۲۵. مراقب دنیای خودمان باشیم! – آیه ۲۰ شوری

ای نام تو بهترین سرآغاز                بی ‌نام تو، نامه کِی کنم باز؟

دوستان قرآنی من، اگر به یاد داشته باشید، روز اولی که برنامه‌‌هایمان را باهم شروع کردیم، عهد کردیم که هر روز سر سفره قرآن بنشینیم و از دریای هدایت آن بهره ببریم و باید بگوییم: «هستیم بر آن عهد که بستیم».

این جلسه هم همین بنا را داریم؛ اما از امروز رنگ‌‌‌وبوی آیاتی که بررسی می‌کنیم و باهم می‌خوانیم و در موردش صحبت می‌کنیم، قدری عوض می‌‌شود. ان‌‌شاءالله قصد داریم از امروز تا پایان ماه مبارک، در این ۵ یا ۶ روز باقی‌‌مانده، موضوع آیات و محور جلساتمان آیات معاد در قرآن باشد.

ابتدای ماه مبارک را با آیات ایمان و سپس توحید شروع کردیم و بعد قدری در مورد نبوت و در ادامه درباره ولایت با هم صحبت کردیم. از امشب تا پایان ماه رمضان هم در مورد معاد و قیامت هرچند کوتاه با همدیگر گفت‌وگو خواهیم کرد، ان‌شاءالله.

آیه‌‌ای که امشب مدّ نظر است، آیه ۲۰ سوره شوری است.
خداوند در این آیه می‌‌فرماید: «مَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ نَزِدۡ لَهُۥ فِي حَرۡثِهِۦۖ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡيَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ».
خداوند می‌‌فرماید: «مَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ»؛ هرکس محصول اخروی از کارهایش می‌خواهد، «نَزِدۡ لَهُۥ فِي حَرۡثِهِۦۖ»؛ نتیجه و محصول عملش را افزایش می‌دهیم. «وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡيَا»؛ و هرکس محصول دنیوی از کارهایش بخواهد، «نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا»؛ از همان دنیا یک قسمتی به او می‌دهیم. «وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ»؛ ولی از محصول آخرت هیچ سهمی نخواهد داشت.

دوستان قرآنی! شأن نزول این آیه بسیار جالب است. در تاریخ آمده است: این آیه درباره کسانى نازل شد که در کنار رسول خدا(صلی الله علیه) به جنگ با دشمنان اسلام می‌‌رفتند. این افراد دو دسته بودند: هدف برخی از آنها ثواب آخرت و رضاى خداوند بود که خدا هم به آن‌‌ها وعده دیدار و رضاى خودش را در آخرت داده است؛ علاوه بر اینکه در دنیا هم مال و غنیمتی نصیب آنها می‌شد. گروه دوم، کسانی بودند که غرض آن‌ها از شرکت در جنگ‌ها فقط مال و غنیمت بود، نه ثواب آخرت. این آیه می‌‌فرماید: خداوند ایشان را از آن مال و غنیمت بهره و نصیبى داد، ولی آن‌ها را از ثواب آخرت محروم داشت.

نکته بسیار جالبی که می‌توان از این آیه برداشت کرد، این است که زندگی ما انسان‌‌ها شبیه زمین کشاورزی است که عمل ما همان دانه‌‌ای است که می‌‌کاریم و فردای قیامت باید آن را برداشت کنیم.

حکایت جالبی را نقل می‌‌کنند از مردی که یک غلام عاقل و مؤمنی داشت. ارباب دائماً گناه می‌‌کرد و هر وقت غلام به او اعتراض می‌کرد، می‌گفت: خدا بزرگ است و می‌بخشد! غلام هم هر کاری می‌کرد، ارباب قبول نمی‌‌کرد. روزی مرد به غلام خود گفت که برو در فلان زمین کشاورزی، گندم بکار. غلام هم که دنبال راه چاره‌‌ای برای اصلاح ارباب خود می‌‌گشت، فکری را در ذهن خود پروراند. سراغ زمین رفت و به جای اینکه گندم بکارد، جو کاشت! مدتی بعد که جوها رشد کردند، ارباب برای بازدید، سراغ زمین کشاورزی‌اش آمد و همین که جوها را دید، با عصبانیت به غلام گفت: مگر به تو نگفتم که گندم بکار، چرا جو کاشتی؟! غلام هم جواب داد: من فکر کردم اگر جو بکارم، گندم رشد می‌کند! مرد که عصبانی‌‌تر شده بود، گفت: مگر می‌شود جو بکاری و گندم برداشت کنی؟! گندم از گندم بروید جو زِ جو! غلام گفت: ارباب! پس چرا تو گناه می‌کنی، ولی انتظار داری ثواب ببری؟! چون که کاری جو، نروید غیرِ جو!

دوستان عزیز! این دنیا شبیه همان زمین کشاورزی است که هرچه در آن بکاریم، همان را بعداً برداشت خواهیم کرد. اگر ما به انگیزه آبادانی دنیا بکاریم، آبادانی آخرت را برداشت نخواهیم کرد؛ یعنی خانه آخرت، خراب خواهد بود.

مقام معظم رهبری درباره موضوع امروز ما می‌فرمایند:
تمام محیط زندگی ما، تمام تلاش‌های دنیایی ما، بخشی از آخرت است. دنیا و آخرت جدا نیست… این عالم، از آن عالم جدا نیست. این عالم، مزرعۀ آن عالم است. مگر می‌شود محصول را از غیر مزرعه چید؟! این نهایت وحدت و هماهنگی و یکی‌بودن را می‌رساند.[۱]

جمله‌‌ای را درباره موضوع امروز ما از قدیم‌‌الایام گفته‌‌اند که برخی می‌گویند روایتی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه) است که می‌‌فرمایند: «اَلدُّنْيَا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ»؛ دنیا مزرعه آخرت است.[۲] حتی اگر این جمله روایت هم نباشد، جمله درستی است و اتفاقاً بیان همین فرمایش رهبری است که فرمودند: «این عالم، مزرعۀ آن عالم است».

رفقای قرآنی! همه حرف این‌‌جاست: دنیا و آخرت کاملاً به هم وابسته‌اند. هر کاری که در دنیا انجام بدهیم، نتیجه همان را در قیامت به ما خواهند داد.
این جمله را حتماً یادداشت کنید و در جایی که همیشه چشمتان به آن بیفتد، نصب کنید. این جمله یادآور تمام مباحثی است که نقل می‌کنیم. جمله این است:

«همین الآن، قیامت من است!»
این جمله به چه معناست؟
«همین الآن، قیامت من است!» یعنی من هم‌‌اکنون در حال زندگی در قیامت خود هستم.
«همین الآن، قیامت من است!» یعنی هر کاری که در دنیا انجام دهی، در واقع در قیامت انجام داده‌‌ای.
«همین الآن، قیامت من است!» یعنی یعنی دنیا و آخرت به هم اتصال و ارتباط دارند.
«همین الآن، قیامت من است!» یعنی همین موضوع بحث ما.
از آنجا که اهل قرآن و قرآنی هستید، پس شنیده‌اید که می‌گویند: غیبت کردن، مثل خوردن گوشت برادر دینی است! یعنی چی؟ یعنی اگر غیبت کسی را بکنیم، مثل این است که داریم گوشت او را می‌خوریم! کسی که باور دارد قیامت او همین الآن است، هرگز غیبت دیگری را نمی‌‌کند.

نقل می‌‌کنند: روزی شخصی خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و با حالت تمسخر گفت: این چه حرف مسخره‌‌ای است که یاران شما می‌گویند: «هرکس غیبت کند، مثل این است که گوشت برادر مؤمن خود را خورده است!» من چند لحظه پیش غیبت یکی از دوستانم را کردم، اما هیچ اتفاقی برایم نیفتاد!

امام فرمودند: «مثلِ این است» صحیح نیست؛ در واقع کسی که غیبت می‌کند، خود گوشت را خورده است! اکنون دست در حلق خود کن تا به تو نشان بدهم. او همین کار را کرد و بعد از چند لحظه دید که تکه‌‌های گوشت از معده‌‌اش بالا آمد و استفراغ کرد. با تعجب پرسید: من که خیلی وقت است گوشت نخورده‌‌ام، اینها از کجا آمد؟! امام فرمود: اینها همان نتیجه غیبت توست و گوشت برادر توست که گفتی غیبت او را کرده‌‌ای.[۳]

این یعنی همان جمله مهم: «همین الآن، قیامت من است!».

همه اعمال ما یک نمود قیامتی دارد. در واقع همان عمل است، اما در قیامت به شکل قیامتی خودش آشکار می‌شود. البته ناگفته نماند که گاهی در همین دنیا نیز نتایج گناه به ما نشان داده می‌شود و در همین دنیا سزای کارهایمان را می‌بینیم. نقل می‌‌کنند:

مرد فقيرى بود که با همسرش از ماست، کره می‌گرفت و بعد از اینکه آن‌‌ها را به شکل قالب‌های یک کیلویی درست می‌کرد، به يکى از بقالي‌‌های شهر می‌فروخت و بعد از فروختن کره‌‌‌ها، چیزهایی که برای خانه لازم داشت، می‌خريد. روزى مرد بقال به اندازه کره‌‌ها شک کرد و تصميم گرفت آن‌ها را وزن کند. اندازه هر قالب کره ۹۰۰ گرم بود. مرد بقال از دست مرد فقير عصبانى شد و روز بعد به مرد فقير گفت: ديگر از تو کره نمی‌خرم! تو کره يک‌‌‌کيلویی به من می‌فروختى، درحالي‌‌که وزن آن ۹۰۰ گرم بود. مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت: ما در خانه ترازويي نداريم. برای همین يک کيلو شکر از شما خريديم و آن يک کيلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار داديم!

یعنی چه؟ یعنی «چون که کاری جو، نروید غیر جو»!
یعنی چه؟ یعنی از ماست که بر ماست!
یعنی چه؟ یعنی خودکرده را تدبیر نیست!
یعنی چه؟ یعنی خودت کردی که لعنت بر خودت باد!
نمی‌دانم تا الآن حدیث معراج را خوانده‌‌اید یا نه؛ اما خواهشی که از شما دارم، این است که حتماً این حدیث را نه یک بار
که بارها بخوانید.

با توجه به بحثی که امروز داشتیم، من چند مورد از آن روایات را برایتان می‌خوانم.
پيغمبر اكرم(صلی الله علیه) در روایتی فرمودند: «من در شب معراج، گروهى از دوزخيان را ديدم كه گوشت از پهلويشان جدا می‌كردند و به آنها می‌خوراندند! از جبرئيل پرسيدم اينها كيانند؟ گفت: اينها عيب‌‌جويان و استهزاكنندگان از امت تواند!».[۴]

هم‌‌‌چنین انس بن مالك گويد: پيامبر خدا(صلی الله علیه) فرمود: «شبى كه مرا به معراج بردند، بر گروهى گذشتم كه لبانشان را با قیچی‌‌های آتشين می‌بريدند. از جبرئيل پرسيدم اينان كيانند؟ گفت: اينان گويندگانى‌‌اند از اهل دنيا كه مردم را به كار نيك فرمان می‌دادند، ولى خود را فراموش می‌كردند».[۵]

در حديثى دیگر رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: «در شب معراج گروهى را در دوزخ ديدم كه گروهى را گرفته و سرهايشان را به سنگ می‌كوبند و هر بار كه سرشان كوبيده می‌شود، به حالت اوّل برمی‌گردند و باز می‌كوبند و اين كار ادامه دارد. از جبرئيل پرسيدم اين گروه كيانند؟ گفت: اينان كسانى‌‌اند كه در نماز واجب كوتاهى كرده و در به‌‌جا آوردن آن سستى ورزيدند و هنگام نماز عشاء خوابيدند و غفلت كردند، که تا روز قيامت اين‌‌گونه عذاب می‌شوند».[۶]

رفقای من، از این‌گونه روایات بسیار است که همگی نمودهای اعمال ما در قیامت است؛ یعنی هرچه در اینجا می‌‌کاریم، همان‌جا درو می‌‌کنیم.

این‌ها را گفتم تا نکته بحث بیشتر برایمان روشن شود. آثار اعمال همین‌جا مشخص می‌شود و هر کاری در دنیا انجام دهیم، به شکلی دیگر در همین دنیا و به تبع آن در قیامتی که همین الآن هم هست، به سراغمان خواهد آمد؛ شک نکنید. امکان فرار از اعمال هم وجود ندارد. پس رفقا در دنیا حواسمان را جمع کنیم. مواظب باشیم چه سخنی از دهانمان خارج می‌شود. از گوشمان مراقبت کنیم که چه صوتی را می‌شنود. مراقب فکر و ذهنمان باشیم. مراقب دستمان باشیم. مراقب پست‌‌هایی که در فضای مجازی می‌بینیم یا فوروارد می‌کنیم، باشیم و خلاصه مراقب خودمان باشیم.

همه حرف همین است که از قیامت راه فراری نیست. قیامت نتیجه دنیای ماست؛ پس مراقب دنیای خودمان باشیم.

آخرین کلام حقیر هم این باشد که:
«اگر می‌خواهید حال دلتان در قیامت خوب باشد، مراقب حال دلتان در دنیا باشید».

تمام حرف امروز ما این بود که هرچه در این دنیا انجام دهیم، نتیجه‌‌اش را علاوه بر همین دنیا در قیامت نیز برداشت خواهیم کرد. درواقع می‌توانیم بگوییم: «همین الآن، قیامت ماست!».

با توجه به موضوع جلسه امروز، یک بار دیگر از همه دوستان خواهش می‌کنم که روایات مرتبط با معراج را حتماً مطالعه بفرمایید تا بیشتر به این نتیجه برسیم که: «همین الآن، قیامت ماست!».

بارالها! به حق اهل‌بیت و قرآن، توفیق داشتن حال خوب در قیامت را به ما عنایت بفرما؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنه‌ای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!

شادی دل خوبان عالم، خصوصاً وجود نازنین دختر سیدالشهدا(علیه السلام) حضرت سکینه‌‌خاتون؟عها؟ بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»


[۱]. بیانات در دیدار با کارگزاران نظام، ۲۰/۱۰/۱۳۷۲، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2698
[۲]. ابن‌ابی‌جمهور احسائی، عوالي اللآلي، ج۱، ص۲۶۷، ح۶۶؛ ابی‌فراس حلّی،مجموعه ورّام، ترجمه عطائی، ج۱، ص۳۴۳.
[۳]. درصورت داشتن زمان، می‌توان داستان زیر را نیز نقل کرد:
دو نفر، سلمان فارسی را خدمت پیامبر(ص) فرستاده بودند تا برای آنان غذا بیاورد. پیامبر؟ص؟ سلمان را نزد اُسامة بن زید که انباردار بود،‌ فرستاد. اسامه به سلمان می‌گوید: غذا تمام شده است و سلمان دست‌‌خالی برمی‌گردد. آن دو نفر، اسامه را بَخیل خوانده و درباره سلمان گفتند: اگر او را سر چاه سمیحه (نام چاهی پرآب) بفرستیم، خشک خواهد شد. سپس خودشان به راه افتادند تا نزد اسامه بيايند و درباره موضوع، تجسس كنند. پیامبر(ص) به آنان فرمود: «چه شده است که آثار گوشت را بر دهانتان می‌بینم». آن دو گفتند: ‌‌‌ای پیامبر خدا؟ص؟ ما امروز گوشت نخورده‌ایم! پیامبر فرمود: «شما در حال خوردن گوشت سلمان و اسامه هستید!». طبرسی، مجمع البیان،  ج۹، ص۲۰۳.
[۴]. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۷، ص۳۱۹.
[۵]. حویزی، تفسير نورالثّقلين، ج۱، ص۷۵.
[۶]. مکارم شیرازی، انوار هدايت (مجموعه مباحث اخلاقى)، ص۵۴۴.

question