استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ و الصّلاة و السّلام علی أمينُ وَحيهِ، و خاتَمُ رُسُلِهِ، و بَشيرُ رَحمَتِهِ، و نَذيرُ نِقمَتِهِ سیّدنا و نبیّنا محمد وآله.
صحبت از دعای هشتم کتاب شریف صحیفه امام زین‌العابدین می‌باشد، رسیدیم به این فراز از دعا أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیرِ عِلْمٍ، خدایا به تو پناه می‌بریم از صحبت کردن از علم به غیر علم، یعنی چه؟ یعنی در مورد چیزی که جایگاه عالمانه دارد کسی که علمیت نسبت به آن نطلب را ندارد در مورد آن صحبت کند، این می‌شود نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیرِ عِلْمٍ، اما نکته‌ای که باید موردتوجه قرار بگیرد آن علم است. علم یعنی اعتقاد جازم مطابق با واقع، یعنی اگر شما به یک‌چیزی معتقد شدید، به‌صورت محکم، جازم، و آن چیز مطابق با واقع هم بود، این علم است. لذا خداوند عالم است، وقتی ما علم رو این‌گونه تعریف کردیم، شما بهتر متوجه می‌شوید که نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیرِ عِلْمٍ، یعنی چی؟ کدام علمی است که دقیقاً مطابق با واقع است؟ علوم محمد و آل محمد (ع) است، دیگران میگویند که علم‌داریم و اسم بزرگانشان را هم می‌گذارند علماء، اما کی هست که نداند یک نظریه‌ای بعد مدتی توسط نظریه دیگری رد می‌شود آن علمی کاملاً مطابق با واقع است که از ناحیه خداوند باشد، هر علمی غیر از ناحیه خداوند، اعتقاد جازم مطابق با واقع نیست، اما اگر پیغمبر اکرم ص یک فرمایشی بفرمایند بعد از هزار سال که هیچ، حتی اگرچند هزار سال بعد هم بگذرد، هیچ تفاوتی نخواهد کرد با حرف گذشته، یعنی روی حرف پیغمبر خدا، هیچ حرفی نداریم، این حرف از روی تعصب نیست، بر اساس مبانی علمی داریم صحبت می‌کنیم، یعنی حرف اول ایشان همان حرف آخر است، چرا؟ چون از خزانه الهی نشئت‌گرفته است، اگر این باشد که علم محدود شد به علوم محمد واله محمد، معنی‌اش این است، ما در مسیر دین، دین یعنی فرمایش خدا و پیغمبر و حضرات معصومین، در امر دین فقط علمای دین حق اظهارنظر دارند ولا غیر، البته این علما دین باید یک شرایطی هم داشته باشند مثل تقوا، عدالت آم علم را به نفع دین مصادره نکند و… که آلان نمی‌خواهیم به آن‌ها بپردازیم، اینکه در جامعه مردم در مورد هر موضوعی که دین در مورد آن صحبت کرده است، اظهارنظر کند و بگوید به نظر من ببخشید شما؟ ما که نگفتیم قورمه‌سبزی بهتر است یا قیمه که شما نظر می‌دهید، ما داریم درباره امر مهمی صحبت می‌کنیم که باید علما درباره‌ی آن صحبت بکنند، چرا؟ چون حرف آن‌ها تکیه به قرآن و عترت دارد، در مسیر هدایت احدی جز دو منبع قرآن و عترت حق حرف زدن ندارد، هرکسی در مسیر هدایت غیر این دو منبع صحبت کرد به او توجه نکنید. مطلقاً گوشتان رو به او ندهید، اتفاق نامبارکی که تو جامعه افتاده و جامعه به هر سمت می‌رود این است که هرکسی نظر می‌دهد، اگر یک غده‌ای در بدن ایجاد شود الکی نظر نمی‌دهیم، می‌گوییم شاید خطرناک باشد، اول کاری که می‌کند می‌رود دکتر، می‌گوید در این مورد من حق اظهارنظر ندارم، قضیه جدی است، میریم پیش یک متخصصی که تخصصش غدد هست، اما در امر دین همه اظهارنظر می‌کنند، در مسائل دینی اگر فرد سی پنج، چهل سال خوب کار کند آن‌وقت می‌تواند بگوید به با توجه به متون قرآنی و روایی و با توجه به تمام ملاحظات علمی نظر می‌دهد فی العلم به غیر علم باید به خداوند پناه برد، زراره می‌گوید من از امام باقر (ع) سؤال کردم ما هو حق الله على العباد، حق خداوند بر بندگانش چیست؟
امام باقر می‌فرمایند أن يَقُولُوا ما يَعلَمُونَ و يَقِفُوا اما ما لا يَعلَمُونَ چیزی که می‌دانند بگویند و آنچه نمی‌دانند توقف کنند انسان در امر دین در علومی که کاملاً مطابق با واقع است و علوم خدا و خدایی است اگر حرف بزند به غیر علم این به خداوند تهمت‌زده است می‌گوید این باید این بشود فقط نظر خودش ملاک یعنی اگر به او بگویی استدلال شما چیست؟ می‌گوید من این‌طور می‌فهمم مشکلش این است که به خدا تهمت‌زده وقتی به خداو‌ند افترا زد می‌شود آیه ۶۹؛ سوره یونس قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ کسی که به خداوند تهمت افترا بزند یعنی این نظر خدا را دارد می‌گوید درواقع چون در امر دین کسی اظهارنظر کنه که صاحب‌نظر نیست این تهمت به دین است بنابراین برادران عزیز هیچ‌وقت به خودمان اجازه ندیم جایی که خدا و پیغمبر صحبت کردن اگر بلد نیستیم ورود کنیم نظر من نداریم نگفتم این عطر خوشبوتر یا این‌که شما بگوید به نظر من این خب حالا اگر کسی این کار را کرد این معنی ش چیست؟ معنی آن اوج جهالت است راه آن چیست؟ من به شما عرض می‌کنم راه آن این است که ما در مسیر یادگیری علوم پیغمبر آل طاهر آن کوشا باشیم اینکه دیدید امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این نامه چهل‌وپنج نهج‌البلاغه به عثمان بن حنیف فرمودند اعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد یعنی در امر دین کوشا باشیم اگر من نرم به سمت یادگیری امر دین سرم کلاه می‌گذارند دیگران میان یک‌چیز غیردینی به نام دین را به خورد ما می‌دهند می‌گوید این آقا که سال هفتادوشش رأی آورد در کلمات آن نبود اسلامی که من می‌شناسم حتی گاهی اوقات یک‌دفعه با من تماس می‌گرفت می‌گفتند بزن شبکه ببین چی دارد می‌گوید مکرر این جمله استعمال می‌کرد تأکید می‌کنم روی مکرر اسلامی که من می‌شناسم می‌گوید فلان خب چه زمانی کی می‌فهمد اسلام این را می‌گوید یا نمی‌گوید کسی که علم دارد می‌فهمد وگرنه کلاه سرش می‌گذارند و با همان حرف‌ها میان و رأی هم میاورند من اینجا یک‌دفعه گفتم آقا من خودم دارم گوش می‌دهم شما ادامه بدهید من دارم گوش می‌دهم همان شبکه‌دارم خودم گوش می‌دهم یک دفعه دیدم دارد آیه سی‌وچهار یا سی‌وپنج سوره نساء را می‌خواند، ارجال قوامون علی النساء باید به نفع خانم‌ها صحبت کنه برای آن موقع بود چون قرآن می‌فرماید و به ما انفقو من اموالهم چون مردها نفقه‌ی زن را می‌دهند الرجال قوامون علی النساء اسلامی که من می‌شناسم امروز که زن‌ها دست در جیب خودشان دارند کار می‌کنند شاغل هستند دیگر الرجال قوامون علی النساء معنی ندارد ظاهر حرف خیلی قشنگ است یک‌دفعه استشهاد به آیه هم می‌کند اما انسانی که جهل دارد این‌گونه می‌پذیرد این آقا در باب علم غیر عالمانه دارد صحبت می‌کند آیه می‌فرماید ارجال قوامون علی النساء دوتا دلیل دارد آنچه تو گفتی جز علت بود نه علت کامل علت کامل خود ظرف آیه دارد توضیح می‌دهد الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلبی َعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ خدا می‌فرماید من رجال را قوام قراردادم بر خانم‌ها به خاطر آن فضائل که من خدا نسبت به بعضی از شما بعضی قرار دادن بالاخره مردا در بعضی از مسائل روحانی و ظاهری فضائلی را به مرد دادم که به زن ندادم حالا به خاطر همین فضائل نفقه او هم به عهده مرد باشد این و نمی‌بینید آن را می‌بینید چون‌که رأی این‌ها را می‌خواهی ‌این را اگر مردم نسبت به علوم قرآنی نسبت به علوم الهی صفر نباشند به همین راحتی گول نمی‌خورند حالا اگر بلد نباشند چه کنند این‌که نشد که حاج منطقی که بقال سر کوچه است هم باید همه این‌ها را یاد بگیرد بنده گفتم همان حرفی را که امام رضا علیه‌السلام با امام صادق علیه‌السلام تعیین کردند همان را داشته باشد حضرات فرمودند روزی ۵۰ آیه قران بخوانند در همین حد اگر قران کریم را بخوانید این علم حاصل میشه این قران جدیست امام رضا ع فرمودند ما هر چی میگیم دلیلش را از قرآن از ما بپرسید قران دریاست هر کس روز ی ۵۰ آیه بخواند چرتکه انداختم دو و نیم بار قرآن ختم می‌شود در سال به‌غیراز ماه مبارک که پتانسیل خاص خودش را دارد بعضی دور خوانی می‌کنند بعضی‌ها جزء خوانی می‌کنند سخن امام صادق (ع) به «عنوان بصری» می‌آید وسط، این حدیث را حتماً خونید و اگر نخواندید حتماً بخوانید، مرحوم آقای قاضی عرض کردم اصلاً شاگردانشان نسبت به این حدیث عملیاتی نبود، اصلاً او را نمی‌پذیرفت، ایشان می‌گفتند حداقل هفته‌ای یک‌بار خوانده شود و داخل جیبتان باشد، امام صادق علیه‌السلام به ‌ عنوان بصری توصیه‌هایی دارد فرمود سه تا توصیه، در باب علم نسبت به تو دارم، هر چی را که نمی‌دانی از علما بپرسید، یعنی اگر شما برفرض مثال هم علمیت نداریم، یا اصلاً فرصتی ندارید، بقالی، کشاورزی و… با علما باتقوا انس داشته باش که در بالا و پایین‌ها بتوانند دستگیری کنند از تو چرا گفتن نگاه به در خانه‌ی عالم عبادت است کنیه دفعه یک سؤالی می‌آید می‌پرسی هدایت اضافه می‌شد لذا اگر یادتان باشد این قضیه‌ی او نقول فی العلم به غیر علم و پناه بردن به خدا از این قضیه آنقدر مهم آنقدر مهم که شما می‌بینید امیرالمؤمنین در کلمات قصار هشتادودو نهج‌البلاغه چقدر روش تأکید دارد البته من این کلمات قسمت ۸۲ توجه دارم یک جمله او را من توجه بدهم آن کلمات قصار رو امیرالمؤمنین اینطور فرمودند «أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ» به شما پنج سفارش دارم بعد حضرت بسنده نکرد به این جمله قبل از اینکه آن پنج رو بفرمایند تأکیدی این‌جوری صحبت می‌فرمایند فرمودند «لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلً» ولو شده بنشینید پشت شتر و چهارنعل حرکت کنید تا این پنج مورد رو کسب کنید شایسته است حتماً انجام دهید حالا سومین مورد این بود این فرمایش امیرالمؤمنین پدر همه ب ماست فرمودند: لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ، فرمود هیچ کدام از شماها حیا نکند خجالت نکشد شرم نکند اگر از چیزی از او سوال کردند که نمی‌دانست بگویید نمی‌دانم اما حرف نزند اگر علیت ندارد اگر مطلبی را نمی‌داند بگویید نمی‌دانم هیچ خجالت نکشد آقا بد است آلان من بگم بلد نیستم خیر بد نیست بد این است که اگر نمی دانید توضیحات اضافه بدید ملت را گمراه می‌کنید تهمت می‌زنید به خداوند این بد است راهش را حضرت این‌طور می‌فرمایند وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ، امام فرمود توصیه بعدی من علی‌ بن ‌ابی‌طالب این است که اگر یک‌چیزی را نمی‌دانید هیچ حیا نکنید برید یاد بگیرید خدا رحمت کنه مرحوم آیت‌الله گلپایگانی رو بزرگان ما متواضع بودند ایشان سالی یک‌مرتبه مثلاً فلان کسی قاری قرآن بود متبحر بود هرسال یک‌مرتبه می‌گفتند آقا بیا پیش من بنده حمد و سوره می‌خوانم ببین درست می‌خوانم ازنظر مخارج حروف عربی نمی‌گفتند من مرجع آلان بگم همه چی من می‌رود زیر سؤال این جوری بودند، امیرالمؤمنین می‌فرمایند حیا هم نکن اگر این نمی‌دانی رو و یاد بگیر کوچک که نمی شوید هیچ، بزرگ هم می‌شوید مَنْ تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُ اللّه ُ اراده کرده خدا هر کس برای او تواضع بکند خدا او را بزرگش می‌کند خداوند به او رفعت مقام و مکان می‌دهد کار خوبه که خدا درست کنه وَ نَعُوذُ بِک أَنْ نَنْطَوِی عَلَی غِشِّ أَحَدٍ به تو پناه می‌بریم از اینکه نسبت به کسی غش رو در وجودمان پنهان کنیم مثلاً قرآن کریم نمی‌فرماید زنا نکنند می‌فرماید اصلاً نزدیک آن‌هم نشوید به تو پناه می‌بریم از اینکه در ذهنمان بپرورانیم اینکه نسبت به کسی غش داشته باشیم حالا توضیح می‌دهم یک مقدار خود این لغات رو توجه کنید خب اینجا اگر شما دقت بکنید عبارت قبلی نعوذ نفرموده بود حضرت اگر یادتان باشد عبارت قبلی را نگاه کنید اما اینجا فعل پناه بردن به خدا را تکرار کردن دوباره فرمودند و نعوذ یک عبارت امام سجاد رو قبلاً عرض کردم درعین‌حال که ساده ببینید درعین‌حال دقیق ببینید نعوذ تکرار شده بعد آن‌هم از آن حالت متکلم وحده که اعوذو باشد به‌صورت جمع حضرت این کلمه را استخدام کرده فرمود است ما پناه می‌بریم اولاً نعوذوا آورده است یعنی ماده‌ی ع و ض و پناه بردن را تکرار کرد از باب اهتمام و مبالغه‌ی در کلام این بلاغت نکته است که اگر یک مطلبی مهم باشد امام علیه‌السلام یا آن شخصی که دارد فرمایش می‌کند آن را تکرار می‌کند آن فعل را تکرار می‌کند این‌یک پس از باب مبالغه و اهتمامی که امام به او داده این فعل را تکرار کرد اما به‌صورت جمع استخدام کرد مرحوم کلینی در کافی شریف در این کتاب و دعا در باب الحروف دعا از پیغمبر اکرم روایتی را نقل می‌کند فرمود إِذا دَعا أْحَدُكُمْ فَلْیعُمَّ، فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعاءِ هرکدام از شما خواست دعا بکند عمومیت ببخشد یعنی به‌صورت جمع دعا کند چرا؟ چون این به استجابت نزدیک‌تر است پس انسان وقتی دعا می‌کند جمع را هم داشته باشد به‌صورت متکلم دعا می‌کند و وجهه دیگری دارد و به‌صورت جمع دعا می‌کند وجهه دیگری دارد به‌صورت متکلم دعا می‌کند چون ما مأموریم برای خودمان دعا بکنیم از خدا نسبت به نادانی هامون تقاضا بکنیم این وجه آن هست اما دعا به‌صورت جمع دیگران را هم قاطی بکنیم این به استجابت نزدیک‌تر است این‌که به اجابت نزدیک‌تر است از این عبارت استخراج کردیم أَنْ نَنْطَوِی عَلَی غِشِّ أَحَدٍ، غش کلی و در یک کلمه یعنی خیانت اما در هر چیزی متناسب با آن است ما غش در معامله داریم در ازدواج داریم درفروش شیر داریم در روایات داریم هرکسی نسبت به برادر دینی‌اش غش داشته باشد پیغمبر اکرم فرمودن فلیس بمسلم این مسلمان نیست مرحوم علامه مجلسی در جلد هفتادودو بحار صفحه‌ی دویست و هشتاد آنجا این روایت را می‌فرمایند که فرمودند یحْشَرُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ الْیهُودِ لإِنَّهُمْ أغشُّ الْخَلْقِ لِلْمُسْلَمینَ خداوند این را روز قیامت با یهودیان محشور می‌کند مَنْ باتَ وَ فِى قَلْبِهِ غِشٌّ لأِخیهِ الْمُسْلِمِ باتَ فى سَخَطِ اللهِ وَ أصْبَحَ کذلِک حَتّى یتُوبَ کسی که شب را به صبح برساند و در قلبش این باشد که می‌خواهد برای برادرش غش کند این در حائلی از حیطه غضب خدا به سر می‌برد تا توبه کند اگر در همین حال بمیرد در حالی از دنیا رفته که مسلمان نیست غش یعنی شما یک‌چیزی را قاطی یک چیزی بکنید که پنهان باشد مام باقر فرمودن پیغمبر اکرم ص بازار راه می‌رفت فریاد کردند خطاب به یک گندم فروش یا صاحب الطعام زیر این گندم‌ها مثل رویش است؟ تو به مسلمانان خیانت کردی آلان متأسفانه این قضیه غش بسیار پررنگ است مثلاً ماشین می‌خواهد بفروشد یک عیب پنهانی دارد زمانی پنهانی است که اگر عیب پنهانی مشخص بود مشتری بفهمد نمی‌خرد حالا در باب غش هرکسی به مرجع خودش مراجعه کند جامعه اگر روزی محور غش بچرخد امنیت از جامعه رخت می‌بندد جامعه‌ی مسلمونا باید امن‌ترین جامعه در سرتاسر دنیا باشد هم به لحاظ اقتصادی هم در سیاست هم غش داریم یک‌چیز دیگر است یک‌چیز دیگر خودش جا می‌زند امروز غش در جامعه ما بیداد می‌کند همه مقداری با کشاورزی سروکار داریم میدانید من چی میگویم به خدا باید پناه برد توجه کنید امام صادق در همین جلد ۷۲ بحار که عرض کردم صفحه ۲۷۴ امام صادق فرمود إن كانَ العَرضُ علَى اللّه ِ حَقّا فالمَكرُ لماذا؟ معلوم شد چرا غش می‌کند، امام می‌فرمایند اگر عرضه‌ی کارها در روز قیامت حق است پس چرا مکر؟ چون از روز قیامت غفلت دارد از روز عرضه‌ی اعمال غفلت دارد شیر تو آب می‌کرد آب توی شیر گندم خوب و بد قاطی می‌کرد ماشینی که می‌داند عیب است پنهان می‌کند این یعنی انسان یاد قیامت را در خودش زنده نگه دارد باید چیکار کند؟ روزانه قرآن بخواند بخش قابل‌توجهی از آیات قرآن مکی است و آیاتی که در مکه نازل‌شده نوعاً مباحث توحیدی و قیامتی را تبیین می‌کند با قرآن انس داشته باشد انسان با توجه بخواند انسان قرآن را قیامت را فراموش نکند می‌فهمد که عرضه‌ی اعمال دستش رو می‌شود راهکار عملی که انسان یاد قیامت در خودش زنده نگه دارد به خدا پناه می‌بریم وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا به تو پناه می‌بریم از این‌که در اعمالمان عجب ما را فراگیرد عجب یعنی این‌که یک کسی یک کاری ر انجام بدهید نسبت به آن کاری که انجام داده به خودش ببالد اامیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در این کلمات قصار چهل‌وشش نهج‌البلاغه فرمودند سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَاللّهِ مِنْ حَسَنَة تُعْـجِبُـكَ یک کار بد را انجام بدهید که از ان کار پشیمان بشوی بهتر از آن عملی است که عجب تو را در بر گیرد امام صادق ع فرمودند دو نفر وارد مسجد می‌شد یک نفر عابد یک نفر فاسق این دو زمانی از مسجد خارج می‌شوند عابد فاسق است و فاسق صدیق است آن عابد به عبادت خودش می‌بالد اما انسان فاسق از کار خودش ناراحت است می‌رود در زمره‌ی صدیقین اگر ذره‌ای در وجود انسان باشد عمل آدم بالا نمی‌رود روایتی که می‌خوانم تماماً در کافی شریف در همین کتاب الکافی در باب العجب است امام صادق فرمودند أَتَی عَالِمٌ عَابِداً، یک عالمی آمد پیش یک فرد عابدی فرد عالم از عابد سؤال کرد فَقَالَ لَهُ کیفَ صَلَاتُک، نمازت چطور است؟ عابد گفت فَقَالَ مِثْلِی یسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ و َأَنَا أَعْبُدُ اللَّهَ مُنْذُ کذَا وَکذَا از کسی مثل من از نمازش سؤال می‌کنند این عالم عالم از عابد پرسید اشکت چطور است؟ قَالَ فَکیفَ بُکاؤُک جوری گریه می‌کنم که اشک‌هایم به پهنای صورت جاری می‌شود عالم به عابد گفت فَإِنَّ ضَحِکک وَأَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُکائِک وَ أَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا یصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَیءٌ، اینکه تو بخندی در حالی که خائف باشی بهتر از این است که گریه کنی اما به خودت ببالی چون آدمی که به خودش می‌بالد هیچ عملی از آن بالا نمی‌رود آلان شما بهتر متوجه شدید این بیان نورانی امام سجاد در دعای بیست صحیفه را خدایا عبادت من را با اوج فاسد نکن این یعنی عجب عبادت و فاسد می‌کند صادق علیه سلام فرمودند پیغمبر اکرم ص فرمودند یک‌وقتی موسی نشسته بود ابلیس یک‌دفعه آمد جلوی او ظاهر شد این را مرحوم کلینی در هشتمین حدیث از باب‌العجب اصول کافی این روایت را نقل کند ابلیس یک‌دفعه ظاهر شد درحالی‌که کلاه رنگارنگ سرش بود آمد در مقابل موسی ایستاد کلاه از سرش برداشت و پیش موسی ایستاد و سلام کرد موسی ع انتظار نداشت و جا خورد فرمودند تو کی هستی گفت من ابلیس هستم حضرت فرمود خدا آواره‌ات کند گفت من به خاطر قربی که به درگاه خدا داری من امدم بهت سلام کنم ‌حالا نگاه کنید نوع حرف زدنش طرف دعوت می‌کند به عجب حضرت موسی فضا را محترم شمرد سؤال پرسید این کلاه چیست؟ گفت این کلاهی است که قلوب بنی‌آدم را می‌دزدم خدا رحمت کند شهید تهرانی مقدم را بنده ون موقع و نیروی هوایی خدمت می‌کردم سال هفتادوپنج یادمِ آن سال به‌عنوان سردار نمونه‌ی سپاه انتخاب شد باور کنید بعد از این‌همه سال شخصیت ایشان در ذهن من برجسته است من تنها چیزی که از او سراغ دارم دانایی و محجوبیتی که داشت نسبت به سربازان متواضعانه برخورد می‌کرد ما لذت می‌بردیم حضرت موسی بعد پرسیدند اگر فرزندان آدم چه گناهی را انجام بدهند تو بر آنان مسلط می‌شوی ابلیس گفت زمانی که عجب بر آن‌ها چیره می‌شود عمل خودش را زیاد می‌بیند و گناهش را هم کوچک می‌بیند
والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question