دیپلماسی اقتدار
چهره میدانی آقــای رئیسی واقعا به دل همه نشست. ایشان اهــل تکاپو بود و درعینحال نگاهش راهــبــردی بــود. آقــای رئیسی کاملا فرصتشناس بــود و فرصتها را شکار میکرد. نگاه هم نگاه راهبردی بود. اینکه کشور وارد شانگهای میشود؛ کسی اصلا تصور نمیکرد که این اتفاق بیفتد. وارد پیمان اوراسیا میشود و… . اینها فرصتهایی بود برای کشور.
همه اینها حاکی از این هست که خود ایشان در موضوعات سیاست خارجی راهبردی بود و با راهبرد حرکت میکرد. خدا رحمت کند آقای امیرعبداللهیان را. ایشان هم همینطور بود. ایشان و آقای رئیسی در سیاست خارجی اعتقاد داشتند که ما دیپلماسی التماسی کنار میگذاریم و دیپلماسی اقتدار را حاکم میکنیم و همینطور هم شد.[۱]
خیلی رو دارین!
مشهد زندگی میکردم و آدمی سیاسی نبودم. حاجآقا تازه تولیت آستان قدس شده بود.
سال ٩٤ که حضرت آقا حکم زیبا و پر مغز و محتوایی را به آستان قدس دادند، شخصا علاقهمند شــدم و چــون یک مجموعه پژوهشی داشتم و در آنجا کار میکردم شروع کردم به نوشتن یک الگوی تحولی دربــاره این حکم و چگونگی اجراییکردن آن.
الگو را که آمــاده کــردم خواستم توسط آشنایان متعددی که داشتم خدمت آقای رئیسی بروم و طرح را ارائه دهم. حتی نزد دو نفرشان رفتم اما نتوانستم درخواستم را مطرح کنم.
یک بعدازظهر که برای زیارت به حرم مشرف شدم، خدمت امام رضا( عرض کردم آقاجان الگویی آماده کردهام که به نظرم به آستان شما کمک میکند. ولی دسترسی به تولیت ندارم و دلم راضی نیست آشنایان رابطم شوند.
دو ماهی گذشته بود که یک روز بزرگواری تماس گرفت و گفت مراسمی داریم با حضور چند نفر از بزرگان و افراد ویژه. شما هم تشریف بیاورید بهصرف نهاری سنتی و ساده.
رفتم. چند تن از بزرگان نیز حضور داشتند.
بعد از مراسم داشتند تشریف میبرند که دم در با ایشان دربــاره الگو و طرحم صحبت کردم و اجازه گرفتم تا در موردش توضیح بدهم.
حاجآقا پرسید: کسی به شما سفارش این کار را داده؟ گفتم: خیر.
باز پرسید قرارداد با جایی داشتید؟ عرض کردم: خیر.
گفت حتما باید دربارهاش صحبت کنیم. دو روز بعد از دفترشان تماس گرفتند و گفتند فلان روز و فلان ساعت حاجآقا خواستهاند تا تشریف بیاورید.
عرض کردم دو شرط دارم. اول اینکه حاجآقا سه ساعت وقت بگذارند. دوم اینکه تنها باشم.
در حال گفتن جملات آخرم تماس قطع شد! تصور کردم تماسگیرنده با خود گفته چه آدم پررویی!
نصف روز گذشت دوباره زنگ زدند که حاجآقا فرمودند تشریف بیاورید و ادامه داد خیلی رو دارید! اما متوجه نمیشوم چرا حاجآقا شما را پذیرفتند!
جمعه روزی بود. تنها بود و وقت گذاشت و بادقت به صحبتهایم گوش کرد و خیلی استقبال کرد.
بعد از آن جمعه، چند جمعه دیگر هم خدمتشان رسیدم و الگو را ارائه دادم.
نوآوری در خدمت به انقلاب
در زمان مدیریت آقای رئیسی، زمینهایی که مربوط به آستان قدس بود و برخی فقط توسط خانوادههای خاصی استفاده میشد و برخی دیگر نیز استفاده درخوری نداشتند، در اختیار مردم قرار گرفت و تبدیل به مراکز فرهنگی شد.
باغ بیلدر، باغ خاتون و کارخانه نخریسی از این دست هستند که به ترتیب، به اردوگاه تربیتی نوجوانان، باغ مادران و موزه روایت تغییر کاربری دادند و در اختیار عموم مردم قرار گرفتند.[۲]
جنبش تعهد به خانواده در سطح بین المللی
یک اقدامی که ایشان در سطح بینالمللی داشتند، طرح مسئله تعهد و جنبش تعهد به خانواده بود. با این امید که این مسئله در سطح بینالمللی مطرح شود و به نتیجه برسد که بحمداﷲ، در هفته گذشته سند را خدمت ایشان تقدیم کردیم و مراحل نهاییاش را طی میکرد که با این فاجعه مواجه شدیم.[۳]
هرجا که رفت به نفع مردم شد
شهید آیتاﷲ رئیسی به هر جا که وارد شد و مسئولیت پذیرفت، آنجا را متحول کرد و سر زبانها انداخت و آن سازمان و مجموعه، محل رجوع و مرکز توجه و همچنین محبوب مردم شد، چه زمانی که سازمان بازرسی کل کشور بود که این سازمان به جایی برای حساب کشی از دستگاهها تبدیل شد و چه در سمت معاونت اول قوه قضائیه و یا دادستان کل کشور و چه در زمان عهدهدار شدن تولیت آستان قدس رضوی.
آستان قــدس رضــوی رویــکــردی سنتی داشــت امــا وقتی آیــتاﷲ رئیسی به این آستان رفت، دربهای آن را به روی همه مردم گشود.[۴]
[۱] برنامه خادم الرضا (ع)/ شبکه خبر
[۲] میثم ظهوریان/ نماینده مشهد مقدس در مجلس شورای اسلامی/ شبکه خبر/ ۱ خردادماه ۱۴۰۳
[۳] دکتر خدیجه کریمی/ گزارش ایسنا/ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
[۴] آقای علی نادری/ مدیر عامل خبرگزاری ایرنا/ برنامۀ جهان آراء