
ترجمه تدبری
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُـولُ بمِا أنُزِلَ إلِيۡهِ مِن رَّبّهِۦ﴾ رسـول اللّه (خود نیز به عنـوان رهبر،) به آنچه بر او از سوی پروردگارش نازل شده، ایمان و اعتماد کامل دارد. ﴿وَٱلمُؤۡمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بٱِللَّه وَمَلٰئكِتهِۦ وَكُتُبهِۦ وَرُسُلهِۦ﴾ و مؤمنان هم، مانند رسول اللّه ایمان دارنـد، همـۀ مؤمنـان بَـه خـدا و ملائکـه اش و کتاب هایـش و پیامبرانـش ایمان دارنـد .﴿لَا نُفَـرِّقُ بَيۡنَ أحَدٖ مِّن رسُـلهِۦۚ﴾ (و براسـاس ایمان استوارشـان گفتند): میـان هیچ یـک از پیامبرانش فرق نمی گذاریم، (همۀ پیامبران در یک مسـیرند و اتفاقاً سـخن ما به پیروان دیگر پیامبران این اسـت که از مسـیر پیامبر خودتان منحرف شـده اید؛ بیایید با هم، مسـیر صحیح پیامبران را ادامه دهیم). ﴿وَقاَلوُا سَـمِعۡنَا وَأطَعۡنَـا﴾ و مؤمنان گفتند: به گـوش جان شـنیدیم و آگاهانه فهمیدیم و اطاعـت کردیـم؛ ﴿غُفۡرَانـَكَ رَبَّنَا﴾ پـروردگارا، آمرزش تـو را خواسـتاریم ﴿وَإِلَيۡكَ ٱلمَصِيۡرُ﴾ و سرانجامِ همه، به سوی توست.
آیۀ مورد بحث
﴿ءاَمَنَ ٱلرسُـولُ بمِا أنَـزِلَ إلِيۡهِ مِن رَّبّهِۦ وَٱلمُؤۡمِنُونَ كُلٌّ ءاَمَنَ بـِٱللَّه وَمَلَٰٓئكِتهِۦ وَكُتُبهِۦ وَرسُلهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أحَدٖ مِّن رسُّلهِۦۚ وَقاَلوُا سَمِعۡنَا وَأۚطَعۡنَا غُفۡرَانكَ رِبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلمَصِيۡرُ﴾
پیامبـر خـدا(خـود نیـز به عنـوان رهبـر)بـه آنچـه بـر او ازسـوی پـروردگارش نازل شـده، ایمـان و اعتمـاد کامـل دارد. و مؤمنـان هم، مانند رسـول اللّه ایمان دارنـد. همـه مؤمنـان بـه خـدا و ملائکـه اش و کتاب هایـش و پیامبرانـش ایمان دارند. (و براسـاس ایمان استوارشـان گفتند:) میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی گذاریـم، (همـۀ پیامبـران در یـک مسـیرند و اتفاقاً سـخن ما به پیـروان دیگر پیامبـران این اسـت که از مسـیر پیامبـر خودتان منحرف شـده اید؛ بیایید با هم ،مسیر صحیح پیامبران را ادامه دهیم.) و مؤمنان گفتند به گوش جان شنیدیم و آگاهانـه فهمیدیـم و اطاعـت کردیـم. پـروردگارا، آمـرزش تـو را خواسـتاریم و سرانجامِ همه، بهسوی توست. (سوره بقره، آیه۲۸۵)
مقدمه
در دو جلسـه گذشـته، در توضیـح و تبییـن دو آیـۀ مورد بحث از جـزء اول و دوم قـرآن کریـم، محضر مبارک شـما بزرگواران عرض کـردم که اولاً قرآن کتاب زندگی اسـت و بـا توجـه به لزوم فراگیری آموزه های قرآن کریـم برای تمام مباحث مورد نیاز زندگی دنیوی و اخروی انسان، باید قرآن را زندگی کنیم، و عرض کردم که در زندگی مؤمنانه، یکی از مباحث مهمی که از آیات قرآن کریم برداشـت می شـود ،این است که ایمان منهای عمل، ما را به منزل مقصود نمیرساند. ایمان و عمل به برق و چراغ می مانند؛ هرکدام که نباشـند، ما به روشـنایی دسـت نمی یابیم . اگر چراغها نباشند، هر قدر هم برق داشته باشیم، نور حاصل نمیشود. هر قدر ایمان قوی داشته باشیم، تا عمل به ملزومات ایمان نباشد، فایده ای ندارد. ان شـاءاللّه امـروز بـا عنایـت بـه آیـۀ ۲۸۵ سـورۀ بقـره کـه محضـر مبارک شـما عزیـزان تـلاوت شـد و بـا توجه بـه کلام رهبر معظـم انقلاب اسـلامی در کتاب «طـرح کلـی اندیشـه اسـلامی در قرآن»، نکتـۀ مهم دیگـری را در چگونگی ایمان خلق به خالق مباحثه می کنیم.
انگیزه سازی ایمان پیرزنها!
معـروف اسـت کـه روزی پیامبر اکرم(ص) بـا تعدادی از اصحاب از کنـار پیرزنی عبور میکردنـد کـه مشـغول نخریسـی بـود و در همـان حـال خـدا را شـکر میکـرد و الحمـدللّه می گفـت. رسـول خـدا(ص) بـه او فرمودند: خـدا را چگونه شـناختی که اینگونـه او را سـتایش میکنـی؟ بـرای خداشناسـی خود دلیـل و برهانی داری؟ پیرزن در پاسخ به پیامبر(ص) به چرخ نخریسی خود اشاره کرد و گفت: « همانطور کـه ایـن چرخ، بدون کمک دسـت من نمیچرخد، چرخ ایـن عالم نیز بدون ارادۀ خـدا نخواهـد چرخیـد». رسـول خدا(ص) رو بـه اصحـاب فرمودنـد:« عَلَيْكُـمْ بِدِينِ الْعَجَائز »؛(مجلسـی ،بحارالانوار، ج۶۶، ص۱۳۶) شما را به دین پیرزن ها توصیه می کنم.
مـراد حضـرت از ایـن کلام ایـن اسـت کـه وقتـی رابطـۀ ایمانـی بیـن مؤمـن و خداونـد متعـال برقرار میشـود، او باید در حد خود بـرای این ایمان به پروردگار دلیل و برهان داشته باشد.
هـر کـس کـه خود را در خیمـۀ ایمانی ذات مقـدس باری تعالی قـرار می دهد ، باید این سؤال را از خود بپرسد:
آیا دلیلی برای خداباوری خود داری؟
در آیۀ مورد بحث امروز، به این نکتۀ مهم اشاره شده است.
مقام معظم رهبری در تبیین این آیه در کتاب «طرح کلی اندِیشه اسلامی درقرآن» و در توضیح فراز ﴿وقَالوُا سَمعۡنَا وَأطَعۡنَا غُۖفۡراَنكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلمَصيۡرُ﴾ میفرمایند:
مؤمنان و گرویدگان و پیوستگان به او (پیامبر[ص]) … میگویند: ما با تمام وجود فهمیدیم آنچه را که خدا برای ما معین کرده و فرستاده بود. «و اطعنا» و اطاعت کردیم. یعنی چه؟ یعنی اطاعت ما کورکورانه نبود؛ اطاعت ما از روی روشنی و آ گاهی و سمع بود.
(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه سوم، دسترسی در:https://manviat.ir/iman3)
اقناع اندیشه انواع ایمان
ایشان در ادامۀ بحث این گونه می فرمایند:
یمان دو جور است: یک جور ایمان مقلّدانه یا متعصبانه، و یک جور هم ایمان آ گاهانه. از نوع مردم ا گر بپرسی: آقا، از کجا گفتی که پیغمبر اسام حق است؟ هیچ نمیدانند. هیچ نمیدانند! چون پدرها گفتند، چون معلم توی مدرسه گفته، چون مردم کوچه بازار معمولاً میگویند پیغمبر حق است، این هم میگوید پیغمبر حق است! مثل همین ایمان مقلّدانه ،ایمان متعصبانه است که العیاذ باللّه، بعضیها حاضرند به پیغمبرهای دیگر بی احترامی کنند، برای خاطر دلخوشی پیغمبر ما! خیال می کنند در ملکوت اعا هم میان پیغمبران تناقض هست! این ایمان متکی به دلیل نیست؛ فقط از روی تعصب است و تعصب می دانید یعنی جانبداری بدون دلیل؛ جانب داری از روی احساس، نه از روی منطق.
(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه سوم، دسترسی در:https://manviat.ir/iman3)
ایمان اگر آگاهانه نباشـد، از نظر اسـلام ارزشـمند نیسـت و عمل از روی این نوع ایمان نیز ارزشی ندارد.
سؤال مهم
سؤال مهم این است که پیامدهای ایمان مقلدانه یا متعصبانه چیست؟
اگـر ایمـان و عمـل شـخصی از روی آگاهـی نباشـد، چـه پیامدهایـی بـرای او خواهد داشت؟
در جا زدن؛ اولین پیامد ایمان مقلدانه یا متعصبانه
در ابتـدای روایتـی طولانـی از امیرالمؤمنیـن(ع) بیانـی آمـده اسـت کـه یکـی از پاسـخ های سـؤال ماسـت. ایشـان می فرماینـد: «اَلمُتَعَبِّـدُ عَلَـی غَيـرِ فِقـهٍ كَحِمـارِ الطّاحُونَـةِ يَـدُورُ وَ لَّايَبْـرَحُ» (شیخ مفید ،الإختصاص، ج۱، ص۲۴۵)
عبادت کننـده و عمل کننـدۀ بـدون علـم و آگاهـی مثل الاغ آسیاب است که دور می زند و از جای خود حرکت نمی کند.
اگر هفتاد سال هم دور بزند، در جا میزند. وقتی چشمش را باز کرد، میبیند در همان نقطۀ اول است. باید با ایمان حرکت کند و به کمال برسد، اما متوقف است .
گمان میکند در مسیر مؤمنانه حرکت میکند، اما فقط دور خودش میچرخد.
ازدست دادن ایمان؛ دومین پیامد ایمان مقلدانه یا متعصبانه
قدیمی هـا همیشـه می گوینـد: «بـاد آورده را بـاد می بـرد». وقتـی کسـی بـرای به دست آوردن ایمان هیچ تلاشی نکرده و هرچه در دایرۀ ذهنی خود از مباحث ایمانی دارد، همان است که مقلدانه از پدر و مادر یا معلمان و مربیان مدرسه و مسـجد محـل در کودکـی به دسـت آورده، چنین کسـی بـا کوچک ترین اتفاقی ایمانش مثل برفی در چلۀ تابستان آب میشود.
این خطر در جامعۀ امروز ما بسـیار به چشـم میخورد. وقتی ایمان آگاهانه نباشد، عملکرد افراد به ظاهر مؤمن، ایمان زن و مرد و پیر و جوان را نابود میکند . اختلاس های ریز و درشت در مناصب دولتی و غیر دولتی، تصمیم گیری های غلط و عملکرد ضعیف بعضی از مسـئولان حکومتی، دروغ های به اشـتباه مصلحتی و… ایمان اینگونه افراد را متزلزل میکند.
ایمـان بعضـی افـراد، حتـی آنهـا که زمانی سـنگ مکتب و مذهب و اسـلام و قرآن را به سینه میزدند، مثل برفی در چلۀ تابستان آب شده! چرا؟ چون فلان مسئول در فلان وزارتخانه و فلان ادارۀ دولتی فلان اشتباه را کرده. عجب! پس ایمـان چـه شـد؟ آب شـد! وقتـی بـه او می گویی: چـرا خواندن نمـاز را رها کردی ، می گوید: مگر اختلاس چای دبش را نشـنیده ای؟! ما بر سـر مسئول بی کفایتی که از مسـئولیت، برای رسـیدن به قدرت و ثروت بیشـتر اسـتفاده می کند، فریاد می زنیم، اما غلط دیگران نباید ایمان ما را به مسیر غلط و بی راهه ببرد.
ایمان اگر آگاهانه باشد، حتی زمانی که همۀ مدعیان ایمان منحرف شوند، ذره ای در ایمان من اثر ندارد؛ اما اگر مقلدانه باشد، ریا، تزویر، اشتباه، اختلاس و بی اخلاقی های حتی یک نفر، ممکن است ایمان مرا به نابودی بکشاند و مثل برفی در چلۀ تابستان آب کند.
فساد، سومین پیامد ایمان مقلدانه یا متعصبانه
وقتی ایمان انسان آگاهانه نباشد، اگر کاری هم بخواهد انجام دهد، فساد آن کار بیشـتر از اصـلاح آن اسـت. صـادق اهل بیت(علیهم السلام) در روایتی با واسـطه از پدران خود از رسول اکرم(ص) نقل می فرمایند:
«مَـنْ عَمِـلَ عَلَـی غَيـرِ عِلـمٍ كَانَ مَـا يُفْسِـدُهُ اَكثَـرَ مِمَّـا يُصْلِحُ»؛ کسـی که عمل بدون علـم انجـام دهـد، افسـادش بیشـتر از اصلاحـش اسـت و آنچـه فاسـد میکنـد ، بیشتر از چیزی است که اصلاح می کند.
این پیامد سوم، گاهی باعث فسادهای بزرگتر میشود که یک کشور یا یک جهان را درگیر خود می کند، مانند داعش.
داعش، مصداق بارز ایمان مقلدانه و متعصبانه
داعشی ها مصداق بارز این نوع ایمان هستند؛ ایمانی که ذرهای تفکر و معرفت در آن نیست.
مؤسسـۀ «مصـاف» فیلمـی را منتشـر کـرد کـه قسـمتی از بازجویی هـای یـک داعشـی بـود. آن داعشـی می گفـت: هـدف ما ایـن بود کـه به ایران برسـیم . بازجو یا مصاحبه گر پرسـید: مگر ایرانی ها مسـلمان نیسـتند؟ مگر شـهادتین را نمی گوینـد؟ داعشـی در جـواب گفـت: ایرانی هـا رافضـی هسـتند و از دین خارج شـدند و توبـۀ آن هـا قبـول نیسـت. اگـر شـهادتین هـم بگوینـد، بـاز هـم کافـر و یهـودی هسـتند. بازجـو پرسـید: مگر اسـرائیلی ها یهودی نیسـتند؟ چـرا با آن ها نمی جنگیـد؟ خیلـی جالـب بود. داعشـی پاسـخی نداشـت و گفت کـه نمیدانم . در آموزش هـای مـا چیـزی دربـاره این موضوع بـه ما نگفتند! در پایـان وقتی از او پرسیدند اگر یک ایرانی را ببینی، چه کار می کنی؟ داعشی گفت: سر او را می برم!
همین داعشـی با ایمان مقلدانه و متعصبانه که به فرمودۀ امام صادق(ع) افسادش از اصلاحش بیشتر است، جهادش میشود عملیات انتحاری در کرمان و کشـتن زنـان و بچه هـای بی گناهی که زائر حاج قاسـم بودنـد. درحالی که اگر داعشـی ها در همین آیۀ ۲۸۵ سـورۀ بقره که خداوند فرمود:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بمِا أنَزِلَ إلِيۡهِ مِن رَّبّهِۦ وَٱلمُؤۡمِنُونَ كُلَّ ءاَمَنَ بٱِللَّه وَمَلَٰٓئكِتهِۦ وَكُتُبهِۦ وَرُسُلهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أحَدٖ مِّن رسُـلهِۦۚ وَقاَلوُا سَـمِعۡنَاۚ وَأطَعۡنَا غُفۡرَانكِ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلمَصِيۡرُ﴾ تأمل میکردند و فقـط ﴿وَقَالـُوا سَـمِعۡنَا وَأطَعۡنَا﴾ را زندگـی می کردند، اطاعتشـان از روی آگاهی وشنیدن و فهم بود، نه اطاعتی کورکوانه و متعصبانه.
همان طور که علامهِ طباطَبائی هم در تفسیر «المیزان» می فرمایند:
جملۀ ﴿سَمعۡنَا وَأطَعۡنَا﴾ انشاست، نه اخبار. نمی خواهند خبر دهند که ما شنیدیم و اطاعت کردیم؛ بلکه می خواهند به تعبیر فارسی بگویند «به چشم، اطاعت» و این تعبیر کنایه است از اینکه دعوت تو را اجابت کردیم؛ هم با ایمان قلبی و هم با عمل بدنی؛ چون کلمۀ «سمع» در لغت کنایه گرفته می شود از قبول و اذعان به قلب و کلمۀ اطاعت استعمال میشود در رام بودن در عمل. پس با مجموع دو کلمۀ «سمع و طاعت »امر ایمان تمام و کامل می گردد.(طباطبائی ،المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ موسوی همدانی، ج۲، ص۶۸۲.)
رفتارسازی
ایمان ارزشمند از منظَر قرآن کریم، ایمان آگاهانه است.
﴿وَقَالـُوا سَـمِعۡنَا وَأطَعۡنَا﴾؛ گفتنـد: شـنیدیم (فهمیدیم) و اطاعـت کردیم. این ایمان به دلیل ریشـه های عمیق فکری در لغزشـگاه ها اسـتوار خواهد ماند و بر اثر شبهه ها و رهزن های فکری از بین نمی رود.
وظیفۀ ما
امروز دشـمن از همین مسـئلۀ مهم سـوء اسـتفاده کرده و با بهره گیری از بستر فضای مجازی و جذابیت های رسانه ای، ایمان های تقلیدی زن، مرد، پیر و جوان این کشور قرآن و امام زمان عج را هدف قرار داده است. متأسفانه باید بگوییم در ایـن جنـگ تمام عیـار، ایمـان بعضـی به مقدسـات اسـلامی و انقلابـی ما مثل برفی در چلۀ تابستان آب شده است.
ماکه قرارمان در این ماه مبارک رمضان بین خود و خدایمان به گونه ای شکل گرفته است که قرآن را زندگی کنیم، وسط این میدان جنگ دو وظیفه داریم:
وظیفه اول: کسب معرفت و آ گاهی
مـا بایـد اعتقـاد و ایمانمـان بـه مقدسـات اسـلامی و انقلابـی آگاهانه باشـد، نه مقلدانه. مطالعه کنیم و اگر سـؤال یا شـبهه ای برایمان ایجاد می شـود، از اهل معرفت و آگاهی بپرسیم.
امـروزه اعتقـاد و ایمـان مـا بـه نظـام اسـلامی مـورد هـدف قـرار گرفته اسـت . جمهوری اسـلامی با همۀ مشـکلات ریز و درشـتی که دارد و باید حل شـود، به بیان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی حرم است و «این حرم اگر ماند، دیگر حرم هـا میماننـد. اگر دشـمن، این حـرم را از بین برد، حرمی باقـی نمی ماند؛ نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)».
امـروز بـه ایمـان آگاهانـه، نـه مقلدانـه و متعصبانـه، در دفـاع از ایـن قـرارگاه حسین بن علی نیاز داریم. مراقب باشیم ایمانمان به آرمان های ارزشمند نظام اسلامی مثل برفی در چلۀ تابستان آب نشود.
کتابی را معرفی می کنم که حتما آن را بخوانید. خیلی در رفع شبهات دربارۀ نظام اسلامی به ما کمک میکند. کتاب «صعود چهل ساله» نوشتۀ استاد سید محمدحسین راجی در مشهد مقدس است. در این کتاب به تمام پیشرفت های ایران از زبان خود غربی ها اشاره می کند.
البته جلد دوم این کتاب هم چاپ شده، حتماً بخرید و مطالعه کنید. در جلـد دوم، بـا اسـتفاده از آمارهای جهانی این حـرف مقام معظم رهبری را که فرمودند «به قله نزدیک هستیم»، اثبات کرده است.
وظیفه دوم: جهاد تبیین
به خاطر اهمیت ایمان آگاهانه اسـت که مقام معظم رهبری این قدر بر «جهاد تبیین» تأکید میکنند.
ایشان در فرازی از سخنانشان می فرمایند:
تبیین، اساس کار ماست. ما با ذهن ها مواجهیم؛ با دلها مواجهیم؛ باید دل ها قانع بشود. ا گر دل ها قانع نشد، بدن ها به راه نمی افتد؛ جسم ها به کار نمی افتد. این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیراسلامی است.
( بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان ،۱۲/۴/۱۳۹۵)
شـاید برخـی از دوسـتان بگوینـد کـه مـا تـوان جهـاد تبییـن را نداریـم. شـاید شـما تـوان ایـن را نداشـته باشـید کـه بـه شـبهات پاسـخ دهیـد، ولـی میتوانیـد بـا همیـن گوشـی همراهتـان، وارد کانال هـای خـوب ماننـد کانال اسـتاد راجی و مؤسسـۀ سـعدا که مورد تأیید هم هسـت، بشوید و پاسخ تقریباً تمام شبهات جهاد تبیین را بیابید و این پاسـخها را برای گروهها و دوسـتانتان بفرسـتید. این کمترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
اگـر بخواهیـم قـرآن را زندگـی کنیـم، جهـاد تبییـن راه پیـش روی ماسـت تـا ایمان های آگاهانه در دل ها جای ایمان های مقلدانه یا متعصبانه را بگیرد.