خوش آمد گویی مقام معظم رهبری خطاب به ائمهی جماعات
خوش آمد عرض میکنم به همهی شما برادران عزیز و همکاران محترم. یکی از چیزهایی که انسان جا دارد جزو افتخارات کاریِ خود بهحساب بیاورد و این حقیر هم این کار را میکنم، عبارت است از خدمت در جایگاه امامت مساجد؛ ما هم با شما در این زمینه همکاریم. خیلی خوش آمدید و جلسه همانطور که آقای حاجعلیاکبری بیان کردند، واقعاً جلسهی مهم و متفاوتی است. ۹۵/۵/۳۱
خدمت این طبقه [علماى اعلام و ائمه جماعت محترم و خطباى ارجمند و سایر خدمتگزاران به شریعت مطهره] را نباید فراموش کرد و اکنون نیز با کمک این طبقه است که در تمام کشور، اوضاع رو به آرامش است.
صحیفه ی امام، ج۶، ص۲۶۴
خصوصیت ائمه ی جماعات
خصوصیت این جمع همین است که عمرشان، جوانیشان، نیروهایشان، به جای صرف در منافع و مصالح شخصی و جمع کردن و گردآوردن مطاع دنیوی برای خود، صرف اهداف والای دین و تبلیغ دین و تحکیم مبانی ایمان دینی در دلها میشود. این شرف بزرگی برای ملت ایران است که روحانیت اسلام در این کشور، حاوی مجموعهای است که حقّاً و انصافاً در مجموعه همه جمعها و سازمانهای روحانی در بین ادیان و مذاهب عالم، بینظیر است. ۷۶/۱۰/۳
امروز شما نگاه کنید به دنیا، میبینید به بهانههای مختلف افرادی را که دارای مشترکاتی هستند زیر نامهای مختلف جمع میکنند -به نام اتّحادیه، به نام انجمن، به نام سندیکا- و این مجموعهها، کارهای بزرگی را انجام میدهند که گاهی خیلی ارتباط با حرفهی آنها هم ندارد. فرض کنید اتّحادیهی اقتصاددانان، اتّحادیهی حقوقدانان بینالمللی، اتّحادیهی هنرمندان بینالمللی میبینید دربارهی فلان مسئلهی سیاسی در کشور یا در دنیا، در سطح بینالمللی اظهار نظر میکنند. یعنی اتّحادیهها را به وجود میآورند برای اینکه افرادی که دارای یک وجه مشترکی هستند -حالا به هر صورت- ولو سلایق مختلف و آهنگهای مختلفی دارند امّا دُور هم جمع بشوند؛ نفْس این اجتماع یک فرصتی به آنها میدهد که بتوانند کارهای بزرگی را انجام بدهند و در مسیر حرکت کشور خودشان، یا حتّی در مسیر حرکتهای بینالمللی، اثرگذاری کنند؛ این در دنیا معمول است.
ما حالا این را داریم؛ این را خدای متعال هدیه کرده است به این کشور. جمعی از علمای دین و روحانیّون معتبر و محترم که مورد اعتماد ملّت قرار دارند دُور هم جمع میشوند و این یک ظرفیّت عظیمی را به وجود میآورد؛ این کار بزرگی را میتواند انجام بدهد. ۹۵/۳/۶
تشکّر میکنم از بیانات پُرمغز آقای حاجعلیاکبری که هم مفید و جامع بود، هم زیبا و خوشساخت و خوشترکیب بود. ما خرسند میشویم وقتیکه مشاهده میکنیم زبانهای گویای روحانیّت بحمدالله از برجستگیها و از زیورهای بیانی و فکری برخوردارند. ایشان نکات مهمّی را بیان کردند و مژدههایی را که بنده بهطور کامل از آنها مطّلع نبودم ذکر کردند. ۹۵/۵/۳۱
دو وظیفه و شأن ویژهی روحانیون در جامعه
در پیکرهى جامعه که هر قشر حکمِ عضوى از اعضا را دارد و وظیفهاى بر دوشش است، روحانیان دو وظیفه و شأن دارند: یک شأن، شأنِ مغز است و شأنِ دیگر، شأنِ زبان. شأن همهى متفکّران و فرزانگان و خردمندان و روشنفکران در یک جامعه، شأنِ مغز است. علماى دین هم، چنین شأنى دارند؛ یعنى باید بیندیشند و مردم را هدایت و راهنمایى کنند. اما علاوه براین، یک شأن دیگر هم براى علماى دین وجود دارد که همان شأنِ زبان است: «قوام الدّین باربعه: بعالم ناطقٍ مستعمل له.» چقدر در قرآن با عباراتى همچون «لتبین للنّاس»، «هذا بیانٌ للنّاس»، بر بیان و تبیین تکیه شده است! این، شأن علماى دین است که باید تبیین و بیان کنند.
خیال نشود که منظور فقط بیان و تبیین احکامى همچون حکم خمس و زکات است. لعنت خدا بر کسانى که کوشش کردند تا دین را از اساسىترین اصول آن، یعنى صحنههاى واقعى زندگى و صحنهى سیاست و حکومت جدا و مخصوص به همین کارهاى فردى کنند. البته نماز و روزه مهمّ است؛ اما عاملِ برپا داشتنِ همین نماز و روزه، حکومت است: «الذین ان مکناهم فىالارضِ، أقاموا الصّلوة و اتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر؛ و لله عاقبة الامور.» نماز و روزه را عالم دین به عهده بگیرد و حکومت را به عهدهى کسانى که شایستگى ندارند واگذار کند!؟ «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و التّبعوا الشّهوات.» روزگارى مدام این را ترویج مىکردند؛ اما اسلام به دست برترین شاگردانش، بر دهان آنان زد و حکومت اسلامى شکل گرفت.
اکنون نیز، عدّهاى همین را ترویج مىکنند. آنها مىگویند: «اسلام در گوشهى خانه و مسجد، به احکام دینى بپردازد و از دخالت در حکومت و سیاست بپرهیزد؛ مبادا مردم از اسلام بدشان بیاید.» عجب! منطقشان این است که اگر اسلام حکومت کند، از محبوبیت ساقط مىشود! پس معلوم مىشود اینها از پیغمبر، براى اسلام دلسوزترند.
پیغمبر آن روز که به مدینه آمد، بنا بود «عبدالله بن ابى بن سلول»، از طرف «اوس» و «خزرج»، پادشاه شود. پیغمبر او را کنار زد و حکومت را به دست گرفت. خوب؛ پیغمبر مىتوانست خیلى محترمانه، این کار را نکند و رضایت دهد به اینکه خانهاى در آنجا برایش بسازند و پیشنماز هم بشود. حکومت را هم «عبد الله ابن ابى» بهدست گیرد! پس چرا اینگونه نکرد؟ خوب؛ معلوم است! شأن تبیین و بیان که به عهدهى علماست، نمىگذارد؛ تبیین و بیانى که موضوع گستردهاى دارد و سخن دربارهى آن بسیار است.
از اینرو، امروز هم – همینطور که شاهدید – امام جمعه، در خطبههاى نماز جمعه، هم از دین مىگوید و هم از حکومت. از سیاست مىگوید، از مسائل جهانى مىگوید، از بازسازى مىگوید، از گندم کارى مىگوید، از اخلاق مىگوید، از دنیا مىگوید و از آخرت هم مىگوید. این، درست است. اینگونه باید باشد! روحانیان، باید با استفاده از زبان بیان و تبیین، مردم را ارشاد کنند.
عشّاق را به تیغ زبانْ گرم مىکنیم
چون شمع، تازیانهى پروانهایم ما
این، شأنِ روحانیت است.۱۳۷۴/۰۷/۲۲