بتها متفاوتند
آیه مورد بحث
أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ . وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ .
ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بیتردید دشمن آشکاری برای شماست؟ و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم. (سوره یس، آیه۶۰ و ۶۱)
انگیزهسازی
خداوند متعال در آیه ۱۶ سوره مبارکه حشر، کسانی را مانند شیطان میداند و میفرماید:
«كَمَثَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱكۡفُرۡ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ»؛ در مَثَل مانند شیطانند که انسان را گفت: به خدا کافر شو. پس از آنکه آدمی کافر شد، بدو گوید: از تو بیزارم که من از (عقاب) پروردگار عالمیان سخت میترسم.
جمعی از مفسران و محدثان در ذیل این آیه، داستان «برصیصا»ی عابد را ذکر کردهاند.
در میان بنیاسرائیل عابد و راهبی به نام «بَرصیصا» میزیست. سالهای بسیاری مشغول عبادت بود و آنچنان در پیشگاه خدا دارای مقام و منزلت شد که مردم بیماران خود را نزد او میآوردند و با دعای او شفا مییافتند. روزی زن جوانی را برادرانش نزد بَرصیصا آوردند و بنا شد مدتی در آنجا بماند تا شفا یابد. شیطان وسوسهگر در آنجا ظاهر شد و آنقدر آن زن را در نظر آن عابد زینت داد که او فریفته شد و به او تجاوز کرد. پس از مدتی آن زن باردار شد. بَرصیصا دید که نزدیک است آبرویش برود. باز فریب شیطان را خورد و آن زن را کشت و جنازهاش را در گوشهای از بیابان دفن کرد.
شیطان این موضوع را فاش کرد و برادران زن جوان از این حادثه رنجآور مطلع شدند و رسوایی عابد در تمام شهر پیچید و به گوش حاکم رسید. پس از آنکه وقوع جنایت برای آنها ثابت شد، حاکم آن زمان، حکم اعدام بَرصیصا را صادر کرد. مأموران عابد را به پای چوبهٔ دار آوردند. در این هنگام شیطان در نزد عابد مجسم شد و گفت: این من بودم که تو را تا اینجا کشاندم؛ اکنون نیز میتوانم موجب نجات تو شوم. عابد گفت: چه کنم تا نجات یابم؟ شیطان گفت: هرگاه یک سجده بر من کنی، کافی است. عابد گفت: من که در اینجا نمیتوانم سجده کنم. شیطان گفت: با اشاره سجده کن. او هم با اشاره، شیطان را سجده کرد و همان دم دار را کشیدند و برصیصا در حال کفر از دنیا رفت.[۱]
خلاصه جلسات گذشته
در جلسات گذشته، خدمت دوستان عزیزم عرض کردم که ولایت در معنای اولیه قرآنی به معنای اتصال و همبستگی و همجبههگی آحاد ملت است که برای رسیدن به یک هدف واحد که همانا به دوش کشیدن بار رسالت است، تلاش میکنند. برای اینکه چنین همبستگی و پیوستگی بین آحاد ملت ایجاد شود، نیاز به یک نخ تسبیح و محور داریم تا بتوانند گرد آن جمع شوند و پراکنده نگردند.
آن نقطه اتصال و آن محوریت همگانی و آن نخ تسبیح، خود خداست. فقط پذیرش ولایت اللّه میتواند مردم جامعه را حول یک محور جمع کند. حضرات اهلبیت؟عهم؟ و اولیای الهی از آنجا که مظهر و تجلّی ولایت اللّه بر روی زمینند، ولی شمرده میشوند. اتصال همیشگی و مستمر به اولیای الهی و عدم گسستگی و انفصال از آنها همبستگی و همجبههگی و اتصال مردم جامعه را بیشتر میکند.
اینها بحثهای روزهای گذشته بود. وقتی بحث از ولایت به اینجا میرسد، این نکته قابل تأمل است که اگر در همه جهات و ابعاد، در همه زمانها و مکانهای زندگیات متصل به ولایت اللّه و ولی خدا نباشی و از او فاصله بگیری، حتی اگر عارف شهیر شهر هم باشی، حتی اگر بَرصیصای عابد باشی، از ولایت اللّه به ولایت طاغوت منتقل میشوی و شیطان عاقبتت را تغییر میدهد.
اساساً هر کس خود را زیر سایه ولایت اللّه قرار ندهد، اتصال همیشگی و ناگسستنی با ولی خدا پیدا نکند، قطعاً و مسلماً زیر سایه ولایت طاغوت است؛ گرفتار طاغوت میشود و از صراط مستقیم دور میگردد.
اعداد را در نظر بگیرید. اعداد یا زوجند یا فرد. در دایره اعداد، هیچ عددی پیدا نمیشود که نه زوج باشد، نه فرد. هر عددی بالاخره خود را در دسته زوجیت یا فردیت اعداد قرار داده است. انسانها نیز اینگونهاند؛ یا از آن دستهاند که ولایت اللّه را پذیرفتهاند یا از آن دستهاند که ولایت طاغوتها را قبول کردهاند.
فرض کنید با دوستانتان به یک زمین چمن فوتبال رفتهاید تا ساعاتی با هم بازی کنید. زمین فوتبال دو طرف دارد. اینکه من و شما کدام تیم را انتخاب میکنیم، مشخص میکند که باید در کدام سمت بایستیم و به کدام سمت حمله کنیم. معنا ندارد که در آنِ واحد جزء هر دو تیم باشیم.
ولایتمداری انسان با توجه به همه بحثهایی که در این چند شب با هم مباحثه کردیم، همینگونه است.
ولایت دو طرف دارد: ولایت اولیاءاللّه در ذیل ولایت اللّه و ولایت طاغوتها. کدام را انتخاب میکنیم؟ اگر ولایت اللّه نباشد، قطعاً طاغوت است. هرکس از ولایت خدا خارج شود، ناگزیر در ولایت طاغوت و شیطان وارد میشود.
قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا را به عنوان ولایت طاغوت معرفی کرده است.[۲]
ولایت شیطان، یکی از مصادیق ولایت طاغوت است. لذا خداوند در آیات مورد بحث امروز در سوره مبارکه یس آیات ۶۰ و ۶۱ میفرماید:
«أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِين»
ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بیتردید دشمن آشکاری برای شماست؟
«وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيم»
و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم.
صراط مستقیم، تمسک به ولایت الله است؛ صراط مستقیم، دوری از ولایت طاغوتهاست: «أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَ»ۖ است.
اینکه خداوند میفرماید: «أَنْ لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَ» یعنی ولایت طاغوتها را نپذیر؛ خود را در سلطنت شیطان قرار مده.
طاغوت چیست ؟
اکنون سؤال این است: طاغوت چیست که خارج شدن از ولایت اللّه ما را تحت ولایت طاغوتها قرار میدهد؟
مقام معظم رهبری؟حفظ؟ در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» به این سؤال اینگونه پاسخ میدهند:
هر چیزی که انسان را از فرمان خدا کناری ببرد، خارج بکند، موجب شود انسان در مقابل خدا عصیان بورزد، او طاغوت است. پس طاغوت، اسم خاص نیست که بعضی خیال میکنند که طاغوت اسم برای یک بتی است. بله، اسم بُت است، اما آن بت، بت معینی نیست. گاهی آن بت، تو خودت هستی؛ گاهی آن بت، پول توست؛ گاهی آن بت، زندگی راحتطلبانه معمولی توست؛ گاهی آن بت، آن مراد توست؛ گاهی آن بت، آن کسی است که تو دستت را توی دست او گذاشتی و چشمت را بستی و سرت را پایین انداختی تا هرجا که تو را میبرد، ببرد… بنابراین هر کسی که از تحت ولایت خدایی خارج شد، ناگزیر در ولایت طاغوتی و شیطانی وارد شده است. شیطان و طاغوت با هم چه کارهاند؟ آیا نسبتی دارند با هم؟ بله، از نسبت بالاتر دارند. شیطان، همان طاغوت است؛ طاغوت، همان شیطان است.[۳]
خوب به تعابیر دقت کنید. برای بعضی ثروتشان، برای بعضی شهوتشان، برای بعضی ریاستشان، برای بعضی رفاقتشان، برای بعضی عبادتشان طاغوتشان است؛ شیطانشان است. گمان میکنند تحت ولایت اللّه هستند، اما اینگونه نیست.
بتها متفاوتند!
باور کنیم برای بعضی، بیشتر شدن موجودی حساب بانکیشان و بالارفتن سرمایههای اقتصادیشان بت آنهاست و آنها را از زیر سایه ولایت اللّه خارج میکند و در زیر سایه ولایت شیطان قرار میدهد.
پرورش احساس
تردیدی نیست كه یكی از وكلا و اصحاب برجسته امام عسكری(علیه السلام) و مورد اعتماد و توجه آن حضرت و شیعیانش، ابوطاهر محمد بن علی بن بلال معروف به «بلالی» است. جایگاه والای او نزد امام عسكری(علیه السلام)، از تأمّل در توقیع مفصّل آن حضرت خطاب به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری قابل استفاده است. در بخشی از این توقیع آمده است:
«وَ يا اسحاق اِقْرَأْ كِتَابَنَا عَلِيٌ اَلْبِلاَلِيَّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فانه اَلثِّقَةُ اَلْمَأْمُونُ اَلْعَارِفُ بِما يَجِبُ عَلَيْه». این تعابیر بهخوبی حكایت از اعتماد امام(علیه السلام) به وی دارد. از تعبیر «اَلثِّقَةُ اَلْمَأْمُونُ اَلْعَارِفُ بِما يَجِبُ عَلَيْه» درباره بلالی، معرفت و آگاهی وی نسبت به تکالیف الهی و نیز امانت دینی وی قابل استفاده است. بنابر روایت كلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید؟رحمهم؟، دو سال پیش از شهادت امام عسكری(علیه السلام)، آن جناب در توقیعی، ابوطاهر بلالی را از وجود جانشین آگاه ساختند. سه روز پیش از وفات نیز در توقیعی دیگر، این امر را مورد تأكید قرار دادند و در ادامه فرمودند: «پس لعنت خدا بر آنكه منكر حقوق اولیاءاللّه شود و مردم را علیه آنان تحریك كند».
بنابر نقل شیخ طوسی، محمد بن علی بن بلال در زمره چهل تن از سران شیعه بود كه در مجلس معرفی حضرت مهدی(علیه السلام) توسط امام عسكری(علیه السلام) حضور داشتند.[۴]
همین فرد با چنین جایگاهی وقتی در عصر غیبت صغرای امام زمان(علیه السلام) پولهای زیادی بهعنوان وجوهات شرعی، خمس و سهم امام و… از طرف شیعیان به وکلای امام داده میشد و آنها هم این اموال را به نایبان امام میدادند تا در راههایی که امام زمان(علیه السلام) صلاح میدانند، مصرف کنند، با خودش فکر کرد چرا باید اینهمه پول را تحویل بدهد؟ اصلا کی گفته شخصی مثل «محمدبن عثمان» نایب دوم امام زمان(علیه السلام) است؟ خود او هم بالاخره بین مردم اجر و قرب و بروبیایی دارد؛ مگر اینهمه وجوهات، کم پولی است؟ میتواند بار خود و هفت پشتش را ببندد و یکعده را هم دور خودش جمع کند. برای همین ادعا کرد که نایب امام زمان(علیه السلام) است و مال و اموالی را که به امانت در دستش بود، به محمدبن عثمان نداد و گفت که از طرف امام زمان(علیه السلام) در گرفتن این اموال وکالت دارد.
کار به جایی رسید که محمدبن عثمان او را برای ملاقات با امام زمان(علیه السلام) به مکانی برد و امام به او دستور داد تا اموالی که در دستش بود، به محمدبن عثمان بدهد؛ اما بلالی آنقدر لذت داشتن این اموال زیر زبانش مزه کرده بود که باز هم با دستور امام این کار را نکرد! بلالی آنقدر به این کار ادامه داد تا امام زمان؟عج؟ در نامهای او را لعنت کرد[۵].
اهمیت بحث ما در همین است که گاهی پول برای برخی حتی اگر جایگاه ویژهای نزد امام معصوم(علیه السلام) داشته باشند، بت میشود؛ طاغوت میشود؛ شیطان میشود.
اینجا باید دوباره آیه مورد بحث امشب را بخوانیم و قرآن را زندگی کنیم:
«أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِين»؛ ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او بیتردید دشمن آشکاری برای شماست؟
«وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيم»؛ و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم.
رفتارسازی
در شرایط امروز زندگی ما برای خیلیها نه ثروتشان بت آنهاست، نه قدرتشان، نه شهرتشان، نه شهوتشان. برای کسی که میخواهد قرآن را زندگی کند، شاید هیچکدام از اینها او را از ولایت اللّه خارج نکند تا در ولایت طاغوتها و شیاطین قرار دهد.
شاید بگویید اینها اصلاً به ما نمیخورد. ما نه ثروت داریم، نه قدرت داریم، نه شهرت داریم که بخواهد ما را از تحت ولایت الهی خارج کند و در زیر سایه ولایت طاغوتها و شیاطین قرار دهد.
درست است عزیز من! اما شیطان برای هر کسی به اندازه خود او قدم برمیدارد. خیلی وقتها آنچه ما گمانش را نمیکنیم، وسیله شیطان برای خارج کردن ما از ولایت ولی خداست.
برای خیلی از ما همین تلفن همراهی که الآن در دستمان است و وسیله روزمره زندگی ماست، وسیله خارج کردنمان از ولایت اللّه است.
تلفن همراهمان، صفحاتمان در فضای مجازی، و… ابزارهایی که هر روز ساعتها برای آنها وقت میگذاریم
و بدون اینکه متوجه باشیم، از ولایت الهی خارج میشویم.
آنجا که سلبریتیها و انسانهای بهظاهر مشهور و بهظاهر مقبول دارند ما را عوض میکنند.
آنجا که ما به رسانههای تحت مدیریت صهیونیسم اعتماد میکنیم و خبرهای آنها را برای یکدیگر میفرستیم و نقل میکنیم، از ولایت الهی خارج شدهایم؛ درحالیکه خداوند در قرآن خودش فرموده است:
«يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ»؛[۶] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! يهوديان و مسيحيان را دوستان خود مگيريد؛ زيرا آنان با وجود اينكه باهم اختلاف دارند، در برابر شما با يكديگر همدلاند؛ و هركس از شما آنان را به دوستى گيرد، قطعاً در زمره آنان بهشمار مىآيد و از ستمكاران است، و خدا مردم ستمكار را هدايت نمىكند.[۷]
دهها آیه دیگر شبیه به این آیه در آیات قرآن داریم که به دشمنان و رسانههای آنها اعتماد نکنید.[۸] برای اینکه ناخودآگاه سبک زندگی، اعتقادات، افکار، نوع پوشش، دغدغههای مذهبی و ملی، روابط خانوادگی و احترام به پدر و مادر ما از آنچه تحت ولایت اللّه و ولایت ولیاللّه آموخته بودیم، تغییر میکند.
مثلا دارند به ما و فرزندان ما یاد میدهند که برای جمع کردن فالوور (دنبالکننده در فضای مجازی) بیشتر حتی اگر شده به پدرت بیادبی کن؛ مادرت را بترسان؛ بدننمایی کن؛ ادبیاتی که استفاده میکنی را تغییر بده؛ مردمآزاری کن و اسمش را بگذار دوربین مخفی!
آیا اینها خارج شدن از ولایت اللّه و قرار گرفتن در زیر ولایت طاغوت نیست؟
[۱]. طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵، قرطبی، تفسیر قرطبى، ج۹، ص۶۵۱۸، در تفسیر روح البیان این ماجرا به گونهای مشروحتر آمده است (ج ۹، ص۴۴۶).
[۲]. «ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَولِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ…». (بقره، آیه۲۵۷)
[۳]. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه بیستوهفتم، دسترسی در:
https://manviat.ir/about-the-velayat2/
[۴]. شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۴۶.
[۵].طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۹.
[۶] . سوره مائده، آیه۵۱.
[۷] . ترجمه صفوی.
[۸] . مثل: آلعمران (۲۸)؛ مائده (۶۴)؛ ممتحنه (۱)؛ آل عمران (۱۱۸)؛ مجادله (۱۴)؛ هود (۱۱۳)؛ نساء (۱۴۴)؛ انفال (۷۳)؛ توبه (۲۳)؛ نساء (۱۴۰)؛ ممتحنه (۹)؛ مائده (۸۱)؛ مائده (۸۲).