۲۰. خانۀ عنکبوتی! – آیه ۴۱ عنکبوت

ای نام تو بهترین سرآغاز           بی ‌نام تو، نامه کِی کنم باز؟

خدا را شاکریم که به ما توفیق داد تا دوسوم از این ماه عزیز را ببینیم. امروز، روز بیستم ماه مبارک است و امشب می‌شود دومین شب قدر. امیدوارم به حق مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بهترین‌‌ها برای همه ما رقم بخورد و دعاگوی ما در این شب عزیز، وجود نازنین امام زمان(عج) باشند.

آقا نصیب من کن، چشمان ترِ شب قدر                  لطفی کن و دوباره، من را بخر شب قدر
نفسم مرا زمین زد، شرمنده‌‌ام شدم بد                     حالا رسیده‌‌ام باز، بی‌‌بال و پر شب قدر
بین همه گداها، آقا ببین که هستم                        بیچاره و فقیر و درمانده‌‌‌تر شب قدر
دیدی که در گناه و غفلت گذشته عمرم                  اما زدی صدایم، بار دگر شب قدر[۱]

بحث دیروز ما درباره معنای اولیه ولایت بود و گفتیم که در اصطلاح اوّلی قرآنی، ولایت یعنی به‌هم‌پیوستگی و اتصال شدید عدّه‌‌ای که دارای فکر واحدند و برای یک مقصود تلاش و حرکت می‌کنند. در ادامه، نکته‌‌ای بسیار دقیق و مهم از قرآن را مطرح کردیم که ولیّ مؤمنین خداست؛ یعنی خدا و مؤمنین یک پیوستگی خاصی باهم دارند و خدا تا زمانی که ما این پیوستگی را از بین نبردیم، یاور ما خواهد بود و ما را تنها نمی‌گذارد.

بچه‌های ورزشی می‌دانند که نقش تماشاچی در برنامه‌‌های ورزشی چیست؟ چرا در فوتبال وقتی می‌خواهند تیمی را جریمه کنند، می‌گویند: این بازی بدون تماشاگر برگزار می‌‌شود؟

نقش تماشاچی در مسابقات، نقش همان حامی است که به ورزشکار احساس دلگرمی می‌‌بخشد. تیمی که باید بازی را بدون تماشاگر برگزار کند، یعنی یک تیم بدون حامی؛ به همین دلیل یکی از بدترین جریمه‌‌ها، برگزاری بازی بدون تماشاگر است و به اصطلاح فوتبالی‌‌‌ها، تماشاچی همان یار دوازدهم است. یار دوازدهم یعنی یک پشتوانه و یک حامی.

داشتن پشتوانه صرفاً برای فوتبال و مسائل ورزشی نیست و این قاعده برای تمام مراحل زندگی ما انسان‌‌ها نیز وجود دارد. ما هر کجا که احساس کنیم پشتمان به جایی یا کسی گرم است، آنجا احساس آرامش خاطر بیشتری می‌‌کنیم و برعکس.

نکته بسیار مهمی که می‌‌خواهم به آن اشاره کنم، این است که ما انسان‌‌ها، همگی به دنبال این هستیم که به جایی یا کسی تکیه داشته باشیم و اولویت و پیش‌فرض ذهنی ما این است که باید به دنبال ابرقدرتی باشیم که بتوانیم با اتصال به آن قدرت بزرگ، خودمان را قوی کنیم. در واقع می‌‌خواهیم با یک منبع قدرتی پیوند بخوریم که این پیوستگی ما را نیرومند کند.

در جلسه قبل گفتیم که «ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ» یعنی خدا ولیّ مؤمنان است؛ یعنی حامی و پشتوانه مؤمنان، خدای متعال است؛ یعنی مؤمنان پشتشان به ابرقدرتی گرم است که نقطه مقابل ندارد؛ چراکه آنها با خدای خویش پیوستگی ایجاد کرده‌‌اند.

اما باید بگوییم که متأسفانه عده‌‌ای در دنیا هستند که غیرخدا را به عنوان ولیّ، حامی و پشتوانه خود انتخاب می‌‌کنند؛ درحالی‌که نمی‌دانند پشتوانه آن همچون طبلی توخالی پوچ است.

قبلاً به این موضوع اشاره کردیم که دو جبهه در جهان وجود دارد: جبهه حق و جبهه باطل. گفتیم که از ابتدای خلقت تا قیام قیامت نیز بین این جبهه منازعه و دعواست. همین حالت برای تکیه‌گاه و پشتوانه نیز وجود دارد؛ بدین معنا که تکیه‌گاه‌ها هم از دو حالت خارج نیست: عده‌ای خدای قهّار را به عنوان ولیّ خود انتخاب می‌‌کنند و برخی غیرخدا را.

در واقع می‌‌توان این‌گونه گفت که ما دو گونه ولایت داریم: ولایت خداوند که همان ولایت الله است، و در مقابل، ولایت غیرخدا که همان ولایت طاغوت است. ولایت طاغوت در برابر ولایت خداوند است. طاغوت، از طغیان به معنای سرکشی کردن یا فراتر از حد طبیعی و فطری رفتن است، و از آنجا که هر ولایتی، غیر از ولایت خداوند، نوعی سرکشی در برابر اوست، پس چنین ولایتی، ولایت طاغوت است.

مقام معظم رهبری در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» درباره ولایت طاغوت می‌فرمایند:

این‌ها می‌خواهند سراغ طاغوت بروند؛ غافل از اینکه این شیطانِ طاغوت، این شیطانی که با عنوان طاغوت در قرآن شناخته می‌شود، آن‌ها را از راه راست دور می‌کند… طاغوت آن‌ها را، شیطان آن‌ها را از جاده آن‌چنان دور می‌اندازد که برگشتنشان کار یک ذره، دو ذره نیست؛ خیلی به دشواری دیگر برگردند به راه راستِ هدایت. این آیۀ قرآن است.[۲]

همه می‌‌دانید که «سراب» چیست.
سراب همان چیزی است که از دور زیباست. سراب همان چیزی است که فقط در دوردست‌‌ها قرار دارد، اما در واقع اصلاً وجود ندارد! سراب شبیه آبی زلال می‌‌ماند، اما کارش سیاهی و ناامیدی است. سراب به دروغ، مایه حیات را به ما نشان می‌‌دهد و هر چه به آن نزدیک‌‌تر می‌شویم، او از ما دورتر می‌شود و هرگز به او نمی‌‌رسیم.

دوستان قرآنی! توجه داشته باشید که ولایت طاغوت، همان سرابی است که ما را از حیات ابدی و حقیقی دور می‌‌کند؛ تا جایی که گاهی مسیر اصلی را گم می‌‌کنیم و خدای ناکرده مسیرمان به ناکجاآباد ختم می‌شود. ولایت طاغوت همچون سرابی است که ظاهرش از دور زیباست، اما اصلاً باطنی ندارد.

از آنجا که شما عزیزان، قرآنی هستید، بیایید به قرآن مراجعه کنیم و ببینیم قرآن درباره این‌‌ها چه می‌گوید. قرآن کریم درباره افرادی که غیر خدا را ولیّ خود می‌دانند، مثال جالبی می‌زند. شما خانه عنکبوت را دیده‌اید؟ یک خانه نرم و سستی که از خانه‌بودن فقط اسم آن را دارد و با هر نسیمی شروع به لرزیدن می‌کند و به‌‌راحتی خراب می‌شود و از بین می‌رود‌.

خداوند در آیه ۴۱ سوره عنکبوت، درباره افرادی که غیر خدا را به عنوان سرپرست گرفته‌اند چنین مثالی می‌زند و می‌فرماید: «مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ»؛ مَثل کسانی که ولایت غیرخدا را پذیرفتند و با آنان هم‌جبهه شدند، «كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ»؛ مانند عنکبوتی می‌ماند که از تارهای نازکش خانه ساخته باشد. «وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ»؛ درحالی‌که قطعاً سست‌ترین خانه‌ها، خانۀ عنکبوت است. «لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ»؛ اگر اهل علم و معرفت باشند.

به همین دلیل است که هر پشتیبانی در ولایتِ غیرخدا، سست بوده و هیچ امنیت و هدایتی در آن نخواهد بود. این‌جاست که می‌گوییم: پذیرش ولایت دشمنان خدا و دوستی و هم‌جبهه‌شدن با آنان برای قدرتمندی بیشتر، سرابی بیش نیست.

در واقع خداوند در این آیه می‌فرماید: اگر غیر من را ولیّ قرار دادی، در واقع زندگی‌ات را بر خانه عنکبوت بنا کرده‌ای که این خود، خسران محض است. تکیه‌‌‌گاه باید خداوند قهّار باشد و بس.

اجازه بدهید مثالی برای شما بزنم:
یک رشته سیم را تصور کنید که به‌‌راحتی خم می‌شود و حالت می‌گیرد؛ مچاله می‌شود و می‌شکند. اما اگر همین رشته سیم دور یک لوله آهنی پیچیده شود، چه؟ دیگر به این راحتی خم نمی‌شود و خبری از شکستن نیست. انسان نیز وقتی تکیه‌گاهش خدا باشد و خدا را ولیّ خود قرار ‌‌دهد، چنین وضعی دارد. درست است که خودش ضعیف است، اما پشتش گرم است و به قول سعدی: «اگر من ضعیفم پناهم قوی است».

آنها که به غیرخدا تکیه می‌کنند و غیرخدا را ولیّ خود می‌گیرند، زندگی خود را در سست‌ترین حالت ممکن بنا کرده‌‌اند و روز‌‌به‌‌روز زندگی آنها به نابودی نزدیک‌تر می‌شود؛ درست مثل آتشی که به جان درخت افتاده باشد؛ که پیوسته از درخت کم می‌کند و همه‌ چیز آن را می‌گیرد؛ هم حیات آن را، هم سرسبزی و شادابی آن را، و هم سایه و میوه آن را؛ تا اینکه سرانجام به تلّی از خاکستر تبدیلش می کند.

خلاصه اینکه: انتخاب ولایت طاغوت، برابر است با خداحافظی با امنیت و آرامش.

نکته بعدی این است که اگر کسی ولایت طاغوت را پذیرفت، باید منتظر چه بلاهای دیگری باشد؟
همان‌‌طور که می‌دانید، ولایت طاغوت عامل نابودی ما انسان‌‌ها می‌شود، اما من برخی از پیامدهای آن را برایتان نقل می‌کنم.

۱. هدررفتن استعدادها
طاغوت، توان، انرژی و نیروی انسان را در راه منافع و مصالح شخصی خودش، هزینه می‌کند. طاغوت به سود انسان کار نمی‌‌کند؛ چراکه سود انسان‌ها برای طاغوت و شیطان مطرح نیست و خود طاغوت و اهدافش است که اولویت دارد. اگر برای تأمین مصالح طاغوت، لازم به قربانی شدن باشد، باید قربانی بشوی؛ حتی اگر لازم باشد، باید گمراه بشوی![۳]
رشته‌‌ای بر گردنم افکنده دوست          می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست!

۲. عدم غفران و بخشش
دوستان توجه داشته باشید که پذیرنده ولایت طاغوت، در واقع برای خداوند شریک گرفته است؛ لذا گناه شرک به هیچ عنوان، بخشیده نخواهد شد: «إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ…».[۴]

۳. غرق شدن در آرزوها
شیطان و طاغوت، انسان را در آرزوهای دور و دراز غرق می‌کنند. آرزویی که انسان را از هر تلاشی در راه خدا بازمی‌دارد. در آیه ۱۲۰ سوره نساء می‌خوانیم: «يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا»؛ شیطان به آنها وعده‌های دروغین می‌دهد و به آرزوها سرگرم می‌سازد؛ درحالی‌‌‌که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمی‌دهد.
از آنجا که طاغوت تنها حیات دنیا را در نظر می‌گیرد، افرادی هم که تحت ولایت او هستند، در آروزهای دنیوی غرق می‌شوند. این‌ها آرزوهایی هستند که اگر انسان، آنها را از گردن خود آزاد کند، می‌بیند که چقدر راحت و سبکبال است و شاعر چه زیبا می‌گوید:
بیا که قصر أمل سخت سست‌‌بنیاد است                 بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                         ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است[۵]

۴. عمل بر خلاف طبیعت انسان
کسی که ولایت شیطان را قبول می‌کند، خودبه‌‌‌خود مجبور می‌شود از قانونی خلافِ فطرت انسانیت پیروی کند؛ یعنی در مسیر تغییر فطرت و آفرینش خدادادی قدم می‌گذارد.

شما به تاریخ هم که نگاهی می‌‌اندازید، افراد بسیاری را می‌بینید که در زندگی خود این خطا را انجام داده‌اند و غیرخدا را ولیّ و سرپرست زندگی خود قرار داده‌اند؛ اما سرنوشتی نه‌‌‌چندان زیبا داشته‌‌اند و به فرموده قرآن: «وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ».

طلحه و زبیر را که همه می‌‌شناسیم. طلحه و زبیر در رکاب حضرت رسول(صلی الله علیه) سالیان سال جنگیدند و افتخارات بسیاری هم برای اسلام به دست آوردند، تا جایی که رسول خدا(صلی الله علیه) در فضیلت آنان جملات متعددی به زبان آورده بودند. زبیر در وقایع بعد از پیامبر به حضرت امیر(علیه السلام) وفادار ماند و در هجوم دشمنان به خانه‌ حضرت، در منزل حضرت زهرا؟عها؟ حضور داشت. بعد از قتل عثمان، اولین نفری که با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت کرد، طلحه بود و دومین نفر زبیر.

در تاریخ آمده است که در جنگ احد، تنها سه نفر از مهاجرین کنار پیامبر(صلی الله علیه) ماندند؛ یعنی حضرت امیر(علیه السلام)، طلحه و زبیر و دیگران بدون استثنا فرار کردند.

اما به این دلیل که در یک جای زندگی، غیرخدا را ولیّ و سرپرست خود قرار دادند، بعد از مدت کوتاهی به مخالفت با حضرت امیر(علیه السلام) برخواستند و با کمک همسر پیامبر(صلی الله علیه) جنگ جمل را علیه ایشان به‌‌‌‌راه انداختند و هر دو در این جنگ کشته شدند. این گوشه‌‌ای از بلاهایی است که ولایت طاغوت بر انسان وارد می‌‌کند.

در عصر ما نیز این افراد هستند که ولایت طاغوت را پذیرفته‌‌اند؛ از بنی‌‌صدر گرفته تا قذافی و صدام که به استکبار جهانی به جای خدا دل بستند و سرنوشت شوم هرکدام را شما به خوبی می‌دانید.

اگر بخواهیم مباحث امروز را در دو جمله خلاصه کنیم، خواهیم گفت:
در بحث ولایت، یکی از مهم‌ترین مسائل این است که ما غیر از خدا را ولیّ و سرپرست خود قرار ندهیم. اگر چنین کردیم، روزبه‌‌روز ضعیف‌تر و به نابودی نزدیک‌تر خواهیم شد؛ درست مثل کاری که آتش با درخت می‌کند. ولی اگر با خدا باشیم، مثل آب می‌ماند که روزبه‌‌روز باعث تقویت درخت می‌شود.

الآن که در ایام شب‌های قدر هستیم، بهترین زمان است که تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و در زندگی یکرنگ باشیم. بیایید در این شب عزیز، کمی با خودمان خلوت کنیم و اگر خدای ناکرده، ذره‌ای دلبستگی به غیرخدا داریم، آن را رها کنیم و از بین ببریم؛ چون اگر این کار را نکنیم، با دستان خودمان باعث نابودی خود شده‌ایم.

بارالها! به حق اهل‌بیت(علیهم السلام) و قرآن، هرگز ما را از ولایت الهی دور مفرما؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنه‌ای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!

شادی دل خوبان عالم، مخصوصاً وجود نازنین عمه سادات، حضرت زینب؟عها؟ بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»


[۱]. روح‌الله پیدایی.
[۲]. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه بیست‌وششم، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45655
[۳]. «كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ‏ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْديهِ إِلى‏ عَذابِ السَّعير»؛ بر او نوشته شده که هر کس ولایتش را بر گردن نهد، به‌طور مسلّم گمراهش می‌سازد، و به آتش سوزان راهنمایی‌اش می‌‌کند! (حج، ۴).
[۴]. نساء، ۴۸.
[۵]. حافظ، غزل ۳۷.