الهی در زندگى بشر است.[۱]

اولین مرحله آن الهام‌پذیری است. الهام به معنای تلقین یا در دل افکندن است. فرشته الهی خبر می­آورد یا تصمیمی را در دل مؤمن می­افکند.

فرعون فرمان داده بود همه نوزادان کشته شوند. مادر موسی چه باید می­کرد؟ او الهامی دریافت نمود که کودکت را شیر بده و بر رود نیل بیفکن. نگران نباش. او باز خواهد گشت. «وَ أَوْحَيْنا إِلی‏ أُمِّ مُوسی‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ …»

عیسی را یهودیان نپذیرفتند، او مخفیانه به تبلیغ پرداخت، از یارانش پیمان دوباره خواست، ولی ترس بر همگان چیره بود. حواریون الهام یافتند تا با عیسی پیمان بستند.«وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَی الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ»[۲]

یوسف کودکی خردسال اسیر رشک برادرانش شد. او را در چاهی تاریک انداختند. او باید چه کار می­کرد و به که امید می­بست. آنان که تکیه­گاهش بودند تصمیم به کشتنش داشتند. او در چاه الهامی دریافت کرد که نجات خواهی یافت، برادرانت را خواهی شناخت و کار زشتشان را به یادشان خواهی آورد. «وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُون» او بار دیگر الهامی یافت که پیمانه را در ظرف بنیامین قرار دهد تا او را نگه دارد.[۳]

خضر علم تأویل، یوسف علم تعبیر و سلیمان زبان پرندگان می­دانست. همه از الهام بود. «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» «وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ …» «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ»[۴]

اهل ایمان با مراتب ایمانی خود نیز الهام دریافت می­کنند. «إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَی الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ‏ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ‏»[۵]

میرزای شیرازی دوره­ای پریشان داشت، غربیان به کشورهای اسلامی هجوم آورده و استقلالشان را از بین برده بودند. منابعشان را غارت و فرهنگشان را تهدید می‌کردند. او باید درباره دو کشور ایران و عراق تصمیم می‌گرفت. گفته­اند یک ماه تمام شور کرد تا فتوای تنباکو را صادر کرد و باز در تردید بود. حاج‌آقا بزرگ تهرانی باور داشت که او مُلهَم بود و درباره او کتاب نوشت.

الهام نوعی از شناخت در برابر شناخت­های تجربی و عقلی است. در یکی از دعاهای سفر می­خوانیم: واجعَل قُلوبَنا وعقولَنا وَقفاً علی طاعتِک ومُلهَمةً بمراقبتِک واتّباعِ ارادتِک وألهِمنا کلَّ قولٍ او فعلٍ یَکونُ فیه رضاک.[۶]

مرحله بالاتر از الهام این است که فرشته­ای با انسان سخن بگوید. قران این جایگاه را برای مریم پذیرفته، درحالی‌که او پیامبر نبود. چنین انسانی در زبانِ سنّت مُحدّثه نام دارد. امام صادق فرمود: علی و سلمان محدّث بودند. ابو بصیر پرسید: نشانه آنچه بود؟ فرمود: فرشته­ای بر قلب او الهام می­کرد، او صدای فرشته را می­شنید و خود او را نمی‌دید.[۷] مرتبه سوم وحی است. پیامبر صدای فرشته را می­شنود و او را می­بیند.

 زهرا مُلهَم و مُحدَّث بود. روزی رسول خدا او را به سینه خود چسباند و فرمود: مُوَفّقةٌ مَهدِیّةٌ مُلهَمةٌ.[۸] گزارش دیدار فرشته با او پس از رحلت پدر در کتاب­های زیادی آمده است.[۹] فرشته الهی او را دلداری می­داد و به او سخنانی می­گفت. او آن سخنان را به علی ع بازگو می­کرد و علی آن‌ها را می­نوشت. آن نوشته مصحف فاطمه نام گرفت و نزد امامان نگه­داری شد. امام صادق آن فرشته را جبرئیل شناساند. سخنان فرشته از جنس حلال و حرام نبود و همه از حوادث آینده بود. حماد بن عثمان صحابی نزدیک امام صادق است. او می­گوید: روزی امام فرمود کافران در سال ۱۲۸ قدرت خواهند یافت، در مصحف فاطمه چنین نوشته شده است. سخن امام به قیام ابومسلم خراسانی اشاره می­کند. حدیث مصحف فاطمه در یازده گزارش مستقل نقل شده است.[۱۰]

از یاری فرشتگان به فاطمه نیز گزارش‌هایی داریم. امّ ایمن می­گوید: روزی دیدم فاطمه نان می­پخت و گهواره حسین تکان می­خورد. به رسول خدا گفتم و ایشان فرمود: فرشته الهی تکانش می­داد.[۱۱]


[۱] هو فوق مقام الفراسة. منازل السائرین، ص ۳۵۵، فتوحات مکیه، ج ۱، ص ۳۱، ۲۸۹، الميزان، ج ۱۱، ص ۱۱۹ و ج ۱۲، ص ۳۴۲

[۲] الميزان، ج‏۶، ص ۲۲۱

[۳] و إذ أوحینا الی امّ موسی. وإذ اوحیت الی الحواریون أن آمنوا بی و برسولی. لتنبّئنّهم بأمرهم هذا و هم لایشعرون.

[۴] المیزان، ج ۵، ص ۷۹

[۵] انفال، ۱۲

[۶] الامان من الاخطار، ج ۱ ص ۱۱۰

[۷] بحارالانوار، ج ۲۳ ص ۶۷ و ج ۱۵ ص ۲۶۶

[۸] مستدرک الوسائل، ج ۲ ص ۲۰۹

[۹] إِنَّمَا سُمِّيَت فاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأنَّ المَلائِكَةَ كانَت تَهبِطُ مِنَ السَّماءِ فَتُنادِيها كَما تُنادِي مَريَمَ بِنتَ عِمرانَ فَتَقُولُ يا فَاطِمَةُ إنَّ اللَّهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ و اصطَفاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمِين. علل الشرایع، ج ۱ ص ۱۸۲.

[۱۰] إنّ اللّهَ تَعالی لَمّا قَبَضَ نَبِيَّهُ ص دَخَلَ عَلَی فاطِمَة ع مِن وَفاتِهِ مِن الحُزنِ ما لا يَعلَمُهُ إلا اللَّهُ عَزَّ وجلَّ فأرسَلَ اللَّهُ إلَيها مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّها و يُحَدِّثُهَا… فَجَعَلَ أمِيرُ المُؤمِنِينَ ع يَكتُبُ كُلَّ ما سَمِعَ حَتَّی أثبَتَ مِن ذلِكَ مُصحَفاً أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ. اصول کافی، ج ۱ ص ۲۴۰ و مکاتیب الرسول، ج ۲ ص ۸۶

[۱۱] مدینه المعاجز، ج ۴ ص ۴۶

question