شرح مکمل بیانات محوری مقام معظم رهبری در جمع ائمه‌ی جماعات استان تهران با استفاده از دیگر بیانات معظم له.

ایمان مردم آماج دشمن

من به شما عرض بکنمامروز بعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزه‌ی دشمنان برای نفوذ در حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نه اینکه کم نشده، قطعاً زیاد شده؛ روش ها را هم که شما می‌بینید: این شیوه‌های فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و ماهواره و امثال این ها؛ یعنی‌ انگیزه‌ها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی است که مایه و هسته‌ی اصلی ایجاد نظام اسلامی شد؛ یعنی ایمان دینی، آماج این است. با حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و سیاست های جمهوری اسلامی مخالفند به‌خاطر مخالفت با ایمان دینی؛ چون می دانند اگر ایمان دینی نبود، این انقلاب پیروز نمی شد، این نظام به وجود نمی‌آمد، این زلزله و تکانه‌ی شدید در ارکان نظام سلطه پدید نمی‌آمد. ۹۵/۵/۳۱

اسلام همچو معجزه ای همه قدرت ها را به هم شکست ، ملت ما که از اسلام این معجزه را دارد نباید در اسلام سستی کند.

صحیفه ی امام، ج۱۳، ص۱۹

روش استکبار

همه این را امروز فهمیدهاند و دانسته‌اند که مواجههی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجههی دهه‌ی اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمائی کردند؛ شکست خوردند. مواجههی سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورش های قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راه‌ها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همهی جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجههی با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن می گویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله‌ی ابزارهای فرهنگی، به وسیله‌ی نفوذ، به وسیله‌ی دروغ، به وسیله‌ی شایعه‌پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته‌ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهن های مردم.۸۸/۹/۴

در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته می شود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمان ها، معرفت ها، عزم ها، پایه‌‌ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ این ها می‌آید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصت های یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائی است که دارند می کنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند می کنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست.۸۸/۷/۲

نفوذ فرهنگی

نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیّتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیّتترین هم نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کماهمّیّت است.۹۴/۶/۲۵

تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جا است. چرا؟ به‌خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینه‌ی فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم.۹۳/۱/۱

دشمن سعی می کند در زمینهی فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها بهوجود بیاورد. خرج ها می کنند؛ میلیاردها خرج می کنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است.۹۴/۶/۲۵

ابزار نفوذ

امروز تنها یک راه برای دشمن باقی مانده است آن راه، عبارت است از محاصره تبلیغاتی. این تنها راهی است که دشمن می خواهد با همه توان و قوای خود، آن را آزمایش کند. البته تا الان صدها رادیو و روزنامه و مجلّه و تلویزیون و وسایل گوناگون ارتباط علیه این انقلاب و مفاهیم این انقلاب در همه دنیا راه انداخته‌اند و داخل ایران هم گسترش داده‌اند – در این شکّی نیست – اما می خواهند همین را چند برابر کنند و می کنند و همین الان مشغولند. هدف چیست؟ هدف این است که مردم را نسبت به این پایه مستحکم ایمانی متزلزل کنند؛ البته مهم هم هست.۷۷/۲/۹

ما مواجهیم با یک حمله‌ی همه‌جانبه‌ی فرهنگی و اعتقادی و سیاسیِ اعلام نشده؛ یعنی شما حالا که من دارم می گویم، قاعدتاً از من قبول می کنید لکن اطّلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق می‌افتد؛ بنده اطّلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق می‌افتد؛ من دارم می بینم چه دارد اتّفاق می‌افتد؛ لشکر فرهنگی دشمن و لشکر سیاسی دشمن با همه‌ی ابزارهایی که برایشان ممکن بوده، حمله کرده‌اند به ما برای سست کردن اعتقادات دینی ما، سست کردن اعتقادات سیاسی ما، تقویت نارضایی‌ها در داخل کشور، جذب جوان ها بخصوص جوان های فعّال و اثرگذار در سطوح مختلف برای مقاصد خودشان؛ دارند کار می کنند. خب، در مقابل این ها کارهایی دارد انجام می گیرد؛ بچّه‌های حزب‌اللّهی، مردمان مؤمن، مسئولان باتعهّد کارهای خوبی دارند انجام می دهند لکن بیش از این ها باید در کشور کار بشود.۹۴/۷/۱۳

بصیرت

 باید قوی بشویدعناصر قوّت چیست؟ چگونه می شود فهمید و قبول کرد که ما قوی هستیم؟ روحیّه، امید، کاروتلاش، شناخت رخنه‌های اقتصادی، رخنه‌های فرهنگی، رخنه‌های امنیّتی – اینها را بشناسید و این رخنه‌ها را ببندید – هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول – به هم کمک کنند دستگاه‌ها – هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول با مردم؛ این ها عناصر قوّت است.۹۳/۴/۱۶

 باید دائماً هشیار باشید. معارف دینی خود و معارف انقلابی خود را هر چه می توانید تعمیق کنید. مثل پاره‌های پولاد؛ «زبر الحدید» – آنطوری که در تعبیرات حدیث و در بعضی دعاها وجود دارد – نفوذ ناپذیر و نفوذ کننده و در مقابل دشمن برنده و با اراده‌ی قوی باشید.۸۷/۲/۱۴

آن ملتی که آمادگی خود را، حضور خود را، عزم راسخ خود را در همه‌ی میدان ها به نمایش می گذارد، دشمن را از نفوذ در خود و غلبه‌ی بر خود مأیوس می کند. در مقابل افکار جهانی و نگاه های جهانی، ملت ایران در هیچ مسئله‌ای، باید اظهار ضعف و عقب‌نشینی نکند. ۸۶/۱۰/۱۵

نفس ایستادگىِ ملّت عزیز ما بر سر هدف های اسلامی و شعارهای اسلامی، یک مبارزه‌ی بزرگ است؛ چون دشمن فشار می آورد. البته ملّت ایران نشان داده و ثابت کرده است که با هوشیاری بر همه‌ی ترفندهای دشمنان هم، در مراحل گوناگون فائق و غالب می شود. چون غلبه‌ی دشمنان – در زمینه‌ی مسائلی که به آحاد ملّت مربوط است – بسته به این است که بتوانند در ذهن مردم اثر بگذارند. ملّت ما در مقابل تبلیغات دشمن، بحمداللَّه تا حدود زیادی تأثیرناپذیر باقی مانده است.۷۳/۹/۲۷

اهداف استکبار

حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی یک تکانه‌ی شدیدی در نظام سلطه ایجاد کرد؛ بله، دو قطبی بود، با هم مخالف بودند، الان هم همین‌جور است –قدرت های بزرگ مثل گرگ های درندهای هستند که منتظر فرصتند تا رقبا را بدرند، در این شکّی نیست- امّا همه بر یک اصل متّفق بودند و امروز متّفقند و آن، دستیابی به قدرت و زورگویی نسبت به مردم و ملّت های ضعیف و حکومت های ضعیف و اجتماعات گوناگون عالم و غارت منابع مالی و اقتصادی آنها و تجمیع روزافزون قدرت برای خودشان است؛ این هدف است. این هدف که هدف نظام سلطه است، با پدید آمدن انقلاب اسلامی مخدوش شد. ۹۵/۵/۳۱

معنای استکبار

اینی که ملاحظه می کنید بنده مکرر در دیدار جوان ها، دانشجویان، قشرهای مختلف مردم، بر روی بصیرت تکیه می کنم، برای این است که در وضع بسیار مهم امروزِ دنیا و موقعیت استثنائی کشور عزیز ما – امروز در دنیا که موقعیت ممتازی است – هرگونه حرکت عمومی به یک بصیرت عمومی احتیاج دارد. البته من این را هم به شما بگویم: امروز بصیرت جوان های ما هم از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثنای انقلاب، یقیناً بیشتر است. خیلی چیزها را شما امروز می دانید، برای شما جزو واضحات است، که آن روزها باید برای جوان ها، آن ها را شرح می دادیم، بیان می کردیم؛ اما امروز جوان های ما این ها را می دانند؛ بصیرت بالاست. در عین حال من تأکید می کنم بر روی بصیرت.

حالا اولین مسئله‌ی بصیرت این است که این استکبار چیست ؟ که باید با آن مبارزه کرد. استکبار یعنی قدرتی در دنیا یا قدرت هائی در دنیا؛ چون نگاه می کنند به خودشان، می بینند دارای امکانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگی کشورها و ملت های دیگر، دخالت های مالکانه بکنند؛ این معنای استکبار است. روح سلطه‌‌گری؛ این در کشور ما قبل از انقلاب به صورت واضحی بود. یعنی آمریکا مستکبرانه بر این کشور پهناور، بر این ملت بزرگ با این تاریخ غنی پنجه انداخته بود و در امور مهم و اساسی کشور ما دخالت می کرد. علت هم این بود که زمامداران کشور فاسد بودند، در ملت جایگاهی نداشتند، دنبال تکیه‌گاه می گشتند، به آمریکا تکیه می کردند. آمریکا هم که مفت به کسی چیزی نمی دهد؛ حمایت از آنها را در گرو دخالت کامل در امور کشور قرار داده بود. شاید برای شما تعجب‌آور باشد، اما بدانید شاه محمدرضا برای اینکه یک نخست‌وزیری را از کار برکنار کند و یک نخست‌وزیر دیگر را جای او بیاورد، مجبور شد برود آمریکا، دو هفته، سه هفته در آمریکا بماند، تا موافقت آن ها را جلب کند که این زید را از کار برکنار کند، این عمرو را به جای او بگذارد! کار کشور ما به اینجا رسیده بود. در سال های آخرِ حکومت پهلوی از این هم زشت‌تر بود. بحث رفتن به آمریکا دیگر نبود؛ همین‌جا سفیر آمریکا و سفیر انگلیس به کاخ شاه می رفتند، به او می گفتند شما در قضیه‌ی نفت این جوری عمل کنید، در قضیه‌ی ارتباطات جهانی اینجوری عمل کنید، با ملت این جوری عمل کنید، با مبارزین این جوری عمل کنید؛ دستور می دادند. شاه هم قبول می کرد. خوب، وقتی که رئیس یک مملکت اینقدر ضعیف، اینقدر زبون، اینقدر در مقابل بیگانگان تسلیم باشد، دیگران وضع شان معلوم است. این وضع کشور ما بود. استکبار معنایش این است.

آمریکا یک مستکبر به تمام معناست. مسئله‌ی ما هم فقط نیست، مسئله‌ی دنیاست؛ مسئله‌ی دنیای اسلام است. آمریکائی ها نسبت به همه جای دنیا این روح استکباری را دارند. در جنگ بین‌الملل دوم، بعد از آنی که ژاپن را شکست دادند، پایگاه در آنجا درست کردند، که هنوز پایگاه آمریکائی ها در ژاپن هست. ژاپنی ها با این همه پیشرفت های علمی، هنوز نتوانستند پایگاه آمریکا را در ژاپن جمع کنند! آنجا پایگاه نظامی دارد؛ به مردم ظلم می کنند، اذیت هم می کنند، تو روزنامه‌ها هم آمد، خبرگزاری ها هم گفتند؛ تجاوز به نوامیس و کارهایخلاف دیگر؛ اما هنوز در آنجا هست. در کره‌ی جنوبی هم پایگاه‌های آمریکا هنوز هست. در عراق، نقشه‌ی آمریکا این است که پایگاه بسازد و پنجاه سال، صد سال در عراق مستقر بشود؛ و در افغانستان؛ چون افغانستان نقطه‌ای است که اگر آنجا پایگاه داشته باشند، می توانند بر کشورهای آسیای جنوب غربی، بر روسیه، بر چین، بر هند، بر پاکستان و بر ایران تسلط داشته باشند. دارند این همه آنجا تلاش می کنند، برای اینکه آنجا پایگاه دائم درست کنند و بمانند. این معنای استکبار است.۸۸/۸/۱۲

انقلاب اسلامی

در بین مجموعهی این حرکاتی که در اطراف جهان وجود دارد؛ این آمیختگی حق و باطل، این تسلط و هیمنه‌ی ظالمانه و شیطانىِ انسان های شیطان‌صفت بر زندگی دیگران؛ در این فضای کذائی، که فضای استکبار است، همان فضای نظام سلطه است که ما بارها تکرار کرده‌ایم، یک ملتی پیدا شده که حرف حق می زند، دنبال حق است، دنبال حقوق انسان هاست، دنبال استقرار عدالت است. این ملت، ملت عزیز ایران است؛ به برکت اسلام، به برکت انقلاب. ملت ایران پای این حرف ایستاده است. به خاطر ایستادگی ملت ایران، این فکر به تدریج جای خود را در این منطقه باز کرده، بلکه در جهان باز کرده؛ حالا ما در این منطقه‌اش را داریم می بینیم. این یک حقیقتی است.

 بدیهی است که شیطان های عالم دست برنمی دارند؛ تا وقتی از پا نیفتند، دست برنمی دارند. حکومت منحرف و کج و غلط شوروی تا وقتی بود، مثل همین نظام لیبرال‌سرمایه‌داری و – به قول خودشان – لیبرال‌دموکراسی، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالف بود. می دانید اینها در صد تا مسئله با هم مخالف بودند، اما در چند مسئله با همدیگر توافق داشتند؛ یکی از آن مسائل و در رأس آن ها، مبارزه‌ی با قیام اسلام و پیشرفت اسلام و نظام جمهوری اسلامی بود. ولی خب، نظام منحرفِ شیطانىِ شوروی نابود شد، این یکی هم نابود خواهد شد؛ اما تا هستند، زور خودشان را می زنند و همه‌ی همت خودشان را به میدان می‌آورند برای مقابله‌ی با نظام اسلامی؛ البته بلاشک بی‌فایده است. اگر این طرف ایستادگی داشته باشد، صبر داشته باشد، امید را در دل خود از دست ندهد و دنبال کند، قطعاً پیروزی با این طرف است؛ این یکی از سنت های الهی است. خدای متعال صادق است، اصدق القائلین است؛ «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»، «ان تنصروا اللَّه ینصرکم».

 یک جبهه‌ای دارد حق را تعقیب می کند، دنبال می کند؛ جبهه‌ی مقابل او به دنبال باطل است. یک وقت هست که این جبهه‌ی حق می ترسند؛ خب بله، معلوم است که شکست می خورند؛ حقند، اما شکست می خورند. یک وقت هست که بی صبری نشان می دهند، البته شکست می خورند؛ یک وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نمی کنند، دنبال دنیا و مادیت و عشرتند، البته شکست می خورند. خدای متعال چک سفیدی نداده است که شما چون برحقید، حتماً پیروز خواهید شد؛ نه، شما پیروز خواهید شد، چون برحقید، و چون ایستادگی می کنید. اگر بایستید، پیروز خواهید شد. ولی تا فرا رسیدن آن پیروزی نهائی، مبارزه، درگیری و چالش ادامه دارد.۹۰/۷/۲۲

اسلام انقلابی

امروز شما ملاحظه کنید در منطقه‌ی غرب آسیا –که اسمش را گذاشتهاند خاور میانه- قدرتهای درجه‌ی یک مادّی دنیا زمین‌گیر شدهاند؛ آمریکا امروز در منطقه‌ی غرب آسیا زمین‌گیر است. [اینها] امروز اهدافی دارند، کارهایی دارند، مقاصدی دارند در این منطقه؛ یک بخش از این مقاصد عبارت است از تقویت پایگاه استکباری رژیم صهیونیستی در این منطقه، یک بخش آن عبارت است از تصرّف همه‌ی منافذ و منابع قدرت در منطقه که دولت ها و حکومت ها بیایند زیر چتر آنها، از امکانات این ها استفاده کنند؛ فرمانروایی بر منطقه، امّا امروز نتوانسته‌اند. چه مانع شده است از اینکه مقاصد این ها تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده. این، مانع شده. اگر اسلام نبود، ایمان به خدا نبود، ایمان به معارف اسلامی نبود، تعهّد و پایبندی به وظایف دینی نبود، نظام جمهوری اسلامی هم مثل دیگران میرفت زیر چتر همین نظام سلطه و قدرت استکباری آمریکا و غیر آمریکا؛ همچنان‌که دیگران رفتند. بنابراین، آماج حمله‌ی آن ها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان.۹۵/۵/۳۱

امروز قدرت های استکباری دنیا مثل دوران استعمار قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دهان باز کرده اند تا هر نقطه یی را که برای آن ها ثروت و قدرت بیشتری ایجاد می کند، ببلعند. طرح «خاورمیانه ی بزرگ» که باند حاکم بر کشور امریکا با صحنه گردانی اساسی صهیونیست ها آن را طراحی کردند، برای چیست و معنایش چیست؟
 خاورمیانه، منطقه ی ثروتمندی است؛ طمع بلعیدن آن، این ها را آرام و راحت نمی گذارد؛ قصدشان بلعیدن این منطقه است. البته نمی توانند؛ این لقمه گلوگیر است و آن ها را خفه خواهد کرد. این سیاست ها و این سوءنیت ها متوجه کشور ما هم هست، منتها از ایران اسلامی می ترسند. نه این که از من و امثال من بترسند؛ نه، از شما می ترسند؛ از ملت می ترسند؛ از ایمانتان می ترسند؛ از حضور شما در صحنه می ترسند؛ از انتخاباتتان می ترسند؛ لذا نزدیک نمی شوند؛ لیکن طمع های آن ها هست.
 ببینید با عراق چه می کنند! ببینید با ملت مظلوم فلسطین چه می کنند! امروز پرچم مبارزه ی با تروریسم در دست آمریکاست؛ این پرچم را گرفته است و مرتب به این طرف و آن طرف می تازد و خودش را به میمنه و میسره می زند، که ما می خواهیم با تروریسم مبارزه کنیم؛ آن وقت ترور واضحِ با اعلام قبلی شخصیت های فلسطینی را که سلاّخ ها و جنایتکارهای صهیونیست انجام می دهند، تأیید می کنند؛ خجالت هم نمی کشند و شرم هم نمی کنند! خود همین دلیل بر این است که این ها رو به زوالند و نمی فهمند. برای یک نظام و یک رژیم سیاسی، ضعف حقیقی و افول قدرت وقتی شروع می شود که این رژیم و این نظام، استدلال سیاسی و قانع کننده ی برای کار خود، و حقانیت سیاسی خود را از دست بدهد. وقتی رژیمی حقانیت سیاسی اش از دست رفت و استدلال او برای موجودیت و کارهای خودش از دست او خارج شد، آن وقت قدرت معنوی خود را از دست داده است و سقوط او شروع شده است؛ ولو در ظاهر چیزی فهمیده نشود و خود او نفهمد. اینها این قدر مست قدرت و شهوتند که نمی فهمند ضعف استدلال و فقدان حقانیت سیاسی آن ها در دنیا، با آن ها چه دارد می کند.۸۳/۲/۱۲

ما در نقطه‌ی مقابلیم؛ خدا را شکر؛ این کار خدا است؛ این لطف خدا به این ملّت است که به آن ها شجاعت داد، به آن ها بصیرت داد، به آن ها استقامت داد، مشکلات را تحمّل کردند، مردان و زنان مؤمن این ملّت توانستند جوری مشی کنند و جوری عمل کنند که امروز ملّت ایران در خاورمیانه سربلند استدر عراق، در سوریه، در لبنان، در یمن، در منطقه‌ی خلیج فارس، در هرجا که شما نگاه می کنید، ایران یک چهره‌ی درخشان است. ۹۵/۸/۱۲

انقلاب اسلامی و عزت اسلام

انقلاب اسلامی، عزّت اسلام را برروی دست گرفت و به همه دنیا نشان دادانقلاب اسلامی نشان داد که اسلام می تواند به یک ملت، سرافرازی و عزّت دهد؛ یک ملت را از زیربار فشار و تحمیل بیگانگان نجات دهد و از حالت تحقیری که بر آن ملت تحمیل کرده‌اند، بیرون بکشد. می تواند استعدادهای یک ملت را در همه میدان ها بروز و ظهور بخشد؛ می تواند به یک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقاید و از هویت و شخصیت خود بدهد. انقلاب اسلامی این را نشان داد. لذا آن وقتی که انقلاب اسلامی پیروز شد و وقتی امام بزرگ ما – آن شخصیت عظیم، آن شخصیت بی‌نظیر در زمان ما – توانست از زبان این ملت، سخن بگوید، همه مسلمانان عالم احساس افتخار و حیات کردند؛ احساس کردند که زنده شده‌اند. این خون تازه‌ای که در رگ های امّت اسلامی دوید، دشمنان را بسیار دستپاچه و سراسیمه کرد. آنها نیروهایشان را روی هم گذاشتند تا با این پدیده عظیم – یعنی اسلام انقلابی که امروز آن را یک ملت فریاد می کند – مبارزه کنند. از روزِ اوّل تا امروز – در طول این بیست سال – مبارزه کردند! مبارزه با چیست؟ مبارزه با عزّت و استقلال ملت ایران و مبارزه با هویت ملت ایران است؛ اما چون اسلام است که این عزّت را داده و به ملت ایران، هویت بخشیده است؛ چون اسلام است که به ملت ایران قدرت بخشیده است تا بتواند آرمانها، آرزوها و خواست های خود را علناً بر زبان آورد و آن را دنبال کند و از اخم قدرت ها و دست نشاندگان آن ها و حکومت های فاسد نترسد؛ چون اسلام است که این امتیاز را به ملت ایران بخشیده است، با اسلام دشمنند. ۷۸/۹/۳

دو قطبی استکبار و انقلاب اسلامی

دل استکبار جهانی، با اسلام انقلابی و اسلام به پاخاسته و اسلام عزت‌طلب صاف نخواهد شد. مسلمان تا مسلمان است، در چشم آنها مبغوض و مورد کینه است؛ «و مانقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید»، «ما تنقم منّا الّا ان امنّا». آن ها از ایمان شما ناراحتند؛ علتش هم واضح است: چون ایمان یک ملت به پاخاسته‌ی اسلامی، منافع ظالمانه‌ی استکبار را تهدید می کند.۷۰/۱/۱۶

 انقلاب آمد و این ملت را از ذلّت نجات داد، از وابستگی، از دستِ فساد دستگاه سلطنتی فاسد و از اختناق، نجات داد؛ ملت را آزاد کرد. ایرانی، مملکت خودش را گرفت. جوان ایرانی، مرد و زن ایرانی، مبتکر، عالم و دانشجوی ایرانی فهمید که برای خودش و با اراده خودش کار می کند. افق را روشن دید.
 
حقیقتِ درخشان نظام و انقلاب اسلامی، این حرکت عظیم را انجام داد، که هیچ کس هم خیال نمی کرد چنین چیزی اتّفاق بیفتد. بعضی از آن به اصطلاح روشنفکرانی که آن روز گاهی یک کلمه سیاسی می گفتند و دل خودشان را خوش می کردند که در میدان مبارزه کار می کنند، غایت مطلوبشان این بود که مثل اقمار شوروی سابق، مثل این کشورهای کمونیستی بیچاره آفریقا و آسیا و غیره، یا مثل کشورهایی از قبیل ترکیه و پاکستان و امثال این ها شوند! بیشتر از این به ذهنشان نمی رسید. این‌که این ملت، مستقل شود، روی پای خود بایستد، استعدادهای خود را شکوفا کند، حرف خود را خودش بزند، راه خود را خودش برگزیند، مسؤولین خود را خودش انتخاب کند، کشور را متعلّق به خود بداند و سرمایه‌های کشور را صرف شده در خود کشور بداند، به ذهن آنها خطور نمی کرد! این کار را انقلاب کرد. این کار به رهبری امام و به همّت این مردمی شد که ایمان داشتند. ستون این خیمه عظیم، ایمان است؛ ایمان به آن حقیقت درخشنده‌ای که چنین معجزه‌ای را می کند. ایمان به اسلام انقلابی و اسلام ناب محمّدی.۷۷/۷/۱۵

شیوه مبارزه

یعنی ایماناگر ایمان اسلامی نبود، این کشوری که ما دیده بودیم و این نظامی که ما آن را با گوشت و پوست و استخوان خودمان تجربه کردیم، ممکن نبود که تغییری پیدا بکند؛ این ایمان اسلامی بود. یک مرجع تقلید با تأیید الهی، با هدایت الهی، با بلدبودن شیوه‌ی مبارزه و کار، وارد میدان شد و ایمانِ مردم را کشاند به سمت این هدف بلند و مردم به میدان آمدند؛ وقتی مردم در میدان بودند، هیچ قدرت مادّی‌ای کاری نمی تواند انجام بدهد. عمده، حضور مردم است که این را امام بزرگوار ما به برکت ایمان مردم و با اتّکاء به ایمان مردم توانست انجام بدهد؛ لذا آماج [دشمن‌]، ایمان مردم است، ایمان جوانان است. ۹۵/۵/۳۱

عظمت مسلمین

 ما معتقدیم که اسلام در دنیا نیروى عظیمى است. ما بیش از یک میلیارد مسلمان هستیم. اگر این یک میلیارد با هم حتّى فقط ارتباط ‌-ارتباط دوستانه، نمی گویم اتّحاد- داشته باشند، مطمئنّاً در همه‌ی مسائل جهانى قادر خواهند بود نقش بزرگى ایفا کنند. یک دست هایى بین این جامعه‌ی عظیم تفرقه ایجاد می کند؛ این مسئله‌ی مهمّى است؛ همه باید چشمشان را باز کنند و این دست ها را بشناسند. این ها دست هایى است که درحقیقت علیه قدرت نیروى اسلامى مجهّز شده. شعار ما وحدت مسلمین است و معتقدیم این قدم اوّل است.

 بعد از وحدت مسلمین، عظمت مسلمین در عالم است. و ما در جمهورى اسلامى مقابله‌ی با قدرت ها را امتحان کرده‌ایم؛ ما بر قدرت هاى بزرگ غالب شده‌ایم؛ با اینکه آن ها بیش از ما مسلّح بودند و بیش از ما پول داشتند. این به برکت ایمان به خدا بود. ایمان به خدا، به یک انسان و به یک ملّت قوّت می بخشد و همه‌ی مشکلات را در مقابل آن ها آسان می کند. در صدر اسلام، رسول مکرّم اسلام و جانشینان بزرگوار ایشان توانستند با اتّکاء به خدا، یک تمدّن عظیم تاریخى را پایه‌گذارى کنند. آن ها هم در برابر قدرت هاى بزرگ زمانِ خودشان علی‌الظّاهر کوچک بودند؛ امّا ایمان، به آن ها قدرت بخشید و توانستند یک عظمتى را در تاریخ براى چندین قرن ایجاد کنند؛ ما چرا نتوانیم؟ وَلا‌تَهِنوا وَلا‌تَحزَنوا وَاَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ شرطش ایمان است.۶۸/۱۲/۳

انقلاب مردمی

یکی از رهبران معروف دنیا که نمی خواهم اسم بیاورم، آمد ایران. من برای او تشریح کردم که چگونه انقلاب اسلامی پیروز شد؛ نه کودتای نظامی شد، نه افسران جوانی آن طور که در دنیا معمول بود آمدند میدان که رژیم طاغوت را سرنگون کنند، نه احزاب سیاسی فعالیتی می توانستند بکنند یا کردند، نه نخبگان نقش مهمی داشتند، نقش مال توده‌ی مردم بود، آن هم نه با سلاح. شما امروز نگاه کنید توی بعضی از این کشورها، توده‌ی مردم برای پیشبرد کارهاشان سلاح دستشان است؛ دست ملت ایران سلاح نبود. با دست خالی، با جسم خودشان آمدند وسط میدان. دل خودشان را، قلب خودشان را، خون خودشان را کف دست گرفتند آمدند میدان. خب این بدون ایمان نمی شود؛ این بدون یک ایمان عمیق امکان ندارد. این ایمان عمیق در بین مردم گسترده شد، آمدند وسط میدان، و خون بر شمشیر پیروز شد و این طبیعتِ همه جاست؛ همه جا همین جور است. هرجا ملتها حاضر به فداکاری باشند، جانشان را کف دست بگیرند، بیایند، هیچ قدرتی در مقابل آنها یارای مقاومت ندارد. همیشه خون بر شمشیر پیروز می شود، وقتی ملت ها بیایند وسط. من وقتی برای آن رهبر آفریقائی پیروزی انقلاب اسلامی را تشریح کردم، براش خیلی جالب بود، خیلی تازه بود. رفت، بعد از اندکی دیدم در داخل کشور خودش همین حرکت مردمی راه افتاد، احساس کردم الهام گرفته‌ی از رفتار امام بزرگوار ماست، رفتار ملت ایران است و پیروز هم شد. او بر یکی از قدرت های بزرگ زورگوی مسلط خبیث عالم توانست پیروز بشود و کشورش را نجات داد.۹۱/۶/۲۸

معجزه انقلاب

آن چیزی که در کشور ایران واقع شد و بلاشک در همه‌ی ادوار تاریخ این کشور – تا آن‌جا که ما خوانده‌ایم و دیده‌ایم – سابقه‌یی ندارد، ایستادگی و فداکاری عمومی و یکپارچه‌ی مردم در راه خدا بود که در مقابل تجاوز و نامردمی دشمنان صورت گرفت. نقطه‌ی اوج این حادثه‌ی استثنایی و بی‌نظیر، همان حرکت درخشانی بود که از ستارگان آسمان انسانیت زمان ما – یعنی همین شهیدان عزیز ما – سر زد. این جوانانی که این‌طور با شور و شوق، بدون این‌که به آرزوها و شهوات جوانی کمترین اعتنایی بکنند، به جبهه‌ها رفتند و حقیقتاً با عشق و محبت الهی جان دادند، به‌نظر بنده این برجستگان زمان ما، از صدر اسلام به بعد، در هیچ یک از دوره‌ها، از لحاظ کمیت و کیفیت نظیر ندارند. عده کثیری از این عزیزان هم همین حرکت و همین شجاعت را بخرج دادند و به‌صورت جانباز درآمدند؛ عده‌یی هم به اسارت افتادند و در دوران اسارت هم از خود عظمت نشان دادند؛ عده‌یی هم – که بحمداللَّه کم نیستند – همچنان در میان مردم هستند و برای دفاع از این انقلاب، ذخیره‌های الهی محسوب می شوند. این مجموعه‌ی جوان – چه آنهایی که شهید شدند، چه آنهایی که جانباز شدند، چه آنهایی که اسیر شدند، چه آنهایی که هنوز مفقودالاثرند و از حال آنها کسی مطلع نیست – جزو معجزات انقلاب در زمان ماست. چه کسی می توانست این دلهای پاک و مطهر را این‌طور یکپارچه متوجه به خدا بکند؟ این معجزه‌ی اسلام انقلابی و اسلام پُرتپش بود؛ ناشی از اخلاص آن مرد خدا، آن بنده‌ی صالح و آن رهبر واقعی و حقیقی بود که در خط رهبری پیامبران حرکت می کرد؛ راه و نَفَس و عمل او این حادثه‌ی عظیم را آفرید.۷۰/۱۱/۳۰

question