آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر
نوع و هدف های برنامه، برحسب ضرورت ها و شرایط موضوعی هر جامعه، تعیین می گردد و از آن جا که ماهیت مشکلات و مسائل، از جایی تا جایی و از زمانی تا زمانی دیگر فرق می کند، سیاست های اقتصادی هم با یکدیگر متفاوت می باشد.
فلذا در ممالک پرجمعیت، اقدامات ویژه ای متناسب با شرایط اجتماعی لازم است که در ممالک کم جمعیت تجویز نمی شود. وقتی بخواهیم عقیده اسلام را درباره نظریه افزایش جمعیت (رابرت مالتوس) بدانیم، ممکن است با در نظرگرفتن نحوه اندیشه ای که اسلام در سیاست عمومی خود، درباره تحدید توالد و تناسل دارد، بر آن آگاه شویم. (سیدمحمدباقر صدر، ۱۳۵۰، ص۱۳)
امام موسی صدر
نسبتی را که مالتوس برای افزایش جمعیت جهان بیان داشته، تاکنون حتی در یک نقطه جهان و در یک زمان معین، مصداق پیدا نکرده است. آماری که از تعداد نفوس جهان در آغاز قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به دست آمده و همین طور نمودارهای منتشرشده درباره افزایش مواد غذایی، پایه های پیش بینی مالتوس را متزلزل کرده است.
به طورکلی می توان گفت رابطه ثابت و محکمی بین افزایش جمعیت جهان و زیادتی مواد غذایی وجود دارد و هرچه جمعیت زیاد شود، به تدریج کشت زیاد می گردد، زمین های بایر دایر می گردد، زمین های غیر قابل کشت با طرق علمی کاشته می شود، از زمین های موجود با وسایل جدید بهره برداری بیشتری می شود و بالاخره، برای تهیه مواد غذایی از غیر زمین، مثل آب دریا و هوا، علم به انسان کمک می کند و با کمال وضوح، می توان دریافت که کمبود مواد غذایی، خود به خود، سبب کمبود افراد بشر و کمی توالد و تناسل و در نتیجه، حفظ تعادل خواهد گردید. (همان، ص۳۶ – ۳۷)
حضرت امام خمینی رحمه الله
مسلمین یک میلیارد تقریبا جمعیتند. الان یک میلیارد جمعیت دنیا را تشکیل می دهند. با دارا بودن همه چیز؛ ممالک غنی وسیع و مملکت ایران ۳۵ میلیون حالا می گویند جمعیت دارد. وسعتش آن قدر است که برای صدوپنجاه میلیون تا دویست میلیون جمعیت کافی است.
یعنی اگر دویست میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگی می کنند. و همین طور ممالک دیگر وسیعند. عراق وسیع است و جمعیت کمی دارد. چه وقت می خواهند این حکومت ها بیدار بشوند و دست از اغراضشان بردارند؟ و چه وقت می خواهند مسلمین توجه بکنند به اینکه مصالحشان چه است و دردشان چه است؟ و چه وقت باید دوا کنند این درد را؟. (صحیفه امام خمینی، ج۷، ص۳۹۳)
استاد شهید مرتضی مطهری
یکی از موضوعاتی که در اروپا سر و صدا راه انداخته و به همین جهت گفته اند دین به طور مطلق پایبند زندگی است و با مقتضیات و شرایط زمان تطبیق نمی کند، مسئله ازدیاد نفوس است. این مسئله، یکی دو قرن است که برای بشر مطرح است. ازدیاد نفوس از یک حد معینی را برای بشریت خطر می شمارند، لهذا پیشنهاد می کنند که جلوی موالید گرفته شود، این یک مسئله جدیدی است.
این مسئله فقط در عصر ما مطرح است و در گذشته مطرح نبود؛ چون اولاً در سابق به آن پی نبرده بودند، ثانیاً در سابق، ازدیاد موالید خطری نداشت، مرگ و میر طبیعی، خود به خود جمعیت را کم می کرد؛ ولی حالا این طور نیست. جراید و مجلات، خیلی علیه ازدیاد نفوس تبلیغ می کنند، ولی این را توجه داشته باشید که مسئله ازدیاد نفوس که اسمش را می گذارند بمب جمعیت و آن قدر هم گفته اند که یک حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد کرده اند، در کشور ما صادق نیست.
اسلام هرگز جلوی راه بشر چیزی را نمی گذارد که با مقتضیات ضروری زمان بجنگد. یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیده اند، این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار می برند. درباره ایران این طور می گویند که استعداد ۶۰ میلیون جمعیت را دارد که نان بدهد؛ در صورتی که اکنون حداکثر ۲۵ میلیون نفر است. یعنی با ضرورت های اجتماعی و اقتصادی بشر بجنگد. (مطهری،۱۳۷۴، ص۷۸)
آیت الله شهید بهشتی
اگر واقعاً مطالعات کارشناسان اجتماعی باایمان بابصیرت واقع بین همه سونگر و محاسب، به این نتیجه رسید که اگر در جامعه اسلامی تیراژ فرزندان از عدد معینی بالاتر رود، جان این جامعه و هستی این جامعه و سلامت این جامعه در معرض خطر است؛ به راحتی می توان فتوا داد که بر این امت واجب است که میزان فرزندان را در حد معین نگه دارد. چون ما با نصوص اسلامی فراوان دریافته ایم که جان جامعه از جان فرد محترم تر است. (بهشتی، ۱۳۷۹، ص۱۹۸)