جلسه اول-

خلاصه جلسه اول :
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ  فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ[۱]
[۱] توبه/۱۸
 
این آیه در سوره مبارکه توبه درباره آبادکنندگان مساجد است. چند نکته در این آیه شریفه مورد توجه است:

۱- عامر یعنی آباد گر، آباد کردن صرف نظافت و ساختن نیست بلکه شامل امور فرهنگی نیز می شود. اینکه جوانان به مسجد بیایند، پرازدحام و باشکوه باشد و … .

لذا صرف ساختمان سازی نیست؛ مدیریت مسجد و مدیریت شهر از طریق مسجد این ها همه صدق می کند که محل آبادانی است.

۲- مساجد از آن خداست، مساجد الله است، مالکیت مسجد از خداست، مسجد از هیچ کس نیست، امام مدیر مسجد است و واقف هم بعد از وقف از ملکتیش خارج می شود، لذا مساجد از آن خداست «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا[۱]» در مساجد فقط باید خدا را عبادت کرد و رضایت او را بدست آورد.

[۱] جن/۱۸

۳- در ادامه آیه می فرماید کسانی که آباد کننده مساجد هستند دارای ویژگی هایی هستند:
اولین ویژگی شان این است که «آمن بالله» به خدا و مبدا ایمان دارند، به روز قیامت ایمان دارند. فندانسیون و شالوده مساجد دو چیز است: ایمان به مبدا و ایمان به معاد این دو مساجد را محکم می کنند.فلذاکسانی که برای دنیا، برای اسم، برای شهرت مسجد بنا می کنند این ها از این طائفه خارج می شوند.

۴- این مسجد برای اقامه نماز است؛ یعنی نماز برپا می شود مثل خیمه و ستونی که فراگیر می شوند، یعنی نماز محور آبادانی و خدمات رسانی می شود و اقامه صلاه نیاز به امام و رهبر داردکه همه محیط و محله مسجد راپوشش دهد، اول اقامه نماز است و بعد زکات است یعنی کار اقتصادی و فقر زدایی، محرومیت زدایی و آبادی،چون زکات هشت مصرف دارد یکی فقرا و مساکین هستند، بعد فی سبیل الله دارد که شامل اتوبان و پارک و مدرسه و … می شود لذا کسی که اعتقاد به زکات دارد سازنده مسجد حساب می شود.

۵- از همه مهم تر این است که «لم یخش الا الله»؛ آبادگران مسجد، جز خدا از کسی نمی ترسند. یعنی ما باید بدانیم که در مقابل خدا پاسخگو هستیم وفقط باید رضایت او را به دست بیاوریم، لذا سازنده مسجد فقط از خدا می ترسد، اگر دید او راضی است اقدام میکند و الا نه.

اگر انسان ملاحظه غیر خدا را نکند مومنان با او همراه خواهند شد، «فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ»؛ یعنی امید است اینها هدایت شوند، این ها هدایت یافته اند و کسی که هدایت یافته باشد می تواند هدایت گر هم باشد.

این آیه بسیار جامع و گویا است؛این آیه مبنای کار مسجد می شود؛ از آنجایی که سلسله بحث ها در مورد مسجد است، ما باید بدانیم آبادی مسجد به معنای مدیریت جامع مسجد است از ساخت و ساز مسجد تا اداره بهینه و مرکزیت دادن به مسجد با امور معنوی و اقتصادی و مدنی.

آیه دیگری در همین سوره توبه است که  مبنای مسجد را تقوا می داند: «أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ»[۱]

کسی که بنیان سازه مسجد را بر اساس تقوا بنا می نهد، یعنی موسسه ای بر اساس تقوا تاسیس می کند، خیلی بهتر است از اینکه مبنا را چیزی غیر تقوا قرار دهد.

و در ادامه آیه شریفه مقایسه می کند: «أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ»[۲] تقوا نباشد مثل ساختمانی است که کنار رودخانه بنا شده و تا یک سیل بیاید می ریزد، بنیانش ضعیف است.

[۱] توبه/ ۱۰۹

[۲] توبه / ۱۰۹

در سوره انفال هم داریم که «إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»[۱]  مدیران مسجد باید با تقوا باشند؛ یعنی متقین هستند که مسجد دارند، عاقبت هم از آن متقین است؛ یعنی روز ظهور، روز قیامت، روز قیام امام معصوم علیه السلام، باز متقین حاکم می شوند.

[۱] انفال / ۳۴

پس اگر ما بتوانیم بنا را بر اساس تقوا بگذاریم، مساجدمان ماندگار می شوند و می توانند مرکز حکومت حضرت امام زمان بشوند؛ چون ایشان هم حکومتشان مسجد محور است ، یعنی مسجد های ما که بر اساس تقوا است می تواند بماند و ایشان بدون اینکه مساجد ما را خراب کند، مساجد ما را حفظ خواهد کرد و این مساجد مرکز حکومت امام زمان خواهد شد.

لذا اگر مساجد ما بر اساس تقوا باشد؛ یعنی در اینجا احکام خدا پیاده شود، محرمات الهی نهی ترکرشود، این مسجد تقوایی تا ایستگاه ظهور ادامه دارد.

در روایت داریم که حضرت، برخی از مساجد را خراب می کند، مساجدی که بر اساس تقوا نیست؛ مثل مسجد ضرار می شود و باید خراب شود.

مسجد هایی که بر اساس تقوا است ماندگار است.

مباحث این دوره مسجدنا و بحثی که آغاز شده، بر مباحث تقوا و آیات سوره توبه و مائده و … منطبق خواهد شد.

مدیریت اسلامی

حکومت اسلامی و مدیریت اسلامی، مسجد محور است؛ مسجد محور مدیریت اسلامی است که ما کارمان را بر اساس آن طراحی کنیم؛ چرا که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم ،  امیرالمومنین علیه السلام و حتی قبل از ایشان حضرت ابراهیم مسجد محور بودند.

حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام، امام بود؛ «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»[۱] ؛ وقتی امام  بود «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ»[۲] مسجدش هم از قبل آماده بود امامش هم آماده شد.

درباره خود حضرت ابراهیم هم داریم که مَلِک ملک عظیم بود « آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا»[۳] ،پس هم مَلِک بود و هم امام بود و هم مرکز مسجد داشت.

[۱] بقره۱۲۴

[۲] آل عمران ۹۶

[۳] نساء۵۴

وقتی دین حکومت می کند باید بر اساس مسجد باشد و الا می شود غیر دینی، هر چقدر هم بگوییم جمهوری اسلامی ولی مبنا را مسجد قرار ندهیم حد فاصلی بین ما و حکومت های غربی ایجاد نمی شود؛ وقتی مسجد را مرکز قرار دادیم تازه راهمان از راه بیراهه غربی و … جدا می شود.

لذا در تاریخ اسلام یک حکومت ۱۰ساله داریم مدینه، یک حکومت ۵ ساله کوفه که در اولی مسجد النبی و در دومی مسجد کوفه مرکز حکومت است، اتفاقا داریم که خدا چهار حرم دارد یکی حرم کعبه است یکی حرم مدینه که مسجد است یکی کوفه است و یکی قم است.

حالا قم پایتخت انقلاب اسلامی شده و یکی از چهار حرم است و جالب است که مسجد حرم است یعنی محدوده دارد، می توانیم اسم قم را به عنوان نماد جمهوری اسلامی، نماد حکومت اسلامی قلمداد کنیم.

به قم کوفه صغیره می گویند صرف منطقه جغرافیای نیست، یک موقعیت تاریخی و عقیدتی است، محل اهل بیت است محل یاران فقیه دانشمند اسلام شناس است که بارزترین آنها امام روح الله است که در همین قم تربیت شد و حکومتش از طریق حسینیه که مسجدی است در شکل عام تر حسینیه جماران اداره می شد؛ یعنی محل او کاخ نبود، اداره نبود و … .

جانشین این حسینیه هم حسینیه امام خمینی است.

خود این الهام می دهد باید از یک منطقه دینی  وارد شد، منتها هنوز بعد از چهل سال مسجدها نقش مدیریتی و حکومتی پیدا نکردند، هر چند به سمتش می رویم مثلا یکسری از فعالیت ها فعلا به طور موقت داخل مسجد انجام می شود مثل بسیج، مدارس مسجدمحور، پیش دبستانی، کانون و … .

البته فعلا این چنین است، اما در شرایط ایده ال اینها باید سر جای خودشان قرار بگیرند و مسجد محور کل جامعه باشد.

درباره مسجد که باید محور اداره هر محل و شهری باشد، سه نوع مدیریت وجود دارد:

  1. مدیریت از مسجد؛
  2. مدیریت در مسجد؛
  3. مدیریت بر مسجد.

مدیریت در مسجد همان مدیریتی است که تا به حال بوده است، در هزار سال اخیر و بیشتر،  مساجدمان معنوی بوده و هست، در مسجد نماز جماعت هست، محراب و نماز هست، امام و ماموم و منبر هست و … .

وعظ و تبلیغ و منبر و محراب در کنار هم هستند معمولا، دو تا مرکز هستند، امام در محراب رو به خدا و در منبر رو به مردم دارد.

این نماز جماعت خودش آیین نامه ای دارد، تمرینی است برای حکومت داری، تبعیت از رهبری و امام؛ مردم یاد می گیرند وتمرین می کنند که صدایشان را بالا تر از امام نبرند، زودتر از او حرکت نکنند و … ، اینها تمرین حکومت است؛ در هر محله روزی پنج بار تبعیت از امام و رهبر می کنند.

همین تبعیت در کل کشور می شود تبعیت از امام امت و در کل جهان تبعیت از امام زمان .

مسجد باید مطهر باشد، معطر باشد، تمیز باشد و فعالیت معنوی داشته باشد، فعالیت قرآنی داشته باشد و … .

بعضی موارد هم به آن اضافه شده که بعدا می تواند به جایگاه اصلی خودشان برگردند.

این مدیریت اصیل را نباید دست بزنیم و باید آن را حفظ کنیم، نباید دخالت کرد و آن را به هم زد.

یک مدیریت از مسجد داریم که متفاوت است؛ یعنی همان امامی که در مسجد مدیر است از مسجد هم مدیر است؛ یعنی محله خودش را اداره می کند.

ما ان شاءالله در بحث بعدی بتوانیم مدیریت از مسجد و مدیریت بر مسجد را بیشتر توضیح دهیم و ارتباطش را با مدیریت در مسجد بیان کنیم.

این سه مدیریت می توانند در کنار هم یک مدیریت اسلامی را شکل دهند

توجه : جهت امکان کلیک بر روی علامت کذاری به عنوان تکمیل شده باید حتما زمان تعیین شده از ورود شما به این جلسه گذشته باشد

question