دیپلماسی اقتدار چهره میدانی آقــای رئیسی واقعا به دل همه نشست. ایشان اهــل تکاپو بود و درعین‌حال نگاهش راهــبــردی بــود. آقــای رئیسی کاملا فرصت‌شناس بــود و فرصت‌ها را شکار می‌کرد. نگاه هم نگاه راهبردی بود. اینکه کشور وارد شانگهای می‌شود؛ کسی اصلا تصور نمی‌کرد که این اتفاق بیفتد. وارد پیمان
نصب العین آیت الله رئیسی دو مشخصه مهم بدون اینکه ابهامی در آن باشد همیشه نصب العین حاج‌آقای رئیسی بود. یکی تدابیر و منویات مقام معظم رهبری و دیگری خواسته‌های مــردم. یعنی کاری که صورت می‌گیرد برای مردم و گره‌گشایی از زندگی مردم و پیشرفت کشور باشد. در آن رفاه
مدافع مبارزه با فساد ایشان ملزم کرد همه بخش‌های کشور از جمله دستگاه‌های نظارتی و حراست‌ها و بازرسی‌ها با ما همکاری کنند و مبارزه قاطع و بی‌امان و با سرعت با فساد را خواستار بود؛ مثلا پیگیر اجرای قانون سلامت نظام اداری و مبارزه با فساد که یک قانون مفصل
حامی نسل جدید خبر بازدید رئیس‌جمهور در واپسین روزهــای سال ١٤٠٠ که به گوش می‌رسید، کمتر کسی باور می‌کرد که ایشان با آن همه مشغله برای بازدید از پارک علم و فناوری وقت بگذارد! اما باز هم آقای رئیس‌جمهور خلاف باورها عمل کرده و با حضور خود انگیزه‌ای دوچندان به
رئیس نرخ شکن ارتباط برقرارکردن با آقای رئیسی اصلا سخت نبود. گاهی بعضی‌ها گلایه می‌کردند که ما با آقای رئیسی می‌توانیم ارتباط بگیریم اما با وزیر و استاندار ایشان نمی‌شود ارتباط گرفت! آقای رئیسی نرخ‌ها را شکسته بود؛ نرخ بعضی مسائل و کلاس‌هایی را که برخی‌ها داشتند، شکسته بود و
استفاده از نظر مخالفین دولت وقتی دولت حاج‌آقا رئیسی تشکیل شد، خیلی‌ها آمدند و طرح پیشنهادی‌شان برای اداره کشور را ارائه دادند. یکی از آنها آقای نوبخت بود، در یک نامه، طرحی که در مورد یک موضوع مدنظرش بود را نوشته بود. چند روز گذشت. حاج‌آقا رئیسی با او تماس
مدیر مردمی مــردم‌مــحــوری و مــردمــی‌بــودن حـــاج‌آقـــای رئــیــســی، تــحــولــی بـــود کــه در دوره مدیریت‌شان در آستان قدس اتفاق افتاده بود. حضور مداوم‌شان در مناطق حاشیه شهر مشهد، زبانزد مردم بود. طوری که ما خیلی با این جمله مواجه می‌شدیم که قبل از این، مسئول یا کارشناسی از طرف آستان قدس به
انتقاد پذیر واقعی ما، به‌اصطلاح خودی‌ها، همیشه بیشتر از جبهه مخالف، خودش و دولتش را نقد می‌کردیم. کارم با ایشان، گزارش آمارهای سخت و سنگین و وقت‌گیر بود. شب بود به دفتر کارش رفتم. داشتم آمارها را می‌گفتم. دیدم کنار چشم حاج‌آقا قرمز شــد. خیلی ترسیدم. به حاج‌آقا گفتم: »تمام
همین قدر هم برایم زیاد است خانه‌شان توی تهران یک آپارتمان دوطبقه بود. یک طبقه دست خودشان بود و آن یکی دست پاسدارها و همراهانشان. یک‌بار که حسابی از دستشان حرصم گرفته بــود گفتم: «حــاج‌آقــا! شما الان موقعیت مهمی دارید. هم نماینده خبرگانید هم معاون اول قوه‌قضائیه. خب چرا تو
جمع اضداد حاج‌آقا رئیسی گاهی اوقات جمع اضداد بود. در عین اقتدار و جذبه‌ای که داشت، در نهایت ر فت و مهربانی بود و من این را به عینه می‌دیدم. در کنار جدیتی که در کار داشت، هر زمان خدمت‌شان می‌رسیدم، از من احوال بچه‌هایم را می‌پرسید.[۱] مکارم اخلاق کوچک
عمامۀ خاکی گره‌خوردن با آقاعلی‌بن‌موسی‌الرضا(و گره‌خوردن‌بامردم‌یکی‌از ویژگی‌های‌این رئیس‌جمهور فقید و مردمی و شهید است. ما افراد مسئول در کشور بین خودمان زیاد دیده‌ایم؛ منتها حاج‌آقای رئیسی، از جنس مردم بود. واقعا ایشان بی‌تاب مردم بود. اینکه به ایشان می‌گوییم رئیس‌جمهور مردمی، واقعا نمایش نیست! یــادم می‌آید زمانی که زلزله لالی
مدافع مؤمنین خداست در جریان مناظرات انتخابات که به ایشان توهین شش کلاسه بودن زده شد، به ایشان گفتم: «حاج‌آقا! این‌گونه به شما توهین می‌کنند و شما چیزی نمی‌گویید؟» ایشان دست من را محکم فشار داد و گفت: »چنین صحنه‌ای در قضیه تهمت به شهید بهشتی نیز اتفاق افتاده بود؛
رئیس جمهور در معدن در طــول یک ســال که من معاونت اجرایی بــودم و سفرهای استانی را ترتیب می‌دادیم، خراسان جنوبی اولین استانی بود که در دوران کرونا به آن سفر کردیم. حاج‌آقا رئیسی بعد از اینکه امام‌زاده و قبور شهدا را زیارت کرد، همراه با کارگران، به داخل معدن
جلوتر از همه در یکی از سفرهای خارجی به مقصد آفریقا، سه کشور آفریقایی را در دو روز بازدید کردیم. گرچه از قبل برنامه‌ریزی شده بود و توافقات زیادی هم حاصل گشت، اما یکی از مکان‌هایی که برای کشت فراسرزمینی می‌خواستیم، خارج از پایتخت بود و به شب خوردیم. تمام
