
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو، نامه کِی کنم باز؟
احتمالاً همه شما دوستان، بازی مار و پله را دیدهاید و بازی کردهاید. همانطور که میدانید، این بازی بخشهای مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
این بازی، هم مار دارد و هم نردبان، یا همان پلّه. اگر مار یک نفر را نیش بزند، به مراحل عقبتر سقوط میکند و برعکس، اگر به نردبان برسد، به مراحل بالاتر صعود میکند. در این میان، تلهها و تورهایی بین راه شما قرار دارد که اگر داخل تور بیفتید، مارها شما را نیش میزنند و نتیجهای جز سقوط نخواهد داشت. از قشنگیهای این بازی این است که هیچکس نه از بالابودن خود مغرور میشود، نه از پایین بودن خود ناراحت؛ چون ممکن است نیش یک مار، بالایی را پایین بیاورد و نردبانی، پایینی را بالا ببرد.
اما چرا امروز به بازی مار و پلّه اشاره میکنیم؟ خدمت شما عرض کنم که بازی مار و پلّه خیلی شبیه به دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. دنیای ما هم مار دارد و هم نردبان و هم تله. گاهی نیش یک مار همچون همنشینی با دوست بد، چنان انسان را به زمین میزند که نگو و نپرس، و گاهی نردبانی همچون دوست خوب، ما را در مسیر پیشرفت قرار میدهد.
دنیا به ما آموخته است که اگر بالا هستی، مغرور نباش؛ چون بهراحتی ممکن است زمین بخوری و در مقابل، اگر پایین هم هستی، مأیوس نباش؛ چون ایبسا نردبانی پیش رویت سبز شود و تو را بالا کشد؛ مثل استاد خوب، رفیق خوب، کتاب خوب یا کانال و صفحه خوب (در فضای مجازی).
بنابراین، دنیای ما هم تله و تورهایی دارد که میتوانند ما را به مرز نابودی بکشانند؛ دامهایی همچون: زر و زور و تزویر.
خلاصه اینکه دنیای ما، مثل همین بازی است و باید مواظب باشیم که بازی نخوریم.
قرآن کریم نیز بر این حقیقت تکیه دارد و بازی بودن دنیا مبنای قرآنی دارد. خداوند در قرآن به بازی بودن دنیای ما مستقیماً اشاره کرده است.
خدای متعال در ابتدای آیه ۲۰ سوره حدید که امروز با هم قرائت کردیم، در این باره میفرماید: «ٱعۡلَمُوٓاْ»؛ بدانید و آگاه باشید: «أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ»؛ زندگی دنیا «لَعِبٌ» است؛ یعنی فقط چیزی است مانند بازی بچهها. البته ناگفته نماند که تلههایی هم دارد «وَلَهۡوٞ»؛ سرگرمی هم دارد «وَزِينَةٞ»؛ تزئینات و آرایش هم دارد؛ هر روز یک مد، یک مدل و یک تیپ «وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ»؛ فخرفروشی هم دارد؛ شغل، مدرک، اینکه فلان دانشگاه بودم، یا فلان رشته را خواندهام و… «وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ»؛ زیادهخواهی هم دارد؛ حرصهای بیحد و اندازه برای جمع کردن مال و ثروت و نسل و قوم و قبیله.
همه اینها اشاره به این حقیقت دارد که دنیا، بازیچهای بیش نیست. انسان تا کودک است، بازی میکند و نوجوانی را بیهدف میگذراند و در جوانی، به فکر زینت و زیبایی گذرانِ دنیاست و در میانسالی و پیری هم به فخرفروشی و مسابقۀ جمعکردن مال و اولاد مشغول میشود!
خلاصه اینکه: دنیا چیزی نیست، مگر «لَعِبٞ وَلَهۡو».
دوستان، میدانید خداوند در چهار آیه از قرآن، دنیا را به لهو و لعب تشبیه کرده است؟!
- آیه ۳۲ سوره انعام: «وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۖ»؛
- آیه ۶۴ سوره عنکبوت: «وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِب»؛
- آیه ۳۶ سوره محمد: «إِنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ»؛
- آیه ۲۰ سوره حدید: «ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡو».
خداوند در ۴ سوره از ۱۱۴ سورۀ کتاب راهنمای خودش به این موضوع مهم اشاره میکند تا شاید ما انسانها کمی به خودمان بیاییم و فکری به حال دنیای آینده خود داشته باشیم.
مقام معظم رهبری(حفظه الله) نکته بسیار دقیقی را اشاره میکنند و میفرمایند:
بشر، مسافر و تلاشگر است که اگر از این حرکت و تلاشی که برعهده اوست، غافل بماند و درنگ کند، از رسیدن به منزل مقصود بازخواهد ماند… زندگی پس از مرگ در بینش اسلامی زندگی حقیقی است.[۱]
اگر بخواهیم فرمایش حضرت آقا را بر اساس موضوع امروزمان بگوییم، میتوان در یک جمله گفت که اگر ما دنیا را به عنوان بازی در نظر نگیریم، از آبادانی سرای آخرت بازخواهیم ماند.
واقعاً این دنیا، دنیای عجیبی است! در تاریخ چهها که نکرده و چه بلاهایی که سر این بشر دوپا نیاورده است؟! همانطور که میدانید و در فیلم مختارنامه هم احتمالاً دیده باشید، بعد از مختار، مصعب پسر زبیر بر تخت خلافت نشست و پس از او عبدالملک بن مروان جای او را گرفت.
یکی از بزرگان و مشاهیر کوفه میگوید:
در قصر کوفه و در حضور عبدالملک بن مروان نشسته بودم. در آن هنگام سر بریدۀ مصعب بن زبیر مقابل عبدالملک بود. از دیدن این منظره لرزه بر اندامم افتاد و چنان حالم تغییر کرد که عبدالملک متوجه شد و گفت: چه شده است که اینطور ناراحت شدی؟! گفتم: خاطرهای از این قصر در نظرم مجسم شد. در همین مکان، پیش عبیدالله بن زیاد نشسته بودم، سر مقدس حسین بن علی(علیه السلام) را در مقابل او دیدم. پس از چندی باز در همین جا در حضور مختار، سر عبیدالله را مشاهده کردم. بعد از گذشت مدتی در همین مکان نشسته بودم که مصعب بن زبیر امیر کوفه شد و سر مختار را در پیش روی خود گذاشت. اکنون نیز سر مصعب پیش روی شماست! عبدالملک از شنیدن این سخن سخت تکان خورد. از جای خود برخاست و دستور داد تا قصر را ویران کنند.[۲]
این سرگذشت و آن کاخ و تخت و آنها که آمدند و رفتند، همگی میتوانند برای ما درسی باشد از لهو و لعب بودن دنیا! شاعر چه زیبا میگوید:
چه چشماندازِ زیبایی است دنیا گذرگاهِ فریبایی است دنیا
طمعورزان به دورش صف کشیدند متاعِ پُرتقاضایی است دنیا[۳]
دنیا واقعاً عجیب است! امام صادق(علیه السلام) درباره این دنیا میفرمایند: «مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ ماءِ البَحرِ»؛ حكايت دنيا، حكايت آب درياست، «كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشاً حَتّى يَقتُلَهُ»؛[۴] هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد، تشنهتر میشود، تا سرانجام او را بكُشد.
حکایت جالبی در این باره هست که جای بسی تأمل دارد. نقل شده است:
مورچهای بود که در مسیر راه خود، کاسهای پر از عسل دید. همین که قطرهای از آن را چشید، به قول ما مزّه عسل زیر زبانش رفت. وقتی خواست برود، گفت کمی دیگر بخورم، بعد بروم. هر بار که قصد رفتن میکرد، با خودش میگفت: کمی دیگر بخورم و بعد بروم! کمکم وارد کاسه عسل شد و غرق در عسل گردید. از خوردن عسلها لذت میبرد که ناگهان به خود آمد و دید که نمیتواند از آن خارج شود. پاهایش چسبناک شده بود و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت. آنقدر در این حالت ماند که در نهایت مُرد! این حکایت، شبیه وضع دنیای ماست که جز کاسه عسلی بیش نیست. هرکس که به مقدار کمی از آن اکتفا کرد، نجات پیدا میکند و آنکه در شیرینی آن غرق شود، هلاک میشود.
شاید برایتان سؤال شده باشد که چرا امروز داریم از بدیها و بیارزش بودن دنیا صحبت میکنیم؟! اصلاً مگر دنیا بد است که اینطور در موردش صحبت میکنیم؟!
ببینید دوستان، پاسخ این سؤال، هم بله است و هم خیر. دنیا، هم خوب است و هم بد. اگر دنیای ما در مسیر نزدیک شدن به خدای متعال و عبودیت باشد، خوب است و اگر قرار باشد ما را به قهقرا ببرد، کشنده و نامناسب است.
دنیا و آخرت اصلاً تضادی با هم ندارند؛ مگر اینکه در راستای نابودی انسان قرار بگیرند. در جلسات گذشته گفتیم که دنیا، مزرعه آخرت است؛ تجارتخانه مردان خداست؛ محل نزول ملائکه الهی است. این دنیا که نمیشود بد باشد. دنیایی بد است که به فرمایش قرآن، هدف نهایی باشد. در سوره نجم آيه ۲۹ مىخوانيم: «وَلَمۡ يُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا»؛ كسانى كه جز زندگى دنيا را نمیخواهند؛ یعنی كسانى كه اين زندگى دنیایی تنها هدفشان است و برای رسیدن به آن آخرت را به دنيا مىفروشند و براى رسيدن به ماديات از هيچ خلافكارى و جنايتى ابا ندارند.
دوستان، دنیا وسیله است، نه هدف، و ما حق نداریم هدف را فراموش کنیم. مقام معظم رهبری(حفظه الله) درباره آیه ۲۰ سوره حدید میفرمایند:
اسلام در این نگاه به انسان به عنوان فرد، توصیه میکند زهد بورزد: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ…» تا آخر؛ یعنی این زر و زیورها، این جلوهها و این لذتهای دنیا اگرچه برای شما لازم است، اگرچه شما ناچارید از آنها بهره ببرید، اگرچه زندگی شما وابسته به آنهاست و در این شکی هم نیست و باید آنها را برای خودتان فراهم کنید، بدانید که مطلق کردن اینها و چشمبسته به دنبال این نیازها حرکت کردن و هدفها را به فراموشی سپردن، بسیار خطرناک است.[۵]
پس دنیا بهخودیخود بد نیست و مزرعه آخرت هم هست؛ اما در برابر آخرت بسیار ناچیز و کمارزش است و صرفاً گذرگاهی است که باید به محل قرار و آخرت عبور کرد.
نکته قابل توجه دیگر هم این است که دنیا هم میتواند پسندیده و مطلوب باشد؛ اگر جهتدهی آن با آخرتگرایی رقم بخورد. ببینید دوستان، کنکور و شغل و لباس و خانه و ماشین و… همه اینها بازی و سرگرمیای بیش نیست؛ اما اگر همین مواردی که اسم بردیم، در مسیر خدایی قرار بگیرد و برای ساختن آخرتی آباد باشد، نهتنها خوب و مفید است، بلکه دین ما سفارش میکند که حتماً با قوت به سوی این امور گام بردارید.
خلاصه بحث امروز ما این که:
همه مذمّتها و سرزنشها مربوط به دنیای منهای دین و خداست؛ وگرنه چنین نیست که اهل آخرت از مواهب دنیا بهره نگیرند؛ بلکه آن را در حدّ ضرورت و به عنوان یک وسیله و نردبان ترقّی و تعالی میپذیرند. همه حرف اینجاست که نباید دلبسته دنیا بود. باید به شکلی با دنیا ارتباط برقرار کرد که در صورت لزوم بتوانیم از آن بگذریم. این یعنی درک درست از معنای: «ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِينَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ».
بارالها! به حق اهلبیت(علیهم السلام) و قرآن، زندگی دنیایی ما را در مسیر رسیدن به خودت قرار بده؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنهای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!
شادی دل خوبان عالم، مخصوصاً وجود نازنین امّ الادب، مادر ماه بنیهاشم، حضرت امالبنین؟عها؟ بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
[۱]. بیانات در ۲۹ ماه مبارک رمضان، ۷/۳/۱۳۶۶، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=1210
[۲]. پاکنیا، آموزههای وحی در قصههای تربیتی، ص۶۱.
[۳]. شاعر: علی تجن.
[۴]. کلینی، الكافي، ج۲، ص۱۳۶، ح۲۴.
[۵]. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران، ۶/۱۱/۱۳۷۱، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2651