بسم الله الرحمن الرحیم
«الٓرۚ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ»
یکی از اصول دین اسلام، «نبوت» است. نبوت به معنای یک واسطه بین خدا و خلق است که آن واسطه به خداوند متصل است و خودش نیز یکی از همان مخلوقات است. چرا یکی از اصول دین اسلام، بلکه یکی از پایههای همه ادیان، ایمان به پیامبری است که واسطه بین خلق و خدا بوده است؟ اعتقاد به نبوت یعنی اعتقاد به یک نیاز؛ نیاز به کسی که به حق و حقیقت متصل است و همه چیز را آنگونه که هستند، میبیند.
این واسطه میتواند منبع دریافت وحی از جانب خدا شود و به واسطه آن وحی نیز حقایق را به انسانها بیاموزد. این کتاب وحی مقدس، خود را در آیه اول سوره ابراهیم اینگونه معرفی میکند: «الٓرۚ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ»؛ کتابی که آمده است تا انسانها را از ظلمتها به سمت نور هدایت کند. چه ظلمتی؟! مگر انسان عقل ندارد که بتواند با عقل حقایق را کشف کند و با عقل بتواند راه درست را انتخاب کند؟! مگر قرآن و روایات دعوت به تفکر و تعقل نمیکنند؟ آری، اما چه عقلی میتواند از بین راهها، مسیر درست را انتخاب کند؟ آیا عقل فردی که مملوّ از آمال و آرزوهای شهوانی و لذتهای نفسانی باشد، میتواند درست انتخاب کند؟! این فرد بین یک غذای مفید که خوشمزه نیست و غذای لذیذ مضر کدام را انتخاب میکند؟ میبینید که از عهده انتخاب یک مورد بسیار ساده هم برنیامد؛ پس چگونه میتواند به حقایق دست یابد؟! اما عقل را نباید نادیده گرفت؛ البته عقلی که از نفسانیتها مصون باشد، نه عقلی که با هوا و هوسهای نفسانی آمیخته شده باشد.
عقل کامل قابل استناد است و باید هر گزارهای که این عقل تأیید میکند، همان را درست انگاشت. ازاینرو وحی هم ما را به همین سمت هدایت میکند. عقلی که کامل نیست، انسان را به سمت ظلمت هدایت میکند و چون درجه نقصان عقل انسانها با هم متفاوت است، هرکدام را به سمت یک ظلمتی هدایت میکند. لذا در این آیه فرموده است: از ظلمات عقلهای ناقص، به سمت نور و عقل کامل هدایت میکند. در آخر آیه از همین نور تعبیر به «صراط العزیز الحمید» میکند. صراط است، یعنی یک راه است، نه چند راه، و آن هم راه کسی است که دستنیافتنی است و «عزت» طبق فرمایش علامه طباطبائی؟رح؟ در «المیزان» به معنای دستنیافتنی است که از فرط بزرگی و قدرت، این معنا را افاده میکند.
در آیه ۲۱۳ سوره بقره آمده است که مردم همه یک امت واحد بودند؛ به این معنا که همه سطحی از فهم حقایق را داشتند و به بسیاری از حقایق نیز دسترسی نداشتند؛ لذا با زورگویان هم کنار میآمدند و گذران زندگی میکردند، تا اینکه خداوند برای ارتقای فهم بشر، پیامبران را به پیامبری مبعوث کرد و حقایق را بر آنان انزال فرمود. این سبب شد تا پیامبران به منبع عقل کامل متصل شوند و به حقایق دست یابند و مأموریت یافتند تا این حقایق را نیز به مردم برسانند. لذا انسانها در سیر طبیعی پیشرفت عقلانیشان باید دنبالهرو پیامبران میبودند و از آنها پیروی میکردند؛ اما گروهی که همه چیز را با عقل ناقص خود میسنجیدند و به ظاهر دنیا اهمیت میدادند، با آن مخالفت کردند؛ چراکه دیگر نمیتوانستند بر مردم حاکم شوند و اموالشان را تصاحب کنند.
در ادامه آیه میفرماید: خداوند برای پیامبرانش شریعت و کتاب قرار داد تا به وسیله آن، اختلافات میان مردم را داوری کنند و با مخالفان بجنگند تا مانع پیشرفت نشوند. این نکته مهمی است که از ارکان جامعه، قضاوت بین دعاوی مردم و برپایی عدالت در جامعه است که هر انسانی از حیث فطری به این عدالت تمایل دارد و هر جامعهای برای ترقی و پیشرفت به آن نیازمند است.
خداوند در آیه ۱۶۴ سوره آلعمران میفرماید: بر بندگان منت گذاشتیم که پیامبری از میان آنها برگزیدیم تا آیات وحی را بر آنان بخواند و آنها را با تزکیه و علم هدایت کند. «تزکیه» یعنی انسان درگیر هوا و هوسها نشود و با عقل خالص تعقل بورزد. اساساً اگر این پلهای ارتباطی بین خالق و مخلوق وجود نداشت، چطور انسان میتوانست به ربّ خویش معرفت یابد؟ چطور میتوانست بفهمد که چه چیزی مطابق میل مولاست و در نتیجه چطور میتوانست به هدف اصلی خود که مقام عبودیت است، دست یابد؟ در همین راستا حضرت علی؟ع؟ در خطبه اول نهجالبلاغه میفرمایند:
«خداوند پیامبران را برانگیخت تا فطرت انسانها را بیدار کند و نعمتهای فراموش شده آنها را یادآوری کند و عقلی که دفن شده را از خاک بیرون آورد».
پیامبر؟ص؟ در روایتی میفرماید: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر برای کامل کردن عقل آنها» و در حدیثی معروف فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق»؛ یعنی اگر پیغمبر و انسانی که اتصال به خالق هستی دارد، وجود نداشت، اصلاً راه مسدود میشد؛ امّا با حضور چنین شخصی و بعثت او از جانب حق، راه برای والاترین درجات مکارم انسانی باز میشود.
«وَيُعَلِّمُكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ» اشاره به این دارد که پیامبران خبر از حقایقی میدهند که عقل بشر نمیتواند به آنها دست یابد. بنابراین اگر این بعثت رسُل اتفاق نمیافتاد، دیگر دست انسانها به وحی نمیرسید و بشریت در رسیدن به حقایق پیشرفت چندانی نمیکرد؛ بلکه دستیابی بشر به بسیاری از حقایق غیرممکن میبود. یا در آیه دیگری با وضوح بیشتر بیان میفرماید: «كَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِيكُمۡ رَسُولٗا مِّنكُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِنَا وَيُزَكِّيكُمۡ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمۡ تَكُونُواْ تَعۡلَمُونَ»؛
در این آیه بهروشنی بیان میکند آن چیزی را که شما نمیدانستید، به شما آموزش دادیم.
نام پژوهشگر: علی قدس