شب هشتم:حضرت علی اکبر (علیه السلام) الگوی جوانان

اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) الطیبن الطاهرین المعصومین المکرمین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ»( آل عمران / ۳۳)

هدیه به پیشگاه مقدس و منور آقا حجت بن الحسن العسکری(عج) واجداد طاهرینش صلوات جلیل ختم کنید.

هدیه به محضر امام، شهدا، مراجع تقلید، علما و بزرگان و خیرین، اساتید، منسوبین به جمع حاضر، گذشتگان خودتان، گذشتگان از بانیان و خدمتگزاران این محفل، و به جهت سلامتی همه شیعیان حضرت مهدی(عج) سلامتی مراجع، رهبر معظم انقلاب، سلامتی خودتان و خانواده شریفتان و شفای مریضهایتان یک صلوات حسینی ختم کنید.

بهره مند شدیم از نوای گرم و صدای دلنشین برادر عزیزمان در شبی که متعلق به ساحت مقدس علی اکبر (علیه السلام) است.

علی اکبر سید الشهداء یک سری فضائلی دارد که این فضائل برای جوان های عزیز باید الگو باشد.

اولاً امام زمان (علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه چند تا شهید است که خیلی خصوصی سلام میکند. بقیه شهدا یک سلام عادی دارد.

 السلام علی حر بن یزید ریاحی، السلام علی مسلم بن عوسجه، السلام علی حبیب ابن مظاهر مثلاً.

 اما به علی اکبر که میرسد سلام طور دیگری است السلام علیک و علی اهلبیتک الطیبین این طوری. «الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ» (کامل الزیاره، ص ۳۲۹) سلامی که امام زمان میدهد یکی از دلیلهایی اس که دلالت بر عصمت علی اکبر دارد. من امشب دو تا مدرک را از دو تا زیارت میگویم که دلالت بر معصوم بودن این جوان سید الشهداء دارد. فردا شب چهار تا دلیل یا بیشتر میگویم که دلالت بر عصمت عباس (علیه السلام) دارد.

در زیارت علی اکبر سید الشهداء ، زیارتی است که امام صادق (علیه السلام) دارد «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى عِتْرَتِکَ وَ أَهْلِ بَیْتِکَ وَ آبَائِکَ وَ أَبْنَائِکَ وَ أُمَّهَاتِکَ الْأَخْیَارِ الْأَبْرَارِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ» (کامل الزیاره، ص ۳۲۹)زیارت خیلی خصوصی است سلام بر تو سلام بر اهل بیتت حالا یا ۲۵سالش بود یا ۲۷ سالش بود یا ۲۸ سالش بود. امام زمان هم سلام به خودش میکنه هم به خانوادهاش و بعد آخر میگوید تو و اهلبیتی که خدا تمام ناپاکیها را از آنها دور کرده یعنی تو و اهلبیتت همتون پاک و مطهر هستید. این یک دلیل.

دلیل دوم در زیارت دیگری است این خیلی مهم است کلماتی که در این زیارت خطاب به یک جوان هست که الآن میگویم چرا این خیلی مهمتر است.

 حضرت میفرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقصدیق به کی میگویند به کسی که به در گفتار در رفتار در کردار در عمل همش راست میگوید یعنی در رفتار هم دروغ نمیگوید یعنی کی؟ یعنی معصوم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الطَّیِّبُ الطَّاهِرُ وَ الزَّکِیُّ الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ وَ ابْنُ رَیْحَانَةِ رَسُولِ اللَّهِ َ» خدا تو را اینطوری قرار داده و دوباره آن آیه را تکرار میکند «وَ جَعَلَکَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً» یک جوان مگر چه خصوصیاتی دارد که به این مقام میرسد.

 عصمت ذاتی ندارد، عصمت ذاتی فقط ۱۴ معصوم دارد اما یک جوان یا یک شخص دیگر نمیتواند به عصمت عرضی برسد؟ چرا. میتونه با عبادت و تلاش و کوشش آن مقام عصمت را به دست بیاورد. مگر سلمان به دست نیاورد چرا،

 خدا رحمت کند آقا سید احمد آقای خوانساری در مسجد حاج سید عزیز الله نماز میخواند یک کسی به آیت الله العظمی مرعشی نجفی گفته بود آقا، آقا سید احمد آقا مجتهد است؟ مرحوم آقای مرعشی این عصا را برداشته بود و گفته بود بزنم توی سرت. ما در عصمت این آقا شک داریم تو توی اجتهادش تازه موندی؟ گاهی یک انسان میتواند به مقام عصمت برسد و کسب کند یک جوان ۲۵ ساله. برای اینکه یک خصوصیاتی این جوان دارد که اگر سن بره بالا خیلی ثقیل میشود چند تا برات بگم:

یک جوان رقیق القلب است. رقیق القلب. شما ببینید جریان یوسف صدیق که انداختنش در چاه وقتی آمد بیرون رفت عزیز مصر شد برادران آمدن اگر یک انسان ۶۰ ساله بود مگر به این زودیها گذشت میکرد اما یک جوان برادران میآیند میگویند ببخش میگوید: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْم‏» (یوسف ۸۹) بابا به قول امروزیها بیخیال شید «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ» (یوسف۸۹) خدا بخشید شما را. رقیق القلب است. امروز بهش بدی کنید فردا بگید بابا ندید بگیر میگه طوری نیست با هم رفیق هستیم. این رقت قلب هر چه آدم سنش بالاتر میرود از دست میرود. برای همین آمادگی خوبی دارد برای کسب کمال. این یک.

دوم: یک جوان جرأت دارد، جرأت یک جوان زیاد است شما ببینید اسامه ۱۸ سال دارد. اما فرمانده سپاه پیغمبر است.

این طوری نیست که هر کسی که سنش بالا رفت مسئولیت باید بهش داد و هر که جوان باشد نه جوان دو چیز میخواهد مسئولیت و مقبولیت. چرا جوانان امروز از بزرگترها فراری هستند چون این این دو مقوله برایشان ایجاد نمیشود نه مسئولیت به او میدهید نه مقبولیت. هیچ کدام. هم مقبولیت بیاد علی اکبر (علیه السلام) فرمانده یک جناح سپاه سید الشهداء است این مسئولیت دارد. مسئولیت دارد دیگه از خصوصیاتی که یک جوان داره آمادگی پذیرش داره قدرت یک جوان است. در زمان شمعون یا یوشع هر دوتایشان در تفاسیر هست آمدند سراغ پیغمبر بنی اسرائیل گفتند این که ما در مقابل دشمن شکست میخوریم چون فرمانده خوبی نداریم. قرآن بخوانید این پیغمبر به خدا عرض کرد راست میگویند فرمانده درستی نداریم ما. بلافاصله آیه نازل شد جناب نبی پیغمبر یوشع شمعون خدا میفرماید طالوت فرمانده سپاه شود آیه قرآن این است است که: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ»(بقره ۲۴۷)طالوت چند سال داشت ۱۹ ساله بود، پول داشت نه، هر جوانی که پول دارد که به جایی نمیرسد خیلی از جوانان که شما میشناسید میلیاردر هست به هیچ جایی هم نرسیده، ۱۹ سالش هست شغل شریفش هم چوپانی است. چوپان است وقتی که خدا خطاب کرد طالوت باید فرمانده باشد چون من گفتم اینها اعتراض کردند بابا آخر یک نفر بیاور چوپان نباشد و این همه پولدارها را خدای تو رها کرده رفته چسبیده به طالوت چوپان.

دو تا ملاک را قرآن دارد که برای معرفی طالوت خدا در نظر گرفته است بعدش بخوانید که «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(بقره ۲۴۷) آقای طالوت پیغمبر دو تا خصوصیت دارد:

۱. علم دارد سواد دارد،

۲. قدرت دارد.

یک جوان باید همه اینها را داشته باشد یک جوان باید اهل تحصیل باشد بله قرآن میگوید اگر دو تا بال داشته باشی پرواز میکنی جوان! دو تا بال برای پرواز میخواهی. پرنده بی بال نمیتواند پرواز کند با یک بال هم نمیتواند. قرآن سوره مجادله آیه ۱۱«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ * یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ (بال ایمان) وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ (پرواز کن) دَرَجاتٍ»برو بالا. اگر یک بال داشته باشی علم ایمان باشد ایمان باشد علم نباشد ایمان باشه یک شبهه اینترنتی ماهواره ای چپه ات میکند چون علم نداری. اگر علم باشد ایمان نباشد تمام این علم مصرف میشود برای ساخت بمب اتم روی سر مردم هیروشیما.

هر کدام از این بالها را جوان نداشته باشد لنگ میزند. علی اکبر هم ایمان دارد و هم علم دارد. هر دو را.

«وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(بقره ۲۴۷) علی اکبر عالم است شاگرد دارد علی اکبر قدرت جسمی دارد حالا بعد از منبر به من ایراد نگیرید که یک انسان اینقدر بکشد بخوانید تاریخ را

 سه مرتبه حضرت حمله کرده سه دفعه را تاریخ ها میگویند به من ایراد نگیرید. یک دفعه رفت هشتاد تا کشت دفعه بعد ۱۲۰ تا کشت .این مرتبه ای که رفت و برنگشت گفت آب ۸۰تا را کشت مرحله بعدی که سید الشهداء چشم از او برداشت ۱۲۰ تای دیگر را کشت، قدرت دارد علی اکبر است فرزند حسین است:

«أنا علیّ بن حسین بن علی               نحن و ربّ البیت اولى بالنّبی‏» (وقعة الطف ص ۲۴۲)

رجز میخواند، معلوم میشود که در ادبیات هم علی اکبر واویلا بوده. کسی که شعر میگوید آن هم شعر عربی معلوم است از جهت سواد ادبی هم علم دارد قدرت دارد. علم دارد ایمان دارد.

خوب رقیق القلب است جرأت دارد، قدرت دارد، درست پذیرش دارد، یک جوان ۱۷ ساله مالک ابن سعد ۱۷ سالش هست پیغمبر اکرم ۱۵ دقیقه باهاش حرف میزند میگه «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد أنّ محمد رسول الله» مسلمان می شود زود پذیرش دارد اما یکی ۵۰ ساله است هر چی پیغمبر دلیل برایش میآورد باز هم پذیرش ندارد. من نمیگویم که همه اینهایی که سنش بالا است نمیپذیرفتند.

بله داریم سلمان فارسی که مسعودی در مروج الذهب مینویسد از معمرین تاریخ است سلمان کمترین عمری که برایش نوشته اند ۱۵۰ سال است ۲۵۰ سال هم نوشته مسعودی هم میگوید ۳۵۰ سال عمر کرده. این آقای سلمان فارسی عمرش خیلی طولانی است. زود هم پذیرفته است. اما من نسبی میگویم. شما نگاه کنید ببین الآن در بازار مینشینی یک جوان در کنارت نصیحتش میکنی زود میپذیره یا آقایی که ۵۰ یا ۶۰ سالش هست باید هی سند و دلیل بیاورید. این یکی بلافاصله حرف را میشنود با عقل و منطقش آنالیزش میکنه میگوید بله حق با شماست.

جوان نصیحت پذیر است. جوان نصیحت پذیر است. نصحیتهایی که لقمان حکیم در قرآن کریم دارد «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (لقمان ۱۷)

«یا بنی لا تأخر التوبة»، «ان الموت یاتی بغطة» تمام نصیحت های قرآن به جوانها را شما نگاه کنید. جوان وفادار هست چون شب علی اکبر است خصوصیات جوان را میگویم جوان وفادار است، وفاداری که جوانها دارد شما جبهه را نگاه کنید چند درصدش جوانها بودند، جوانهایی که در جبهه زراره از طرف امام صادق (علیه السلام) آمد بصره نماینده امام صادق (علیه السلام) .

 زراره با جوانها خیلی دمخور بود امام صادق (علیه السلام) میفرماید آی مردم اگر میخواهید سرمایه گذاری کنید روی جوانهایتان برید سرمایه گذاری کنید. یک مبلغ امام صادق فرستاد جایی رفت و برگشت امام صادق (علیه السلام) فرمود چه خبر، گفت آقا هیچ کس نیامد رفتیم تو مسجد چند روز هم ماندیم هیچ کس نیامد یه سه چهار نفر. آقا فرمودند که با جوانان هم صحبتی داشتی؟ گفت نه. فرمود اشکال کار شما همین است که اصلاً با جوانان نشست و برخاست نداشتی. بعد امام صادق فرمود: «عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ»(وسائل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۸۷) اگر میخواهید کاری انجام بدهید چه کار اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، هر کاری که میخواهی انجام بدی برو سراغ جوانها. عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ نه یعنی فقط در دین. تو اقتصاد، تو سیاست، تو جنگ، توی همه موارد امام صادق میگوید سرمایه گذاری روی جوانها بکنید.

زراره چند نفر را جمع کرد از جوانها منتهی این جوانها خب تا بیان بعضیهایشان راه بیان طول میکشن بعضیهایشان مثلاً لات محل بوده حالا اومده چند تا کفتر باز بوده حالا اومده و چند نفر هم از این بزن بهادرها بوده حالا آمده منتهی همه را زرارة بن اعین با آن هنر جذبش که داشت جذب کرد و آورد بزرگان نامه نوشتند به امام صادق یابن الرسول الله زراره آمده اینجا چند تا کفتر باز را دور خودش جمع کرده عین عبارت است کبوتر بازها را جمع کرده.

 امام صادق این نامه را تا زد برگرداند به زراره چون میدانست زراره کیست، خودش حلش میکنه. وقتی نامه برگشت به زراره تمام بزرگانی که این نامه را نوشته بودند را جمع کرد گفت آقا یک مقدار پول میخواهیم جمع کنیم برای امام صادق بفرستیم. شما چقدر میدهید پشت گوشش را خاراند حالا که نداریم تا انشاء الله جور بشه. آقا شما چقدر میدهیم گفت انشاءالله سر محصول که بشه سعی میکنم. آقا شما چقدر میدهید باشه من با داداشم صحبت کنم که انشاء الله خدا سی دور بین اینها چرخ زد همگی وعده سر خرمن دادند.

 گفت حالا بشینید به غلامش گفت بدو برو به این ده پانزده جوان کفتر باز به اصطلاح اینها بگو بیان. همگی آمدند وقتی آمدند زراره جلوی اینها گفت که امام صادق میخواهم مبلغ مالی برایش بفرستیم، اقا شما چقدر میدهید گفت الآن میرم پس اندازم را نگاه میکنم هر چقدر پس انداز داشتم همه را میآورم. آقا شما چقدر میدهید، گفت من امشب با پدرم صحبت میکنم فردا با دست پر میآیم. اینقدر پول پیشش دارم. فلانی شما چقدر میدهید. یکی یکی تمام اینها وعده ۲۴ ساعته هم نه فوری بیارن. امام صادق به اینها فرمود حالا دیدید این فرق بین جوان و شماها. تویی که چند سال هست که ایمان به امام صادق داری میگم پول بفرستیم پشت گوشت را میخارانی، اینی که من تازه تو راه امام صادق آوردم میگه چشم الآن میرم جور میکنم میارم.

جوان وفادار است، جوانها خوب مشورت میدهند. آقا وقتی دشمن قرار شد حمله کنند به مدینه پیغمبر مشورت گرفت بزرگترها گفتند یا رسول الله بگذار دشمن بیاد تو مدینه توی کوچه های مدینه غافلگیر میکنیم راهش را میبندیم باباشون را در میآوریم. جوانان مدینه گفتند یا رسول الله ما بسیجیها به شما عرض میکنیم بیرون مدینه بجنگیم اینها را داخل شهر نکشانیم. پیغمبر فرمود حرف اینها درست است. و آن حمله را پیغمبر اکرم با مشورت جوانها بیرون از مدینه کنترل کرد. یک جوان خصوصیات جوان خیلی زیاد است من دلم میخواهم چند خصوصیت دیگر را بگویم اما یک سری بایدها میان جوانها باید باشد. خصوصیات زمینه مستعد اگر تو یک ساعت دیگه بگید من برایتون خصوصیات یک جوان را میگویم قلبش جسمش چشمش فیزیکش روحش تمام اینها را برایتان میگویم آماده کردم اما یک سری بایدها را این جوانها باید داشته باشند.

 اگر میخواهند مثل علی اکبر باشن. ببینید آقا یکی از خصوصیات علی اکبر نمازش است، شما میدانید که آن مداح شاعر ساخته میگوید «ای اذان گوی حرم واقعا علی اکبر اذان گو بود، علی اکبر امام حسین اذان گو بوده آن ساعتی که حر راه را بست بعد همه اینها وضو گرفتند نماز بخوانند لشکر حر هم آمد اقتدا کرد تاریخ را ببینید اذانش را علی اکبر گفت، صبح عاشورا اذانش را علی اکبر گفت یعنی در این مسیر اذان گو علی اکبر است کسی که اذان گو هست یعنی نمازش اول وقت می خواند.

 یک جوان اگر میخواهد علی اکبری باشد نمازش باید علی اکبری باشد، جوانان امام رضا داشت مینوشت صدای مؤذن بلند شد الله اکبر الله اکبر قلم را انداخت حالا یک دانشجو داره مینویسد یک طلبه ما داره مینویسه یک کارمند ما یک شیعه یک بازاری مینویسه داره اذان میگوید، میگه حالا بگذار این نوشته را تمام کنیم این خیلی واجب است. سوال نوشتار تو واجب است یا نوشتار امام رضا (علیه السلام) کدام؟ امام رضا قلم را انداخت صدای مؤذن که بلند شد بدو عایشه میگوید پیغمبر با من سخن میگفت تا صدای مؤذن بلند شد کأنه لم یعرفنی پا شد رفت اصلاً انگار من را نمیشناسه. امیر المؤمنین در صفین داره شمشیر میزنه هی نگاه به آسمان میکنه میگویند آقا چرا نگاه به آسمان میکنید؟ میفرماید ابن عباس میخواهم ببینیم وقت نماز شده! آقا نماز تو آسمان نگاه نکن شمشیر میخوری ها؟ آقا فرمود ابن عباس جنگ ما برای نماز است. اولین جمله اشهد انک قد اقمت الصلاة آیا جوانها فقط دهه محرم مسلمان نباشید فقط شبهای احیائ مسلمان نباشید. اولین جمله میگوید قد اقمت الصلاة اصلاً قیامش برای نماز است قیامش برای نماز است.

علی اکبر اهل عبادت بود اهل تهجد بود اهل نماز اول وقت بود این یکی از معیارهای یک جوان است. خیلی دلم میخواهد این بحث نماز را بگویم اما دو سه تا معیار را باید بگویم.

دومین معیاری که باید یک جوان داشته باشد با آن زمینه ها و استعدادها «ادب» باید داشته باشد. گوش بدید. ادب در مقابل خدا، بله گاهی اوقات افراد در مقابل خدا بیادب هستند، در مقابل خدا بیادب هستند. «إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ» (مائده ۱۱۲) حواریون آمدند سراغ عیسی، جناب عیسی خدات میتونه برای ما مائده بفرسته، خدای تو انگار خدای عیسی خدای اینها بله نیست. ادب داشته باش. ادب داشته باش. خدات مگر شک داری تو حواریونی ادب داشته باش در مقابل خدا. ادب در مقابل خدا ادب در مقابل ائمه، انسان ادب داشته باشه. خیلی عجیب هست حالا بحث بحث فردا شب است یکی از رموز موفقیت عباس ادب در مقابل امام این برای فردا شب باشه. ادب در مقابل پیغمبر، ادب در مقابل امام، ادب در مقابل امام زمان (علیه السلام) ، وقتی میفهمی امام زمان تو را میبیند بی ادبی است که گناه کنی.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ»(بحارالانوار جلد ۹۷ ص ۳۰۵) سلام بر تو ای چشم خدا، چشم خدا میبیند تو در مغازه ات باشی میبینه توی خونه باشی میبیند چشم خداست، توی آن زیارتنامه اش میخوانید «السلام علیک یا ناظرة سدرة المنتهی» سلام بر تو ای امام زمان که وقتی نگاه به آسمان میکنی تا سدرة المنتهی را میبینی. الله اکبر تا صدر المنتهی یعنی تا آسمان اول دوم هفتم عرش برو بالا ثم دنا فتدنی الله سدرة المنتهی.

 دبیر خانه وحی است مرکز مدیریت است عالم امکان است تا آنجا را میبینی.

 ادب در مقابل امام زمان، ادب در مقابل مردم، آقایی که فحش داد فحش نده ادب داشته باش. بد زبانی، بی ادبی است. اگر کسی فحاشی کند پیغمبر اکرم فرمود «الجنة لکل فحاش حرام» بعضیها مثل اینکه کارشان هست عادتشان هست سلام و احوالپرسی شان فحش است. این ور خیابان داره میرده آی فلان فلان شده چطوری؟ احوال پرسی شان هم فحش است گاهی شما می ترسی از جلو مغازه فلانی رد بشی؟ میگه چرا، میگی آقا بد زبان است. حرف زشت میزنه،

گاهی یک همسایه هست نمیشه بهش سلام کرد میگه اگر احوال پرسی کنی یعنی حرف می زنه زشتمون میکنه. پیغمبر میفرماید این انسانی که مردم از دست و زبان بیادبانه اش در امان نیستند روز قیامت مهر ناامیدی از رحمت خدا در پیشانیشان است. «آئس من رحمة الله»ادب در مقابل مردم. ادب در مقابل پدر و مادر.

آقا امام صادق داشت رد میشد با امام باقر (علیه السلام) دید یک جوانی بی ادبانه هی تکیه میزنه به باباش هی سبقت میگیره یک جور خیلی زشتی امام صادق میفرماید تا بابام زنده بود دیگه با این جوان حرف نزد. ادب در مقابل والدین. حالا من بحثم والدین نیست اما قرآن بخوانید سوره مبارکه بقره سوره اسراء «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (اسرا ۲۴) به والدین احسان کنید سه تا ادب داشته باشید به والدین ادب گفتاری «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» (اسرا ۲۴) ادب گفتاری داشته باش، حق نداری اف بگی، ادب گفتاری ادب رفتاری داشته باش، نشسته در مقابل والدینت پایت را دراز نکن پشت به مادرت نشین، چطور تو صندلی جلو ماشین میشینی چهار دفعه بر میگردی به پشت سریهایت میگویید آقا ببخشید پشتم به شماست، اما یک ساعت و نیم فوتبال نگاه میکنید پات را دراز کردی با زبان بیزبانی میگی ببخشید از این درازتر نمیشه درست بشین ادب داشته باش ادب رفتاری داشته باش.

 یک مصداق هم دارد امام صادق میفرماید یک مصداق ادب رفتاری این است که پدر و مادر نگفته کاری برایش انجام بده اگر آمدی خانه نون دستت باشه بیایی نه اینکه تا بیایی خونه مادرت نون گرفتی تو هم بگی مگر نوکر گیر آوردهای. امام صادق گفته نگفته انجام بده.

حیف که وقت نیست ادب رفتاری داشته باش. دستت را بلند نکن روی بابات. با این چشمهای خودم دیدم کسی که به چوب زده بود به پای باباش و پایش را شکسته بود بلافاصله اومده از این طرف خیابان برو اون طرف خیابان جفت پاهاش را قطع کرد خود شخص را من دیدم با چشم حالا نمیتوانم بگویم کدام شهر اسم شهر را بیاورم. چون نوار و صدای امشب فردا تو سایت هست از این مجلس شما از کشور چین و امریکا و این طرف و آن طرف تمام این حرفها را دانلود میکنند و میشنون مخاطب داریم از این مجلس از کشور چین امریکا اروپا مخاطب داریم تو سایت. اسم شهر را نمی آورم با این چشمهای خودم دیدم گفتم چرا بهش کمک نمیکنی؟ گفت حاج آقا این داستان داره بی ادبی نسبت به بابا کرد پنج ثانیه خدا طولش نداد اومد ماشین خاور بهش زد جفت پاهاش رفت.

از منبر اومدم پایین از مراکز یکی از استانها یک مادری آمد گفت حاج آقا به این جوانها بگو یک مقداری به مادر و پدر خوب باشند به خدا قسم جوونم زده چشم راستم را کور کرده.

 ادب داری نسبت به مادر ادب قلبی داشته باش تو قلبت هم حتی نسبت به والدین ادب داشته باش حتی ۸۰ ـ ۹۰ یا ۱۰۰ سال سن داشته باشد حق نداری. خدا میگوید حق نداری به من بگی خدایا عزرائیلت کجا رفته مرخصی رفته خب زود بفرست جونش را بگیره دیگه خسته شدیم خدا میگه حق نداری از خواستی در رابطه والدینت با من سخن بگی حق نداری تقاضای مرگش را بکنی فقط یک جمله حق داری بگی «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً» (اسرا ۲۴) خدایا رحمشان کن این دو تا به من رحم کردن تربیتم کردن میدانید چقدر گرفتاریهایت با دعای مادرت حل میشود.

جوان ها میدانید چقدر جوانی که به پیغمبر اکرم عرض کرد که آقا برام دعا کنید و مادرم از دنیا رفته نیست برام دعا کنه پا شد بره پیغمبر فرمود به بابات بگو برات دعا کنه من دعا نمیکنم .

اولاً پیغمبر فرهنگ سازی کرده فرهنگ سازی برای آیندهها که اگر یک جوانی چوب لای چرخ زندگی رفت متوسل به رمال و فال گیر و طلسم و سحر و جادو نشود، پیغمبر میفرماید برو به مادرت بگو برات دعا کنه کار حله. گفت آقا مادرم از دنیا رفته گفت برو به پدرت بگو برات دعا کنه. پیغمبر میتونست براش دعا کنه دعایش هم مستجاب میشد، اما پیغمبر میخواست به من و شما بعد از صدها سال بفهماند که شاه کلید حل مشکل دست مادر است نرو سراغ فال گیر نرو سراغ دعا نویس، دعا نویس اگه کاری از دستش بر میآمد یک دعا برای خودش مینوشت یک میلیارد تومن گیرش میاومد دعا نویس کاری ازش ساخته است؟ رفته بود ۵۰ هزار تومان به یک دعا نویس داده بود گفته بود که آقا مشکل ما کی حل میشه؟ گفته بود که برو یک هفته دیگه حله ولی بازش نکنی ها این دعا خیلی مهمه اگر بازش کنی کور میشه. گفت بعد از یک هفته ده روز حل نشد گفتیم وا کنیم ببینیم چی داخلش هست، باز کردم دیدیم نوشته بشه بشه به من چه نشه نشه به من چه.سراغ فال گیر برای چی میری؟ سراغ دعا نویس میری، پیغمبر میفرماید به مادرت بگو برات دعا کنه، ادب در مقابل مادر داشته باشد . ادب در مقابل پدر داشته باش. ادب.

علی اکبر در مقابل مردم خیلی ادب داشت این را من نمیگویم پیغمبر میفرماید یک جمله امام حسین (علیه السلام) دارد که در رابطه با علی اکبر همه شما هم شنیده اید لب کلام مقام علی اکبر را در این سه تا کلمه میتوانی پیدا کنی

«اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ» (لهوف ص ۱۱۳)

اصلاً همین سه تا کلمه مقام علی اکبر کفایت میکند. کسی باشد خلقاً خُلقاً منطقاً،

خلقاً یعنی قیافه بخونید تاریخ را مردم مدینه میگفتند دلمان برای پیغمبر تنگ شده چه کارکنیم، میآمدند گروه گروه خانه علی اکبر مینشستند خیره خیره به آقا نگاه می کردند به به چقدر شبیه پیغمبر است. ولی از این قیافه سوء استفاده نکردند. چون بعضی وقتها جونی که یک مقدار خوشتیپ هست این خوشتیپی کلاه سرش میگذارد فکر میکنه همیشه می ماند. اگر خوشتیپی، خوشتیپی را ببر در مسیر عبادت خلقاً دیگه زیباتر از علی اکبر و پیغمبر که نیستی حالا ببین به کجا رسید مشمول سلام ابدی امام زمان به به. خلقا و خلقاً تمام تک تک اخلاقیاتش ادبش نمازش عبادش همه مسائلش شکل پیغمبر است. یعنی تو هم جوان خوبی اگر میخواهی باشی باید خُلقاً مثل پیغمبر باشی و منطقاً این ادب گفتاری یعنی سخن گفتنش هم شما در این تاریخ زندگی علی اکبر نگاه کنید خب خیلی جوان شجاعی است وقتی بعضی جونها یک مقدار کلاس فنی و حرفهای و ورزشی و چهار تا فن یاد میگیرند چهار تا ورزش یاد میگیرند دیگه خدا را بنده نیست اول قربة الله چهار تا فن روی باباش اجرا میکنه ببینه فن درست اجرا میشه اول میاد مادر ضعیفهاش را میزنه اول میاد برادرش را کتک میزنه چهار تا فن یاد گرفته شجاعت شما تاریخ علی اکبر را ببینید تو مدینه و کوفه یک دفعه شد که این آقا شری به پا کند؟ بیاد بگویند سید الشهداء علی اکبر تو شجاع است چون از شماست دیگه ولی ببین تو مدینه چه کار کرده با فلانی دعوا کرده؟یک دفعه اصلاً پیدا نمیکنید. شجاع است اما شجاعتش در مسیرش است.

ادب علی اکبر شجاعت علی اکبر عصمت علی اکبر در هر دری که باز کنید مجموعهای از فضائل است علی اکبر است سید الشهداء بسم است دیگه.

شب عاشورا که شد یک سری آمد محضر عمه جانش زینب (سلام الله علیها) یک جمله گفت فردا هم عملی کرد. میدانید چی گفت صدا کرد عمه جان، بله عزیزم. فردا خودم اولین نفر میرم جانم را فدای بابام میکنم. اولٌ القتیل علی اکبر است. خیلی عجیب بود علی اکبر. کسی که سید الشهداء همه لباس رزمش را خودش براش بست این از مختصات علی اکبر است. کلاهخود خود سید الشهداء مال خودش داشت رو سر علی اکبر گذاشت. زرهی که مال خودش بود به علی اکبر پوشاند. یک مرکب خود سید الشهداء داشت فرمود علی جان میخواهی بری سوار این شو. تنها شهیدی که تنها جوانی که سید الشهداء اصلاً اصراری نکرد که بمان هیچ تا آمد صدا بابام میخوام برم آمادهاش کرد مقام چه مقامی.

روضه:

پدر جاری ز مژگان اشک غم بهر پسر میکرد                ولی زینب در آن دم گریه بر حال پدر میکرد

پدر عمری دلش میخواست لبهای پسر بوسد             ولی چون شرم مانع بود از آن صرف نظر میکرد

الهی جوان از دست داده تو مجلس نباشه

از آن روزی که لب را بر لبش بنهاد دیدن داشت

همه آنهایی که روی زمین میافتادند ابی عبد الله با مرکب می آمد بالای سرشان، اما تنها کسی که ابی عبد الله نتوانست خودش را روی مرکب نگه داره چند قدم به بدن علی خود امام حسین روی زمین افتاد با این دست و زانوها آهسته خودش را روی زمین کشاند آمد به سمت علی،

نفس بکش ستاره امیدم            کشان کشان کنار تو رسیدم

بابا چشمات را باز کن یک دفعه دیگه ببینمت یک جمله با بابات سخن بگو

بابا پاشو ببین دارن به ما میخندن        هله هله دارن میکنند بابا پاشو

پاشو ببین به ما دارن میخندن             انگار نه انگار پدر شهیدم

لقد صاح الحسین سبع المرات هفت مرتبه همه جا برای هر شهیدی داره میگیه بکَی الحسین، حسین گریه کرد.

بعضی جا میگویندبکی بُکاء شدیداً گریه زیادی کرد. اما برای علی اکبر میگوید صاحَ الحسین صیهه کشید نعره کشید هی میگفت ولدی علی ،ولدی علی، ولدی علی.

زینب خودش را رساند دید حسین خودش را روی بدن انداخته لشکر شام همه ایستاده به تماشای شه و شه زاده به روی نعش علی افتاده همه گفتند حسین جان داده. یک وقت دیدن زینب جلو آمد هر کاری میکند حسین را بلند کنه ابی عبد الله بلند نمیشود. یک وقتی دیدن زینب کمربند حسین را گرفت هی میگوید حسین پا شو. حسین من پا شو داداش بلند شو دید بلند نمیشه میدانید چه کرد. رویش را برگرداند طرف مدینه صدا زد مادر فاطمه پا شو بیا حسینت را بلند کن همگی بگید یا حسین.

صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبد الله نسئلک وندعوک بسمک الاعظم یا الله یا الله

به حق علی اکبر همه ما را ببخش و بیامرز.

به حق زینب فرج مهدی را برسان.

مریض هایمان را شفا مرحمت فرما.

امام، شهدا، امواتمان را رحمت فرما.

کشور ما، ملت با کرامت ما، رهبر معظم ما، جوانها، نوامیس، خدمتگزاران، حضار محترم مجلس محافظت بفرما.

باران و برکات و رحمتت را بر ما نازل فرما.

مریض ها، مریض های منظور، مریض های منظوره، آنهایی که در بستر بیمارستان ها و خانه ها خوابیده اند، همه شان را لباس عافیت بپوشان.

این قلیل توسلات از بانیان و خدمتگزاران و اهل مجلس به کرمت قبول بفرما.

برحمتک یا ارحم الراحمین.

question