جلسه سوم - استاد آیت الله نجم الدین طبسی

[presto_player id=8347]

نگاهی به جلد اول الغدیر علامه امینی - ۲

موضوع و محور بحث ما، نیمه نگاهی گذرا به جلد اول کتاب شریف الغدیر است.

اگر خواسته باشیم راجع به خود غدیر بحث کنیم، همین یک جلد است. جلد اول. غدیر همین یک جلد است. جلدهای بعد البته مباحث بسیار مهم، بسیار جالب، اما آنکه مربوط به غدیر است، همین یک جلد است..

بحث در این بود که ایشان در این جلد اول، چطور جریان غدیر را استدلالی مطرح کرده‌اند. جریان تاریخی واقعه‌ی غدیر را، بعد ناقلان غدیر از صحابه، ناقلان غدیر از تابعین، از روات، طبقه طبقه آمده‌اند. طبقه‌ای که ایشان منظورشان هست، صده هست. صدسال به صدسال.

جای دیگر طبقه معنای دیگر می‌دهد. بعد کتاب‌شناسی، کتاب‌هایی که مستقلاً درزمینهی غدیر نوشته شده است. همین امروز باز مراجعه کردم، ابن کثیر که یکی از متعصبین است، هم‌سلول ابن تیمیه است و حقائق را منکر می‌شود، درعین‌حال می‌گوید که اسناد غدیر ۲ جلد است. می‌گوید من دیدم! ذهبی می‌گوید من دیدم، اسناد غدیر را که طبری نوشته، چهار جزء است.

 جزء در اصطلاح آقایان یک ورق بزرگ پشت‌ورو را می‌گویند. ۲۰ تا از این ورق‌های بزرگ را امروز بخواهید چاپ کنید، یک جلد کتاب است. می‌گوید ۴ جزء است.

بااینکه بنا بر مخفی‌کاری بوده است و حکومت‌ها سیاستشان بر این بوده است که نه از فضائل امیرالمؤمنین چیزی بگویند و نه امیرالمؤمنین را به‌عنوان اولین شخص مطرح کنند و نه غدیر را مطرح کنند، بنابراین بود که دیگری را به‌عنوان نفر اول مطرح کنند. دوم مطرح کنند، سوم مطرح کنند؛ و امیرالمؤمنین را اگر هم مطرح می‌کردند، چهارم بود. اندلس بعضی اشک می‌ریزند، سکوت حکومت اندلس، سکوت حکومت اسلام، می‌خواهم سر به تنشان نباشد. حکومت اندلس اصلاً روز جمعه که می‌شد در خطبه‌هایشان اسم امیرالمؤمنین را به‌عنوان خلیفه‌ی چهارم هم نمی‌بردند. می‌گفتند خلفا یا سه تا هستند و یا اگر چهارتا باشند، چهارمینشان معاویه است. این اندلس بود .

سیاست بر این بود. در بخاری ببینید، اصلاً غدیر را نمی‌آورد . حدیث طیر را اصلاً نمی‌آورد. چون غدیر من کنت مولاه فهذا علی مولاه است. این به صرفشان نیست. چون حدیث طیر ، اللهم اعطنی باحب الخلق الیک و الی. علی بن ابیطالب احب الخلق است . نزد خدا و نزد پیامبر . این صرف نمی‌کند .

حرف عبدالله بن عمَر را می‌آورد. آخر حرف پیامبر را نمی‌آوری که فرمود من کنت مولاه ، حرف عبدالله بن عمر که پدرش به او می‌گوید تو صیغه‌ی طلاق بلد نیستی، می‌گوید من می‌ترسم تو سفر بروی، اخشی علیک من الزنا!! بروی دست گل به آب می‌دهی. بروی مشکل درست می‌کنی. حرف این را جناب بخاری می‌آورد. چه گفته است؟ ما کنا نُفاضِلُ علی عهد رسول الله احدا علی اولی! این برداشت خودش هست ها! زمان پیامبر احدی از اولی بالاتر نبود. بعد از او احدی از دومی بالاتر نبود. بعد از او احدی از سومی بالاتر نبود. بعد چه؟ بقیه همه یکسان بودند. این را می‌آورد

ما گاهی بحث می‌کنیم می‌گوییم بخاری رگ نصب دارد بعضی‌ها ناراحت می‌شوند . و الله باکسی عداوت شخصی نداریم. اعتقاداتش را ببینید. عملکردش را ببینید. این را می‌آورد. اما حدیث طیر را نمی‌آورد. .

حدیث دیگر را می‌آورد، که به محمد بن حنفیه نسبت می‌دهد. که به پدرم امیرالمؤمنین عرض کردم که من افضلُ الناس؟ قال فلانی اولی. بعد گفتم ثم من افضل الناس دومی. ترسیدم بگویم ثم ، بگوید سومی. گفتم شما چه؟ بابا من یک شهروندم! ما انا الا کواحد من المسلمین .

این‌ها را می‌آورند. چون به صرفشان است. علی بن ابیطالب یکی از افراد معمولی است. این را می‌آورد . حرف عبدالله را ‌می‌آورد اما حرف پیامبر !!

بنابراین بوده است. و این‌جوری نسل به نسل را رشدشان دادند و لذا اگر یک حکومتی پیدا می‌شد که غدیر را مطرح می‌کرد، فحشی نیست که در تاریخ نثارشان نکنند. ببینید آل‌بویه را، چقدر این‌ها

ذهبی مفصل در احتجاجش با حاکم نیشابوری بحث می‌کند. اسناد دارد اما به صرفشان نیست. من نمی‌گویم صفویین معصوم بودند. ولی همین‌هایی که معصوم نبودند، خدمت کردند. ببینید در تاریخ تا الآن، فحش که می‌خواهند بدهند، می‌گویند ایرانی‌های صفوی! الفُرسُ المجوس الصفویین. خب صفویین چه‌کردند؟ از اصفهان تا مشهد، از اصفهان تا کربلا کاروان‌سرا درست کردند برای راحتی زوار. و شما سلفی‌ها و وهابی‌ها زوار را منفجر می‌کنید!! می‌کشید. صفوی‌ها بدند شماها خوبید. ما لکم کیف تحکمون؟؟

چرا الآن به شما حمله می‌کنند ؟ برای چه ؟فضای‌مجازی را نگاه کنید !

۶۰ درصد این جنایتکاران فضای مجازی در عربستان یهودی صعودی هستند . ببینید چه می‌کنند علیه شما شیعیان؟! چرا؟ چون این کارها را می‌کنید. چون می‌گویید غدیر. چون می‌گویید اساس اعتقادات ما غدیر است. غدیر کجا شما کجا؟ چقدر تا غدیر مانده است؟ از الآن زمینه‌سازی می‌کنید. این‌ها به صرفشان نیست. چیزهای دیگر بگویید تا به صرفشان باشد. ولی ما همین هستیم. و بر خداوند عزوجل توکل و ذیل عنایات امیرالمؤمنین و ائمه کارمان را دنبال می‌کنیم. می‌خواهم عرض کنم با توجه به این جو ، آقای امینی در این کتاب شریفشان تا ۱۴ طبقه راویان حدیث غدیر را می‌آورد.

 جمله‌ای عرض کنم! یادداشت کنید به دردتان می‌خورد .

بعضی‌ها می‌گویند این روایات و فضائل جعلی است . و بعضی از ساده‌لوح‌های ما هم باور می‌کنند. عزیز من! دورانی که نقل فضیلت امیرالمؤمنین جرم بود، منبری اگر می‌رفت روی منبر فضیلت را نقل می‌کرد، کتکش می‌زدند، از منبر می‌کشیدند پایین او را، بعد هم منبر را آب می‌کشیدند. دورانی که اگر کسی حسن و حسین را دوست داشته باشد، پدر و مادرشان را دوست داشته باشد، جدشان را دوست داشته باشد، این آقا اهل بهشت است، این آقا را می‌گرفتند در دادگاه به ۱۰۰۰ ضربه شلاق محکومش می‌کردند. سوال!!

در چنین دورانی جعل حدیث به چه درد جاعل می‌خورد؟ واضح است ؟ برایش نان‌وآب دارد؟ آن‌که می‌خواهد جعل کند، باید چیزی را جعل کند که برایش نون و آب داشته باشد. خب جعل کند برای خلفا!! جعل کند برای آن‌ها نه این‌که جعل کند برای امیرالمؤمنین! لذا این احادیثی که در فضائل امیرالمؤمنین نقل‌شده است آن‌هم در آن اوضاع ، باید گفتت این احادیث درست است ، کسانی هم که نقل کردند شجاع‌اند و نترسند و دنبال آش و لقمه‌های حکومت‌ها نبودند . لذا احادیث را با تمام قدرت نقل کردند . این نکته‌ای که من عرض کردم آقای محمدحسن مظفر برادر محمدرضا مظفر در جلد ۴ دلایل الصدق اشاره می کند و به نظر من حرف درستی است . حرفی حساب‌شده است . در این جو که باید طبق روال باید اثری از فضائل امیرالمؤمنین نباشد . آقای ابن ابی الحدید در جلد ۴ کتابش این ۲۰ جلدی‌ها ، صفحه ۳۴ یک بحث بسیار جالبی دارد. سفارش می‌کنم به عزیزان که این بحث را مطالعه کنید . خودتان مطالعه کنید و بعد هم برای مردم بگویید . آنجا در آخر این جمله را می‌گوید : و لولا انَّ للهِ فی هذا الرجل السِّر ، می‌گوید اگر خدا در امیرالمؤمنین راز و سری نداشت بااین‌همه تبلیغات ، اثری از نام علی نمی‌ماند . اما رازی در او دارد که بااین‌همه تبلیغات فضائل امیرالمؤمنین ملا الخافقین ! زمین و آسمان پر از فضائل علی بن ابیطالب است . به ما می‌گویند که چرا می‌گویید اشهد ان علی ولی‌الله ؟ چرا در اذانتان می‌گویید ؟ این بدعت است . شما سر نمازهایتان لعن می‌کردید بدعت نبود ؟ ۷۰ هزار تریبون لعن بدعت نبود ؟ ما اگر بگوییم اشهد ان علیا ولی‌الله بدعت است ؟ آن‌ها خودشان هرچه دلشان بخواهد انجام بدهند انجام می‌دهند ، تو انجام نده ! این‌که نمی‌شود !

بعد آقای امینی احتجاجات را بیان می‌کند . جواب اشکالات خام امروز ، شبکه‌های پلید و رجس پیرو طاغوتیان لعن الله علیهم ! که چرا علی بن ابیطالب استناد نکرد؟ احتجاج کرد ! ما چند جا را اینجا نقل کردیم . البته لیست دادیم

فاطمه زهرا ، حسنین ، بعد به این جا منتهی شده:

 احتجاجاتِ شخصیت ها ، معاریف ، عبدالله بن جعفر علیه‌السلام ! ایشان بر معاویه احتجاج می‌کند . حدیث غدیر را مطرح می‌کند . این‌جور نیست ! حدیث غدیر مثل آیه‌ی غار و ارتباطش با فلانی نیست ! فلانی اگر در غار بود و اگر این فضیلت بود ، باید لااقل یک‌بار فلانی به این فضیلت استدلال می‌کرده است . خب یک‌بار پیدا کنید . جایزه هم به شما می‌دهم .

یک فیلتی اینقدر مهم ، یار غار پیامبر اکرم ، و با پیامبر اکرم سه روز آنجا بودند ، بعد هم باهم هجرت کردند و آمدند مدینه !

یک‌بار خودش به این استناد نمی‌کند . نه پیامبر اشاره و استناد می‌کند به این و نه خودش اشاره کرد !بابا جمع کنید . شیره مالی بس است . غدیر این‌جور نیست !

مولا استناد کردند و تو استناد نکردی ! به کمتر از این استناد کردی! گفتی ما قریشی هستیم ، ما عربیم ، ما فامیل پیامبر هستیم ، همه‌ی این‌ها را گفتی ! اگر آن بود که خیلی دانه‌درشت بود ! اگر آن بود که بالاخره جزء عمده‌ی فضائل بود و باید نقل می‌کردید ! خب

احتجاجِ بُرد (یکی از شخصیت‌هاست ) بر عمرو بن عاص ! ان‌شاءالله این کتاب صفین از ما می‌آید بازار ، و خواهید دید که این عمرو عاص چه خونی به جگر امیرالمؤمنین گذاشت و چه کرد با امیرالمؤمنین ! البته توقع غیرازاین هم نیست .در آن مناظره‌ی امام حسن مجتبی با ایشان ، دهن‌کجی کرد و بی‌ادبی کرد . امام به این مضمون فرمود تو نگو من پسر عاص هستم . بگو من پسر ۵ نفرم . انت عمرو بن خمسه . عاص یکی از آن‌ها بود . تو بازار مشترکی ! چند تا کارخانه شرکت کردند و سرمایه‌گذاری کردند تا تو ساخته شدی ! از او توقعی غیرازاین نیست . ولی بالاخره انسان وقتی این قضایا را مطالعه می‌کند ، من که نمی‌دانم بااینکه خیلی هم رقیق‌القلب هم نیستم ، ولی وقتی این‌ها را می‌خواندم تا درس بگویم ، کتاب را زمین می‌گذاشتم و زارزار گریه می‌کردم . بر مظلومیت علی بن ابیطالب . گرفتار کی شد ! عالم ضاع بین الجهال

بُرد به ایشان ایراد بگیرد و احتجاج می‌کند به حدیث غدیر . جالب این است که خود عمرو عاص به معاویه احتجاج می‌کند . به حدیث غدیر .

عمار یاسر سلام‌الله‌علیه احتجاج می‌کند در جنگ صفین به حدیث غدیر. اسبغ بن نباته در مجلس معاویه ، جالب این است که این قصه را دو نفر از بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که خود اسبغ یک شخصیت بزرگی بود . اولین کسی که مقتل الحسین نوشت ایشان بود . حضرت گروه ضربت تشکیل داده بودند . امروز می‌گویند یگان ویژه ! رئیسش این بود . و واقعاً ولایت مدار بود . به ایشان عرض کردند که جایگاه رهبر و امام نزد شما چطوری بود؟ گفت چه می‌گویید ؟ به‌اصطلاح امروز دستمان به ماشه ، چشممان به‌فرمان رهبر .مَن امَرَنا ضَرَبنا عُنُقَه !! سلاح دستم بود و نگاهمان به‌فرمان آقا بود . هرکس را اشاره می‌کرد ، سرش را از تن جدا می‌کردیم . چون ولایت مدار بود ، فحش‌ها را ببینید ! فُتِنَ بحُبِّ علی، فَاَتی بِالتّامّات ! این آقا علی دوست بود . علی فحش باشد اشکالی ندارد. ثقه ثقه ثقه ! اما علی دوست بود . نسبت به علی ابن ابیطالب محبت داشت ! فتن نقطه‌ی ضعف است . فُتِنَ این اصلا مورد امتحان قرارگرفته است . دیوانه است ! فَاَتی بِالتّامّات حرف‌هایش هم قبول نیست . چون دوستدار امیرالمؤمنین است . من کمتر دیدم کسی از اهل طرف مقابل از ایشان مدح کند . هرکس که برسد یک نیشی به ایشان می‌زند . مشکلش همین است . مشکل دیگر ندارد. مثل خالد بن عبدالله قِصری نیست که سر منبر استغفرالله لعن کند مولا را و تصریح کند وقتی‌که لعن می‌کند اسم می‌برد و می‌گوید استغفرالله خدایا اِلعَن اسم حضرت را می‌آورد و می‌گوید ابن ابیطالب ابن عبدالمطلب ابن هاشم ، داماد رسول الله ، علی ابنَتِهِ داماد پیامبر و شوهر فاطمه ، و ابا الحسن ، پدر حسن و پدر حسین، استغفرالله می‌گوید این را لعن کن . بعد رو می‌کند به مردم می‌گوید هل کَنیتُ ؟ مردم ! من به کنایه گفتم ؟ می‌گویند نه نه تصریح کردی . این روی منبر است .

الاقامی جلد ۲۰ را مطالعه کنید صفحه ۲۵ . مطالبی راجع به این نقل می‌کند که موی تن انسان راست می‌شود . خالدبن عبدالله قِصری ! بعد از حجاج استاندار عراق است . بخاری از او در افعال العباد روایت نقل می‌کند . ابو داوود نقل می‌کند ، ابن حبّان می‌گوید ثقه است . خب ! این آقا روی منبر می‌رفت می‌گفت عبدالملک مروان از ابراهیم الخلیل بالاتر است . این آقا کسی بود که مساجد را خراب می‌کرد بجایش کلیسا می‌ساخت . کسی بود که تسهیلات حکومت را می‌گرفت برای ازدواج ، می‌داد به بچه‌های یهود و نصاری، می‌گفت بروید دخترهای مسلمان را بگیرید . کسی بود که هرچه مومن حزب‌اللهی بود را برکنار می‌کرد ، هرچه یهودی بود می‌آورد . این‌ها را من نمی‌گویم . نگاه کنید این‌ها را خود اقانی و ابن کُتِیبه می‌گویند . ایشان کسی بود که سعید بن جبیر را دستگیر کرد و تحویل حجاج داد و سرش را بریدند . به او گفتند این کارها چیست که تو می‌کنی ؟ گفت چه می‌گویید؟ من شاه‌دوستم . من تابع شاهم . عبدالملک بن مروان را می گوید . لو لم یرضَ عبدُالملِک الا بهدمِ الکعبه ، لهَدَّمتُها من تابع شاهم . شاه هم اگر بدانم راضی نمی‌شود از من مگر این‌که کعبه را ویران کنم ، می‌روم کعبه را ویران می‌کنم . این آقا ثقه است .

از این آقا روایت نقل می‌کنند . ولی از اسبغ بن نُباته نه ! اسبغ آدم خوبی نیست . چرا؟ علی دوست است . باید شاه‌دوست باشد . باید اموی دوست باشی. باید این انسان‌هایی که به ساخت‌وپاخت ۵ نفرند !باید این‌ها را دوست داست داشته باشی تا جایگاه داشته باشی . خب

اسبغ بن نباته این جریانی که الآن می‌خواهم برایتان نقل کنم ، آقای خوارزمی ، ایشان حنفی است در مناقبش نقل کرده است . نوه‌ی دختری ابن الجوزی صاحب منتظَم است . ابن الجوزی صاحب الموضوعات است . ابن الجوزی صاحب صفه الصفوه است ، از آن متعصبین است . خداوند عزوجل یک نوه‌ی دختری به او داد که با جدش شاخ‌به‌شاخ می‌شد. یک کتابی دارد بنام تذکره الخواص! یک کتاب دیگر دارد که من ره زحمت از مکه تهیه کردم آوردم ، این کمتر در دسترس است بنام مرآه الزمان . بیست‌ودو سه جلد است و همه‌اش را من زیرورو کردم . یک مطالب دست اولی آنجا هست که جای دیگر پیدا نمی‌کنید . رسیدم بعد بعضی از آن مطالب را می‌گویم که اصلا تعجب‌آور است . حدود ۸۰۰ سال قبل هم فوت‌شده است .قصه‌ی استدلال اصبغ بن نباته به جریان غدیر را ایشان نقل می‌کند . ببینید چه می گوید ؟:

کتب امیرالمؤمنین ایام صفین کتابا الی معاویه هنوز درگیری نشده بود . خیلی مولا تلاش کرد که درگیری نشود و خونی ریخته نشود . با مکاتبه با مذاکره . این طاغی و یاغی اگر عقل داشته باشد سر عقل بیاید . لذا مکاتبه کرد. مولا نامه را داد به دست اسبغ .سفیر باید خیلی شجاع و نترس باشد . و حرف حاکمیت را بدون یک کلمه کم‌وزیاد منتقل کند و مرعوب طرف مقابل نشود . اسبغ این‌طور بود . اسبغ می گوید من وارد بر معاویه شدم و هو جالس علی نطع من العدم ! روی فرشی نشسته است و تکیه هم داده است ، و عن یمینه عمروبن عاص ! آرایش داده بود مجلس را که سفیر مرعوب شود . عمروعاص سمت راست بود ، حوشب بود ، ذوالکلاب بود ، اینها شخصیت‌های مهم شام بودند . سمت چپش هم برادرش عتبه بود ، ابن عامر بود و ولید بن عتبه‌ی فاسق بود ،طبق نص قرآن ، و عبدالرحمن خالد بود و شرحبیل ، و جلوش هم ابوهریره نشسته بود . ابوالدرداء نشسته بود . نعمان بن بشیر ، ابوعمامه باهلی ، مخصوصاً اینها را آورده بود جلو . یک سری از ایشان صحابی هستند. می‌خواست به سفیر بفهماند که صحابه همراه من هستند . بشمارید تمام صحابه‌ای که با معاویه بودند به ۱۰ نفر نمی‌رسد و شمایی که می‌گویید ملاک حق و باطل صحابه است ، ۳۰۰۰ نفر با امیرالمؤمنین بودند . من آدرس به شما می‌دهم مدرک و شماره‌ی صفحه !ولی همان ۳۰۰۰ صحابی‌ای که با حضرت بودند ، نه این‌که ما حق را از طریق این‌ها بشناسیم ، اما به این‌ها احترام می‌گذاریم ! چون این‌ها در کنار امیرالمؤمنین بودند .

خلاصه این آقا با آرایش خاص گرفت که طرف خودش را به بیازد. گفت نامه را دادم دست معاویه ، گفت انَّ علیّا لا یدفع الینا قَتَلَهَ عثمان ! علی بن ابیطالب قاتلان عثمان را به ما تحویل نمی‌دهد . مشکل ما با علی این است . خب بنده‌ی خدا!! خودت قاتل عقمان بودی ! عمرو عاص قاتل عثمان بود . طلحه قاتل عثمان بود زبیر قاتل عثمان بود آن زن جزو قاتلین عثمان است . فتوی دادید ! خودتان می‌گویید امیرالمؤمنین برایش آب‌برد تا از تشنگی نمیرد . انداختید گردن علی بن ابیطالب ؟ تازه (من تاریخ را زیرورو کردم و پای حرفم می‌ایستم ) امیرالمؤمنین حاضر شد زیر بار جنگ برود ولی زیر بار یک کلمه نرفت . آن کلمه چه بود ؟ ان عثمان قُتِل مظلوما !! این را من با تحقیق عرض می‌کنم . زیر بار جنگ رفت ، عمار یاسرها را از دست داد ، مالک اشترها را از دیت داد ، ولی حاضر نشد این‌یک کلمه را امضاء کند که عثمان مظلوم بود ! بلکه این نتیجه‌ی کار خودش بود . حالا مظلوم هم باشد به تو چه ؟ کشور رهبر دارد. حاکم دارد. ولی امر دارد. خودتان می‌گویید با انتخابات امیرالمؤمنین را انتخاب کردند . خب وقتی‌که حاکم دارد ، او ولی امر است . به تو چه !!!!

سؤال من این است که تو چه‌کاره‌ای که شده‌ای طالب خون عثمان ؟؟؟

آقای اسبغ پته‌هایش را روی آب ریخت . اسبغ گفت یا معاویه ! لا تَعطَل بدمِ عُثمان ! بهانه نیار ! هی خون عثمان را بهانه قرار نده . تو دنبال حکومتی . تو خون عثمان را سکوی پرش قرار داده‌ای. می‌خواهی به این بهانه به خلافت و حکومت برسی. و لو کنتَ اردتَ حَیّا لَنَصَرتَ تو اگر اراده جدی داشتی که عثمان را یاری کنی ، همانت وقت یاری‌اش می‌کردی . لکنَّکَ تَرَبَّصتَ هی این پا اون پا کردی و این دست اون دست کردی تا کشته شود لِتَجعَلَ ذلکَ کشته‌ی عثمان را سَبَبا الی وصولِ المُلک تو از کشته‌ی عثمان وسیله‌ای برای رسیدن به حکومت ساختی . کسی با معاویه این‌جوری حرف نزده بود . معاویه خیلی تو ذُقّش خورد . غَضِبَ . این اولین باری است که معاویه عصبانی می‌شود . معمولاً آدم بی‌عاری بود . یک‌تکه می‌انداخت و بعد هِر هِر می‌خندید و حالا ناراحت نشو و یک‌چیزی گفتیم و .. اما اینجا نه ! خیلی عصبانی شد . بعد سفیر می گوید می‌خواستم بیشتر اذیتش کنم و دق‌مرگش کنم (آ دستت درد نکنه) می‌خواستم بیشتر عصبانی‌اش کنم ، لذا رو کردم به ابوهریره که نشسته بود ، گفتم ابوهریره ! هندوانه زیر بغلش گذاشتم . گفتم یا صاحِبَ رسولِ الله ! ای صحابی پیامبر ! انّی اُحَلِّفُکَ من دست‌دوم هستیم. ما پیامبر را ندیدیم . تو را به خدایی که عالم الغیب و الشهاده است و تو را به‌حق حبیبش محمد مصطفی ص ((خوب دقت کنید اینجا اسبغ بن نباته به خدا و پیامبرش قسم داد . وهابی‌ها می‌گویند قسم به پیامبر جایز نیست شرک است . فقط به خدا باید قسم خورد. و استغفرالله خدا هم مشرک است . چون خدا به پیامبر قسم خورد لَعَمرِکَ اِنَّهُم لَفی سَکرَتِهِم یَعمَهون خدا به انجیر هم‌قسم خورده است والتینِ والزیتون . این‌ها همه‌اش شرک است . چرا ؟ عبدالله بن عمر فرموده‌اند . بابا خدا قسم‌خورده است . بگذریم ))

اسبغ می گوید رو کردم به ابوهریره گفتم تو را به خدا تو را به پیامبر اِن لا اَخبَرتَنی اَشَهِدتَهُم غدیرِ خُم ؟ ما نسل دومیم. تو را به خدا تو روز غدیر بودی ؟ گفت بلی ! شَهِدتُهُ بله من بودم . گفتم فَما سَمِعتُهُ یقول فی علی ؟ راجع به علی بن ابیطالب از پیامبر اکرم روز غدیر چه شنیدی ؟ قال سَمِعتُهُ یقول مَن کُنتُ مولاه فَعَلِیٌ مولاه الفلهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصُر مَن نَصَرَه واخذُل مَن خَذلَه این‌ها را من به گوش خودم از پیامبر شنیدم . حالا اقرار گرفت از ابوهریره پیش معاویه ! به گوش خودم !

بعد می گوید گفتم اِذا انتَ یا اباهُریره والَیتَ عَدُوَّه و عادَیتَ وَلِیَّه تو خودت به گوشت شنیدی که پیامبر چه گفت . الآن کجا نشسته ای ؟ لابد آمده‌ای علی را یاری کنی ها ؟؟!! دیدی بعضی‌ها محرم که شد یاد فقرا ! آقا این‌قدر خرج نکنید ، این پول‌ها را بدهید به فقرا ! اما نوروز که می‌شود آنتالیا و کجا و کجا ! لابد آنجا می‌خواهد به فقرا کمک کند ! محرم که شد ….

حالا به ابوهریره می گوید تو آمده‌ای اینجا چه کنی ؟ علی را یاری کنی؟ خودتی!! اِذا انتَ یا اباهُریره والَیتَ عَدُوَّه و عادَیتَ وَلِیَّه محکوم شد ابوهریره . نتوانست هیچ‌چیزی بگوید . فقط ناراحتی درونی‌اش را با یک‌نفس عمیق ابراز کرد . فتنفّس ابوهریره السَعداء!! یک پس‌گردنی محکمی خورده بود . نفس عمیقی کشید و گفت انا لله و انا الیه راجعون ما بالاخره این کار را کرده‌ایم و باید خودمان هم تاوانش را بدهیم .

این را دو نفر از علماء بزرگ اهل سنت نقل کرده‌اند .

اتمام جلسه سوم