
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو، نامه کِی کنم باز؟
ماه مبارک رمضان به نیمه رسید و همانطور که میدانید نیمه ماه رمضان، سالروز میلاد کریم اهلبیت، وجود نازنین امام حسن مجتبی(علیه السلام) است. بیایید دو بیت شعر را به ایشان هدیه بدهیم تا انشاءالله حضرت نگاه ویژهای در این روز عزیز به ما داشته باشند.
تشنهام تشنه مرا آب حیاتی بفرست بـه دل سوختۀ من برکاتی بفرست
روز میلاد کریم اسـت کریمانه بیا ماه بر نیمه رسیده، صلواتی بفرست
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
انشاءالله به حق کریم اهلبیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) روزی امسال ما کربلا و مدینه باشد؛ مجدداً صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
حتماً مشاهده کردهاید که چه اتفاقی میافتد وقتی آب را از بالا داخل لیوان میریزیم. همانطور که میدانید، به محض اینکه آب را مخصوصاً با فاصله داخل لیوان میریزیم، حبابهایی روی آب تشکیل میشود. نکته مهم این است که این حبابها چند ثانیه بیشتر روی آب نمیمانند.
حبابها بالای آب آمدند، اما بهسرعت از بین رفتند. شاید برایتان سؤال شده باشد که چرا این مباحث را میگوییم و چه ارتباطی بین آب و حباب و بحث قرآنی ما وجود دارد؟
دوستان عزیز! میدانید که وقتی آب را داخل لیوان میریزیم، حبابها و کفها، بهسرعت بالا میآیند؛ اما نکته بسیار مهم این است که اصلاً باقی نمیمانند؛ یعنی بالا میآیند، اما بالا نمیمانند. آن چیزی که باقی میماند، آب است. آب مایه حیات است و تشنگان را سیراب میکند و باعث سرزندگی همه چیز میشود؛ اما کفها و حبابها چه؟ نهتنها سیراب نمیکنند، نهتنها نمیرویانند، نهتنها نشاط و سرزندگی نمیدهند، بلکه خودشان هم باقی نمیمانند.
وقتی به قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم که حق و باطل چیزی شبیه به همین آب و کف است. حق، شبیه آب است و غالباً بیادعا، افتاده اما در عین حال مایه حیات و طراوت است. اما باطل چه؟ باطل همان کفها و حبابهاست که هرچند بالانشین است، اما خالی، بیمحتوا، بیخاصیت و رفتنی است.
یکی از آیات مرتبط با بحث امروز ما آیه ۸۱ سوره اسراء است. خداوند در این آیه میفرماید: «وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا»؛ ای پیغمبر ما! به تمام عالمیان بگو که حق آمد و باطل نابود شد؛ چرا؟ چون «إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا». این سنت خدای متعال است که باطل، نابودشدنی است. باطل یعنی پوچی، یعنی حباب، یعنی کف روی آب که هیچگاه نمیتواند ماندگار باشد.
خدای متعال در این آیه درسی به ما یاد میدهد که خواهش میکنم این جملات را حتماً با دقت گوش بدهید. دوستان قرآنی من! «إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا». یعنی یادت باشد که اگر باطل را انتخاب کردی، محو خواهی شد؛ تمام خواهی شد. و نهتنها آدمهای باطل، بلکه اعمال و افکار باطل هم نابود شدنیاند.
پس اگر میخواهی بمانی، باید حق بگویی؛ حق بخواهی و طرفدار حق باشی. امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرمایند: «لَيْسَ مِنْ باطِلٍ يَقومُ بِاِزاءِ الْحَقِّ اِلاّ غَلَبَ الْحَقُّ الْباطِلَ»؛ هيچ باطلى نيست كه در برابر حق بايستد، مگر آنكه حق بر باطل چيره مىشود «وَ ذلِكَ قَولُهُ»؛ و اين سخن خداوند است: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الباطِلِ فَيَدْمَغُهُ»؛ بلكه حق را بر سر باطل میزنيم كه آن را درهم میكوبد.[۱]
خلاصه و در یک کلام: «وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا».
از آنجا که هر روز به کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مراجعه میکنیم، بیایید با کمک همدیگر به سؤالی که حضرت آقا مطرح میکنند پاسخ بدهیم. ایشان در این کتاب میفرمایند:
آن جوری که در ذهن ما هست و در تاریخ نبوتها میخوانیم، پیغمبران، همه با تلاشها و جهادها زندگی را گذراندند و بسیاری هم شربت شهادت نوشیدند. پس کار اینها، آیا کار بیثمر و بیفایدهای بود؟! آیا پیغمبران در تاریخ شکست خوردند؟! آیا انبیا از تلاش خود نتیجۀ ثمربخشی نگرفتند؟![۲]
اگر بخواهیم این بحث را در یک جمله خلاصه کنیم، اینگونه میتوان پرسید: انبیای الهی با این همه اذیت و آزاری که دیدند و بسیاری هم در راه خدا کشته شدند، با این تفاسیر آیا آنها در کار خود موفق بودند؟!
اگر بخواهیم دقیق پاسخ دهیم، باید دینشناس و تاریخشناس باشیم و از آنجا که ما دینشناس و تاریخشناس حرفهای نیستیم، لذا بهترین راه این است که برای گرفتن پاسخ سراغ بیانات خود حضرت آقا برویم و ببینیم ایشان در ادامه سؤال چه پاسخی را مطرح میکنند. حقیر مطالب ایشان را خلاصهوار و البته خودمانی برایتان نقل میکنم.
ببینید دوستان! برای دستیابی به پاسخ دقیق به این پرسش مهم، که آیا انبیاء در کارشان موفق بودهاند یا خیر، باید بتوانیم به دو سؤال پاسخ بدهیم.
سؤال اول: آیا مجموعه انبیا از تلاش و انجام مأموریت خود، نتیجه ثمربخشی گرفتهاند یا خیر؟ آیا رسالتی که از حضرت آدم تا پیغمبر خاتم(صلی الله علیه) به صورت گروهی بر دوش انبیای الهی بوده، پیش رفته است یا خیر؟
سؤال دوم: آیا انبیای الهی به صورت تکبهتک در زمان خود موفق شدهاند یا شکست خوردهاند؟
پس دو سؤال مطرح است: یکی تلاش مجموعه انبیا و دیگری حرکات فردی آنها.
حضرت آقا به عنوان دینشناسِ تاریخدان در پاسخ به سؤال اول میفرمایند:
سؤال اول این بود که آیا انبیای الهی مجموعاً موفق شدند یا ناکام شدند؟ میگوییم مجموعاً موفق شدند همۀ انبیا؛ به دلیل اینکه میخواستند بشر را بالا بیاورند و بالا آوردند.[۳]
دوستان عزیز! توجه داشته باشید: درست است که انبیای الهی، محرومیتها و سختیها و بعضاً ناکامیهایی داشتند، اما در مجموع، سِیر بشریت را بهسوی رشد و ترقی و تعالی حرکت دادند. این انبیای الهی بودند که بشریت را به سمت انسانیت سوق دادند. جالب این است که حضرت آقا، مثال مدرسه و دانشآموزان را هم میزنند. شما بچههای ابتدایی را در نظر بگیرید که قرار است به بالاترین درجات علمی دست یابند. معلم کلاس اول به محض اینکه سال اول تمام میشود، دانشآموز را رها میکند و به معلم سال دوم میسپارد. معلم سال دوم و سوم و… هم به همین شکل و تا آخر کار این دانشآموز دستبهدست میشود تا به درجات عالیه برسد. بنابراین، اکثر معلمان ابتدایی، اصلاً موفقیت و مدارج علمی شاگردانشان را نمیبینند. برخی در این مسیر از دنیا میروند و برخی با سختیهای فراوان مواجه میشوند و ممکن است همه چیز را فراموش کنند.
حالا یک سؤال:
به نظر شما، آیا کار معلمان ابتدایی بیثمر بوده است؟ آنهایی که نتوانستند این دانشآموز را تا انتهای مسیر همراهی کنند و او را به حدّ آخر برسانند، آیا موفقیتی داشتهاند یا خیر؟ پاسخ کاملاً روشن است: بله! معلمان ابتدایی کار خودشان را انجام دادند و بار امانت را وقتی به نفر بعدی تحویل دادند که سهم مسئولیت خودشان را انجام داده بودند.
دوستان ورزشی این بخش را بیشتر دقت کنند.
دوِ امدادی نوعی مسابقه دو است که در آن اعضای یک تیم به نوبت قسمتهای مسابقه را تکمیل میکنند. در این نوع مسابقه معمولا یک شیء که اغلب یک تکه چوب است، به صورت دستبهدست توسط ورزشکاران حمل شده و به دست ورزشکار بعدی داده میشود. مثلا اگر تیمی متشکل از ۴ نفر باشند، هر نفر با فاصله ۱۰۰ متر از هم میایستند و نفر اول باید چوب امدادی را به نفر بعدی برساند و این فرآیند تا رسیدن به خط پایان ادامه خواهد یافت. تیمی به موفقیت دست مییابد که هر نفر، مأموریت خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
انبیای الهی نیز به همین شکل مأموریت خودشان را انجام دادند و به نقطهای که باید، رساندند و نقطه پایان کارشان، نقطه آغاز مأموریت پیامبر بعدی بوده است.
خلاصه اینکه با نگاه کلی و توجه به کار گروهی، اثبات میشود که حاصل کار انبیای الهی، از حضرت آدم تا نبی خاتم(صلی الله علیه) ثمربخش بوده است.
خدا رحمت کند همه شهدای عزیز را مخصوصاً شهدای دفاع مقدس. در برخی از عملیاتها برای باز کردن معبر و گذرگاه، بعضی از شهدا وارد میدان مین میشدند و بعد از اینکه کشته یا مجروح میشدند، تازه راه باز میشد و نیروهای دیگر به دل میدان نبرد با دشمن میزدند. حالا این حرف درست است که کسی بگوید: فقط کسانی که جلو رفتند پیروز شدهاند و آنهایی که کشته یا زخمی شدند، خیر؟! بهیقین پیروزی سهم همه آنهاست؛ از شهدا گرفته تا مجروحین و همه رزمندگان. این از پاسخ اولین سؤال.
سؤال دوم این بود که آیا انبیای الهی به صورت فردی و تکبهتک در زمان خود موفق شدند یا برعکس، مغلوب بوده و شکست خوردهاند؟
پاسخ این است که انبیای الهی، پیوسته امکان موفقیت داشتهاند و پیروان آنها نیز همواره از این امکان برخوردار بودهاند و لازمه این پیروزی و موفقیت هم صرفاً معجزه نبوده است؛ بلکه با رعایت دو شرط مهم و اساسی، موفقیت و پیروزی آنها قطعی بوده است.
حضرت آقا دراینباره میفرمایند:
میگوییم اينجا يك قاعدة كلى وجود دارد. قاعده کلی این است که هر کدامی دارای ایمان و صبر کافی بودند، موفق شدند؛ هر کدامی دارای ایمان و صبر کافی نبودند، موفق نگشتند.
آخرین نکته حقیر هم این باشد که: برخی از انبیای الهی در کنار تمام سختیهایی که متحمل شدند، موفقیتهای فراوانی هم داشتهاند:
ایمان آوردن امپراتوری روم، نتیجه تلاشهای حضرت عیسی(علیه السلام) است.
تشکیل جامعۀ فاضله بنیاسرائیل، نتیجه تلاشهای حضرت موسی(علیه السلام) است.
حضرت ابراهیم(علیه السلام) در زمان زندگیاش جامعۀ الهی را تشکیل داد.
سلیمان نبی(علیه السلام) حکومت الهی را در سرتاسر عالم گسترش داد و همۀ عالم را به صورت يك جامعۀ توحیدی و
الهی دور یکدیگر و به گرد يك محور جمع کرد.
بالاتر از همه، وجود نازنین پیامبر گرانقدر ما، پیامبر خوبیها، حضرت ختمیمرتبت، خاتم النبیین، حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه) است؛ پیامبری که عالم را چنان تکان داد که ۱۴۰۰ سال بعد، فیزیکدان و ستارهشناس مشهور آمریکایی به نام «مایکل هارت»، ایشان را به عنوان «مؤثرترین شخصیت تاریخ بشر» معرفی میکند. وی درکتاب «رتبهبندی یکصد تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ انسان» در پژوهش خود فهرستی صد نفره از بانفوذترین شخصیتهای جامعه بشری، از ابتدای خلقت تاکنون ارائه میدهد. با افتخار باید بگوییم که در فهرست او نام مبارک پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه) به عنوان نخستین و بانفوذترین شخصیت تاریخ بشر آمده است. جالب است که این کتاب، صرفاً یک کتاب معمولی نیست و تاکنون بیش از پانصدهزار نسخه از آن به فروش رفته و به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.[۴] این یعنی اثرگذاری بینظیر برترین انبیای الهی.
بحث امروز ما درباره پیروزی یا شکست انبیای الهی بود و گفتیم حضرت آقا سؤالی را مطرح میکنند مبنی بر اینکه انبیای الهی با همه تلاشهایی که کردند و البته بسیاری از آنها در این راه به شهادت رسیدند، آیا نتیجه کار آنها ثمربخش بوده است یا خیر؟ پاسخ این سؤال را هم از زبان خود حضرت آقا شنیدیم که: اولاً همۀ انبیا به صورت کلی و گروهی موفق شدند؛ چراکه آنها میخواستند بشر را بالا ببرند و صدالبته در این کار موفق بودند؛ ثانیاً به صورت تکبهتک هم قاعده کلی این است که هرکدام دارای ایمان و صبر کافی بودند، موفق شدند و برعکس.
بارالها! به حق اهلبیت(علیهم السلام) و قرآن، ما را همیشه در مسیر حق و حقیقت قرار بده؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنهای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!
شادی دل اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) مخصوصاً وجود نازنین امام حسن مجتبی(علیه السلام) بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
[۱]. كافى، ج۸، ص۲۴۲.
[۲]. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه بیستم، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45595
[۳]. همان.
[۴]. مقاله «مقاله محمد(ص) مؤثرترین شخصیت تاریخ بشر»، ماهنامه آفاق علوم انسانی، شماره ۳۲، آذر۱۳۹۸.