نخ تسبیح، مهم است
آیه مورد بحث
« مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ »
داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفتهاند، مانند داستان عنکبوت است که خانهای برای خود بنا کرده باشد، و بیتردید سستترین خانهها خانه عنکبوت است، اگر معرفت و شناخت داشتند. (سوره عنکبوت آیه۴۱)
انگیزهسازی
کشت توتون و تنباکو و استعمال دخانیات در ایران، از دوران شاه عباس صفوی آغاز شد و کمکم به حدی رواج یافت که در زمان قاجار کالایی پرمصرف شمرده میشد.
در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا (۱۳۰۷ق) مذاکراتی میان شاه با کمپانی «تالبوت» انگلستان دربارۀ امتیاز تجارت توتون و تنباکو صورت گرفت؛ مذاکراتی که نتیجه آن، قراردادی کاملا به نفع انگلیسیها بود.
بعد از اینکه ناصرالدینشاه به ایران برگشت، صاحب کمپانی «جرالد تالبوت» هم به تهران آمد و قراردادی به نام قرارداد «رِژی» را با شاه ایران امضا کرد. خلاصه قرارداد این بود که سالانه ۱۵هزار لیره به شاه پرداخت میشد و در عوض، امتیاز کلیۀ معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش میدادند. تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه که ۲۵هزار لیره به او رشوه داده بودند، مبالغی گزاف به صدراعظم و نایبالسلطنه و تنی چند از درباریان دیگر هم پرداخت شده بود.[۱]
انگلیسیها بعد از امضای این قرار داد، تنباکو را به کمترین قیمت از کشاورزان میخریدند و خودشان از آن سود کلانی میبردند. کمکم صدای مردم و علما درآمد که این چه وضعی است که اینها درست کردهاند؟! خبرها آرام آرام به میرزای شیرازی در عراق رسید. ایشان چند بار به شاه تذکر دادند، ولی فایدهای نداشت. سرانجام میرزای شیرازی مجبور شد آن فتوای تاریخی را بدهد.
آن فتوا چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
«الیوم استعمال توتون و تنباکو بِأی نَحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان عجلاللّه تعالی فرجه است».
برخی از بستگان میرزا میگفتند که این حکم، از ناحیه امام زمان؟عج؟ به دست میرزا رسیده است.[۲]
این حکم در مدت کوتاهى در سراسرایران منتشر شد. هیچکس در تمام ایران از مرد و زن و کوچک و بزرگ نمانده بود که از تفصیل این حکم آگاهی نیافته باشد. همه از آن مطلع شدند و همه طبقات مردم مسلمان حتى افراد غیرمسلمان از این حکم پیروى کردند. تمام توتونفروشیها تعطیل شد. حتى در ادارات دولتى ، قهوهخانهها و سربازخانهها نیز دود و دخانیات برداشته شد.
حتی فتوای میرزا به دربار شاه و اندرونی حرمسرای ایشان هم رفته بود و در آنجا قلیان ها را شکسته بودند. حتی از قهوه خانه سلطنتى هم دخانیه برداشته شد. به جایى رسید که یهود و نصارا نیز به متابعت از اسلام دخانیه را در ظاهر متارکه نمودند. [۳]
یک پیوستگی عظیم اجتماعی میان تمام طبقات مردم در ایران به وجود آمد؛ از دربار تا دهات دورافتاده مثل ید واحده از این فتوا تبعیت کردند.
در جلسه قبل در مورد ولایت توضیح دادیم و گفتیم که یکی از معانی ولایت یعنی پیوستگی بین مؤمنین. جریان تحریم تنباکو یکی از مصادیق اِعمال ولایت و همبستگی و اتصال بین همه آحاد جامعه بود.
اقناع اندیشه
سؤال مهم در اینجا این است که چه چیزی یا چه کسی عامل این همبستگی و همجبههگی و اتصال میشود؟ این بههمپیوستگی شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحدند، حول چه محوری باید شکل بگیرد؟
تسبیح را در نظر بگیرید. پیوستگی و اتصال دانههای تسبیح به یکدیگر به خاطر وجود نخ تسبیح است. نخ تسبیح اگر نباشد، دانههای تسبیح از هم جدا میشوند؛ پراکنده میشوند و اصلا تسبیحی شکل نمیگیرد. اینکه میگوییم برای قدم برداشتن در مسیر نبوت و به دوش کشیدن بار رسالت ولایت، لازم است، یعنی همبستگی و پیوستگی بین کسانی که یک هدف مشترک دارند، لازم است. این ولایت، این همجبههگی و همپیوستگی یک نخ تسبیح لازم دارد تا بر محوریت آن شکل بگیرد.
در جامعهای که همه اعضای آن یک هدف دارند و میخواهند بار رسالت را به دوش بکشند، اگر این نخ تسبیح، این عامل محوریت، این نقطه اتصال، اشتباه انتخاب شود، اگر ضعیف باشد، غیر قابل اتکا باشد، به جای اینکه نقطه قوت شود، نقطه ضعف میشود. هرکسی نمیتواند این نقش اصلی را بازی کند؛ هرکسی یا چیزی نمیتواند این نخ تسبیح باشد.
نخ تسبیح مهم است!
اینجا فقط جایگاه اللّه است. برای اینکه ولایت بین افراد جامعه شکل بگیرد؛ همبستگی و پیوستگی و اتصال به یکدیگر برای برپایی جامعه توحیدی که هدف انبیاست، شکل بگیرد، حلقه واسطه و وجه اتصال افراد به یکدیگر اللّه است و این معنای ولایت اللّه است.
منظور از «ولایت اللّه» یعنی « فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ ». [۴] در آیة الکرسی هم میخوانیم: آنهایی که کفر به ولایت طاغوت پیدا کردند، بعد از آن به ولایت اللّه میرسند که آن ولایت اللّه عروةالوثقی است.
«فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ». عروة الوثقایی که محکم و استوار است.
در روایات عروةالوثقی را «ولایت اهلبیت؟عهم؟ معنا کردهاند.[۵] «لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ» یعنی هر کسی غیر از خدا را در این جایگاه قرار دهیم، مثل نخ تسبیح ضعیفی است که با کمترین فشار پاره میشود و غیرقابل اتکاست و به راحتی از بین میرود. این معنای آیه مورد بحث امشب ماست که فرمود:
«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ داستان کسانی که به جای خدا سرپرستانی گرفتهاند، مانند داستان عنکبوت است که خانهای برای خود بنا کرده باشد، و بیتردید سستترین خانهها خانه عنکبوت است؛ اگر معرفت و شناخت داشتند.
سستی خانه عنکبوت را در نظر بگیرید؛ اگر محوریت و نخ تسبیح همبستگی و اتصال مردم جامعه ولایت خدا نباشد، هرچه میخواهد باشد، سست و ازبینرفتنی است. مردم باید حول اللّه بههم پیوسته و متصل شوند.
مثلا مردم را حول محور شهوات دور یکدیگر جمع کردن! مثل برخی از اجتماعات و تظاهراتهایی که در کشورهای غربی در دفاع از همجنسبازی انجام میدهند. این اجتماع به تار مویی هم بند نیست!
تمام اجتماعها و پیوستگیهایی که مقابل ولایت خداوند میبینیم، همه سست است. مثل اجتماعی که برخی از کشورهای عربی تا چند ماه قبل حول محور آمریکا و رژیم صهیونیستی داشتند! حضرت آقا فرمودند که برخی کشورهای عربی روی اسب بازنده شرطبندی کردهاند!
اسرائیلی که سستی آن امروز برای همه نمایان شده، تا چندماه پیش مدام پذیرای سران برخی از کشورهای اطراف ما بود!
ولایت اللّه دو جلوه دارد:
یک جلوه عرضی (با عین نه با الف) و یک جلوه طولی.
ولایت عرضی یعنی مردم حول محور اللّه با یکدیگر پیوند بخورند و به داد یکدیگر برسند؛ مانند آنچه در ایام اربعین میبینیم که شیعه از هر نژادی که باشد، حول محور سید شهدا(ع) با هم پیوندهای عرضی میخورند و شیعیان عراقی نمیگذارند شما در ایام اربعین گرسنه و بیجا بمانید و با آغوش باز از شما پذیرایی میکنند. اینکه در عرض بههم پیوند بخوریم هم فقط و فقط با ولایت اللّه و جلوه او که ائمه معصومین؟عهم؟ هستند، محقق میشود؛ وگرنه پیوندهای عرضی دیگر سست و بیثبات است؛ مثل اجتماعهای حول محور شهوات!
ائمه معصومین؟عهم؟ برای تحقق اینگونه از ولایت عرضی، دستورات بسیاری دارند که به صورت خلاصه در دعای ۲۶ صحیفه سجادیه به عنوان «دعا برای جیران و همسایهها» آمده است. در این دعای نورانی، امام سجاد(ع) وظایفی را برای مؤمنین مشخص کردهند که انشاءاللّه مراجعه میکنید و بهرهمند میشوید.
به غیر از جلوه عرضی، ولایت یک جلوه طولی هم دارد. منظور از «جلوه طولی» این است که من تحت قیمومیت و سرپرستی چه کسی میخواهم دربیایم؟
حاکم روابط زندگی سیاسی و اجتماعی ما کیست؟ آیا قرآن است؟ بیانیه حقوق بشر است؟ سند ۲۰۳۰ است؟
من قرار است تحت سرپرستی کدامیک از اینها درآیم و آن را حاکم بر روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… خودم بدانم؟
در دنیای امروز برخی هستند که ولیّ آنها در مسائل فرهنگی و آموزشی، سند ۲۰۳۰ بوده! برخی حاکم بر روابط سیاسی و اجتماعیشان سازمان ملل است! برخی حاکم بر روابط اقتصادیشان اف.ای.تی.اف (FATF) است!
در آیهای که خدمت شما قرائت شده، به این نکته میرسیم که غیر از این ولایت اللّه، هرکس یا هرچیزی به عنوان ولی در نظر گرفته شود، ثباتی ندارد: «كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا» است.
امروز ولایت اللّه در قرآن و دستورات ولیفقیه تجلّی یافته است. مسئله ولایت اللّه از جهت اهمیتش به صورت مکرر در آیات دیگری از قرآن هم مورد اشاره قرار گرفته است، مثل:
خداوند در سوره شوری آیه ۹ میفرماید:
«أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِيُّ وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ »
در «تفسیر نمونه» ذیل این آیه آمده است:
نخست در لباس تعجب و انكار مىفرمايد: آيا آنها غيرخدا را ولى خود قرار دادند؟! «أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۖ» با اينكه ولىّ تنها اوست: «فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِيُّ». پس اگر مىخواهند براى خود ولى و سرپرستى برگزينند، بايد خدا را برگزينند. او است كه مردگان را حيات مىبخشد: «وَهُوَ يُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ» و چون معاد و رستاخيز به دست اوست، و بزرگترين نگرانى انسان چگونگى زندگى او بعد از مرگ است، بنابراين بايد دست به دامن والاى او زد و نه غير او. سپس مىگويد: اوست كه بر هر چيزى قادر و تواناست: «وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِير» اشاره به اينكه شرط اصلى «ولى» دارا بودن قدرت است و قادر حقيقى اوست.
این جای شگفتی است که عدهای اصرار دارند برای قوام جامعه و جلوگیری از فروپاشی بین مؤمنین به ولایت غیرخدا متوسل بشوند؛ به غیرخدا پناه ببرند؛ درحالیکه به تعبیر آیات قرآن، این اشتباهی آشکار است. مصداق بارز این اشتباه در پذیرش ولایت غیرخدا اتفاقاتی است که مقدمه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود.
مصدق از جمله مصادیق دوران معاصر بود که در تکیه بر ولایت، دچار اشتباه شد. در ابتدای دوران نخستوزیری مصدق، آمریکا در ظاهر خود را حامی ملی شدن نفت معرفی کرد و این باعث شد که مصدق در مقابل تهدیدات ادامهدار انگلیسیها، به جای تکیه بر پشتوانه مردمی و علما همچون آیتاللّه کاشانی که از عوامل اصلی پیروزی نهضت ملی و نخستوزیری او بودند، به آمریکا تکیه و اعتماد کرد. اما در نهایت، آمریکا و انگلیس با هدف شکست نهضت ملی و استعمار دوباره بر نفت ایران و همچنین سرنگونی تنها دولت برخاسته از رأی مردم، اقدام به طراحی کودتایی نظامی کردند.[۶]
دکتر مصدق اگر همین آیه امروز ما را زندگی میکرد که: آنکه باید به او تکیه کرد، فقط خداست، نه آمریکا؛ اگر میپذیرفت آنچه به آن دست میاندازد، مانند خانه عنکبوت ضعیف است و قابل اعتنا نیست؛ اگر به این آیه قرآن عمل میکرد «مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» قطعا کودتای ۲۸ مرداد صورت نمیگرفت.
رفتارسازی
آن کسانی که در مسائل ریز و درشت کشوری تصمیمگیرند، باید این آیه قرآن را در محل کار خود نصب کنند. راهحل مشکلات کشور، اتکا به غیرخدا و منتظر بودن برای چراغ سبز کدخدا نیست. امروز مشکلات ما با توجه به همین دو معنای ولایت رفع میشود:
الف) ولایت عرضی که انسجام و همبستگی و پیوستگی همه اقشار جامعه در کنارهم و چشمبستن از غیرخود است.
ب) ولایت طولی، یعنی سرپرستی و قیومیت غیر از قرآن و دستورات آن را نپذیرفتن.
ما مردم هم باید دقت کنیم. بسیاری از مسئولان اثرگذار کشور توسط من و شما انتخاب میشوند. آنکسی که طرز فکرش، منش و روشش، خودش و نزدیکانش اعتقادی به این دو معنای ولایت ندارند، نباید منتخب مردم باشد. در این کشور قرآن سالیان بسیاری کسانی به انتخاب ما سکاندار حرکت روبهجلوی کشور بودند که اگر نگوییم قلباً، میتوانیم بگوییم عملاّ اعتقادی به ولایت اللّه نداشتند. حتی اعتقادی به ولایت به معنای همبستگی و پیوستگی بین مردم جامعه نداشتند. بنابراین باید در انتخابهایمان دقت کنیم.
[۱]. تیموری، تحریم تنباکو، ص۱۳ و ۱۴ و ۲۸ و ۲۹ و ۱۷۷؛ ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، ص۲۵ و ۸۶.
[۲]. مجله حوزه، یادنامه میرزای شیرزای، مرداد و شهریور ۱۳۷۱، شماره ۵۰ و۵۱.
[۳] تحریم تنباکو تیمورى ۱۰۴و۱۰۵. تحریم تنباکو زنجانى ۱۰۳. قرارداد رژى.۷۰.
[۴] . سورهه بقره، آیه ۲۵۶؛ سوره لقمان، آیه ۲۲.
[۵] . حویزی، تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۲۶۳.
[۶]. مجله فارس پلاس، ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، مقاله «کودتای ۲۸ مرداد نتیجه رفاقت مصدق با آمریکا» + سند.