
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو، نامه کِی کنم باز؟
مثل همیشه قرار است درباره یکی از آیات قرآن با هم گفتوگو کنیم؛ یعنی آیه ۱۸ سوره حشر.
خدای متعال در این آیه میفرماید: «يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، «ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ»؛ تقوای الهی داشته باشید، «وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ»؛ و هرکس باید ببیند که چه چیزی برای فردای مرگ و قیامتش پیش فرستاده است. «وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ»؛ تقوای الهی داشته باشید، «إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ»؛ چراکه خداوند از هرکاری که میکنید، باخبر است.
اگر بخواهیم کمی به سبک فضای مجازی آیه را مرور کنیم، میتوانیم بگوییم که خداوند در این آیه از ۳ هشتگ (#) (یا برچسب) بسیار مهم استفاده کرده است. به نظر شما هشتگهای مهم این آیه کدامند؟ کدامیک از کلمات، به معنای واقعی کلمه بر سایرین برتری مفهومی دارند و ما باید روی آنها متمرکز شویم؟
ببینید دوستان قرآنی! اگر بخواهیم به سه موضوع مهم در این آیه اشاره کنیم و به قولی هشتگگذاری کنیم، سه مطلب زیاد به چشم میخورد.
- هشتگ ایمان (#ایمان)
- در ابتدای آیه خداوند میفرماید: «يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید!
پس اولین هشتگ میشود «ایمان به خدا».
- هشتگ تقوا (#تقوا)
- در ادامه خداوند دومرتبه میفرماید: «ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ»؛ تقوای الهی داشته باشید!
- هشتگ قیامت (#قیامت)
درباره ایمان که همان روزهای ابتدایی ماه مبارک به طور مفصل با هم گفتوگو کردیم و تقوا را هم امروز در حدّ یک اشاره در انتهای کلاس خواهیم داشت.
اما برویم سراغ سومین هشتگ که همان موضوع این چند روز ماست؛ یعنی #قیامت.
خداوند در این آیه دستور میدهد که «وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ»؛ ببین چه چیزی برای قیامتت میفرستی؟! یعنی چه؟ یعنی قیامت را در نظر بگیر و فکر کن و بیاندیش که چه چیزی برای آنجا میخواهی بفرستی!
همانطور که میدانید، انسانها دارای دو عالَم و ساحت هستند: یک ساحت مادّی دارند و یک ساخت معنوی. ساحت مادّی، همان ساحت دنیایی است و ساحت معنوی، همان ساحت آخرتی. نظام بدنی و مادی ما برای زندگی در دنیا آفریده شده است و مرگ، پایان این زندگی است؛ اما زندگی حقیقی پس از خداحافظی با این دنیا، در عالم آخرت نیز ادامه مییابد.
نکته بسیار مهم در اینجا این است که همانطور که ما وظیفه داریم به ساحت مادی و جسمانی خودمان برسیم و از آن خوب مراقبت کنیم، همین مراقبتها را هم باید برای روح خود داشته باشیم که قرار است برای همیشه در قیامت زندگی کند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند:
برای انسان دو زندگانی است: یکی زندگانی مادّی دنیایی که در این جهان است، و یکی زندگانی معنوی آخرتی که در جهان دیگر است؛ و از برای هر یک از این دو زندگانی، سازوبرگ و ابزاری است که باید با کوشش انسان تهیّه شود… عقل هر باشعوری میگوید غیر از این زندگی کودکانه، یک جهان بزرگی است که خدا راهنمایان را برای راهنمایی سازوبرگ آن جهان فرستاده، و قانونهای خدایی، برای تهیّه سازمان زندگی آن جهان است.[۱]
آن چیزی که ما در این جلسه و از #قیامت میخواهیم بگوییم، همین آمادهسازی ابزارها و سازوبرگهای زندگی در قیامت است. باید حواسمان را جمع کنیم که چه چیزهایی برای خانه آخرتمان میفرستیم.
علاوه بر این باید به این مطلب هم فکر کنیم که ما در قبال آن چیزی که برای قیامت خود میفرستیم، باید پاسخگو نیز باشیم؛ یعنی در آن دنیا همینطور به ما ابزار و وسایل زندگی نمیدهند؛ بلکه ابتدا از ما سؤال میکنند و اگر قابل قبول بود، تحویل میدهند.
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند:
ما به قیامت و سؤال الهى و مؤاخذۀ الهى اعتقاد داریم. اى فرزند آدم! روزى هم از خاک برانگیخته و در مقابل پروردگار نگاه داشته خواهى شد و از تو سؤال خواهند کرد… خداى متعال ما را در قیامت جمع خواهد کرد و از ما سؤال خواهد کرد. براى آن روز، جوابى آماده کن.[۲]
اینکه خداوند در آیه ۱۸ سوره حشر فرمود، به همین معناست: «وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ»؛ ببین چه چیزی برای قیامتت میفرستی. خدا رحمت کند مفسر بزرگ تاریخ اسلام حضرت علامه طباطبائی(ره) را. یکی از بهترین تفاسیر قرآن، کتاب گرانسنگ و گرانقدر «المیزان» است که علامه طباطبائی؟رح؟ آن را نوشته است. ایشان در این کتاب و درباره آیهای که امروز خواندیم، میفرمایند:
بر کسی که ایمان به خدا و رسول و روز جزا دارد، واجب است بنا به عقل، مهیای سفر آخرت شود و ببیند چه عملی مایه پيشرفت آخرت اوست و به درد آن روزش مىخورد.[۳]
خدا رحمت کند حکیم فردوسی، شاعر نامدار ایرانی را که گفته است:
اگر بار، خار است خود کِشتهای وگر پرنیان است، خود رشتهای
این شعر دقیقاً مرتبط با موضوع ماست؛ به این معنا که امروز هر چه از خوب یا بد انجام میدهیم، توشه فردای ماست. خوب باشد، پرنیان است و بد باشد، خار است. به پارچههای ابریشمی و حریر فوقالعاده زیبا هم «پرنیان» میگویند.
فردوسی میگوید: اگر خروجی اعمال ما در قیامت خار باشد، کاشتۀ خود ماست، و اگر پرنیان هم باشد بافتۀ دست خودمان است. این کلام برداشتی است از همان فرموده خداوند: «وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ»؛ ببین چه چیزی برای قیامتت میفرستی؟!
دوستان این جملهای را که میگویم، آنقدر برای خودتان تکرار کنید که برایتان ملکه شود و همیشه در ذهنتان بماند. این جمله هم از آن جملات طلایی است. جمله طلایی این است:
«امروز عمل در مشت ماست، فردا ما در مشت عمل!»
امروز عمل در مشت ماست، یعنی این ما هستیم که هر عملی را بخواهیم، انجام میدهیم؛ اما فردای قیامت هیچ عملی از دست ما برنمیآید و نتایج اعمال ما هستند که آیندهمان را رقم میزنند. اگر عمل ما در دنیا خوب و مناسب باشد، بهترینها در انتظار ما خواهد بود و برعکس؛ اگر خدای ناکرده عمل ما نادرست بود، قیامتمان نیز… .
خلاصه حرف ما این است که: باید برای قیامتمان توشه و عملی بفرستیم که پرنیان به ما بدهند نه خار!
نکته بعدی این است که این عمل و توشه چه چیزی باید باشد؟ آیا به این فکر کردهایم که چه چیزی باید در سفر آخرت همراه خود داشته باشیم؟
برخی فکر میکنند که باید برای قیامت کارهای عجیب و غریب و خاصی انجام دهیم؛ درحالیکه این حرف کاملاً نادرست است و گاهی میتوان با کارهای کوچک، بهترینها را به دست آورد.
گاهی میتوان با یک هدیه کوچک، دل بچه یتیمی را شاد کرد.
گاهی میتوان با سخنی زیبا، شادی را به دیگران هدیه داد.
گاهی میتوان با یک ذکر، سکهای را در قلّک قیامت انداخت.
گاهی میتوان با صدقهای اندک، آیندهای روشن را ساخت؛ حتی با یک دانه خرما.
در روایت آمده است:
یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه) از دنیا رفت و وصیت کرد که پیامبر(صلی الله علیه) تمام انبار خرمای او را در راه خدا صدقه بدهد. پیامبر(صلی الله علیه) هم همه انبار خرما را صدقه داد. وقتی شبهنگام کار تقسیم خرماها تمام شد، اصحاب دیدند که پیامبر خم شد و چیزی از زمین برداشت. علتش را سؤال کردند. پیامبر(صلی الله علیه) دست مبارکشان را باز کردند و تکهای خرمای خشک را نشان دادند. بعد رو به اصحاب فرمودند: «اگر فلانی در زمان حیاتش، همین نیمخرما را صدقه داده بود، ثوابش خیلی بیشتر از این انبار خرمایی بود که بعد از مرگش، ما صدقه دادیم!».[۴]
توجه کردید دوستان؟! صدقه یک خرمای خشک و بیارزش به دست خودمان، ارزش و ثوابش از صدقه یک انبار خرمای بعد از مرگمان بیشتر است! پس باید خودمان به فکر قیامتمان باشیم و برای فردای خودمان توشه برگیریم.
خداوند میفرماید: «وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖ»؛ نگاه کن به نفست و ببین چه چیزی برای فردا میفرستی. نکته مهمی که میتوان از این قسمت آیه برداشت کرد، این است که باید به عملمان نگاه کنیم؛ یعنی باید دقتی ویژه در آن داشته باشیم که چه هست و چه میکند.
دوستان، تا حالا چیزی در مورد محاسبه نفس شنیدهاید؟ میدانید محاسبه و مراقبه چیست؟
همانطور که میدانید، «مراقبه» یعنی هر لحظه حواست به خودت باشد که چهکار میکنی! «محاسبه» نیز یعنی برای خودت حساب و کتاب داشته باش. این باید برنامه روزانه ما باشد. هر روز که از خواب بیدار میشویم، باید حواسمان را جمع کنیم که چه رفتاری از ما سر میزند؛ با پدر و مادرمان چطور صحبت میکنیم؛ با خواهر و برادرمان چطور رفتار میکنیم؛ سر کلاس و درس و مدرسه، با همکلاسی و معلم و مدیر مدرسه چه برخوردی داریم. مراقبه یعنی باید در خیابانها مواظب چشمهایمان باشیم؛ مراقب گوشمان باشیم که هر چیزی را نشنویم و… . این یعنی مراقبه.
اما محاسبه چیست؟ محاسبه یعنی شب به شب قبل از خواب، باید بنشینم و با خودم خلوت کنم و ببینم امروز وضعم چطور بوده است؛ رفتار و گفتارم، مطابق دین و اخلاقمداری و انسانیت بوده یا نه؛ به اعمالی که انجام دادم، چه نمرهای میدهم؛ راست و حسینی همه کارها را در ذهن مرور کنیم و ببینیم امروز به قول معروف چندمَرده حلاج بودهایم؟! امروز من با کارها و حرفهایی که داشتم، پرنیان برای قیامت فرستادم یا خار؟ به این کار میگویند محاسبه.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه) میفرمایند: «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»؛ خود را محاسبه كنيد، قبل از آنكه محاسبه شويد. همه ما قیامت را روز حساب و کتاب اعمالمان میدانیم؛ اما حضرت میفرمایند قبل از اینکه در قیامت بخواهند از شما حساب بکشند، خودتان از خودتان حساب بکشید.
مراقبه و محاسبه یعنی همین. یعنی باید مراقب اعمال روزمان باشیم و شب به شب از خودمان حساب بکشیم، قبل از اینکه در قیامت بخواهند به حساب اعمال ما برسند.[۵]
خب، برویم سراغ هشتگ تقوا (#تقوا).
نکته بسیار مهم این آیه که باید به آن دقت داشته باشیم، این است که تقوا، نزد خداوند خیلی مهم و باارزش است، تا جایی که دو مرتبه از تقوا استفاده میکند. خلاصه و کوتاه اینکه: همه اینهایی که گفتیم، معنای تقوا بود. تقوا یعنی ببینی خدا چه دوست دارد، تو همان کار را بکنی و بعد ببینی خدا از چه بدش میآید و تو آن را ترک کنی. همین. الآن خدا دوست دارد تو را کجا ببیند؟ مسجد؟ خب برو به مسجد. بگذار خدا تو را داخل مسجد ببیند. کجا دوست ندارد ببیند؟ مجلس گناه؟ خب نرو. یا اگر رفتی، سریع از آنجا خارج شو. نگذار خدا تو را در مجلس گناه ببیند.
تقوا یعنی هر وقت که همه دنیا دست به دست هم دادند تا من را گمراه کنند، همه صفحات اینستاگرام، همه صفحات گوگل، همه خیابانها و کوچهها، همه و همه در کارند تا مرا به گناه بکشانند، من استقامت کنم؛ چشمهایم را ببندم؛ آن صفحه و پیج را ترک کنم. بههمین راحتی.
خلاصه اینکه اگر میخواهیم مطابق آیه ۱۸ سوره حشر زندگی کنیم و حساب و کتاب روز قیامتمان آسان باشد، باید همینجا از خودمان حسابکشی کنیم. حواسمان را به اعمالمان بیشتر جمع کنیم و به معنای واقعی کلمه باتقوا باشیم.
با توجه به توضیحاتی که درباره محاسبه گفتیم، بیایید از امشب شروع کنیم و قبل از خواب، کمی با خودمان خلوت کنیم و ببینیم که چندمَرده حلاج بودهایم.
بارالها! به حق اهلبیت(علیهم السلام) و قرآن، تمام تلاشها و اعمال ما را در راستای رضایت خودت قرار بده؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنهای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!
شادی دل خوبان عالم، مخصوصاً جوان رعنای سیدالشهداء، وجود نازنین حضرت علیاکبر(علیه السلام) بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
[۱]. تبیان، دفتر سیام، معاد از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص۴.
[۲]. بیانات در خطبههای نماز جمعۀ تهران، ۸/۵/۱۳۷۸، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2962
[۳]. طباطبائی، ترجمه تفسير الميزان، ج۱۹، ص ۳۷۴.
[۴]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۱۴۲.
[۵]. درصورت داشتن زمان میتوان از داستان زیر نیز استفاده کرد:
روزی رسول خدا(ص)، سلمان فارسی و ابوذر غفاری را که از یاران بلندمقام و ممتاز آن حضرت بودند، نزد خویش فراخواند و به هر یک مبلغی پول هدیه داد. سلمان وقتی حضور پیامبر(ص) را ترک کرد، پولی را که گرفته بود، در مسیر خود میان بینوایان و تهیدستان تقسیم کرد؛ اما ابوذر آن پول را صرف مخارج معاش و زندگی خویش نمود. روز بعد حضرت آن دو را دعوت نمود و دستور داد تا سنگی را با آتش داغ کنند و سلمان و ابوذر بالای آن رفته، توضیح دهند با پولی که گرفتهاند، چه کردهاند. سلمان روی سنگ داغ رفت و قبل از آنکه گرفتار ناراحتی و آسیبی شود، سریع گفت: «انفقت فی سبیل الله»؛ در راه خدا انفاق کردم. اما وقتی نوبت به ابوذر رسید، بالای سنگ رفت و وقتی خواست موارد مصرف دریافتی خود را بیان کند، داغی سنگ به او مهلت نداد و قبل از آنکه بتواند حساب خود را پس بدهد، از روی سنگ پایین آمد! رسول خدا؟ص؟ فرمود: «ای ابوذر! تو را مورد عفو قرار دادم، اما این را بدان، کسی که طاقت تحمل این سنگ داغ را ندارد، هرگز نمیتواند حرارت آتش دوزخ راتحمل کند».