آیهای در سوره مبارکه جن است که می فرماید مساجد مال خداست، هیچکس بر مساجد سلطهای ندارد.
امام جماعت مالک مسجد نیست، بلکه مسجد را مدیریت می کند؛ چون یک مکان الهی را باید با برنامهی الهی و طبق برنامه معصومان که خلفای الهی هستند مدیریت کرد و این امام جانشین آن بزرگواران در مسجد است.
الان مساجد لله هستند، کسی هم که مسجد می سازد و میخواهد نامی بگذارد، نباید خودش مطرح باشد، البته اسم بانی، واقف و … برای تشویق برده میشود ولی باید توجه داشت که مساجد مال خداست لذا «فلاتدعوا مع الله احدا»[۱] غیر از خدا کسی را نخوان.
[۱] جن / ۱۸
در این دوره آموزشی در مسجدنا گفته شد که حکومت دینی و نظام اسلامی جز اینکه ساختارش را از طریق محوریت و مرکزیت مساجد پایه گذاری و اداره کند چارهای ندارد و گفتیم که سه نوع مدیریت هست: مدیریت در مسجد، مدیریت از مسجد و مدیریت بر مسجد.
گفته شد که مدیریت در مسجد، همان مدیریت سنتی و تاریخی است.
مسجد پربار، مسجدی است که جماعتی با شکوه دارد، منبر، موعظه، مراسم عزاداری دارد، جشنها، مناسبتها، تلاوت قرآن، قرائت قرآن، مباحث خداشناسی، انسان شناسی، هستی شناسی، اخلاق، احکام در آن برقرار است؛امام گاهی احکام میگوید، منبری گاهی موعظه میکند، این میشود مسجد؛ همین مسجد پرثمر بوده و انقلاب اسلامی محصول همین مسجد بوده است و نباید گفت این مسجد ناکارآمد بوده است.
اما وقتی در نظام غیر اسلامی بودیم، در نظام شاهنشاهی که سلسله ی ملوک بودند، به مسجد اجازه نمیدادند که فراتر از درون مسجد، داخل محل هم تأثیر داشته باشد، مگر به شکل محدود، اما در نظام اسلامی، مسجد فقط مأموم ندارد، امت هم دارد؛ مأموم یعنی کسی که نماز جماعت اقتدا میکند، امت یعنی کسی که در حیطه ومحدوده محل مسجد زندگی میکند.
“امام جماعت فقط پیش نماز نیست”
ما در فرمایشات رهبر معظم انقلاب هم بارها شنیدهایم که امام فقط پیشنماز نیست، در امورات شهری و امورات مدنی، تمدنی هم باید دخالت قانونمند داشته باشد، نظارت کند، هدایت کند، لذا مدیریت دوم که مدیریت از مسجد است به این شکل است که یک محله مثل یک نظام جمهوری اسلامی اداره می شود به این معنا که چند هزار نفر یک محله نباید با ۸۰میلیون درنحوه اداره تفاوت کند، پیشوای هشتاد میلیون نفر یک امام است که امام کل، امام اصل، امام امت،امام جامعه نام دارد و پیشوای هزار نفر محله هم یک امام است که همان امامجماعت است(البته این امام جماعت رابطه طولی با امام امت دارد).
از لحاظ ساختار مدیریت و رفتار مدیریت این دوم امام مساوی هستند. ما باید همان طور که امام جامعه از طریق یک مکان دینی کشور را اداره میکند ائمه جماعات هم بتوانند در این وظیفه موفق باشند.
لذا اگر امام جامعه دارای سهشان حکومتی است؛ سه قوه و سه نهاد مدیریتی دارد، می توانیم همینها را برای امام جماعت هم لحاظ کنیم.
کما اینکه می گویند وجود مقدس پسامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم دارای سهشان بود؛ شان قضا که اختلافات را برطرف میکرد، شأن اجرا که میجنگید، مالیات میگرفت و تعلیم و تربیت داشت، فرهنگ سازی میکرد و شان تببین و تشریع احکام که احکام نازله توسط خداوند را برای مردم تبیین میکرد، بعد از ایشان هم فرزندان معصومش این را بر عهده گرفتند.
سه شان مذکور در شکل فعلی میشود قوه قضائیه برای رفع اختلافات، قوه مجریه برای آبادانی و قوه مقننه برای احکام وقوانین و سیاست ها. این در کشور به یک شکل است و در محله هم به شکل خودش.
در محله قوه قضائیهی امام جماعت همان شورای امربه معروف ونهی منکر است که قانونی است، امام رئیسش و بسیج دبیر است و معتمدین محل بخشی از طلایه داران، بخشی از اهل فرهنگ، خانمها و آقایانِ آموزش دیده در این شورا هستند و ماموریتشان این است که نمیگذارند اختلافی ایجاد شود و پروندهای تشکیل شود؛ با مشاوره، با موعظه، با امربه معروف، با نهی از منکر در کف خیابان و میدان، با هنرمندی، کلیپ، فیلم، بیلبوردها، با گشتها و … .
اعضای این شورا مردم را با مهربانی و احترام راهنمایی می کنند، جلوی انواع تخلفات و تخطیها را با رعایت قانون و آموزش دیدن و برخورد خوب میگیرند.
این اعضا با منکرات محله درست برخورد می کنند و سعی در دفع و رفع آن دارند؛ چه منکرات اقتصادی باشد مثل گران فروشی، چه منکرات فرهنگی باشد مثل عفاف و حجاب و رفتارهای نابه هنجار مدنی، چه پوشش، چه رفتار و چه امور آموزش و پرورش و …، این همان شورای امر به معروف است که قدیم میگفتند حسبیه و حسبه و … .
مسجد یک هیأت امنا هم دارد که قوه مقننه است، باید متفکر باشند، اندیشه ورز باشند و قوه مفکره باشند.
هیأت امنا افرادی هستند که دانشمندند، دارای تجربه هستند و اینها باید برای این محله فکر کنند، برای نیازها، مسائل، مطالبات این محله و اینها را دسته بندی کنند و به قوه مجریه مسجد بدهند و قوه مجریه آن را اجرا کند.
قوه سوم قوه مجریه محله است ، رئیس قوه مجریه مسجد میتواند یک محله یار باشد، محله یار که شهردار محله است می توانیم اصطلاحاً بگوییم به صورت نمادین رئیس کابینه محلی است و وظیفهی او اجرای مصوبات و منویات هیأت امنا و کمک به شورای امر به معروف است؛ یعنی شورای امر به معروف برای اینکه بتواند به درستی امر به معروف کند، نیاز به زمینههایی که محله یار آماده میکند دارد، این محلهیار دارای یک کابینهای است که در این کابینه همه اصناف شرکت میکنند؛ مثلا نماینده اصناف، نماینده مرکز بهداشت،نماینده مرکز ورزشی، نماینده مدارس و …، اینها دور هم جمع میشوند و هر کدامشان متصدی امری در محله هستند، اگر بتوانند ماهی یک یا دوبار در یک اجتماعی به دعوت محله یار لبیک بگویند تا همفکری کنند و با کیفیت بهتری امورات مدنی و شهری را اداره کنند، اینها به کمک هم نیاز دارند، اگر اینها مثل دانه تسبیح دور هم جمع نشوند از هم بی اطلاع می شوند و نمیتوانند به هم کمک کنند، هر کدام ظرفیتی دارند، اطلاعاتی دارند و میتوانند به یکدیگر کمک کنند.
محله یار را چه کسی انتخاب میکند؟
در تشکیلات مسجد که عرض شد، هیأت امنا هویت قانونی دارد و مورد تایید امور مساجد هستند.
شورای امر به معروف هم که قانون مند است و در قانون آمده به چه شکل تشکیل میشود، امام جماعت رئیس است و دبیر دارد و اعضا و آیین نامه و قانون دارد
میماند محله یار که با معرفی شهردار شهر و تأیید و نصب امام جماعت انتخاب میشوند؛ پس مبدأ انتخاب شهرداری است.
پس همه اینها از یک حالت ستادی به ادارات و سازمان های رسمی میخورند و از لحاظ صف به امام جماعت مرتبط میشوند و امام جماعت این سهشان را هماهنگ میکند و میتواند ماهی یکبار این سه نفر را با هم هماهنگ کند که این سه شورا چطور اداره شوند.
این سهشان و امام جماعت یک جمهوری اسلامی کوچک را تشکیل میدهند که دارای امام محله و دارای قوای سه گانه است.
این مدیریت از مسجد است.
در این مدیریت امام خیلی به داخل مسجد کاری ندارد نگاه به اهل محله میکند.
در مدیریت در مسجد سوژهی امام، جمع محدودی مثلا دویست نفرند یعنی نمازگذارانند.
در مدیریت از مسجد سوژه امام تمامی اهالی محله هستند یعنی هیچکس غایب نیست ولو مسیحی باشد، یهودی باشد و … آن فرد جزء امت است.
امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر میفرمایند: فإنَّهُم صِنفانِ : إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ.
مردم دو دسته اند یا برادر دینی تو هستند یا انسانند! به آنها برس.
فذا امام مسئول همه امت در محله هست، ممکن است یک عده نتوانند مسجد بیایند، یا نمیخواهند مسجد بیایند، اینها نباید به انزوا و فقر و … محکوم شوند. امام باید ببیند کدام یک از اهالی محل مجردند تا به ازدواج آنان کمک کند، کدام بیمار است تا به بهبود شرایط برای درمان او کمک کند، کدام بیسوادند تا برایشان امکان سواد آموزی فراهم کند، کدام بیکارند تا امکان مشغولیت آنان در جامعه را فراهم آورد و … .
امام اگر برای اهل محل تشکیل خانواده داد، رفاه فراهم کرد،امکانات ورزشی در محله فراهم کرد و…، مردم عاشق این امام میشوند، اما امامی که فقط می گوید فلان کار ها را نکنید و کاری به زندگی مردم ندارد، ممکن است منزوی شود.
“مدیریت بر مسجد”
مسجد و امام باید زیر نظر یک نفر یا جایگاهی باشند تا در مقابل آن پاسخگو باشند.
نمیشود یک امام جماعت پاسخگو نباشد، الان امام جمعه پاسخگوست، هر ادارهای رئیسش پاسخگوست، لذا ائمه جماعات ما هم باید در مقابل کسی که عزل و نصبشان میکند مسئولند.
ممکن است برخی از ائمه جماعات بگویند مردمی هستیم(و نیازی به این ساختارها و … نیست)، اما این شرایط متعلق به قبل نظام جمهوری اسلامی است. قبل از نظام، چون نظام را قبول نمیکردند، میگفتند مردم خودشان مسجد بسازند، خودشان هم امام بیاورند، اما الان نمیشود؛ چون همه مساجد باید با نظام اسلامی هماهنگ باشند، پس باید ما امام جماعت تربیت کنیم و بسازیم، حمایت و هدایت کنیم، گزینش کنیم، این منابع انسانی است همچنان که در ادارات منابع انسانی از گزینش و توانمند سازی و ارزیابی و جبران و… هست، اینجا هم باید اینچنین بشود، لذا مدیریت بر مسجد یعنی هر محلهای مساجدش زیر نظر امام جمعه(یا ساختاری مثل شوراها یا مراکز امور مساجد که توسط ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه تاسیس می شود) می باشد و امام جمعه واسط بین امام امت و امام محله است؛ چون امام جمعه را امام امت نصب میکند .
بر این اساس ما مدیریت بر مسجدمان کامل میشود.
لذا وظیفه امام جماعت مدیریت در مسجد و مدیریت از مسجد است و مدیریت بر مسجد به امام جمعه و نهاد متولی این امر مثل امور مساجد محول می شود.
میتوان برای هر چند محله هم یک امام برتر بهعنوان امام منطقه و ناحیه در نظر گرفت.
وقتی ما به این سمت برویم (مسجد محوری با این مثلث مدیریت درمسجد، ازمسجد و بر مسجد)، یک سیستم پیدا میکند و همانی می شود که شارع مقدس میخواهد و آنچه عرض میشود از اسلام استخراج شده است.