رییس جمهور در کشور ما هیچ کاره است و همه کارها دست دیگران است و رییس جمهور فقط تدارکات چی است و دستورات بقیه را اجرا میکند. چرا باید رای بدهیم در حالی که رییس جمهور اختیاراتی ندارد و نمیتواند کاری برای کشورانجام دهد؟

اولا: اگر دولت ها هیچ کاره اند و اختیاری ندارند پس علت این همه اشتیاق سیاستمداران از گروه های مختلف برای ثبت نام و رییس جمهور شدن چیست؟ چرا برای رییس جمهور شدن خرج می کنند؟ چرا کاندیداهایی که سال ها سابقه مسئولیت دارند و کاملا به شیوه مدیریت کشور آگاهند اینقدر وعده تغییر و اقدام می دهند؟

ثانیا: بودجه کشور را دولت و در نتیجه رئیس جمهور تعیین می کنند. خوب است بدانید بود جه سال ۹۹

کشور تقریبا ۱۹۸۸ هزار میلیارد تومان بوده است: ۱۹۸۸.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰

علاوه بر تدوین لایحه بودجه، در طول سال عملا دولت تعیین می کند به کدام سازمان ها و … بودجه واگذار شود و یا خیر. مثلا در حالیکه صداوسیما زیر نظر دولت نیست در طول سال ها برخی دولت ها

ازطریق قطع و یا اخلال در بودجه صدا وسیما عملا صدا و سیما را وادار به تبعیت از خود کرده اند. از

جمله نشانه های آن کنترل سنگین دولت بر برنامه ها صدا و سیما در دوره برجام و یا قطع و تعطیلی و

یا سانسور برخی برنامه های تلویزیونی نظیر سریال گاندو، زاویه و …. می باشد.

 

ثالثا: انتخاب وزرا بر عهده رئیس جمهور می باشد که این افراد بزرگترین و اصلی ترین قسمتهای اجرایی کشور را مدیریت میکنند مانند وزیر بهداشت و درمان، وزیر مسکن، وزیر کار و شهرسازی، وزیر اقتصاد، وزیر امور خارجه و … همچنین خود وزرا به نوبه خود دارای اثرگذاری فراوان می باشد.

مثال: انتخاب آقای زنگنه به وزارت نفت در دولت آقای روحانی سبب مفتوح شدن مجدد پرونده قرار داد

کرسنت در دادگاه های بین المللی شد که در نهایت منجر به محکومیت نزدیک به ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی

ایران شد. همجنین براورد خسارت ناشی از تصمیم ایشان در حذف کارت سوخت حدود ۱۵۰ هزار میلیارد

تومان می باشد و در نهایت برگرداندن مجدد کارت های سوخت و سهمیه بندی و تغییر قیمت در سال

۱۳۹۸ منجر به ناآرامی و اغتشاش در کشور شد. بعبارت دیگر انتخاب نامناسب یک وزیر به تنهایی ۴۵۰ هزار میلیارد تومان خسارت و مقدار زیادی تخریب اموال عمومی و خسارت جانی برجای گذاشت.

نتیجه اینکه رییس جمهور نه تنها اختیارات کمی ندارد و هیچ کاره نیست بلکه بالاترین امور اجرایی کشور را در دست دارد. رهبری معظم انقلاب در یکی از سخنرانی ها میفرمایند: «رئیس‌جمهور از همه‌ی مدیریّتهای کشور پُرمشغله‌‌تر و پُرمسئولیّت‌‌تر است؛ تقریباً همه‌ی مراکز مدیریّتی کشور در اختیار رئیس‌جمهور است؛ یعنی فرض کنید که قوّه‌ی قضائیّه یا دستگاه‌های نظامی خب مدیریّتهایی دارند؛ اینها در قبال مدیریّتهایی که در قوّه‌ی مجریّه هست یک اندکی بالاتر از صفرند یا چند درصدِ مختصرند.»

لذا شرکت در انتخابات و انتخاب یک رییس جمهور، باعث میشود که کشور را  ۴ سال (یا به عبارتی ۸ سال) به دست یک انسان صالح بسپاریم که کشور را با مدیریت درست به سمت اصلاح ببرد یا اینکه به دست یک انسان ناصالح بدهیم که با مدیریت غلط باعث پس رفت امور اجرایی کشور شود.

رئیس جمهور در کشور ما از قبل مشخص شده. اینها هر کس را که بخواهند از صندوق در میاورند. ما در کشورمان انتخابات نداریم بلکه انتصابات داریم. چرا باید رای بدهیم در حالی که از قبل تعیین شده که چه کسی رای بیاورد؟

اولا: اگر این طور است پس علت این همه اشتیاق سیاستمداران از گروه های مختلف و به شدت مخالفِ هم و درگیری های شدید در مناظرات و … برای ثبت نام و رییس جمهور شدن چیسِت؟ علت این همه خرج کردن چیست؟ این همه فعالیت شبانه روزی رسانه های خارجی برای چیست؟ اگر رئیس جمهور از قبل مشخص شده باشد هیچکدام از این افراد مطلع نمی شوند اما مردم کوچه بازار با خبر می شوند؟

چرا در انتخابات های قبل دشمنان و شبکه های بیگانه به طور جدی به حمایت از کاندیداهای غربگرا پرداخته و از مردم می خواستند به آن ها رای دهند؟ مثلا درسال ۸۸ حمایت خارجی ها از میرحسین موسوی و یا در انتخابات های اخیر پشتیبانی بی بی سی و … از لیست امید و یا در انتخابات ۹۶ حمایت آمدنیوز و روح ا… زم معدوم از روحانی و درخواست از مردم به دادن رای به او. اگر نتیجه انتخابات از قبل مشخص باشد هیچ کدام از این سیاستمداران و غول های رسانه ای این موضوع را نمی دانند که وارد عرصه تبلیغ می شوند و وقت و آبرو و هزینه خود را خرج می کنند؟

ثانیا: فرایند انتخابات در ایران به گونه ای است که امکان چنین کاری وجود ندارد. بعنوان مثال هر نامزد می

تواند در پای هر صندوق رای یک نماینده داشته باشد که از ابتدا تا انتهای رای گیری و شمارش، حضور

داشته باشد. در چنین شرایطی کوچکترین تغییری به راحتی قابل تشخیص و پیگیری و اثبات است، همچنین مجریان انتخابات عمدتا معتمدین مردم و اقشار مختلف مردم هستند و از همین روی گروه های مختلف در این فرایند شرکت داشته و ناظر یکدیگر میباشند.

این شایعات جدید نیست و در برخی دوره های قبل هم تکرار می شده و عدم صحت آن ثابت شده:

در ۷۶ می گفتند نظام ناطق نوری را از صندوق در میاورد اما در نهایت خاتمی رئیس جمهور شد

در ۹۲ می گفتند نظام جلیلی یا قالیباف را از صندوق در میاورد اما در نهایت روحانی رئیس جمهور شد.

این در حالی بود که روحانی تنها ۰.۷۱ درصد بیشتر از حد نصاب رای آورد و اگر خدای نکرده نظام اهل چنین کاری بود و یا اصولا چنین کاری امکان داشت، باطل کردن ۰.۷۱ درصد آرا عدد بسیار کمی از رای را شامل میشد.

مثال دیگر برای صحت انتخابات ما، رای آوردن افراد با گرایش های متضاد در انتخابات های اجرا شده توسط جناح های مختلف است:

خاتمی اصلاح طلب در انتخاباتی رای آورد که توسط دولت جناح راست هاشمی برگزار می شد.

احمدی نژاد در انتخاباتی رای آورد که توسط دولت اصلاح طلب خاتمی برگزار می شد.

دولت اصلاح طلب روحانی در انتخاباتی رای آورد که توسط دولت اصولگرای احمدی نژاد برگزار می شد

مجلس انقلابی در دولت روحانی رای آورد و…

 

ما به عنوان اعتراض به این اوضاع, رای نمی دهیم. رای نمیدهیم تا مسئولین تنبیه شوند. رای نمیدهیم تابفهمند ناراحت هستیم.

نکته اول اینکه: شما یک نمونه در طول تاریخ بیاورید که در کشوری در یک انتخابات صدای آراء خاموشِ و نداده شده شنیده شده باشد! مثلا در انتخابات آمریکا، سال ۱۹۹۶ مشارکت بسیار پایین بود، تقریبا ۴۹درصد مردم آمریکا رای دادند و از بین ۴۹ درصد حدود ۲۵ درصد به کلینتون رای دادند؛ یعنی در واقع ۷۴ درصد مردم آمریکا به کلینتون رای نداده بودند، یعنی عملا کلینتون رئیس جمهور اقلیت بود ولی رئیس جمهور شد. آیا در دوران کلینتون کسی صدای آن ۵۰درصدی که رای ندادند را شنید؟یا از طرف دیگر مثلا همین انتخابات اخیر آمریکا، که جزء پرمشارکت ترین، انتخابات های دهه های اخیر آمریکا بود و بایدن رئیس جمهور شد را تصور کنید. آیا بیل کلینتون کمتر از بایدن رئیس جمهور آمریکا بود؟! این جمله مهم است که حتی در یک انتخابات، در یک کشور، در یک جای تاریخ شما ندارید که صدای کسانی که رای نداده باشند، شنیده شده باشند.

اما در مقابلش داریم که بسیاری از کشور ها برای تغییر، پای صندوق آمدند و شرایط را آن طور که می خواستند تغییر دادند.

نکته دوم اینکه: رای ندادن خودش یک انتخاب است: انتخاب اینکه شما برای خودت تصمیم نمی گیری و دیگران برای تو تصمیم می گیرند. شما رای نمیدهی اما دیگرانی رای میدهند و در نتیجه آدمی مناسب نیازهای خود انتخاب می کنند.

نکته سوم اینکه: چه چیز حاج قاسم را از ما گرفت؟در آبان ۹۸ وقتی دشمن صحنه های آتش زدن تصویر حاج قاسم، توهین به مقدسات و نا آرامی ها رادید به این جمع بندی رسید که مردم پشت حکومت نیستند و میتواند مقدمات جنگ را فراهم آورد که اولین قدم آن ترور حاج قاسم بود. عدم شرکت در انتخابات مجددا چنین پیامی را به دشمن مخابره می کند و بجای تنبیه مسئولین مستقیما امنیت خودمان در معرض خطر قرار می گیرد. عدم حضور مردم و مشارکت بالا دشمن را به این نتیجه می رساند که با فشار تحریم توانسته بین ملت و حکومت فاصله بیاندازد. با چنین فرضی تصمیم دشمن چه خواهد بود؟ تشدید تحریم ها

 یکی از مهم ترین وظایف دولت بعد و از مهمترین کارها برای حل مشکلات، حل و فصل مسائل بین المللی، عقد قراردادهای جدید، نقد کردن دارایی های بلوکه شده کشور، وادار کردن غربی ها به اجرای تعهدات برجامی و … است. دولتی که پشتوانه محکم مردمی نداشته باشد چگونه می تواند در عرصه بین الملل محکم باشد؟ چه کسی از چنین دولتی حساب می برد؟ دولتی که پشتوانه محکم مردمی نداشته باشد چگونه می تواند در مقابل باندهای فاسد قدرت و ثروت مبارزه کند؟

اگر افراد ناصالحی بر نظام اسلامی حاکم شدند وظیفه ما کنار زدن آنها است نه کنار رفتن خودمان وبازکردن فضا برای آن ها. تعهد به خون شهدا و حفظ نظام و توصیه حاج قاسم به حفظ حرم جمهوری اسلامی که گفت: «امروز جمهوری اسلامی حرم است، اگر این حرم حفظ شد بقیه حرم ها باقی می ماند» ما را موظف به شرکت حداکثری در انتخابات و انتخاب اصلح میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *