شرح مکمل بیانات محوری مقام معظم رهبری در جمع ائمه‌ی جماعات استان تهران با استفاده از دیگر بیانات معظم له.

آفات نماز

واقع قضیّه این است که نمازهای ما یا در موارد بسیاری بی‌کیفیّت است، یا کیفیّت لازم را ندارد. به عمق اذکار نماز باید رسید. خب، نماز ما [باید] از این آفات چارواداری مصون و محفوظ بمانَد؛ یعنی آفت غفلت درحال نماز، بی‌توجّهی به مفاهیم نماز و به مخاطب نماز که ذات اقدس الهی است؛ این یکی از آفات است. به قول مرحوم آقای مشکینی که اینجا در همین حسینیّه میگفتند اگر یک دستگاهی اختراع بشود که انسان بتواند به مغز خودش آن را متّصل کند و خاطرات ذهن را در طول نماز از اوّل تا آخر در آن ضبط بکند، یک چیز عجیب‌وغریبی از آب درمی‌آید. 

از اوّلی که وارد نماز میشویم تا آخر نماز، ذهن کجاها میرود، کجاها را سِیر میکند، چه مسائلی را حل میکند، به چه مسائلی دلبستگی و فریفتگی و دلباختگی نشان میدهد. این یکی از آن آفاتِ به تعبیر بنده چارواداری است. اگر از این آفت توانستیم خودمان را محفوظ بداریم و نیز از یک آفت دیگر که ریا [است‌] -«وَ ابرَأ قَلبی مِن الرِّیاءِ وَ السُّمعَةِ وَ الشَّکِّ فی دینِک» که در دعا هست- توانستیم خودمان را نجات بدهیم، تازه نماز ما میشود یک نماز عادی و معمولی؛ عمق نماز باز محفوظ نیست.۹۵/۱/۳۱

ارزش نماز

بارها عرض کرده‌ایم؛ نماز جسمی دارد و روحی. به این باید توجه بشود. یعنی تک تک ما، خود من و دیگران باید به این توجه کنیم. نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز خالی نماند. نمیگوئیم جسم بیروح نماز هیچ اثری ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکی دارد؛ اما آن نمازی که اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (علیهم‌السّلام) این همه روی آن تأکید کردند، نمازی است که جسم و روحش هر دو کامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع برای پوشش دادن به همه‌ی آن نیازهائی است که به وسیله‌ی نماز بایستی برآورده شود که هر کدام رازی در جای خود دارد و مجموعه‌ی اینها، قالب و شکل نماز را به وجود می آورد. این شکل خیلی مهم است، لیکن روح این نماز توجه است؛ توجه. بدانیم چه کار داریم می کنیم. نماز بیتوجه – همان طور که عرض کردم – اثرش کم است.

شما از یک تکه الماس چند قیراطىِ خیلی ارزشمند دو جور میتوانید استفاده کنید. یک جور این است که مثل یک الماس، مثل یک سنگ قیمتی از آن استفاده کنید، یکی هم این است که آن را به عنوان سنگ ترازو به کار ببرید و به جای سنگ چند گرمی تو ترازو بگذارید و در مقابلش مثلاً فلفل یا زردچوبه بکشید! این هم استفاده‌ی از الماس است؛ اما چه جور استفاده‌ای؟! این مثل تضییع الماس است. البته باز هم با شکستن الماس فرق دارد؛ باز هم همین‌قدر، شکستن از او بدتر است؛ اما استفاده‌ی از الماس هم این نیست که آدم او را سنگ ترازو قرار بدهد و با او فلفل و زردچوبه وزن کند. با نماز مثل الماسی که سنگ ترازو کرده‌ایم، نباید رفتار کنیم. نماز خیلی ذی قیمت است.

یک وقت انسان نماز می خواند، مثل بقیه‌ی عادات روزانه؛ مسواک می زنیم – فرض بفرمائید – ورزش می کنیم، همین جور نماز هم می خوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز می خواند، با این احساس که می خواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو می گیرید، تطهیر می کنید، خودتان را آماده می کنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوىِ ناشی از وضو و غسل می روید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسی داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجی را که ناشی از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. میشود همینطور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین …» و امواجش را منتشر کنیم. همین را می شود با قرائت خوب هم خواند، اما بی توجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتی است در هوا. این، آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ اینها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازی که خود ما می خوانیم، نمازی که به دیگران تعلیم می دهیم، این نکته‌ی روح نماز را باید توجه کنیم.

البته این روح بدون جسم هم به دست نمی‌آید. اینکه انسان خیال کند اگر این است، می نشینم صد بار ذکر می گویم و مثلاً نماز دیگر نمی خوانم، نه. همین جور که عرض کردیم، آن جسم، آن کالبد، با توجه به نیازهای تأمین‌شونده‌ی به وسیله‌ی این روح تنظیم شده است. لذا ببینید در روایات برای حالات مختلف نماز یک خصوصیاتی را گذاشتند؛ واجب نیست، مستحب است. در وقت ایستادن به کجا نگاه کنید؛ در وقت سجده کردن به کجا نگاه کنید؛ در وقت رکوع، بعضی از روایات دارد، چشمتان را ببندید؛ بعضی روایات دارد به جلو نگاه کنید؛ این خصوصیات همه کمک میکند به آن حالت حضور و توجهی که برای انسان لازم است.۸۷/۸/۲۹

تمرین نماز

خب، وقتی ما میگوییم «سُبحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَ بِحَمدِه»، این عظمت را چه می دانیم‌؟ چه تصوّری از این عظمت در دل ما است؟ این عظمتی که در مقابل او تعظیم می کنیم و او را تسبیح می کنیم و تقدیس می کنیم، چیست؟ آن معدن عظمتی که در این دعا مورد توجّه قرار می گیرد که «هَب لی کَمالَ الاِنقِطاع اِلَیک» تا برسد به «اِلی مَعدِنِ العَظَمَة»، کجا است؟ چیست؟ سُبحانَ رَبِّیَ العَظیم، سُبحانَ رَبِّیَ الاَعلی‌، اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین؛ ما هیچ توجّهی به این معانی و این مفاهیم عمیق، عبودیّت انحصاری خداوند، استعانت انحصاری از خداوند، دل را با این معارف آشنا کردن، نماز را با این کیفیّت به جا آوردن داریم؟ خب ما یک مقداری باید تمرین کنیم تا به این جاها برسیم.   

من خواهش می کنم که به مسأله نماز خیلی جدّی نگاه کنید. البته همه شما نمازخوانید؛ منتها سعی کنید نماز را از حالت کسالت‌آور برای خودتان خارج کنید؛ چون اگر نماز را از یک کار همین‌طور از حفظی و به اصطلاح حالت طوطی واری خارجش نکنیم، یک چیز کسالت‌آوری می شود؛ یعنی آدم باید بلند شود وضو بگیرد و برود یک کاری را که نمی داند چیست، انجام دهد. اما اگر معانی این کلمات را بفهمید، آن وقت خواهید دید که نماز اصلاً کسالت‌آور نیست؛ بلکه شوق‌آور است و انسان به سوی نماز می شتابد. آن وقت «حىّ علی الصّلوة» – بشتاب به نماز – واقعیت پیدا می کند.

البته من نمی گویم که در سرتاسر نماز معانی آن را بفهمید – این کارِ خواص و اخصّ خواص است؛ ما هم شاید نمی توانیم آن گونه بفهمیم – اما حدّاقل بخشی از نماز را با توجّه بخوانید؛ یعنی بدانید با چه کسی حرف میزنید و معنای آن کلماتی که می گویید، بدانید. من در روایت خواندم که وقتی نزدیک ظهر یا نزدیک مغرب می شد، پیامبر به بلال میگفت: «ارحنا یا بلال»؛ ای بلال! ما را آسوده کن. آسوده کردن، یعنی آن حالت آرامش را به ما ببخش؛ یعنی اذان بگو؛ اذان بگو که نماز خوانده شود. به هر حال خواهش می کنم که این توجّه به نماز را داشته باشید.۷۷/۱۱/۳

 

حضور قلب در نماز

حضور قلب و توجه، کاری است که به تمرین احتیاج دارد. کسانی که این کارها را کرده‌اند و بلدند، به ما یاد می دهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالی شأن و عالی‌مقام که خالق هستی است و مالک همه‌ی وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز – که نمی شود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقره‌ی کوتاه خلاصه کرد – بر این مترتب می شود.۸۵/۶/۲۷

 حضور قلب یعنی انسان از آنچه که می گوید و آنچه که در ذهنش می گذرد و بر زبانش جاری می شود، غافل نباشد؛ اینجور نباشد که نفهمد. مثلاً من که حالا دارم با شما حرف می زنم، خب، شما مخاطبید. انسان توجه دارد که یک مخاطبی دارد و دارد گوش می کند و دارد حرف می زند. در نماز هم همین جور باشد؛ یک مخاطبی داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّی عرض می کنم اگر کسی معنای نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معنای این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یکی حرف می زند، دارد با خدا حرف می زند، این قضیه انسان را نزدیک می کند – «قربان کلّ تقىّ» – این خودش مقرب است؛ تا اینکه حالا مثل ماها که معنایش را می دانیم و تفسیرش را می دانیم و چندین کتاب درباره‌اش خوانده‌ایم، اما وقتی که نماز می خوانیم، بالمرّه یادمان می رود که چه کار داریم می کنیم. به قول صائب – حالا شعرش یادم نمی‌آید، اما مضمونش این است – غیر از خدا که به یادت نمی‌آید، هر چی دیگر توی نماز یادت می‌آید؛ گم کرده باشی، پیدا می کنی.۹۰/۱/۲۳

حالت نماز

نماز همان ذکری است، همان آب حیاتی است که انسان به دل خود می بخشد؛ نمازِ با توجه؛ توجه به معنا، توجه به اینکه در مقابل خدا قرار داریم. نماز را این‌طوری بخوانید. وقتی به نماز می ایستید، به یاد بیاورید که در مقابل خداوند متعال ایستاده‌اید و دارید با او حرف می زنید. در سرتاسر نماز سعی کنید این حالت حفظ بشود، آنوقت این نماز اثر می گذارد و دل انسان را مثل اکسیر عوض می کند. اکسیر ماده‌ی کیمیایی است که می گویند مس را طلا میکند. دل ما از مس هم که باشد، اکسیر ذکر آن را به طلا تبدیل می کند. این، خیلی مهم است.۸۶/۲/۱۹

کیفیت نماز

البتّه اکثر جمع حاضر بحمدالله جوان هستید و این کارها در جوانی خیلی آسان است. در سنین ماها این کارها خیلی مشکل است. اگر در سنین ما بخواهیم شروع کنیم، این کارها، کارهای سختی است. در سنین جوانی این کارها خیلی آسان است. این کیفیّت را به نماز ببخشید، این رنگ و بو را به آن بدهید؛ آن‌وقت نماز در درون انسان رونق به وجود می‌آورد. این تراوش می کند و سرریز می شود به همه‌ی کسانی که متوجّه نماز ما هستند و با ما نماز می خوانند.۹۵/۵/۳۱

تقویت رابطه با خدا

همهى شما جوانان عزیز را توصیه می کنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه می توانید. برنامههایى هم که براى شما تنظیم می کنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد – با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان بهوجود بیاورید – بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیهى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون،  قبل از این انفاق، اقامهى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است.۹۳/۷/۳۰

تهذیب نفس

توصیهی دیگر من این است که عزیزاناز خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکی نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهی مقبولی در پیشگاه الهی برای خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست  یافتن به رتبهها و مقامات معنوی و روحی در سنینی که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است برای کسی در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکی از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهای بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّی مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند برای خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائی است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانی مترقی و متعالی معنوی کنید؛ این را برای خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلی تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلی خیلی اثر دارد. انس با قرآن، خیلی خوب است. هر روزی یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است.۹۱/۷/۱۲

در یک جادّه‌ی خطرناک وقتی دارید حرکت می کنید، دقیق مراقبید، این تقوا است؛ مراقبت کنید، از گناه پرهیز کنید؛ این مهم‌ترین راه اعتلای معنوی است. البتّه بلافاصله بعد از این، انجام فرائض است؛ در میان فرائض هم از همه مهم‌تر نماز است؛ نماز اوّل وقت، با حضور قلب. حضور قلب یعنی اینکه شما وقتی نماز می خوانید، بدانید دارید با کسی حرف می زنید، مخاطب دارید. توجّه به این داشته باشید. گاهی هم حواس انسان پرت می شود؛ عیبی ندارد، به‌مجرّد اینکه باز حواس انسان جمع شد، همان حالت و احساسِ داشتن مخاطب را در خودش احیاء کند و زنده نگه دارد؛ این حضور قلب است. نماز با حضور قلب، نماز اوّل وقت، حتّی‌المقدور نماز به جماعت، این چیزها را رعایت کنید، شما اعتلای روحی پیدا خواهید کرد، فرشته خواهید شد، از فرشته بالاتر خواهید شد؛ این را شما بدانید.۹۴/۴/۲۰

شأن روحانی

بعضی از روایات در باب امام جماعت دارد که حسنات مأمومین و وِزر مأمومین بر دوش امام جماعت است. مراد از این، آن چیزهایی که مبطل نماز است نیست، یعنی همین مفاهیم عالی. اگرچنانچه اینها بود، اینها آن‌وقت سرریز می شود به مأمومین‌. به‌هرحال نماز این است.۹۵/۵/۳۱

شأن روحانی – این شأن هم یکی از مصادیق همین تبلیغ است – از جمله این است که در دلهای مؤمنین، حالت اطمینان و سکینه به‌وجود آورد: «هوالّذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین»(۳). سکینه، یعنی حالت استقرار، حالت آرامش؛ آرامش روانی، آرامش فکری. نقطه مقابل این اطمینان، حالت تشنّج فکری و آشوب فکری و بیانضباطی فکر و اندیشه و احساسات در وجود یک فرد است که او را به انواع و اقسام بدبختیهای شخصی و اختلالات اجتماعی میکشاند. اگر شما امروز با مسائل دنیای مدرن، دنیای سرشار از فنآوری و علم و صنعتِ برتر و پیشرفتهای علمی که داعیه رهبری جهان را دارند – یعنی اروپا و امریکا – آشنا باشید، خواهید دید که امروز بزرگترین گرفتاری آنها، فقدان این حالت آرامش و اطمینان و سکینه است.

آرامش و اطمینان و سکینه‌ای که قرآن به ما آموزش میدهد، غیر از حالت خواب‌رفتگی و خواب‌آلودگی است؛ غیر از حالت تخدیر است. اهمیت دینِ صحیح این است که حالت تخدیر به کسی نمیدهد؛ بلکه حالت تخدیر فکری و روحی را از انسانهایی که تحت تأثیر عوامل گوناگون دچار آن حالت شده‌اند، به‌کلّی میزداید؛ آنها را هوشیار و حسّاس میکند و به خود میآورد؛ اما در عین حال آنها را از آشفتگی و تشویش و دغدغه فکری نجات میدهد. دینِ صحیح، حالت سکینه و اطمینان و آرامش و اعتماد به خود و اعتماد به خدا و اعتماد به آینده را به انسان میبخشد. آنچه که امروز جزو وظایف حتمی مبلّغان ماست، القای این حالت به مؤمنین، به مخاطبان و به آحاد مردم است… دشمن می خواهد عکس این کار را اثبات کند؛ایجاد تشنّج و نگرانی و آشفتگی کند.شما به عنوان مبلّغ دین،باید نقطه مقابل خواست دشمن را عمل کنید.۷۷/۹/۲۳

اگر امام جماعت و آقا،آقای وارسته ای باشد،توجه به دنیا نداشته باشد،توجه به خدا داشته باشد،مردم تبعبت از او می کنند.

صحیفه ی امام، ج۱۱، ص۲۵۰

ترویج همگانی نماز

 اینکه ما در درون جامعه‌ی خودمان –در جامعه‌ی اسلامی– کسانی را داشته باشیم که با نماز بیگانه باشند، این خیلی چیز بزرگ و خیلی چیز مهمی است. باید جامعه‌ی ما این‌جور باشد که مثل یک امر محبوب و مطلوب دنبال نماز برویم؛ نه به‌عنوان یک تکلیفِ از سر بازکردنی؛ به‌عنوان یک چیز شوق‌انگیز، یک چیز جذّاب.۹۵/۵/۳۱

انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنتها و شدّت‌ها و مصیبتها، و در زندگی جمعی‌اش، گاه با حوادث تحوّل آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک می‌شود، و گاه با سرگرمی های هوس‌آلود و غرق شدن در سَرخوشی و اشرافیگری و عیش‌بارگی، از آن دور می‌افتد. عنصری که می‌تواند در همه‌ی این احوال او را به بهشت «ذِکر» نزدیک یا نزدیک‌تر کند، نماز است.

نماز در حالات آمادگی روحی، به آدمی عروج و حال و حضور بیشتر می‌بخشد و در حالات غفلت و ناآمادگی، در گوش او زنگ آماده باش می‌نوازد و او را به آن وادی نورانی نزدیک می‌سازد.

لذا نماز در هیچ حالی نباید ترک شود. در عین شدت و مِحنت، در بُحبوحه‌ی میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتی در میان محیط لجن‌آلودی که انسان با هوسها و کینه‌ها و شهوت‌ها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّی و شفا بخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شده‌ایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.

از این روست که نه حَیَّ علی‌الجهاد و نه حَیَّ علی الصوم و نه حَیَّ علی الانفاق، نگفته‌اند، ولی در هرروز بارها سروده‌اند: حیّ علی‌الصلاة.

در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر می‌کرد، و امروز که خطر غفلت و عیش‌بارگی و آرزوهای حقیر و تنگ‌نظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید می‌کند، نماز به ما مصونیّت می‌بخشد و بن‌بستهای پنداری ما را می‌شکند و راه ما را روشن و افق را درخشان می‌سازد.

این تنها برگی از کتاب مناقب نماز است، و همین برای به راه انداختن حرکتی جدّی‌تر از گذشته، می‌تواند انگیزه‌ئی ژرف و کارآمد پدید آورد.

همه باید در این حرکت بزرگ که شایسته است جهاد نامیده شود، خود را مُلتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانه‌ها، نویسندگان، و بیش از همه مسئولان بخشهای حکومتی مانند: وزارتهای آموزش و پرورش، علوم و فن‌آوری، ارشاد، صدا و سیما، سازمانهای تبلیغاتی، مراکز تولید سینمایی، پژوهشگاهها، مدیرانی که نیروی انسانی کلانی در قبضه‌ی امر و نهی آنهایند، مانند: نیروهای مسلّح، وزارتخانه‌ها، کارگاهها، دانشگاهها و مدارس، وسایل حمل و نقل و غیره و غیره..

اینان هر یک به گونه‌ای می‌توانند و می‌باید در این حرکت همگانی سهیم گردند و نقش ویژه‌ی خود را بگزارند.

این کار با سهل‌انگاری و کم همّتی به سرانجام خود نمی‌رسد. از برترین شیوه‌ها و فنی‌ترین و هنری‌ترین ابزارها باید؛برای ترویج نماز بهره گرفته شود.۸۱/۶/۱۶

جایگاه مسجد

خب، مسجد بر محور چنین گوهری شکل می گیرد؛ اجتماعی است بر گِرد یک‌چنین حقیقت درخشانی. بنابراین مسجد اهمّیّت دارد، پایگاه است؛ همچنان‌که معروف شده در زبانها واقعاً پایگاه است. نه‌فقط پایگاه برای فلان مسئله‌ی اجتماعی، بلکه‌ مسجد می تواند پایگاه همه‌ی کارهای نیک باشد؛ پایگاه خودسازی، انسان‌سازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابله‌ی با دشمن و زمینه‌سازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرت‌افزاییِ افراد؛ و هَلُمَّ جَرّا. مسجد یک چنین جایگاهی است. ۹۵/۵/۳۱

مسجد را با این نگاه باید نگریست. روح مسجد، کالبد زندگی را پرنشاط و پرانگیزه میسازد. در هر جا سامان زندگی است، مسجد، مرکز و کانون اصلی است. در بنای شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، در مراکز جمعیتی از بازارهای کسب وکار تا فرودگاهها و جاده‌ها و پایانه‌های سفری و تا آسایشگاهها و بیمارستانها و بوستانها و گردشگاهها، در همه و همه باید مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.۹۰/۷/۱۹

مسجد مرکز ستاد اسلام است.

صحیفه ی امام، ج۱۳، ص۱۹

محوریت مسجد

هیچ یک از ما نباید… خود را از برکات عظیمی که مسجد طراز اسلامی به کشور ونظام ومردم هدیه می کند،محروم سازیم.۹۸/۷/۱۸ 

در صدر اسلام… در زمان نبىّ مکرّم اسلام صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم و همچنین در زمان حکومت با برکت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، مسجد مرکز همه تصمیم‌گیریهای مهم و کارهای بزرگ بود. نمیخواهیم از لحاظ وضع زمان، مسجد امروز را به مسجد کوفه زمان امیرالمؤمنین تشبیه کنیم؛ زیرا اقتضاهای هر زمان متفاوت است. به‌طور کلّی مسجد به عنوان یک پایگاه دین، عبودیّت و معرفت، میتواند برای جوامع اسلامی منشأ و سرآغاز حرکات بزرگ و برکات ماندگار باشد.۷۵/۱۰/۱۹

نماز در مسجد و با جماعت مؤمنان،همگانی نشستن برگِردِ سفره ی میهمانی خداوند است ، و این خود ، بارِشِ رحمت الهی را انبوه تر و دلنشین تر می سازد.۹۰/۷/۱۹

نعمت مسجد

یادمان باشد که ما معممان سالهای متمادی منتظر بودیم که گوشهیی از شهری، در مسجد یا حسینیه‌یی، چهار نفر جمع بشوند و ما یک کلمه حرف بزنیم؛ بیش از این‌که نبوده است. در شهری، عالمی، پیشنمازی، منبرىِ خوب و فاضلی بود و کسی غیر او نبود، یا اشخاص چندانی غیر او نبودند؛ جوش می زد، غصه می خورد، زحمت میکشید، به این متوسل می شد، به آن متوسل می شد، رفع تهمت می کرد، ایجاد زمینه می کرد؛ برای چه؟ برای این‌که همین یک وجب مسجد را از او نگیرند – به عنوان مثال، مسجد سقاخانه‌ی آقای پورمحمّدی در رفسنجان؛ یا فلان مسجد در فلان شهر دیگر – چرا؟ چون فکر میکرد که الان پایگاه اشعاع فکری همین‌جاست؛ اگر این‌جا را هم بستند، هیچ چیز باقی نمی مانَد. آیا امروز هم همین‌طور است؟ امروز شما در این شهر دارید تبلیغ می کنید و می دانید که در صدوسی و چند شهر دیگری که فرمودند،  مثل شما دارند تبلیغ می کنند؛ وانگهی رادیو و تلویزیون هم همین تبلیغ شما را دارد می کند؛ روی دیگر سکه‌ی رادیو و تلویزیون این است؛ حالا چهار تا ساز و آواز و چهار تار مو که بیرون می‌آید، همه جنجالشان بلند می شود؛ اما دیگر این را نمی بینند که رادیو صبح تا شب قرآن و سخنرانی و مفاهیم اسلامی پخش می کند؛ شروع مطلب با بسم‌اللَّه، و ختم مطلب با آیه‌ی قرآن است. پس امروز ما فرصت خوبی داریم؛ آیا از این فرصت باید استفاده کنیم یا نه؟ باید از این فرصت استفاده کنیم.۷۰/۱۲/۵

جایگاه امام

بنابراین پیش‌نمازی مسجد تنهاوظیفه‌ی امام جماعت نیست؛ پیش‌نمازی هم یکی از کارها است. اقامه‌ی نماز، اقامه‌ی حق و عدل، اقامه‌ی دین، ابلاغ احکام دینی، وظیفه‌ی ما به‌عنوان پیش‌نماز و به‌عنوان امام جماعت است. یعنی محور مسجد امام جماعت است، مسجد بر محور امام جماعت است‌. خب اگر این شد، احساس مسئولیّت انسان سنگین خواهد شد.۹۵/۵/۳۱

امامت جماعت در مساجد را محترم بشمارید، مهم بشمارید. کسانی که شایستگی دارند، امامت مساجد خیلی مهم است. در هر وعدهی نماز، یا لااقل در هر شبانهروزی یک وعدهی نماز، با مردم حرف بزنید و افکار را باز کنید. با ذکر حقایق دین و مناقب ائمه (علیهمالسّلام) دلها را روشن کنید؛ دلها روشن می شود.۹۱/۷/۷۱۹

حق مسجد

تصوّر بنده این است که یکی از کارهای اساسی عبارت است از امامت مسجد؛ این‌یک کار مهم است؛ به‌عنوان یک کار حاشیه‌ای نباید به آن نگاه کرد. اینکه ما به کارهای روزانه‌مان، به مشاغل گوناگونمان برسیم، بعد سر ظهر یا مغرب با عجله‌ی تمام در ترافیک و مانند اینها خودمان را برسانیم -نیم‌ساعت، سه‌ربع هم از وقت دیر شده باشد- برویم آنجا بِایستیم به نماز، این کم گذاشتن در حقّ مسجد استاین را باید یک شغل مهم و اساسی به‌حساب آورد.۹۵/۵/۳۱

question