شرح مکمل بیانات محوری مقام معظم رهبری در جمع ائمهی جماعات استان تهران با استفاده از دیگر بیانات معظم له.
من به این سنت پیشنمازی، خیلی معتقدم. شاید بعضیها هم واقعاً قبول نداشته باشند؛ اما خود من چون مدتها پیشنماز بودهام و پیشنمازی کردهام، میدانم که پیشنمازی، چهقدر کار خوب و مؤثر و پُرفعالیت و پُرتلاشی است. غالباً کسانی که پیشنمازی نکردهاند، نمیدانند پیشنمازی یعنی چه. بعضیها هم که در مسجد نمازی خواندند و فوری بیرون دویدند و دنبال کار دیگری رفتند، آنها هم طعم پیشنمازی را نمیفهمند.۶۹/۷/۸
من با روحانیونی که در یک ادارهای مشغول کار می شوند، در حالی که پیشنماز فلان مسجد هم هستند، مخالفم؛ چون یک روز در هفته، دو روز در هفته، سه روز در هفته برای اقامهی نماز جماعت به مسجد نمی روند. می گوییم چرا؟ می گوید گرفتار شدم؛ سرم شلوغ بود. یا می رود نماز، ولی دیر می رود؛ مردم در صف جماعت منتظر نشستهاند؛ حالا آقا بعد از مدتی دوان دوان میآید؛ گاهی یک کیف سامسونت هم دستش است! من با این روش موافق نیستم. پیشنماز مسجد، باید مسجد را خانهی خود، جایگاه خود و ادارهی خود بداند؛ وقتی وارد مسجد شد، «کالسّمک فی الماء» باید باشد؛ احساس کند که اینجا جای اوست و عجلهای برای بیرون رفتن از مسجد نداشته باشد؛ این درست است. جلسات مذهبی هم همین طور است. البته در درجهی اول مسجد، بعد هم در درجهی بعد، جلسات مذهبی و عُرفیات فراوانی که ما در این زمینه بحمداللَّه داریم. این اولین وظیفهی ماست و این را باید قدر بدانیم. ۸۵/۸/۱۷
من قبلاً در یک مسجد دیگرى به نام مسجد امام حسن نماز مىخواندم و امام جماعت مسجدى بودم به نام مسجد امام حسن مجتبى که در نزدیک منزلمان بود و در یک خیابان نسبتاً خلوتى، تا یک حدودى هم دور افتادهاى خیلى هم دور افتاده نبود اما خیلى هم محل رفت و آمد جمعیت نبود، آنجا نماز را شروع کردم و مسجدى که براى اول بار من را دعوت کردند براى امام جماعت که همین مسجد باشد، به این شکل بود که یک اتاقکى بود از این اتاقى که الان شما توش نشستید کوچکتر و مستمعینش هم دو صف ۵، ۶ نفره، دو سه صف ۵، ۶ نفره از پیرمردها و آدمهاى متوسط آن حول و حوش مسجد بودند، یک باربر بود به نام ملا که نمىدانم حالا زنده است یا فوت شده. زنده است؟ حاجى از رفقاى همان مسجد است مىداند، بله یک ملا بود، یک قهوهچى بود آن نزدیک، یک شاگرد مکانیک بود، غالباً هم در سنین مسن یا متوسط، یک حاجى خیرى بود که مسجد را او ساخته بود، همسایهى مسجد بود، یک عدهاى بودند در حدود مثلاً شاید ۲۰ نفر ۱۸ نفر بعد من که رفتم آنجا به مردم شب اول که نماز خواندیم پا شدم، دو سه شب که گذشته بود پا شدم رو کردم به مردم گفتم که با این چند شبى که ما با هم دور هم جمع شدیم یک حقى شما بر گردن من پیدا کردید یک حقى من بر گردن شما پیدا کردم. حق شما بر گردن من این است که من یک قدرى برایتان حرف بزنم و یک حدیثى چیزى برایتان بخوانم که شما گوش کنید. حق من هم بر گردن شما این است که شما آن حرفهاى من را گوش کنید و یاد بگیرید من حق خودم را عمل مىکنم شماها هم حاضرید حق خودتان را ادا کنید؟ خیلى خوششان آمد و گفتند آره. در طول مدت خیلى کمى این مسجد کوچولو پر شد به طورى که جا کم شد و همان حاجى همسایهى مسجد همت کرد و از عقب مسجد یک مقدار را اضافه کرد و مسجد شد بزرگتر و در مدت شاید دو سه ماه آوازهى این مسجد در مشهد به خصوص در میان جوانها پیچید به طورى که وقتى مسجد کرامت که مزینترین و بهترین و بزرگترین مسجد محله در مشهد محسوب مىشد ساخته شد و آراسته شد و کامل شد، بانى آن مسجد و کسبهى دور و بر آن مسجد فکر کردند که مناسب هست که بیایند و بنده را که توى این مسجد پیش نماز بودم ببرند آنجا.۶۳/۱۱/۱۱
پیشنمازی، یعنی آدم مسجد را واقعاً محل کار خودش بداند؛ قبل از وقت، حتّی قبل از دیگران، به آنجا برود؛ اوضاع مسجد را ببیند؛ اگر اشکالاتی در وضع ظاهری مسجد هست، برطرف کند؛ سجادهاش را پهن نماید؛ منتظر مردم بماند که بیایند؛ با یک یکِ افرادی که می آیند، تا آنجایی که می تواند، تماس بگیرد؛ به آنها محبت بکند؛ از آنها احوالپرسی نماید؛ اگر مشکلی دارند، در آن حدی که برایش میسور است، برطرف کند، نه اینکه پادوی کارهای خدماتی مردم بشود – در بعضی از مساجد، چنین چیزهایی وجود دارد که قطعاً غلط است – در آنجا بنشیند، مردم به او مراجعه بکنند، درددل بکنند، خودش را بر مردم عرضه کند، در معرض مراجعات مردم قرار بدهد؛ نماز را که تمام کرد، برای مردم مسأله و تفسیری بگوید، حرفی بزند و بلند شود، بیرون برود؛ یعنی اینطور، ساعتی از وقت خودش را در اینجا صرف بکند.
به نظر من، اینطور پیشنمازی، یک فرد خیلی مفید و مؤثر و بابرکت و جلبکنندهی عواطف است. در سایهی چنین پیشنمازییی است که وقتی او به آن کسانی که با مسجدش سروکار و رفتوآمد دارند؛ حتّی کسانی که وقت هم نمیکنند به مسجد بروند، اما دورادور میدانند و از دیگران شنیدهاند که این آقا، چه آقای خوبی است، اشاره کند که فلان کار باید انجام بگیرد، نه بودجه می خواهد، نه قدرت قانونی می خواهد و نه بخشنامه لازم دارد؛ آن کار طبق نظر و گفتهی او انجام خواهد گرفت.۶۹/۷/۸
عرض نمی کنیم که وقتی امام جماعت شدیم، از همهی کارهای دیگر دست برداریم؛ نه، می تواند انسان بهقدر ظرفیّت خود به کارهای دیگر علمی یا غیرعلمی بپردازد لکن حقّ مسجد باید ادا بشود. از قبل از وقت شروع نماز انسان برود مسجد با طمأنینه، با سکون نفْس آمادهی نماز بشود، نماز را با کیفیّت خوب بخواند. بعد اگر برنامهی حرفزدنی دارد، برگردد طرف مردم و با مردم حرف بزند، برای مردم تبیین بکند؛ برنامههای گوناگونی که در مساجد بحمدالله شماها دارید. ۹۵/۵/۳۱
نگویید من یک مسجد کوچک را اداره میکنم. امروز هر روحانی، ولو با یک نفر طرف باشد و یک مخاطب داشته باشد، باید مسائل اسلامی را با توجه به اوضاع عالم و با تلقی درست از مسائل اسلامی، به آن یک نفر بگوید؛ چون آن یک نفر هم جزو این جامعهی انقلابی و مبارز است. چنین نیست که گمان کنیم فقط آن روحانیای که با تودههای میلیونی مردم روبهروست بایستی افکار روشن اسلامی و مسائل صحیح سیاسی و مفاهیم دنیای روز را بداند و به مردم بگوید، و آن کسی که با چهار نفر آدم روبهروست یا امام جمعهی یک شهر کوچک یا روحانی یک مسجد است، لازم نیست این چیزها را بداند! خیر؛ چنین نیست. امروز هر یک نفر از ما که برای دین زبان باز میکند، باید چند نکته را رعایت کند: اولاً رعایت اتقان، و سخن سست نگفتن. امروز حرف ما و سخنمان، زیر ذرهبین دشمنان است. مخاطبین ما از لحاظ فکری و ذهنی مورد تهاجم دشمنان هستند. باید خیلی مواظب باشیم که مطلب را درست بگوییم، مطلب قوی بگوییم، مطلب مستند بگوییم؛ حتی وقتی که با کودکان حرف میزنیم. فرق است بین اینکه انسان مطلب ساده بگوید یا مطلب غلط بگوید. سادهگویی، چیزی است که برای مخاطبین ساده ذهن، مثل کودکان و عوامالناس که دور از مفاهیم هستند، مطلوب است. سادهگویی برای اینها لازم است؛ اما غلطگویی نه. این غلط است که خیال کنیم «حالا که میخواهم برای این عده مردم صحبت کنم، چه لزومی دارد دنبال یک کتاب معتبر بگردم؟ همین کتابها کافی است؛ ولو غیر معتبر!» نخیر؛ ما به دانشآموز سال اول هم که جمع و تفریق درس میدهیم، وقتی دو را با دو جمع میکنیم، چهار در میآید. این را به او یاد میدهیم. ده سال بعد هم که او در ریاضیات پیش رفت و یاد گرفت، یا بعدها که در رشتهی ریاضیات عالی پیشرفت پیدا کرد، باز هم این دو را که با دو جمع کنند چهار در میآید. چیزی که از اول به او درس دادیم با آن چیزی که در آخر یاد خواهد گرفت یکی است. نباید اینطور باشد که ما چیزی به کسی بگوییم و بعد که سواد و معلومات و سطح فکرش بالاتر رفت و بهتر شد، نگاه کند ببیند آن حرفی که به او داده بودیم، سست از آب درآمده است.۷۱/۷/۱۵
ائمه جمعه، ائمه جماعات، بامردم باید سمت پدری داشته باشند، بین خودشان برادر باشند ، رفتار ، رفتار برادری باشد.
صحیفه ی امام، ج۱۹، ص۲۵۰
زمان ما، آن زمانی که بنده مثلاً در مشهد امامت جماعت می کردم و مسجد می رفتم، خیلی کارها معمول نبود، بلد نبودند یا بلد نبودیم این کارها را. هر کاری می کردیم، نو بهحساب میآمد. امروز بحمدالله این کارها رایج است. اینکه بین دو نماز یا بعد از نماز، امام جماعت بِایستد یا برود روی منبر با مردم حرف بزند یا اینکه مثلاً فرض کنید تختهسیاه در مسجد ببرند، حدیث بنویسند، برای مردم تبیین بکنند، یا بنشینند با جوانهای مسجد حلقهی معرفتی تشکیل بدهند، تبیین کنند، سؤالاتشان را بشنوند، این کارها حالا آنطور که انسان احساس می کند از گزارشها و از حرفها رایج است، آن زمان رایج نبود. آن زمان ائمّهی جماعت عمدتاً به این اکتفا می کردند که بروند نماز را بخوانند و از مسجد بیرون بیایند. حالا یکی دو مسئلهی شرعی هم جواب بدهند، و سؤالی بشود یا نشود؛ بیش از این نبود، امّا امروز بحمدالله این چیزها رایج است. و باید روزبهروز این را کیفیّت داد.۹۵/۵/۳۱
وظیفهی ما چیست؟ اولین وظیفهی ما این است که این نقش روحانیت اصیل را جدی بگیریم. من بارها گفتهام که با همهی این وسایل ارتباط جمعی ای که وجود دارد – البته روحانیت باید از همهی این وسایل ارتباط جمعی استفاده کند؛ از اینترنت و تکنولوژیهای جدید ارتباطاتی باید همهی روحانیت برای دین استفاده کند؛ همچنانی که از رادیو و تلویزیون و بقیهی چیزها استفاده می کند – در عین حال، مسجد، جلسهی مذهبی، نشستن روبهروی مردم، دهان به دهان و نفس به نفس با مردم حرف زدن، یک نقش بیبدیل دارد و هیچ چیزی جای این را نمی گیرد و این هم مال شماست. گروههای سیاسی خودشان را می کُشند که بتوانند یک چنین نقشی را به دست آورند؛ اما نمی شود. شما که معمم و روحانی هستید، یا آن خانم طلبه یا مبلغ، وقتی در مقابل مخاطبان خودش قرار می گیرد و می دانند روحانی است، دلبستگی و دلدادگی و اعتماد به او، از نوع دیگری است و ربطی به اعتماد به بقیهی گویندگان و سخنوران ندارد. ما باید این نقش را قدر بدانیم؛قدر مساجد را بدانیم؛ قدر جلسات مذهبی را بدانیم. و مسجد مورد بی اعتنایی قرار نگیرد.۸۵/۸/۱۷
آنچه که احساس من است این است که نظام اسلامی، به فضل پروردگار، در درون خود از عناصر حفظ کننده و ادامهدهنده برخوردار است. این از خصوصیات نظام اسلامی است. جامعهشناسان، در درون نظامهای مختلف میگردند تا عوامل تناقض و امحا و تضعیف و زوال را بیابند و سعی میکنند اینها را علاج کنند. حقیقت این است که نظامهای مادّی، در درون خودشان عوامل نابود کننده را دارند. امروز به این نظامهای بزرگ دنیا نگاه کنید! همهشان همینگونهاند. بدون اینکه خودشان بخواهند و راضی باشند، در درون آن کشورها و آن نظامها، عواملی است که تیشه به ریشهی آن نظامها میزند تا آنها را از بین ببرد. نظام اسلامی، درست به عکس است. همین است که ما باید به نظام اسلامی پایبند باشیم و آن را پیاده کنیم. اگر نظام اسلامی، آنچنان که قرآن فرموده است باشد، عوامل بقا و حفظ و توسعه، در خود آن وجود دارد و یکی از آنها همین نماز جمعه است. یکی از آنها امر به معروف و نهی از منکر است. یکی از آنها تعاون و برادری اسلامی است. یکی از آنها ستر و پوشاندن عیوب مردم است. یکی از آنها زدودن رذایل اخلاقی، مثل حرص و کینه و حسد و از این چیزهاست. یکی از آنها این است که مؤمنینی باشند و مردم را جمع کنند. این هم از وظایف ائمّهی جمعه است. اختلافات محلی را دامن نزنند؛ سعی در رفع آن اختلافات کنند. فرقههای گوناگون و گروههای گوناگون را جمع کنند.
نماز جمعه، به خودی خود یکی از عوامل حفظ کننده و باقی دارنده و ضدّ زوال در درون نظام اسلامی است. تا وقتی این نماز هست و تا وقتی ائمّهی محترم جمعه و مردم، قدر نماز جمعه را میدانند و تا وقتی نماز جمعه، کما هی حقّها انجام میگیرد، بلاشک در جامعهی اسلامی، خوف و تزلزل وجود ندارد.۷۲/۶/۲۸
عزیزان من! امروز دوران حاکمیت اسلام است و اگر یک جای کارمان لنگ باشد، هیچ عذری از ما پذیرفته نیست. در زمان طاغوت و حاکمیت کفر، می گفتیم وسایل و ابزار در اختیار ما نیست؛ ولی امروز علمای دین و روحانیون، نمی توانند این حرف را بزنند. امروز، اگر جامعه علمی و دینی – یعنی همین جامعه روحانیت و علمای دین – به آنچه که نیاز زمان و کشور و جامعه و جهانِ اسلام است، کما هو حَقّه عمل نکنند، عذری پیش خدای متعال و تاریخ ندارند. در ذهن آیندگان، سؤال جدّی خواهد بود. به همین خاطر به این چیزها باید توجّه کنیم و اقدام لازم را انجام دهیم. البته، شاید هر فردی از افراد، قادر بر اقدام نباشد؛ اما وقتی مجموعه و همه آحاد بخواهند، می شود اقدام کرد و ممکن نیست انجام نگیرد. عمده این است که همه بخواهند این طور شود.
آن نکتهای که در قم مطرح کردم و امروز به شما هم عرض می کنم، این است که تبلیغ یک فّن است و به تعلیم و فراگیری احتیاج دارد. همچنین نیاز دارد که نو به نو و روز به روز، ضرورتها و لوازم آن به مبلّغین ارائه شود. اینها چیزهایی است که لازم است. جامعه تبلیغی باید بتواند کار خود را درست انجام دهد. باید فنِّ تبلیغ را آموخت. باید کسانی این فن را یاد بگیرند و تعلیم دهند و تکمیل کنند. علاوه بر این – همان طور که عرض شد – نیازهای روز به روز تبلیغ و مبلّغ، باید در اختیار آنها قرار گیرد.۷۴/۱۰/۲۷
بنابراین یک مسئله، مسئلهی گردهماییِ مردمی بر محور نماز و محور ذکر از نظر اسلام است. این مهم است. بنابراین اگر کار اجتماعی هم در اینجا انجام می گیرد، مثلاً تصمیم می گیرند که یک تعاونیای درست کنند برای فقرا یا در یک امر خیری تعاون کنند، این با توجّه به اقامهی صلات است، با توجّه به ذکر است، برای خدا است، بر محور صلات است. اگر بسیج می شوند از مسجد برای رفتن در مقابلهی دشمن، این به معنای حرکت جهاد فیسبیلالله هست، بر مبنای خدا است، بر مبنای ذکر است؛ اگر وظیفه پیدا می کنند که امورات شهری را، امورات محلّه را مثلاً از لحاظ امنیّت، از لحاظ کارهای لازم انجام بدهند، باز بر محور ذکر است.۹۵/۵/۳۱
خداوند متعال برای آن کسانی که وعدهی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیهی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار می گیرد و از زیر سلطهی قدرتمندان جائر خارج می شوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبهی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبهی اجتماعی و تأثیر در نظامسازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیلهی فوز و سعادت است، از همهی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبهی اجتماعی هم هست. جنبهی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان بهوسیلهی نماز با یک مرکز واحدی در تماس می شوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همهی مسلمانان در همهی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکزواحدی متّصل می کنند؛ این اتّصال همهی دلها به یک مرکز واحد،یک مسئلهی اجتماعی است، یک مسئلهی نظامساز است، معیّنکننده و شکلدهندهی هندسهی نظام اسلامی است.۹۴/۱/۱
مسجد الحرام و مساجد در زمان رسول اکرم وامیرالمؤمنین مرکزجنگ ها ومرکز سیاست ها ومرکز امور اجتماعی وسیاسی بوده است.
صحیفه ی امام، ج۱۸، ص۵۲
ما با مساجد و مجالس تبلیغ چه کردهایم و چه می خواهیم بکنیم؟ این سؤالی است که ما باید از خودمان بکنیم. در همهی مراحلِ این تاریخ پُرافتخار، مساجد همیشه پایگاه دینداری و حرکت مردم در جهت دین بوده است. شما خودتان یادتان است که انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامی که حرکت و بسیج مردم مطرح می شود – چه سیاسی و چه نظامی – باز مساجد کانونند؛ این برکت مساجد است؛ لیکن مساجد که فقط در و دیوار نیست. این سؤال واجبی است که ما باید از خودمان بکنیم، و اگر نکنیم، دیگران از ما سؤال می کنند که شما برای تحول بخشیدن و پیشرفت دادن به مساجد چه کارهایی می خواهید بکنید و چه برنامههایی در پیش دارید.
در دورههای پیش از انقلاب، عالمی به مسجد می رفت، نمازی می خواند و مسألهیی میگفت؛ در ایام مخصوص هم یک منبری دعوت می شد و سخنرانی می کرد. اگر امروز – که روز حاکمیت اسلام و ارزشهای اسلامی است – مساجد به همان شکل، بلکه در مواردی با افت کیفی و کمی اداره بشود، آیا این مقتضای حق و مصلحت است؟ آیا این پیشرفت است؟ پس «من استوی یوماه فهو مغبون»یعنی چه؟
ما باید برای مساجد برنامهریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهی جماعات، چه کسی باید برنامهریزی کند؟ من نمی گویم حتماً بیاییم درمساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتىِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم – حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است – اما من عرض می کنم که همان شیوهی گذشته را هم می توان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم.۷۰/۱۲/۱۴
یکی از ابتکارات مهمّ امام بزرگوار ما، از هنرهای بزرگ این مرد بزرگ همین بود که از اوّل انقلاب مساجد را محور قرار داد. آن روزهای اوّل انقلاب، آنهایی که یادشان است می دانند که همهچیز در هم ریخته بود: سلاح بیاورند، جمع کنند، از اینجا بردارند، نکند دست های غیر مأمونی به کارهایی دست بزنند؛ مرکز تشکّل لازم بود، هستهی مرکزی لازم بود؛ این هستهی مرکزی را امام بلافاصله همان روز اوّل، حتّی قبل از اینکه اعلام پیروزی بشود، معیّن کردند: مساجد. هرکس از هرجا مثلاً سلاح دست میآورد، ببرد به مساجد. بعد هم یک سازماندهی عظیم مسجدی تشکیل شد و به وجود آمد که همان کمیتههای انقلاب بودند، که تا مدّت های طولانی همهی کارهای انقلاب را اینها انجام می دادند، و درواقع همهی کارهای کشور را اینها انجام می دادند. مسجد یک چنین خصوصیّتی دارد که بر مبنای ذکر و نگاه الهی و توجّه الهی و مانند اینها است. خب این یک نکته است که اجتماع مردم بر محور ذکر خدا و مانند اینها است.۹۵/۵/۳۱
ملت مبارز رمز پیروزی را یافته است و باهوشیاری دریافته که بسیج عمومی از سنگرهای الهی مساجد و منابر ومحافل دینی آغاز گرید.
صحیفه ی امام، ج۹، ص۲۶
مسجد، نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامی ما، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاریخ، منشأ آثار بزرگ و نهضت ها و حرکت های اسلامی بزرگی شده است. مثلاً قیام مردم کشورهای شمال آفریقا که مسلمان هستند – مثل الجزایر و دیگر کشورهایی که سالها در زیر سلطه نظامی استعمار فرانسوی ها بودند – از مساجد شروع شد، که به پیروزی هم رسید و کشورها استقلال پیدا کردند. انقلاب در این کشورها هم، آن روزی رو به شکست رفت و دوباره ملّت ها استقلال خودشان را از دست دادند که رابطه خود را با مساجد و با دین و ایمانِ مساجد قطع کردند.
در صدر اسلام هم، در زمان نبىّ مکرّم اسلام صلیاللَّهعلیهوآلهوسلّم و همچنین در زمان حکومت با برکت امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، مسجد مرکز همه تصمیمگیری های مهم و کارهای بزرگ بود. نمی خواهیم از لحاظ وضع زمان، مسجد امروز را به مسجد کوفه زمان امیرالمؤمنین تشبیه کنیم؛ زیرا اقتضاهای هر زمان متفاوت است. بهطور کلّی مسجد به عنوان یک پایگاه دین، عبودیّت و معرفت، می تواند برای جوامع اسلامی منشأ و سرآغاز حرکات بزرگ و برکات ماندگار باشد.
یکی از علل پیروزی این انقلاب مبارک در ایران اسلامی – و یا لااقل سهولت این پیروزی – این بود که مردم به مساجد اقبال پیدا کردند؛ جوانان مساجد را پر کردند و علمای اعلام، مساجد را به عنوان مرکزی برای تعلیم، تربیت، روشنگری افکار و اذهان، مورد استفاده قرار دادند و مسجد، مرکزی برای حرکت، آگاهی، نهضت و افشای اسرار زمامداران فاسد و خود فروخته رژیم طاغوت شد. در دوره مشروطیت هم همینطور بوده است؛ در دوره ملی شدن صنعت نفت هم تا حدودی همینطور بود؛ در زمان انقلاب هم که این مسأله، به حدّاعلی رسید.۷۵/۱۰/۱۹
بحث بر سر انقلاب ها است؛ یعنى آن تحوّلاتى که بهوسیلهی مردم انجام گرفت و ناظر به اصول و مبانى اعتقادى و اجتماعى جامعه بود. اینجور انقلاب ها اگرچه در چند ده سال اخیر در دنیا زیاد اتّفاق افتاده است، امّا هیچکدام مثل انقلاب اسلامى ما نبود؛ و لذاست که این انقلاب با گذشت یازده سال، همچنان درخشندگى خود را در سطح جهان حفظ کرده.
دو خصوصیّت را از خصوصیّات استثنائى این انقلاب عرض می کنم؛ و همین دو خصوصیّت هم بیشترین تأثیر را در وجههی این انقلاب در دنیا داشت، همچنان که بیشترین تأثیر را در پیروزى و ماندگارى انقلاب در این کشور اسلامى داشت؛ و همین دو خصوصیّت بود که هنوز با گذشت چندین سال، موجب شده است که در گوشهوکنار عالم، از سوى کسانى حرکاتى، تحوّلاتى، یا حدّاقل تلاش هایى به پیروى از این انقلاب و در پرتوِ این انقلاب انجام بگیرد. این دو خصوصیّت، یکى عبارت بود از اینکه مبناى این انقلاب، ارزش هاى دینى و اخلاقى و معنوى بود؛ و دوّم اینکه این انقلاب بر پایهی ارادهی مردم و خواست مردم در تشکیل حکومت و ادارهی حکومت باقى ماند. یعنى اهمّیّت نقش مردم پس از پیروزى انقلاب از مردم سلب نشد و براى انقلاب بهعنوان یک عنصر باقى ماند. این، دو خصوصیّت در انقلاب ما است.انقلاب هاى دیگر غالباً بر مبناى تفکّرات مادّى انجام گرفته؛ حالا این تفکّرات مادّى، یا افکار مادّىِ مکتبى و مسلکى یعنى تفکّرات مارکسیستى و کمونیستى؛ یا بر مبناى مادّینگرى، مثل این گروههاى میهندوست و میهنپرستى که در بعضى از کشورها اقداماتى را انجام می دهند و بینش دینى ندارند و بینش شان بینش مادّى است، ولو اینکه اعتقادى به یک مکتب مادّى هم نداشته باشند. در همهی انقلاب ها اینجورى است؛ حتّى انقلاب هایى که مقدّمات آنها مذهبى بوده یا اسلامى بوده، در انتها از حالت اسلامى بودن خارج شدند؛ مثل بعضى از کشورها که انقلابشان اوّل در مساجد شکل گرفت، نهضت از مساجد یا از مدارس دینى شروع شد -هم در آسیا اینجور کشورى داریم، هم در آفریقا- لکن بعد که حرکات رشد پیدا کرد، چون در میان مذهبیّون یک قوّت رهبرىِ کافى وجود نداشته، دیگران آمدند و امور را قبضه کردند و خط را از حالت مذهبى، بردند به سمت لامذهبى. تقریباً هیچ نقطهاى از دنیا که در آن انقلاب شده باشد، بنده سراغ ندارم که از این «کلّى» خارج باشد؛ ولى در کشور ما اینجور نشد؛ انقلاب از خانهی مذهب -از مسجد و مدرسهی دینى- آغاز شد، و روزبهروز جهتگیرى مذهبى در انقلاب افزایش پیدا کرد، و نقش مذهب و ارزش هاى معنوى آنقدر قوى شد که کسانى را به میدان انقلاب کشاند که معمولاً در هیچ انقلابى اینجور آدمها به میدان نمیآیند؛ افراد مسن را و حتّى افراد بیخبر از مسائل سیاسى را -آدمهایى را که در شهرها و روستاهاى دورافتاده زندگى میکنند- به میدان انقلاب و مبارزه کشاند.
علاوهی بر این، این روحیهی مذهبى در این انقلاب کارى کرد که کمترین ضایعه در دوران انقلاب به وجود بیاید؛ این نکتهی مهمّى است که اگر کسانى در انقلاب هاى مادّى دنیا -مخصوصاً انقلاب اکتبر کشور روسیه- مطالعه کرده باشند، معناى این مطلب را خیلى خوب میفهمند.۶۸/۱۱/۲۰
شعایر اسلامی و مساجد و نمازهای جمعه و عزاداری ها ، از جمله عواملی است که در پیروزی انقلاب و تداوم آن ، نقش تعیین کننده یی داشته است.ملت های مسلمان اکنون در همه جای عالم ، با بهرگیری از تجربه ی ملت ایران ، به مساجد و شعایر دینی اهتمام خاصی نشان می دهند. نهضت فلسطین و بسی نهضت های دیگر ، امروزه از مساجد و نماز های جمعه و جماعت ، نیرو و توان می گیرد.سزاوار است که ملت عزیز ایران ، نقش این شعایر را همواره به یاد داشته باشد.۶۸/۴/۲۳
این ملت، پرچم عظیمی را در دست دارد. این پرچمی که شما به اهتزاز درآوردید، دنیا را بیدار کرده است. ببینید امروز در فلسطین، چه خبر است. ببینید در شمال آفریقا، چه خبر است. ببینید چگونه اسلام در جوامع اسلامی، حق خود را باز می یابد و به دست می آورد. این کارها را شما کردید.
در مقابل فرهنگ کفر و استکبار، مسلمین را ضعیف بار آورده بودند که احساس ضعف می کردند. در جاهایی که امروز میلیون ها مسلمان توانستهاند سهم و حقی در حکومت ها به دست بیاورند، تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرأت نمی کرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز ائمهی جمعه و جماعات شان، تشکیلات به وجود میآورند و مسجدها رونق پیدا می کنند و کانون تحرک می شوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جای جوانان و کانون جنبش ها است. این را شما کردید. این را حرکت شما و قائد عظیمالشأن تان آن مرد الهی بود که انجام داد.۶۹/۴/۶
نکتهی دوّم این است که مسجد پایگاه انواع و اقسام فعّالیّتهای اجتماعی است؛ یعنی وقتی ما مردم را گرد این محور جمع کردیم، از آنها چه میخواهیم. یکی از چیزهایی که میخواهیم این است که به فعّالیّتهای اجتماعی بپردازند. در جامعهی اسلامی همهی آحاد وظیفه دارند، مسئولیّت دارند، باید کار انجام بدهند؛ کار برای پیشرفت جامعه، کار برای امّت. بنابراین اینجا محلّ پمپاژ فکرها و پراکندن وظایف مختلف و کشاندن مردم به کارهای گوناگون است. مسجد برای انجام فعّالیّتهای اجتماعی و پایگاه فعّالیّتهای اجتماعی است.۹۵/۵/۳۱
با این نگاه، دلهای ما برای مسجد میتپد و از شوق و احساس مسئولیت، لبریز میگردد. امروز در میان مساجد ما کم نیستند آنهائی که میتوانند نمائی از این تصویر زیبا و شوقانگیز را به نمایش درآورند. حضور نسل جوان پاکنهاد ما و حضور روحانیون و معلمان آگاه و دلسوز، مسجدهائی را به درستی، کانون ذکر و عبادت و اندیشه و معرفت ساخته و یادهای عزیز و گرانبها را در دل های ما برانگیخته است.۸۹/۷/۱۸
امیدواریم مساجد ما برگردد به آن وقتی که مسجد ، محل حل و عقد امور باشد.
صحیفه ی امام، ج۱۷، ص۲۳۳
وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیرهی بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهی اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامههای خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعاً انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفهی اسلامی است- بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پُرکنند.۶۹/۳/۱۰
یک مسئلهی دیگر در مورد مسجد عبارت است از هستهی مقاومت. مقاومت وقتی گفته میشود، فوراً ذهن میرود به مقاومت نظامی و امنیّتی و امثال اینها. خب بله، آن هم قطعاً مقاومت است، امّا بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. حصار فرهنگی، خاکریز فرهنگی در کشور اگر سست باشد، همهچیز از دست خواهد رفت.۹۵/۵/۳۱
امروز خوشبختانه جنگ نظامی نداریم؛ اگر یک وقتی جنگ نظامی هم پیش بیاید، باز پیشقراول هایش جوان هایند. امروز جنگ نرم مطرح است؛ نه امروز، سی سال است مطرح است. در جنگ نرم، آن چیزی که باید مورد توجه باشد، این است: در جنگ نرم و جنگ روانی – که جنگ روانی یکی از بخشهای جنگ نرم است – هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند. جنگ نرم مثل جنگ نظامی نیست. در جنگ نظامی هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند. در جنگ اقتصادی هدف این است که زیرساختهای اقتصادی را از بین ببرد. در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهی وسیله است برای آن هدف جنگ نرم. در جنگ نرم، هدف آن چیزی است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی ارادهی شما. دشمن می خواهد ارادهی شما را عوض کند.
البته اینها حرف های پنهان نیست. اوائل این حرفها را نمی گفتند، اما حالا مدت هائی است که دشمنان ما این حرف ها را می گویند و به زبان میآورند. می گویند میخواهیم ملت ایران – حالا آنها میگویند مسئولین، اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است – محاسباتش عوض شود. ما با یک محاسبهای، یک راهی را انتخاب کردیم. انقلاب اسلامی آمد تحولات عمدهای را در این کشور به وجود آورد؛ سلطنت را تبدیل کرد به حکومت مردم، مردمسالاری؛ وابستگی را تبدیل کرد به استقلال؛ عقبماندگی تاریخىِ مزمن را تبدیل کرد به پیشرفت – که دارید می بینید – تحقیرشدگی را تبدیل کرد به اعتماد به نفس و احساس عزت؛ اینها کارهای انقلاب بوده. خب، دشمن ما، یعنی آن دستگاه مقتدرِ مادی که تا قبل از انقلاب بر اقتصاد این کشور و سیاست این کشور و فرهنگ این کشور و منابع این کشور و تصمیم های مسئولان این کشور مسلط بوده، از این وضع ناراحت است؛ می خواهد این را عوض کند؛ چه کار کند؟ برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرف شان نیست. دشمن می خواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ می خواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسىِ تابع کارتل های گوناگون اقتصادی، خیلی هم بایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفه ا باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای کسانی گفتند آقا ول کنید قضیهی اسرائیل را، ول کنید قضیهی فلسطین را، ول کنید قضیهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملت های عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است. دشمن این را میخواهد. در مقابل این، افسر جنگ نرم باید مقاومت کند. چگونه مقاومت کند؟
معرفت هاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایت های سیاسی و اوراق روزنامهها و پرسه زدن در سایت های گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما این ها نیست…
من می خواهم بگویم هرچه می توانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید.با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهری، با نوشتجات فضلای بزرگی که خوشبختانه امروز در حوزههای علمیه حضور دارند، آشنا شوید…سطح معرفت دینی بالا برود؛ این یکی از کارهاست که حتماً لازم است.۹۱/۵/۱۶
مساجد دژهای محکم اسلام است.
صحیفه ی امام، ج۹، ص۲۳۸