استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
در ضمن دعای هشتم از کتاب شریف صحیفۀ سجادیه، ازجمله مواردی که حضرت به خدا پناه بردند و به ما یاد دادند که به خدا پناه ببریم، به این عبارت نورانی رسیدیم «و متابعة الهوی».
بیان کردیم که باید در دو مقام صحبت شود؛ مقام اول اینکه چرا امام از این قضیه به خدا پناه می‌برند و درواقع به ما یاد می‌دهند؟ در این مورد مفصلاً نکاتی بیان شد و عرض کردیم که اگر کسی از هوای نفس تبعیت کند، این شرک است و مشکلاتی را به دنبال دارد و به آیات و روایات آن استشهاد کردیم.
اما آنچه باقی ماند و به خواست و یاری خداوند متعال در ادامه به آن می‌پردازیم این است که بعد از توجه به اهمیت موضوع که اگر ما به سمت تبعیت از هوی برویم، این ما را به سمت چیزی می‌برد که حدّ شرک است؛ اما چه کنیم تا به خواست و یاری خداوند متعالی از این قضیه نجات پیدا کنیم و به تعبیر بهتر این پناهندگی حاصل شود؟ این مقام دومی بود که باید به آن بپردازیم.
در مقام تشریع چه باید کرد تا ما إن شاء الله تابع هوی نباشیم؟ چند نکته را باید خدمت شما عرض کنم؛ البته این نکات در طول هم هستند.
خداوند متعال در آیۀ ۲۶ از سورۀ مبارکۀ ص یک فرمایش مهمی را دارد که بیانی است به حضرت داوود به‌عنوان خلیفۀ خدا بر روی زمین؛ جناب داوود قاضی بود و بر روی زمین بین مردم حکم می‌کرد، یکی از شئونی که ایشان داشت قضاوت بین مردم بود. خداوند می‌فرماید: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ» ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن. «وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ» یعنی نکند حکمی که تو انجام می‌دهی بر اساس باطل باشد؛ اگر باطل باشد معلوم می‌شود که حتماً از هوای نفس تبعیت شده است، از میل درونی و خواست نفس تبعیت شده است.
گویا کسی از خدا سوال می‌کند: «فرضاً تبعیت از هوی بشود و بر اساس حق حکم نشود، مگر چه می‌شود؟» خداوند در ادامه می‌فرماید: «فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» تو را از راه خدا منحرف می‌کند؛ یعنی تبعیت از هوی، حکم نکردن به حق در بین مردم تو را از راه خدا دور می‌کند.
وقتی از راه خدا گمراه شد چطور می‌شود؟ خداوند می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ» اگر تبعیت از هوی شد، از مسیر حق منحرف شد، این آدم عذاب شدید خداوند در انتظار او است؛ چرا؟ می‌فرماید: «بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» چون روز قیامت را فراموش کرد. این یعنی چه؟ این یعنی من برای اینکه از هوی نفس تبعیت نکنم، «يَوْمَ الْحِسَابِ» را مدام در ذهن داشته باشم. همۀ صحبت سر همین است. چه چیزی می‌شود که من از هوی تبعیت می‌کنم؟ من فراموش می‌کنم که یک روزی حساب‌وکتاب می‌کنند.
قرآن کریم از روز قیامت با تعابیر مختلفی یاد کرده است: «یوم الحسرة»، «یوْمُ التَّغابُن»، «یَوْمُ التَّلاق» در این عبارت «یَومُ الحساب» آمده است؛ همۀ این‌ها یکی است ولی توجه می‌دهد که من وقتی دنبال هوای نفسم راه افتادم، یادم رفت که یک روزی حساب‌وکتاب می‌کنند.
بر اساس آیۀ ۱۱ به بعد در سورۀ مبارکۀ اسراء، خداوند متعال می‌فرماید: در روز قیامت نامۀ عمل من را به من می‌دهد و می‌گوید: «اقْرَأْ كِتَابَكَ» خودت نامۀ عمل خودت را بخوان، «كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» «یوم‌الحساب یعنی این» خودت نامۀ اعمال خودت را بخوان، تو مدام دنبال هوای نفس حرکت می‌کردی، هرچه دلت می‌خواست انجام می‌دادی، امروز تو خودت کافی هستی برای اینکه خودت به حساب خودت برسی. بگو من با تو چه کنم؟ من برای تو چه برنامه‌ای باید انجام بدم؟ روز قیامت است دیگر. لذا انسان در کما ناباوری علیه خودش حکم می‌کند. این نکته‌ای بسیار عجیب است؛ انسان در آن روز علیه خودش حکم می‌کند؛ چون راه گریزی وجود ندارد.
بنابراین نکتۀ مهمی که در مقام تشریع ما باید انجام دهیم تا به خواست و یاری خداوند متعال این پناهندگی حاصل شود و دنبال هوای نفس خودمان راه نیفتیم، یادآوری روز قیامت است، یادآوری روز حساب‌وکتاب است؛ این جدی است. لذا اگر توجه کرده باشید، نماز روزانه‌ای را که از ما خواسته است بخوانیم، روزانه ما ده مرتبه سورۀ حمد را می‌خوانیم و در رکعت اول و دوم مدام می‌گوییم: «مالِکِ یَومِ الدین» ما را یاد روز قیامت می‌اندازند، روزی که قرار است هرکس متناسب با آنچه انجام داده است پاداش داده شود. هرکسی که از هوای نفس تبعیت کرده است امروز حسابش مشخص است که به چه صورت است.
روز قیامت را بسیار یاد کنیم؛ این بسیار اثر دارد. لذا بیان کردم که حضرت علی علیه‌السلام در خطبۀ ۲۰۴ نهج‌البلاغه می‌فرماید: «وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا، وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا» درنگ خويش در دنيا كمتر سازيد و همراه توشه‌های نيكويى كه با خود برداشته‌اید، بازگرديد، زيرا روياروى شما گردنه‌ای است كه از آن به‌سختی توان گذشت كه به‌ناچار بر آن‌ها داخل خواهيد شد و در آنجا درنگ خواهيد كرد. امیرالمؤمنین اصحاب خودشان را زیاد به این عبارات توصیه می‌کردند. حضرت مدام ما را یاد این قضیه می‌اندازد تا ما حساب‌وکتاب خودمان را بکنیم و دقت کنیم که چنین روزی خواهد آمد.
نکتۀ دومی که باید موردتوجه قرار داد بیان حضرت علی علیه‌السلام در حکمت ۴۲۴ است؛ حضرت می‌فرمایند: «قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ» هوای نفس خودت را به‌وسیلۀ عقلت بکُش. خداوند این عقل را داده تا استفاده کنی. انسان اگر با عقل خودش حساب‌وکتابی بکند، البته عقلی که منافع خودش را کنار بگذارد که قرآن کریم از چنین عقلی به «لُب» تعبیر می‌کند که جمع آن «اُولوا الباب» است و به آدم‌هایی که دارای «لُب» هستند «اُولوا الالباب» می‌گوید. عقل صاف را «لُب» می‌گویند؛ یعنی عقلی که به دنبال منافع خودش نیست. این عقل می‌گوید: «الحق و الانصاف اگر حساب‌وکتاب کنی، خواهی رسید به اینکه تو حتماً خالقی داری و این خالق تو نسبت به تو در اولویت است که نظر بدهد تا خودت» این را عقل درک می‌کند.
انسان اگر عقل خودش را به کار بیندازد، اصلاً دنبال هوای نفس خودش حرکت نمی‌کند و وقتی دنبال هوای نفس حرکت نکند، خودبه‌خود از بین خواهد رفت و این می‌شود «قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ» بکُش هوای نفس خودت را با عقلت.
بنابراین نکتۀ بعدی که می‌خواستم توجه دهم این است که انسان عقلانیت خودش را به کار گیرد؛ این عقلانیت همه‌جوره را شامل می‌شود؛ یعنی انسان حساب‌وکتابی بکند که آیا این دو روز دنیا می‌ارزد که دنبال هوای نفسش حرکت کند؟ آیا می‌ارزد روز قیامت که ابدی است، آن روز ـ خدایی نکرده ـ خسران‌دیده باشد؟ آیا می‌ارزد؟ پس این عقل را خداوند برای چه به من داده است؟ با این عقل هوای نفس خودت را بکُش. این خیلی نکتۀ مهمی است.
در اینجا یک مطلبی را توجه بدهم؛ ازنظر خداوند متعال، کسی که دنبال هوای نفسش راه می‌افتد، از همه گمراه‌تر است. خداوند در آیۀ ۵۰ از سورۀ قصص می‌فرماید: «وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ» و کیست (ستمگر و) گمراه‌تر از آن‌کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟
این حرف را خداوند کجا زد؟ افرادی می‌گفتند که این کتاب هدایت نیست، از طرف خدا نیست و صحبت‌هایی این‌چنینی را می‌گفتند. آیه نازل شد و گفت اگر این‌ها می‌گویند که این کتاب از طرف خودت است، بگو بروند و یکی مثل این کتاب را بیاورند. بعد می‌فرماید: «فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ» پس اگر نتوانستند کتابی برای هدایت بهتر از این قرآن بیاورند، «فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُ» این را به‌یقین بدان که این‌ها دارند از هوای نفسشان پیروی می‌کنند. در ادامه می‌فرماید: «وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ» و کیست (ستمگر و) گمراه‌تر از آن‌کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟
ازنظر خداوند، گمراه‌تر از این انسان وجود ندارد؛ لذا در اینجا است که شیطان خوشحال می‌شود. لذا مرحوم علامۀ مجلسی در جلد ۶۷ از بحارالانوار صفحۀ ۷۸ از امام جواد علیه‌السلام نقل می‌کند: «مَنْ اطاعَ هَواه اَعْطی عَدُوَّه مُناهُ» هر کس از هوای نفس خودش اطاعت کند، آرزوی دشمن خودش را برآورده کرده است. آرزوی شیطان این است که من از هوای نفس خودم تبعیت کنم.
بنابراین انسان باید نسبت به این موضوع توجه ویژه‌ای داشته باشد؛ لذا پروردگار بزرگ ما حتی در اختلافاتی که گاهی اوقات بین ما پیش می‌آید، اجازۀ اِعمال سلیقۀ شخصی نداده است و آن را تبعیت از هوی می‌داند، به‌ویژه آنجایی که خلاف دستور خداوند است و انسان باعقل بررسی نمی‌کند و آن‌طور که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد.
خداوند در آیۀ ۵۹ از سورۀ مبارکۀ نساء می‌فرماید: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ» اگر در مورد کوچک‌ترین چیزی اختلاف پیدا کردید، «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» این را به خدا و رسول مراجعه دهید؛ «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ» اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید «ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت تر خواهد بود.
«إن» حرف شرط است و حرف شرط مفهوم دارد. من می‌گویم: «اگر فردا باران بیاید، جلسه تعطیل است» این منطوق جمله بود، این چیزی بود که من نطق کردم؛ مفهوم جمله چیست؟ یعنی اگر باران نیاید، جلسه تعطیل نیست.
آیه می‌فرماید اگر به خداوند و روز قیامت ایمان دارید، در هر چیزی که باهم نزاع پیدا کردید، آن را به رسول مراجعه دهید؛ مفهوم این سخن یعنی اگر برنگرداندید، در ایمانتان شک کنید.
اصلاً اجازه نمی‌دهد که من از هوای نفس تبعیت کنم، اجازه نمی‌دهد که من اِعمال سلیقۀ شخصی کنم. در مسیر هدایت فقط خداوند است که حق حرف زدن دارد، چون او از همه در اولویت است، چون او من را خلق کرده است و خودش از همه‌چیز اطلاع دارد.
خداوند در آیۀ ۱۰ از سورۀ مبارکۀ شوری می‌فرماید: «وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّه» در هر چیز اختلاف کنید، داوری‌اش باخداست. در اینجا نیز اجازه نمی‌دهد که من به دنبال هوای نفس حرکت کنم.
حتماً حکمت ۲۸۹ از نهج‌البلاغه را مطالعه کنید، بسیار مهم است. در مورد یکی از یاران امیرالمؤمنین است که حضرت از او تعبیر به «أخٌ فی الله» می‌کنند. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «کانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ» من درگذشته یک برادر دینی داشتم (أخُ فی الله یعنی برادر دینی) «وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ» چون دنیا در نظر او کوچک بود، این شخص در نظر من خیلی بزرگ بود. حضرت حدود دوازده اوصاف از این شخص را نام می‌برند و بعد به ما توصیه می‌کند که محکم متصف به این اوصاف شوید و اگر همه را نتوانستید، حداقل برخی را داشته باشید.
یکی از این اوصاف این است: «وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى، [فَخَالَفَهُ] فَيُخَالِفُهُ» اگر دو کار برای این شخص پیش می‌آمد، نگاه می‌کرد که کدام‌یک به هوای نفس نزدیک‌تر است پس با همان مخالف می‌کرد.
این فقط در بحث حلال و حرام نیست؛ در چنین موقعیتی معلوم است که چنین انسانی اهل رعایت حلال و حرام بوده است؛ بلکه حتی در مقابل دو کاری که مباح هستند، نگاه می‌کند که کدام‌یک را نفس بیشتر می‌پسندد، دقیقاً با همان مخالفت می‌کند و طرف دیگر را می‌گیرد. «وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى، [فَخَالَفَهُ] فَيُخَالِفُهُ» نگاه می‌کرد که کدام‌یک نزدیک‌تر به خواست درونی او است، دقیقاً با همان مخالفت می‌کرد و طرف دیگر را می‌گرفت. این از منظر امام علی علیه‌السلام چیز بزرگی است که حضرت آن را چنین توصیف می‌کند.
ما در ریز کارهای خودمان بررسی کنیم؛ مثلاً می‌بینم که یک وظیفه‌ای الآن دارم، نگاه کن دلت کدام سمت را بیشتر می‌پسندد، با همان مخالفت کن و طرف دیگر را بگیر؛ یعنی حضرت حتی در این حدّ نیز تبعیت از هوای نفس را برنمی‌تابد.
می‌بینید که این چقدر مهم است؟ و این مطلب چقدر آثار تربیتی و انسان‌ساز دارد که اگر انسان به خواست و یاری خداوند متعال با هوای نفسش مخالف کند.
امیدواریم خداوند متعال همۀ ما را حفظ کند و به فضل و رحمتش ما را از تبعیت هوای نفس پناهندگی بدهد و إن شاء الله ما را به سرمنزل مقصد و مقصود نائل گرداند.
والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question