حدیث داریم امام رضا (ع) فرمود: اگر کسی زیارت من بیاید، سه جا بازدید او میروم. یکی لحظه جاندادن است. عالمی در اصفهان بود که از دنیا رفت. ۲ تا از بچههایش هم شهید شدند. این عالم شوهر خواهر دکتر بهشتی شهید مظلوم بود. آقازادهاش که امام جمعه موقت اصفهان بود و شهید شد، برای من گفت: ساعت آخری که پدرم میخواست جان بدهد، بالای سر پدرم بودم. نفس آخر را که کشید، ساعت را دیدم و نوشتم. یک روز جوانی به دیدن من آمد و گفت: پدر شما یک چنین شبی مرد؟ گفتم: بله. گفت: چنین ساعتی؟ گفتم: بله. گفتم: شما که هستی؟ گفت: من آن شب خواب دیدم وارد حرم امام رضا (ع) شدم، اما امام رضا (ع) بیرون میآمد. گفتم: آقا کجا میروی، من زیارت شما آمدم. گفت: هرکس با اخلاص زیارت ما بیاید، دقیقه آخر عمرش من بازدیدش میروم. حاج آقا مصطفی بهشتی از علمای اصفهان است. الآن دقیقه آخر عمرش است. شما اینجا باش، من بروم و برگردم. من از خواب بیدار شدم. چراغ را روشن کردم، نوشتم: اصفهان، حاج آقا مصطفی بهشتی، مثلا دوشنبه ۲:۲۰ دقیقه بعد از نصف شب. آقازادهاش میگفت: وقتی نوشتهاش را نشان من داد. گفتم: من هم یک نوشته دارم. آن را از جیبم بیرون آوردم. ۲ نوشته با هم یکی بود!