ضرورت خوف از آخرت
آیه مورد بحث
فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ . وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ.
پس هرکس هموزن ذرهای نیکی کند، (جزای) آن نیکی را ببیند؛ و هرکس هموزن ذرهای بدی کند، (کیفر) آن بدی را ببیند. (سوره زلزال آیه ۷ و ۸)
مقدمه
در «خصال»[۱] شیخ صدوق(ره) آمده است: امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْفَى أَرْبَعَةً فِي أَرْبَعَة»؛ همانا خداوند تبارک وتعالی چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است:
اول: «أَخْفَى رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ رِضَاهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَم»؛ خداوند رضایت و خشنودی خودش را در طاعتش مخفی کرده، پس هیچکدام از طاعات و عبادات را کم ندان؛ چهبسا که همان عبادت، موافق رضا و خشنودی خداوند است و تو خبر نداری.
نباید هیچکدام از کارهای خوب و عبادات را کوچک بشماریم. شاید رضای خدا در همان عمل باشد. در خیابان راه میروید، پوست هندوانه یا خیاری را میبینید، آن را بردار و کناری بگذار؛ مبادا کسی به خاطر آن به زمین بخورد. این یک عمل نیک است. همین را کوچک مشمار؛ شاید رضا و خشنودی خداوند در همین عمل باشد.
پیرمردی میوه و وسایل منزل خریده و با سختی دارد به خانه میبرد. اگر کمکش کردی و آن را به مقصد رساندی، ناگهان میبینی همین عمل بهظاهر کوچک، تو را بهشتی کرد؛ چرا؟ چون خداوند رضایت و خشنودی خود را در طاعات مخفی کرده است.
نیمههای شب از خواب برمیخیزی، تشنهای، آب میخوری، همان موقع میگویی: «صلّی اللّه علیک یا اباعبداللّه». ناگاه درمییابی که همین سلام دادن به امام حسین(علیه السلام) کارَت را درست میکند و برای همین سلامی که نیمهشب به امام حسین(علیه السلام) دادی، به بهشت میروی.[۲]
در مترو یا اتوبوس نشستهای، پیرمردی وارد میشود؛ بلند شو جایت را به او بده و همین عمل خیر را کوچک مشمار. یک وقت میبینی همین عمل بهظاهر کوچک، نجاتت میدهد. علامه مصباح(ره) میفرمایند: من خيلی دوست ندارم به قصهها و حکايات تکيه کنم؛ اما بعضی قصهها آنقدر آموزنده است که فرض کنيد اگر اصل قصه هم دورغ باشد، اما روح داستان بهطور قطع درست است. میگويند: علامه مجلسی(ره) زمانی که شيخالاسلام بود و در دستگاه صفوی حکم وزير را داشت، با شاگردانش از کوچهای عبور میکرد و سيب قشنگی در دست داشت و آن را بو میکرد. يک زن يهودی بچه به بغل جلوی درِ خانهای ايستاده بود. بچه نگاهش به سيب افتاد و به مادرش گفت: من اين سيب را میخواهم. مادر هم دعوايش کرد که بچه چه میگويی؟! اين آقا شيخالاسلام است! بچه به گريه افتاد. مرحوم مجلسی متوجه شد. برگشت و آن سيب را به آن بچه يهودی داد و رفت. بعد از وفات، خواب ايشان را ديدند و پرسيدند: چه چيزی بيش از همه برای شما اجر و پاداش داشت؟ گفت آن سيبی که به آن کودک يهودی دادم.[۳]
یعنی ۱۱۰ جلد «بحارالانوار» و این همه تألیفات یک طرف، و بخشیدن آن یک دانه سیب هم یک طرف! پس گاه رضایت و خشنودی خدا در همین کار خیری است که الآن آن را انجام دادی و به نظرت کوچک میآید؛ اما همین کار، تو را بهشتی میکند و خودت هم نمیدانی که رضایت و خشنودی خدا در همین ساک و چمدانی است که برای آن پیرمرد حمل کردی و پول کرایه تاکسیاش را هم دادی. حالا مرتب نماز بخوان و روزه بگیر!
گاهی همین کارهای بهظاهر خرد و کوچک انسان را نجات میهد و اینکه امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «و أنتَ لاتَعلَم»؛ تو نمیدانی. منظورشان این است که تو در این دنیا متوجه نمیشوی و در آخرت مشخص خواهد شد. قرآن کریم میفرماید:
«وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ»؛[۴] و ترازوهاى عدالت را در روز قيامت مىنهيم و به هيچكس هيچ ستمى نمىشود؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هموزن دانه خردلى باشد، آن را [براى وزن كردن] مىآوريم، و كافى است كه ما حسابگر باشيم.[۵]
دوم:
دوم: طبق روایت مرحوم صدوق دومین چیزی که در چیز دیگر مخفی شده «وَ أَخْفَى سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ سَخَطُهُ مَعْصِيَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَم»؛ و خداوند تبارک و تعالی غضب و سخط خویش را در معصیت و گناهان مخفی کرده است؛ پس هیچکدام از معاصی و گناهان را کوچک مشمار؛ شاید خشم و غضب خدا در همان معصیت و گناه باشد و تو نمیدانی.
نگو: حالا به این زن نامحرم نگاه میکنم، عیبی ندارد و چیزی نیست! نگو این غیبت را میکنم؛ یه جمله است و چیزی نیست! گاهی کسانی که در دریا غرق نشدند و نجات پیدا کردند، در استخر کوچکی غرق میشوند! چون آن را کوچک میشمارند و از همانجا ضربه میخورند.
لقمان حکیم به فرزندش میگوید: «يَٰبُنَيَّ إِنَّهَآ إِن تَكُ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٖ فَتَكُن فِي صَخۡرَةٍ أَوۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَوۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَأۡتِ بِهَا ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَطِيفٌ خَبِير»؛[۶] اى پسر عزيزم! (عمل آدمى چه خیر و چه شر) اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى در دل سنگ سختى يا در آسمانها يا داخل اين زمين باشد، خداوند آن را (در روز قيامت) خواهد آورد (تا بر اساس آن جزا دهد)؛ زيرا خدا دقيق و باريكبين و آگاه است.[۷]
سوم: سومین چیزی که مرحوم صدوق در این روایت میآورد، این است که «وَ أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِي دَعْوَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَن شَيْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَم»؛ و اجابت را در دعاها مخفی کرده است؛ پس هیچ یک از دعاها را کوچک مشمار؛ شاید اجابت در همان یک دعا باشد و تو نمیدانی.
مثلا دعایی چندخطی برای شب عید فطر نقل شده؛ آن را کوچک نشمار؛ شاید دیدی از بین همه عبادات ماه رمضان همین دعا پذیرفته شد.
چهارم: چهارمین نکته در روایت مرحوم صدوق این است: «وَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِ اللَّهِ فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ»؛ خداوند تبارک و تعالی ولیّ و دوست خود را در میان بندگانش مخفی کرده است؛ پس هیچکدام از بندگان خدا را کوچک مشمار؛ شاید او ولیّ خدا باشد و تو نمیدانی.
علامه طباطبائی(ره) جلوی پای همه بلند میشد؛ حتی بچههایی که به سن بلوغ نرسیده بودند!
همه این مطالب را عرض کردیم تا این دو آیه از سوره زلزال را بخوانیم:
فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ . وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ.
وقتی انسان در آیات و روایات نگاه میکند، برای برخی از اعمال، ثوابهای بسیاری نقل شده است. مثلا برای ثواب اعمال شب قدر، در قرآن آمده است: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» برابر این است که آن عمل را در هزار ماه یعنی هشتاد سال هر شب انجام دهی.
مثلا برای زیارت امام حسین(علیه السلام) و ثواب دعای زیر قبّه ایشان که دل هر شیعه و عاشق اهلبیت؟عهم؟ را میبرد، آنقدر ثواب نقل شده که اگر کل منبر امروز را به آن اختصاص دهیم، باز هم کم میآید.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: «به خدا قسم، اگر در فضیلت زیارت امام حسین(علیه السلام) با شما سخن میگفتم، قطعاً حج را به طور کلی رها میکردید![۸]
امام خمینی(ره) و خدمت به زائران
امام(ره) با چند تن از علمای دیگر، برای زیارت مرقد حضرت امام رضا(علیه السلام) به مشهد رفتند و در آنجا خانهای اجاره کردند. آنان هر روز بعدازظهر بهطور دستهجمعی به حرم مطهر میرفتند و پس از زیارت و دعا به خانه بازمیگشتند و در حیاط مینشستند و چای میخوردند. امام هم هر روز همراه بقیه به حرم میرفت؛ ولی پس از زیارت، زودتر برمیگشت و حیاط را جارو میکرد و فرش را میانداخت و چای آماده میکرد.
روزی یکی از همراهان پرسید: حیف نیست برای خاطر دوستان و پذیرایی از آنان دعا و زیارت را مختصر میکنید؟! امام پاسخ داد: «ثواب این کار از زیارت و دعا کمتر نیست».[۹]
کار خیر کوچک را کوچک نشمار!
مقام معظم رهبری هم در این باره میفرمایند:
دوربینهاى مخفىِ الهى ذره ذرۀ اعمال ما را نگاه مىکنند و مىسنجند و سختترش این است که بر دلهاى ما هم تسلط دارند. دوربین مخفى فقط توى ساختمان و توى محیط کار و داخل خانه و اینها نیست؛ توى دل ما هم یک دوربین مخفى هست. آنچه بر دل ما مىگذرد، آنچه بر ذهن ما مىگذرد، آنچه در خلوات انجام مىدهیم، همه بدون هیچگونه کم و زیادى منعکس است و در روز قیامت اینها آشکار مىشود.[۱۰]
حرکت دست امام
آيتاللّه شبيری زنجانی می فرمودند: من از نزديكان حاج احمد آقا فرزند امام شنيدم كه ايشان حضرت امام خمينی(ره) را در خواب ديدهاند و از ايشان میپرسند كه بر شما چه گذشت؟ ايشان دست خود را بلند میكنند و پايين میآورند و میگويند: «بدان!حركتی مانند اين حركت دستِ من هم در اينجا حساب دارد».[۱۱]
تأثیر بزرگ اعمال کوچک
نکته دوم که در کلام مقام معظم رهبری؟حفظ؟ هم اشاره شده:
به قدر سنگینى یک ذره ـ ذره که مىدانید چیست؟ همین چیزهایى که در فضا و در نور آفتاب معلقاند و دیده مىشوند، ذره هستند ـ اگر شما کار کنید، ضایع نمىشود. [۱۲]
رفتارسازی
در زمان پیامبر(صلی الله علیها) شخصی به مسجد آمد و گفت: ای پیامبر خدا،به من قرآن بیاموز!» حضرت او را به یکی از یارانش سپرد. آن صحابی نیز دست تازهوارد را گرفت و به گوشهای از مسجد برد و برایش سوره «زلزال» را تلاوت نمود و آن را به او یاد داد تا به این آیه رسید:
فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ . وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ.
هرکس ذرهای کار خیر یا شر انجام دهد، (جزا و کیفر) آن را خواهد دید.
تازهوارد به فکر فرو رفت و از معلم خود پرسید: آیا این جمله از جانب خداست؟ معلم پاسخ داد: آری. مرد گفت: بس است! من درس خود را از این آیه فرا گرفتم. اکنون که خدا ریز و درشت کارهای ما را میداند و همه اعمال ما حساب دارد، تکلیفم روشن شد. این جمله برای زندگی من کافی است.
سپس خداحافظی کرد و از مسجد خارج شد.
پیامبر(صلی الله علیها) فرمودند: «او به مقام فقاهت و شناخت عمیقی که باید برسد، رسید».[۱۳]
[۱]. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۰۹.
[۲]. «عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِي يَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ ع فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ ع وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ» (ابنقولویه قمی، كامل الزيارات، ص۱۰۷-۱۰۶)؛ داود رقّى میگويد: در محضر مبارك امام صادق(علیه السلام) بودم؛ حضرت آب طلبيدند و زمانى كه آب را نوشيدند، ديدم در حضرت حالت گريه پيدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشك گردید. سپس به من فرمودند: اى داود! خدا قاتل حسين(علیه السلام) را لعنت كند؛ بندهاى نيست كه آب نوشيده و حسين(علیه السلام) را ياد نموده و كشندهاش را لعنت كند، مگر آنكه خداوند منّان صدهزار حسنه براى او مینویسد و صدهزار گناه از او محو كرده و صدهزار درجه، مقامش را بالا برده و گويا صدهزار بنده، آزاد كرده و روز قيامت حق تعالى او را با قلبى آرام و مطمئن محشورش مى كند.
[۳] .گفتاری از آيتاللّه مصباح يزدی در مورد مقياس ثواب عزاداری و زيارت امام حسين(علیه السلام)، دسترسی در:
https://www.rajanews.com/news
[۴]. سوره انبیاء، آیه ۴۷.
[۵]. ترجمه صفوی.
[۶]. سوره لقمان، آیه۱۶.
[۷]. ترجمه مشکینی.
[۸]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۱۴.
[۹]. مردان علم در میدان عمل، ج ۷، ص ۱۷۰
[۱۰]. بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه ولیامر، ۲۳/۴/۱۳۸۹، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9769
[۱۱]. محمدیان و همکاران (تألیف گروهی)، حميم، ج۲، ص ۲۱۵ (به نقل از: خرازی، روزنه هايی از عالم غيب، ص۴۰۱.
[۱۲]. بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات، ۱۳/۷/۱۳۸۳، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9850
[۱۳]. حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج۱۰، ص۴۹۵؛ حویزی، نورالثقلين، ج۵، ص۶۵۰؛ محدث قمی، سفينة البحار، ماده قرء، ج۲، ص۴۱۴؛ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۷، ص۲۳۱.