این گزارش به رویکرد سرویسهای جاسوسی غربی از جاذبه صنعت جنسی در به انحراف کشیدن جامعه و جوانان کشورهای مختلف میپردازد. جاسوسی و کودتا با استفاده از جاذبه صنعت جنسی، از مهمترین اهداف این سرویسها هستند که به نمونههایی از آن اشاره شده است.
خلاصه متن:
در سال ۲۰۰۲ سازمان سیا در همکاری با شین بث اسرائیل، فیلمهای مستهجنی را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطینی در رام الله در جریان یکی از تهاجمات دورهای اسرائیل به خاک فلسطین پخش میکرد تا جوانان فلسطینی را از درون تضعیف کند تا روحیه مقابله با اسرائیل و دفاع از کشورشان را نداشته باشند.[۱]
در طول تهاجم سال ۲۰۰۳ [آمریکا به عراق]، سیا در نظر داشت یک فیلم مستهجن با حضور دو نفری که شبیه صدام حسین بودند، به عنوان راهی برای مشروعیتزدایی از دولت او تهیه کند.[۲]
در اواسط دهه ۵۰، سیا یک فیلم مستهجن تولید کرد تا سوخارو، رئیس جمهور اندونزی را سرنگون کند.[۳]
ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ در حمله به پاناما، از پورنوگرافی به عنوان سلاح استفاده کرد.[۴]
در سال ۱۹۷۴، سیا از پورنوگرافی برای منحرف کردن انقلاب کمونیستی در پرتغال استفاده کرد. آنها کودتایی را با عنوان «دِایتا » در مزرعهای در نزدیکی لیسبون طراحی کردند. به دلیل سیاستهایی که بیش از چهار دهه قبل بر پرتغال حاکم بود این کشور از هر تصویرسازی جنسی و بیشتر چیزهای وسوسهکننده عاری بود. همه فیلمهای خارجی سانسور و صحنههای توهینآمیز بریده شده بود. همه کتابهای مدرسه به شدت اخلاق کاتولیکی را آموزش میدادند. پلیس ساحل قوانین سختی را برای لباس شنا اعمال میکرد. اما در کمتر از دو سال و به واسطه «انقلاب آبی»، لیسبون از بدون جرمترین شهر اروپای غربی به رده شهرهایی که بالاترین میزان جرم و جنایت، از جمله تجاوز جنسی به کودکان را داشتند رسید. پرتغال حتی از دانمارک که به عنوان مرکز پورن اروپا شناخته شد، پیشی گرفت.[۵]
نتانیاهو میگوید اگر میخواهید تغییر رژیم در ایران را پیش ببرید، باید از فرستندههای بسیار بزرگ و بسیار قوی استفاده کنید و سریالهایی را به اقصی نقاط ایران بفرستید. زیرا اینها چیزهای خرابکارانه هستند و با تماشای آن جوانان و نوجوانان از سبک زندگی درون فیلمها الگو میگیرند. دکتر جونز حتی علت شکست یکی از قهرمانان اسرائیلی را نیز از راه فریفتن جنسی میداند و نتیجه این شکست را خروج او از میدان و تضعیف اسرائیل میداند.[۶]
جونز متعقد است نویسندگان، وکلا و سازمانهای یهودی برای توسعه هرزهنگاری نامحدود در فیلمها و جاهای دیگر مبارزه میکنند. آنها میدانند که پورنوگرافی بردهداری است. پورنوگرافی حتی به عنوان یک ماده مخدر مضرتر از کراک محسوب است. یکی از متخصصان پزشکی به نام جفری ساتینوور از پرینستون اظهار داشت که پورنوگرافی “آنچه را هروئین نمیتواند انجام بدهد، انجام میدهد.”[۷]
تحقیقات نشان داده است که پورنوگرافی در ابتدا افراد را به داشتن رابطه جنسی علاقهمند میکند، اما در نهایت روش طبیعی عشق ورزیدن را از بین میبرد. برخی از جراحان مغز و اعصاب مانند دونالد ال. هیلتون از دانشگاه تگزاس حتی تا آنجا پیش رفتهاند که گفتهاند قرار گرفتن طولانی مدت در معرض پورنوگرافی می تواند باعث آسیب مغزی شود.[۸]
صنعت پورنوگرافی سالانه ۹۷ میلیارد دلار درآمد دارد.[۹]
متن تفصیلی:
روانکاوی، ایلومیناتی و آزادیهای جنسی دایرههایی متحدالمرکز هستند.
گردآوری: جوناس .ای الکسیس و ای. مایکل جونز
الکسیس: من «لیبدو دومینندی»[۱۰] (آزادی جنسی و بازگشت کنترل سیاسی) را در سال ۲۰۰۶ مطالعه کردم. به مردم میگویم که اگر میخواهند بفهمند نظم نوین جهانی چگونه در طول تاریخ از رابطه جنسی برای کنترل کل جامعه استفاده کرده است، باید نسخهای از آن کتاب را برای خود تهیه کنند. شما به طور مفصل درباره ایدئولوژی پشت انقلاب فرانسه، جامعه مخفی آدام ویشااپت و روانکاوی زیگموند فروید بحث میکنید. کمترین تعریفی که بخواهم از کتاب بکنم این است که هر چقدر برای هزینه آن بپردازیم کم است. در واقع، هر کتابی که شما مینویسید به خودی خود یک دوره دانشگاهی است. من هیچگاه [از مطالعه کتابهایتان] ناامید نشدم به این دلیل که شما از روش علمی استفاده میکنید. بارها و بارها بعد از خواندن لیبیدو دومینندی که ۶۶۲ صفحه است، [به مباحث مطرح شده در آن] اندیشیدهام. بیایید برخی از موضوعات کتاب را بررسی کنیم.
جایی از کتاب شما نوشتهاید: «روانکاوی و ایلومیناتی در واقع پروژهای یکسان با تفاوتهای جزئی بودند -اصطلاح ایلومینیستی «کور تحلیلی[۱۱]» در حقیقت اصطلاح آلمانیشده روانکاوی یا بالعکس است- تا با حساسیتهای نسل بعدی سازگار باشد؛ نسلی که معتقد بود «علم» و «پزشکی» به جای جوامع مخفی، زمین را تبدیل به بهشت میکنند.»
«روانکاوی و ایلومیناتی هر دو در نقطهای با یکدیگر تلاقی میکردند که بعدها منتقدین آن را «جاسوسی کور[۱۲]» نامیدند؛ که از روح و روان انسان جاسوسی کرد. هر دو بخشی از ماهیت خود را از آنچه میتوان آموزه ماسونی دو حقیقت نامید بهره گرفتند. آنچه که استاد زیردست میدانست با آنچه که ناظر میدانست یکسان نبود. یک بیمار روانکاوی را شکلی از رهایی تصور میکرد؛ در حالی که یک درمانگر این خیال را برای به نوعی تحت سلطه قرار دادن پرورش میداد.»
«روانکاوی تمام ویژگیهای ضروری کنترل ذهن ایلومینیستی را در بردارد، اما ایلومینیسم را میتوان به سادگی شکل اولیهی روانکاوی دانست، پروژهای که مدتها توسط روشنگران از آن حفاظت میشد.»[۱۳]
برخی از مردم ممکن است فکر کنند که این یک موضوع کاملاً عجیب است؛ اما اصلا اینگونه نیست. محقق فقید یهودی، دیوید باکان، نویسنده «زیگموند فروید و سنت عرفانی یهود» تقریباً همین را گفته است.[۱۴] ریچارد نول و نویسندگان دیگری مانند ناندور فودور نیز مطالب مشابهی گفتهاند.[۱۵]
شما در کتاب، بحث طولانی در مورد زیگموند فروید و آدام ویشااپت دارید. در واقع، فصل اول در رابطه با ویشااپت و ایدئولوژی پشت انقلاب فرانسه آغاز میشود. حقیقت این ارتباطات چیست و آیا امروز هم با یکدیگر ارتباطی دارند؟ آیا رژیم همچنان به استفاده از رابطه جنسی به عنوان نوعی کنترل سیاسی ادامه میدهد یا اینکه که فقط یادگار از دوران گذشته است؟
جونز: بله، اکنون نسبت به زمانی که کتاب را – تقریباً ۲۰ سال پیش- نوشتم، مرتبطتر است. اسرائیلیها پس از تهاجم خود به رام الله، تصاویر مستهجن را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطین پخش میکردند.[۱۶] سیا در سال ۱۹۷۴ پرتغال را به کمک پورنوگرافی در برگرفت و زمانی که ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ در حمله به پاناما، از پورنوگرافی به عنوان سلاح استفاده کرد.
اما نشانه هایی وجود دارد که پیام [این کتاب] در حال انتشار است. بیانیه اسقفهای لهستانی در تقبیح آنچه آنها «ایدئولوژی جنسیتی» میخوانند تا حد زیادی بر اساس لیبیدو دومیناندی استوار بود، که آنها به طور غیرمستقیم از طریق کتاب گابریل کوبی به آن پی برده بودند.[۱۷] همین روز پیش، نامهای از یک زن مسلمان دریافت کردم که در آن از من تشکر میکرد و ارتباط بین آزادی جنسی و کنترل سیاسی را برای او شفاف کرده بودم. اکنون این ایده به وضوح جا افتاده است.
الکسیس: آیا میتوانید در مورد این گزاره توضیح دهید که “سیا در سال ۱۹۷۴ پرتغال را با هرزهنگاری تحت کنترل دراورد و زمانی که ایالات متحده در سال ۱۹۸۹ به پاناما حمله کرد از آن به عنوان سلاح استفاده کرد”؟
جونز: در دهه ۱۹۷۰، زمانی که «پنت هاوس» و «پلی بوی» در دوران اوج خود به سر میبردند، سیا شروع به استفاده از پورنوگرافی به عنوان یکی از سلاحهای موجود در زرادخانه جنگ روانی خود کرد. در سال ۲۰۰۲ سیا در همکاری با شین بث[۱۸] اسرائیل، فیلمهای مستهجنی را از طریق ایستگاههای تلویزیونی فلسطینی در رام الله در جریان یکی از تهاجمات دورهای اسرائیل به خاک فلسطین پخش میکرد. در طول تهاجم سال ۲۰۰۳ [آمریکا به عراق]، سیا در نظر داشت یک فیلم مستهجن با حضور دو نفری که شبیه صدام حسین بودند، به عنوان راهی برای مشروعیتزدایی از دولت او تهیه کند.[۱۹]
در اواسط دهه ۵۰، سیا یک فیلم مستهجن تولید کرد تا سوخارو، رئیس جمهور اندونزی را سرنگون کند.[۲۰] اما در دهه ۱۹۷۰، به خوبی روشن شد که بدون هیچ دلیلی جز یک تقسیم کار ساده، میتوان تولید پورنوگرافی را به افرادی نظیر رابرت گوچیونه (موسس و ناشر پنتهاوس) که مجلاتش در میان سربازان در ویتنام بیش از مجله پلیبوی محبوب شده بود، واگذار کرد.
در دهه ۱۹۷۰، هرزهنگاری به یکی از سلاحهای روانی بیثباتسازی و کنترل در زرادخانه جنگهای مخفی سیا تبدیل شد. در سال ۱۹۷۴، سیا از پورنوگرافی برای منحرف کردن انقلاب کمونیستی در پرتغال استفاده کرد. شخصی که در آن زمان آنجا بود ادعا کرد که پس از انقلاب آخر هفته شکرگزاری، در سال ۱۹۷۴:
«منطقه لیسبون توسط برخی از ظالمانهترین، آشکارترین و باورنکردنیترین نشریات گرافیکی که تا به حال دیدهام تحت سلطه درآمد. خانم فیتزموریس، روانشناس مدرسه ما، یکی از متخصصان مجله تایم، مقالهای با عنوان «انقلاب آبی» منتشر کرد و وضعیت را توصیف کرد. او اشاره کرد که پرتغال حتی از دانمارک که به عنوان مرکز پورن اروپا شناخته میشود، پیشی گرفته است.
«اینکه [سفیر و بعداً رئیس سیا] فرانک کارلوچی مدیریت پرتغال را بر عهده داشت، بسیار واضحتر از آن بود که تکذیب شود. او ظاهرا بودجهای نامحدود از سیا در اختیار داشت. کمونیستها و سوسیالیستهای سابق اکنون کاملاً ثروتمند هستند.
«برنامه ریزی، سازماندهی و هماهنگی کودتای «دِایتا[۲۱]» در مزرعه اسب عرب الیوت روزولت در نزدیکی لیسبون انجام شد. (پسر الیوت شاگرد کلاس یازدهم درس تاریخ آمریکای من بود.) جالب اینجاست که به لطف سالازار، برای بیش از چهار دهه، پرتغال از هر تصویرسازی جنسی و بیشتر چیزهای وسوسهکننده عاری بود.
«همه فیلمهای خارجی سانسور شدند و صحنههای توهینآمیز بریده شد. همه کتابهای مدرسه به شدت اخلاق کاتولیکی را آموزش میدادند. پلیس ساحل قوانین سختی را برای لباس شنا اعمال کرد. در کمتر از دو سال، لیسبون از بدون جرمترین شهر اروپای غربی به رده شهرهایی پیوست که بالاترین میزان جرم و جنایت، از جمله تجاوز جنسی به کودکان را در خود داشت.»[۲۲]
فرانک کارلوچی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ به عنوان سفیر [آمریکا] در پرتغال و از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱ به عنوان معاون مدیر سیا در زمان دریاسالار استانسفیلد ترنر انجام وظیفه میکرد. در دسامبر ۱۹۷۴، مجله تایم که در سال ۱۹۵۳ با سیا تحت رهبری سی دی جکسون[۲۳] – که به طور همزمان برای هر دو سازمان کار میکرد – ارتباط نزدیک برقرار کرده بود، مقالهای در مورد انقلاب مارکسیستی در پرتغال تحت عنوان «آبی انقلابی» منتشر کرد. این مقاله که مانند همه مقالات در آن زمان بدون امضا بود، از فرانک کارلوچی نامی نمیبرد، اما به شیوه معمول تایم اظهار داشت:
«حتی اتهاماتی وجود دارد مبنی بر اینکه سیا از پورنوگرافی جدید حمایت میکند تا قوت انقلاب زائل کند. اخیراً، نخستوزیر واسکو گونکالوز در تلویزیون سراسری مردم خود را بهجای دیدن هرزهنگاری که همه جا در دسترس است، به مبارزه با چپگرایان کاذب و آنارشیستها توصیه کرد.»[۲۴]
الکسیس: شما دوباره اینجا آماج حملات هستید. اگر مردم به برخی از ادعاهایی که شما در اینجا مطرح کردهاید شک دارند، باید آنچه را که خود بنیامین نتانیاهو در مقابل مقامات آمریکایی گفته است، در نظر بگیرند:
«اگر میخواهید تغییر رژیم در ایران را پیش ببرید، لازم نیست از طریق CIA کاری انجام دهید. کاری که میخواهید انجام دهید این است که از فرستندههای بسیار بزرگ و بسیار قوی استفاده کنید و فقط سریالهای «ملروز پلیس» و «بورلی هیلز ۲۰۵۰» و همه اینها را به تهران و ایران بفرستید، زیرا اینها چیزهای خرابکارانه هستند. آنها آن را تماشا میکنند – بچههای کوچک آن را تماشا میکنند، جوانان نیز همینطور. آنها میخواهند همان لباسهای زیبا و همان خانهها و استخرها و غیره را داشته باشند.»[۲۵]
نتانیاهو آنقدرها هم احمق نیست. او میداند که این “چیزهای خرابکارانه” میتواند زندگیها را نابود کند و زندگیهای بسیاری نیز نابود کرده است. او می داند که سامسون، یکی از قهرمانان اسرائیل، در نهایت توسط این “چیزهای خرابکارانه” شکست خورد.
«سامسون[۲۶] و دلیله[۲۷] نقطه خوبی برای شروع است. اسرائیل از لحاظ نظامی شکست ناپذیر بود… بنابراین فلسطینیها تصمیم گرفتند رهبر اسرائیل را از راههای غیر نظامی شکست دهند. آنها او را از راه جنسی فریفتند. هنگامی که سامسون تسلیم نیرنگهای دلیله شد، او قدرت خود را از دست داد و اسرائیل رهبر خود را از دست داد. او دیگر در میدان نبرد نبود، بلکه بیشتر این عبارت میلتون برای او صدق میکرد: «بیچشم در غزه، در آسیاب با بردگان آسیاب میشود.»[۲۸]
بنابراین، نتانیاهو این بار دروغ نگفت. او دقیقاً میداند که ایدئولوژی جنسی همان «چیز خرابکارانه» است و وقتی فردی تسلیم آن چیزها شد، برده ستمگرانش میشود.
اگر این ایده را تا یک نتیجهگیری منطقی دنبال کنیم، آنگاه افرادی مانند دیوید کراننبرگ[۲۹]، الی راث[۳۰]، استنلی کوبریک[۳۱]، رومن پولانسکی[۳۲] و دیگران میدانند که با تولید این «چیزهای خرابکارانه» مخاطبان خود را به بردگی میکشند. آنها تحت نام «دموکراسی» و «آزادی» میتوانند اخلاقیات را به شکلی زیرکانه و فریبنده از عرصه عمومی حذف کنند و پورنوگرافی و آزادی جنسی را جایگزین کنند تا تودههای مردم را تحت کنترل خود نگه دارند.
این واقعاً خطرناک و مخرب است و افرادی مانند آگوستین مدتها پیش این را فهمیده بودند. آگوستین گفت: «بنابراین، یک مرد خوب حتی اگر برده باشد، آزاد است. اما مرد شریر حتی اگر پادشاه باشد، برده است. زیرا او نه تنها به یک نفر، بلکه بدتر از آن، به اربابانی که رذیلت دارند خدمت میکند.»
منطق این اصل بسیار ساده است: هرگاه اخلاق از زندگی یک فرد یا حتی میدان عمومی حذف شود، انسان ناگزیر به حیوان تبدیل میشود. و اینجاست که متافیزیک داروینی بدبختانه شکست میخورد؛ زیرا خود داروین نمیتوانست تفاوت عمدهای بین انسان و حیوان ببیند.[۳۳] انسان دقیقاً به این دلیل منحصر به فرد است که می تواند نظم اخلاقی را درک کند و با کمال میل به آن پاسخ دهد. علاوه بر این، انسان موجودی اخلاقی است. همانطور که جونز استدلال میکند:
«اخلاق در نظم عملی همان عقلانیت است. هر چیزی که اخلاق را تضعیف کند، عقلانیت را تضعیف میکند و بدون دلیل و منطق، انسان برتری نسبت به حیوانات ندارد. مالتوس کشف کرد، تا زمانی که طبیعت آنها را کنترل نکند، خود را در حال انقراض تولید میکنند.»
«انسان بدون اخلاق دقیقاً در همان وضعیتی است که باکتریهای درون سطل میباشند. این دیدگاه که به الگوی رشد هندسی جمعیت مالتوس تبدیل شد، مسئلهای بود که خود او صرفاً به این دلیل که عقل انسان و توانایی او برای محاسبه پیامدهای آینده را در نظر نگرفته بود رد کرد.»[۳۴]
آنچه در حدود ۶۰ سال گذشته دیدهایم این است که رژیمی که آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی را کنترل میکند، عملاً اخلاق را از فرهنگ حذف کرده و بهمنی از ایدئولوژی جنسی را به راه انداخته است که آنها میدانستند اساس هر جامعهای را متزلزل خواهد کرد. برای مثال، «ماه تلخ» رومن پولانسکی را در نظر بگیرید. در این فیلم، اسکار بنتون آرزو دارد نویسنده شود، اما این رویا زمانی که او در اتوبوس ناگهان نگاهش به زنی به نام فیونا دابسون افتاد، به صورت غیرمنتظرهای پایان یافت. همانطور که او آن را توصیف میکند،
«پاریس، شهر رویایی من. همینگوی، میلر، اسکات فیتزجرالد، من مصمم بودم که راه آنها را دنبال کنم – شاید خیلی به درستی مسیرم اطمینان داشتم… پاریس بهشت بود، تا آن روز در اتوبوس… خوب نبود. نمیتوانستم بنویسم، نمیتوانستم بخوابم، نمیتوانستم او را از ذهنم بیرون کنم.»
آن نگاه اجمالی در اتوبوس، بنتون را به سمت «احتمالات جدید» (به قول او) سوق داد که البته شامل احتمالات و اکتشافات جنسی مانند «تحقیر شدن توسط یک زن زیبا» است.
برای کوتاه کردن یک داستان طولانی، بنتون سرانجام اعتراف کرد که او به طور کامل “با عشقی بسیار قوی ویران شده است.” منظور او این بود که او توسط اشتیاق جنسی و لجام گسیخته خود ویران شد. آن اشتیاق افسارگسیخته به تدریج به قلمروهای دیگری مانند سادومازوخیسم[۳۵]، اسارت کامل جنسی و دفع شهوت به وسیله نگاه رفت.
بنتون اعتراف کرد که “کاملاً به بردگی جسم و روح” تحت تأثیر انگیزههای جنسی خود قرار گرفته است که ابتدا او را از نظر اخلاقی و سپس جسمی فلج کرده است.
در نهایت، دابسون فریفته شهوت لجام گسیختهاش شد و همین موضوع در نهایت او را به مرگی رقت انگیز کشاند. مطمئنا پولانسکی میداند که این فیلم بخشی از همان «چیزهای خرابکارانه» است. حتی اسلنت، مجلهای که از فیلمهای هالیوود را تقدیر میکند، گفت که این فیلم “انحراف” است.
اما این انحراف است که در نهایت منجر به فساد افرادی مانند لیزا پالاک، نویسنده کتاب «لبه تخت: چگونه تصاویر کثیف زندگی من را تغییر داد» میشود. پالاک گفت:
«فرهنگ پاپ مرا به دوستانم چسباند، دایره لغاتم را گسترش داد و البته مرا به دنیای بزرگی از امکانات جنسی سوق داد. این نوعی آموزش جنسی بود که از طریق پیشنهاد و نکات ظریف آموختم.»[۳۶]
“جهان های بزرگ امکانات جنسی” شامل پورنوگرافی است که پالاک آن را نقطه عطفی در زندگی خود میدانست:
«وقتی فهمیدم چگونه از پورن استفاده کنم و بیایم – چگونه به یک تصویر وابسته به عشق شهوانی نگاه کنم و از تخیل جنسی خود برای تبدیل میل به ارگاسم خودساخته استفاده کنم – زندگی من به طور غیرقابل برگشت و مثبت تغییر کرد.»[۳۷]
اخلاق داستان؟ این تصادفی نیست که نویسندگان، وکلا و سازمانهای یهودی برای هرزهنگاری نامحدود در فیلمها و جاهای دیگر مبارزه کردهاند.[۳۸] آنها میدانند که پورنوگرافی بردهداری است و مطالعه پشت مطالعه این نکته را ثابت کرده است.[۳۹] پورنوگرافی حتی به عنوان یک ماده مخدر مضرتر از کراک محسوب است.[۴۰] یکی از متخصصان پزشکی به نام جفری ساتینوور[۴۱] از پرینستون اظهار داشت که پورنوگرافی “آنچه را هروئین نمیتواند انجام بدهد، انجام میدهد.”
تحقیقات نشان داده است که پورنوگرافی در ابتدا افراد را به داشتن رابطه جنسی علاقهمند میکند، اما در نهایت روش طبیعی عشق ورزیدن را از بین میبرد.[۴۲] برخی از جراحان مغز و اعصاب مانند دونالد ال. هیلتون[۴۳] از دانشگاه تگزاس حتی تا آنجا پیش رفتهاند که گفتهاند قرار گرفتن طولانی مدت در معرض پورنوگرافی میتواند باعث آسیب مغزی شود.
چرا این مطالعات منجر به بسته شدن صنعت پورنوگرافی نمیشود؟ همانطور که همه میدانیم عشق به پول ریشه همه بدیهاست. صنعت پورنوگرافی سالانه ۹۷ میلیارد دلار درآمد دارد.
بنابراین، آیا ادعای ای. مایکل جونز در مستندسازی نحوه استفاده رژیم از رابطه جنسی به عنوان نوعی کنترل سیاسی درست است؟
پاسخ بله است!
منابع:
[۱] رجوع کنید به کتاب «روح انقلابی یهود و تأثیر آن بر تاریخ جهان» نوشته مایکل جونز
[۲] http://gawker.com/5547523/the-cias-plot-to-make-osama-and-saddam-into-gay-porn-stars
[۳] http://williamblum.org/chapters/killing-hope/indonesia
[۴] رجوع شود به کتاب «لیبدو دومینندی: آزادی جنسی و بازگشت کنترل سیاسی» نوشته دکتر جونز
[۵] مقاله «آبی انقلابی»، تایم ، ۲۳/۱۲/۱۹۷۴، ج ۱۰۴، ۲۶، ص. ۴۱٫
[۶] به نقل از رابرت مکی، گزارش نیویورک تایمز، ۲۵ فوریه ۲۰۱۵٫
[۷] مراجعه کنید به کتاب «چگونه پورنوگرافی به زندگی، روابط و خانواده ما آسیب می رساند.» نوشته ویلیام ام استراترز
[۸] رجوع کنید به کتاب «مغزی که خودش را تغییر میدهد: داستانهای پیروزی شخصی از مرزهای علم مغز» نوشته نورمن دیوج
[۹] https://fightthenewdrug.org/how-does-the-porn-industry-actually-make-money-today/
[۱۰] Libido Dominandi
[۱۱] Seelenanalyse
[۱۲] Seelenspionage
[۱۳] ای. میچل جونز. Libido Dominandi : آزادی جنسی و کنترل سیاسی. خم جنوب : (مطبوعات سنت آگوستین، ۲۰۰۰)، ۱۲۷-۱۲۶
[۱۴] دیوید باکان. زیگموند فروید و سنت عرفانی یهودی (نیویورک: انتشارات دوور، ۲۰۰۴).
[۱۵] ریچارد نول. فرقه یونگ: ریشه های یک جنبش کاریزماتیک (پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون، ۱۹۹۴); ناندور فودور، فروید، یونگ و غیبت (نیویورک: کتابهای دانشگاه، ۱۹۷۱).
[۱۶] برای مستندات ای. مایکل جونز ، روح انقلابی یهود و تأثیر آن بر تاریخ جهان ( خم جنوبی پرس فیدلیتی ۲۰۰۸) ، ۱۰۵۸-۱۰۵۴
[۱۷] گابریل کوبی، انقلاب جنسی جهانی: نابودی آزادی به نام آزادی (کترینگ، ا : آنجلیکو پرس ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵) ۳۱-۱۶
[۱۸] سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل
[۱۹] http://gawker.com/5547523/the-cias-plot-to-make-osama-and-saddam-into-gay-porn-stars
[۲۰] http://williamblum.org/chapters/killing-hope/indonesia
[۲۱] d’etat
[۲۲] مکاتبات شخصی
[۲۳] برای مطالعه جدید در این مورد، به دیوید آ. ومهوف، جان کورتنی موری، زمان/زندگی و گزاره آمریکایی: چگونه برنامه جنگ دکترینال سیا کلیسای کاتولیک را تغییر داد مراجعه کنید (خم جنوبی پرس فیدلیتی، ۲۰۱۵). من مصاحبه ای را که با A. Wemhoff انجام دادم این آخر هفته پست خواهم کرد.
[۲۴] «آبی انقلابی»، تایم ، ۲۳/۱۲/۷۴، ج ۱۰۴، #۲۶، ص. ۴۱٫
[۲۵] به نقل از رابرت مکی، “کری به کنگره یادآوری می کند که نتانیاهو به ایالات متحده توصیه کرد به عراق حمله کند”، نیویورک تایمز، ۲۵ فوریه ۲۰۱۵٫
[۲۶] Samson
[۲۷] Deliah
[۲۸] ای. مایکل جونز، روح انقلابی یهودی و تأثیر آن بر تاریخ جهانی(خم جنوبی پرس فیدلیتی، ۲۰۰۸ )، ۱۰۵۵.
[۲۹] David Cronenberg
[۳۰] Eli Roth
[۳۱] Stanley Kubrick
[۳۲] Roman Polanski
[۳۳] برای مطالعه در این مورد، به عنوان مثال به براون، چارلز داروین: بیوگرافی (پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون، ۱۹۹۶) ؛ آدریان دزموند و جیمز مور، داروین: زندگی یک تکاملگرای رنجدیده (New York: W. W. Norton, 1991).
[۳۴] جونز، لیبیدو دومیناندی، ۵۹۹٫
[۳۵] گرایش روانی یا عمل جنسی که با هم دارای ویژگیهای سادیسم و هم مازوخیسم است.
[۳۶] به نقل از مایکل جونز لیبیدو دومیناندی: آزادی جنسی و کنترل سیاسی(خم جنوبی : St. Augustine’s Press, 2000), 263.
[۳۷] همان، صفحه ۵۸۸
[۳۸] به عنوان مثال به جاش لمبرت، لب های ناپاک: زشتی، یهودیان و فرهنگ آمریکایی نگاه کنید (نیویورک: انتشارات دانشگاه نیویورک، ۲۰۱۴). ناتان آبرامز، یهودی جدید در فیلم: کاوش یهودیت و یهودیت در سینمای معاصر (Piscataway: انتشارات دانشگاه راتگرز، ۲۰۱۲).
[۳۹] به عنوان مثال به مری ابرشتات و مری آن لایدن، هزینه های اجتماعی پورنوگرافی (نیویورک و بارسلونا: موسسه ویترسپون، ۲۰۱۰) مراجعه کنید. گیل دایمز، پورنلند: چگونه پورن جنسیت ما را ربوده است (بوستون: انتشارات بیکن، ۲۰۱۰); Pamela Paul, Pornified: چگونه پورنوگرافی به زندگی، روابط و خانواده ما آسیب می رساند (نیویورک: St. Martin’s Press، ۲۰۰۶). ویلیام ام استراترز، سیمکشی شده برای صمیمیت: چگونه پورنوگرافی مغز ایمیل را میرباید (داونر گرو، IL: IVP، ۲۰۰۹).
[۴۰] «هراس پورن بر سر سموم اروتو»، نیوساینتیست، ۲۷ نوامبر ۲۰۰۴٫
[۴۱] Jeffrey Satinover
[۴۲] رجوع کنید به نورمن دویج، مغزی که خودش را تغییر میدهد: داستانهای پیروزی شخصی از مرزهای علم مغز (نیویورک: پنگوئن، ۲۰۰۷).
[۴۳] Donald L. Hilton