
ترجمه تدبری
﴿ذَلٰـِكَ ٱلۡكِتَـٰبُ﴾ آن کتابی اسـت (که از سـمت خدای بزرگ برای شـما انسـانها فرستاده شده است تا بر اساس آن، زندگی دنیوی و اخروی خودتان را مدیریت کنیـد). ﴿لَا رَيۡـبَ فيِهِ﴾ در آن کتاب هیچ شـک و تردیدی وجـود ندارد؛ (زیرا هیچ بشری توان نوشتۛن وۛ آوردن چنین کتابی را ندارد و تمامش از طرف خدایمتعال نـازل شـده اسـت) ﴿هُـدٗى لّلِمُتَّقِـينَ﴾ آن کتـابِ باعظمـت، هدایت کننـدۀ انسـانهای باتقـوا اسـت کـه( از گمراهیهـا و تاریکیهـا به سـمت خوشـبختی و نور هدایت میکند. آن هایی که اهل سرکشـی ، طغیان و گناه باشـند و احسـاس بی نیازی از هدایت های خدا کنند، از هدایت های آن کتاب، بی بهره خواهند ماند).
آیه مورد بحث
﴿ذَلٰكِ ٱلۡكِتَبُٰ لَا رَيۡبَۛ فيِهِۛ هُدٗى لّلِمُتَّقِينَ﴾؛(سوره بقره ۲)
در این کتابِ (باعظمت) هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران، هدایت است.
مقدمه
قبل از پیروزی انقلاب اسـلامی و در سـال ۱۳۵۳ خورشـیدی، رهبر انقلاب در مسـجد امـام حسـن(ع) مشـهد، در کسـوت یـک روحانـی مبـارز جوان سـخنرانی می کردند. ایشان در ماه مبارک رمضان، سلسله مباحثی را با عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مطرح کردند و در این سخنرانی ها ضرورت و اهداف اندیشه اسلامی که بر آمده از «قرآن» باشد را توضیح دادند.
ممکـن اسـت سـؤال شـود کـه مگـر ممکن اسـت اندیشـه اسـلامی برآمده از غیرقرآن باشد؟!
در جواب باید عرض کنیم: بله، اندیشه های اسلامی برآمده از غیرقرآن هم داریم:
اندیشه هایی برآمده از صرف تاریخ اسلام
اندیشه هایی برآمده از صرف عرفان اسلامی؛
اندیشه هایی برآمده از صرف فلسفه اسلامی؛ و…
علی رغم اینکه هرکدام از اینها در جای خود، مهم و لازم هسـتند، ولی اینکه اندیشه اسلامیِ فردی ابتدا بر اساس قرآن شکل بگیرد و بعد به دیگر حوزه های علوم اسلامی بپردازد، تفاوت وجود دارد.
مقـام معظـم رهبـری در آن سـالها برای شـکل دهی به اندیشـه اسـلامیِ مخاطب خود، به سـراغ «قرآن» رفتند و بر اسـاس آیات آن، ذهن و اندیشـه ای قرآنی برای مخاطب خود شکل می دادند.
در جلسـاتی کـه در ایـن مـاه مبـارک در خدمـت شـما عزیزان هسـتیم، از سـیر مفهومـی مباحـث رهبـری در آن جلسـات بهره منـد میشـویم تـا در این سـی روز ماه مبارک رمضان، بحثی منظم و هدفمند خدمت شما عزیزان ارائه نماییم. مباحثـی کـه مقـام معظـم رهبـری در آن جلسـات ارائـه کـرده بودنـد، امـروزه در کتابـی بـا عنـوان «طـرح کلی اندیشـه اسـلامی در قرآن» چاپ شـده اسـت که عزیزان می توانند آن را تهیه کرده و از آن بهره مند شوند. (نسخه الکترونیکی (PDF) این کتاب در آدرس زیر در دسترس است: https://heyat.co/download2/4197)
انگیزه سازی
نامه پدر به فرزندان
نقل کرده اند که مردی، همسر و سه فرزندش را ترک کرده و راهی سرزمینی دور شد. فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند .پس از مدتی، پدر نامۀ اولش را برای فرزندان فرستاد؛ اما بچه ها آن را باز نکردند تـا بخواننـد؛ بلکـه هرکـدام آن را در دسـت گرفتـه، بوسـیدند و گفتنـد: ایـن نامـه از طـرف عزیزتریـن کـس ماسـت! سـپس بـدون اینکـه پاکت را بـاز کننـد، آن را در پارچۀ ترمه ای قرار دادند و روی طاقچه گذاشتند! هرچند وقت یکبار که دلشان بـرای پـدر تنـگ می شـد، نامـه را از پارچـه درآورده، غبار رویش را پـاک میکردند و می بوسیدند و دوباره در پارچه میگذاشتند… تمام مدتی که پدر در سفر بود ،اهل منزل با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد، همین کار را می کردند.
سال بعد پدر از سفر بازگشت؛ ولی به جز یکی از پسرانش کسی در منزل باقی نمانـده بـود. بـا تعجب از او پرسـید: مادرت کجاسـت؟! پسـر گفت: سـخت بیمار شـد و چـون پولـی بـرای درمانش نداشـتیم، حالـش وخیم تر شـد و از دنیا رفت .پدر گفت: چرا؟ مگر نامه ای را که اولین بار برایتان فرستادم، باز نکردید؟ برایتان در پاکـت نامـه پـول زیـادی قـرار داده بـودم! پسـر گفـت: نه. پـدر پرسـید: برادرت کجاسـت؟ پسـر گفـت: بعـد از فـوت مادر، کسـی نبود کـه او را نصیحـت کند و در مشکلات یاورش باشد. او هم شغلی پیدا نکرد و از سرِ بیکاری با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان از خانه رفت و الآن در زندان است. پدر بازهم با تعجب پرسید: چـرا؟! مگـر نامـۀ دوم را کـه در آن بـه واسـطۀ دوسـتم شـغلی برای او پیـدا کرده بـودم، نخواندیـد؟! پسـر گفـت: نه. مرد گفت: خواهرت کجاسـت؟ پسـر گفت: با همان پسری که مدتها خواستگارش بود، ازدواج کرد. الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت: او هم نامۀ مرا نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوشنامی نیست و من با این ازدواج مخالفم؟! پسر گفت: نه.
ایـن داسـتان سـاده، مثـل رفتـار برخـی از مـا بـا ایـن کتـاب بلند مرتبـه اسـت؛ قرآنی که برای ما فرستاده شده تا مشکلات زندگی خود را بر اساس دستورات و رهنمودهـای آن حل وفصـل کنیـم؛ ولـی مـا آن را در طاقچه هـا گذاشـته ایم و در باتـلاق مشـکلات و گرفتاری هـا فرو میرویـم و غـرق می شـویم؛ درحالی کـه در حدیثـی از پیامبـر(ص) چنیـن آمـده اسـت: «اِذَا الْتَبَسَـتْ عَلَيْكُـمُ الفِتَـنُ كَقِطَـعِ اللّيْـلِ الْمُظْلِـمِ فَعَلَيْكُـمْ بِالْقُـرآنِ» (کلینی ،الکافي، ج۲، ص۵۹۹.)
هنگامـی کـه فتنه هـا چـون پـاره های شـب تار بر شـما مشتبه شود، به قرآن روی بیاورید.
﴿ذَلٰكِ ٱلۡكِتَبُٰ لَا رَيۡبَ فيِهِ هُدٗى لّلِمُتَّقِينَ﴾
به وسیله پیامبر ختم المرسلین(ص) برای من و شما فرستادهۛ شد، اما ما کاری به ﴿ذَلٰكَ ٱلۡ ِكتَبُٰ﴾ آن کتاب بلند مرتبه و آسـمانی نداریـم؛ بلکـه بـا آن زمینـی برخـورد میکنیـم و آن را در پارچـۀ ترمـه میگذاریـم و در طاقچـه یـا کمد قـرار میدهیم. قرآن فقط برای ما محترم اسـت .
نهایت استفادۀ بعضی از ما از قرآن برای سر سفرۀ عقد و رد کردن مسافر از زیر آن یا خواندن در مجلس ختم و… است و شاید روزها بگذرد و کاری به آن نداشته باشیم. مَثَل ما نسبت به قرآن، مثل همان نامه هایی است که در داستان به آن اشاره شد. بدون هیچ شک و شبهه ای جواب همۀ مشکلات ریز و درشت امروز مـا در ایـن قـرآن آمده اسـت، اما مـا کمتر به آن مراجعه کرده، نسـخۀ زندگیمان را از آن میگیریم.
نظر مقام معظم رهبری در کتاب «طر ح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»
رهبر معظم انقلاب در کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن»، با بیان این نکتـه کـه اسـلام مسـلکی اجتماعی اسـت و اصولی منسـجم و هماهنـگ ناظر به زندگی جمعی انسانها دارد و این یکی از ضرورت های فوری تفکر مذهبی است، بـه ایـن رفتـار نابخردانـۀ بعضـی از مـا یا شـاید بتوان گفـت خیلی از ما بـا کلام اللّه مجید انتقاد کرده، میفرمایند:
[قـرآن سند قـاطـع و تـردیـد نـاپـذیـر اسـلام در بیشترین مـوارد، سهمی در روشنگری و راه گشایی نیافته و به جای آن، دقت ها و تعمقات شبه عقلی یا روایات و منقولات ظنی و گاه با اعتباری بیشتر، میدان دار و مسئول شناخته شده اند… تدبر در آیات قرآن، جای خود را به قرائت و تلاوتی سطحی و سرسری و فاقد نتیجه و ثواب دنیوی و یکسره برای پاداش و جزای اخروی داده و کتاب کریم الهی دست مایۀ عوامی ها و عوام فریبی ها شده است.]
در واقع، با توجه به فرمایش معظم له میتوان نتیجه گرفت:
قـرآن کتـاب محتـرم و مقـدس مـا مسـلمانان، فقـط کتابـی بـرای خوانـدن و ثواب بـردن نیسـت؛ بلکـه کتـاب زندگی اسـت. ایـن گنج پنهان، اصول منسـجم و یک آهنگ، ناظر به زندگی جمعی انسانها را بیان می کند.
﴿ذَلٰـِكَ ٱلۡكِتَـٰبُ﴾، ایـن کتـاب بلندمرتبه و آسـمانی ﴿هُـدٗى لّلِۡمُتَّقِينَ﴾ اسـت؛ یعنی برای هدایتگری اهل تقوا آمده است.
اقناع اندیشه
چند سؤال اساسی
سـؤال اول: اگـر قـرآن ناظـر بـه زندگـی جمعـی انسان هاسـت، چـرا بـر اسـاس فرمایش خداوند در این آیه «هدایت» فقط برای متقین بیان شده است؟
باید توجه کرد: کلمـۀ «هدایـت» در قـرآن، در معانـی فراوانـی به کار رفته اسـت، ولی ریشـه و اساس همۀ آن ها به دو معنا باز می گردد:
اول: «هدایـت تکوینـی» کـه در تمام موجودات جهان وجـود دارد (منظور ازهدایت تکوینی، رهبری موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندی های جهان هستی است)
دوم: «هدایت تشـریعی» که به وسـیله پیامبران و کتاب های آسـمانی انجام می گیـرد و انسـان ها بـا تعلیـم و عمـل به آن در مسـیر تکامل به پیـش می روند . مسلماً قرآن برای هدایت همۀ جهانیان نازل شده، ولی چرا در آیۀ فوق، هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفی گردیده؟ به این علت که تا مرحله ای از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحلۀ تسلیم در مقابل حق و پذیریش آنچه هماهنگ بـا عقـل و فطرت اسـت) محال اسـت کـه انسـان از هدایت کتاب های آسـمانی و دعوت انبیا بهره ببرد.(مکارم شیرازی ،تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۸)
اینکـه در ایـن آیه می فرمایـد: «هدایت برای متقین اسـت»، یعنی هرکس به هـر انـدازه تقـوای خـود میتوانـد از قـرآن بهره منـد شـود؛ مثـلا همـۀ بزرگوارانی کـه در اینجـا تشـریف دارنـد، ایـن میـزان از تقوا را دارنـد که خدای نکرده وسـایل شخص کناری خودشان را سرقت نکنند!
دلیل اینکه ما وسایل هیچ کسی را سرقت نمیکنیم، یک عامل درونی است؛ یعنـی دلیلـش ایـن نیسـت که چـون در این مـکان دوربین نصـب کرده اند چنین کاری نمیکنیـم؛ بلکـه حتـی اگـر دوربیـن هـم نباشـد و کسـی هم اصـلا نبیند، باز ما وسـایل شـخص دیگری را بر نمی داریم. این برنداشـتن وسـایل دیگران از یک بازدارنـدۀ درونـی سرچشـمه می گیـرد. این می شـود یـک مرحله ای از تقـوا. حالا اگر این عامل بازدارنده تقویت بشـود و در بقیۀ حوزه ها هم اجرا شـود، تقوای انسان توسعه پیدا می کند.
پس قرآن به میزان تقوایی که ما در زندگی داریم، برای ما هدایت می آورد.
سـؤال دوم: ایـن کتابـی کـه اسـاس هدایت اسـت، آیا تمام امـوری را که ما درزندگی به آن احتیاج داریم، در نظر گرفته؟
پاسخ این سؤال در بیان مبارک امام صادق(علیه السلام) آمده است.
قسم امام صادق علیه السلام
اهلبیت(علیهم السلام) خیلی به ندرت قسم میخوردند، اما وقتی قسم میخوردند، حتماً می خواستند موضوع مهمی را گوشزد کنند:
«عَـنْ مُـرَازِمٍ عَـنْ أَبِـي عَبْـدِ اَللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَـارَكَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ فِي اَلْقُـرْآنِ تِبْيَانَ كُلِّ شَـيْءٍ»؛
امـام صـادق(علیه السلام) در حدیثی نورانی میفرماید: خـدای تبارک وتعالی قرآن را بیانگر و روشنگر هر چیزی قرار داده است.
«حَتَّـی وَاَللَّهِ مَـا تَـرَكَ اَللَّهُ شَـيْئاً يَحْتَـاجُ إِلَيْـهِ اَلْعِبَـادُ»؛
تـا آنجـا که _ به خدا سـوگند _ چیزی از احتیاجات بندگان را فروگذار نکرده.
«حَتَّـی لَّاَ يَسْـتَطِيعَ عَبْـدٌ يَقُـولُ لَـوْ كَانَ هَـذَا أُنْـزِلَ فِـي اَلْقُـرْآنِ إِلَّا وَ قَـدْ أَنْزَلَـهُ اَللَّهُ فِيـهِ»؛
تـا شـخصی نتوانـد بگویـد کاش ایـن موضـوع هـم در قـرآن آمـده بود. هـر چه لازم بوده را خدا در قرآن بیان فرموده است.(کلینی ،اصول کافی، ج۱، ص۷۶ و ۷۷، کتاب فضل العلم، باب الرد إلی الکتاب و السنّة، حدیث ۱.)(
امـام صـادق(ع) قسـم جلالـه خورده اند که چیـزی از احتیاجات زندگی بشـری وجود ندارد، مگر آنکه خداوند تمام آن امور را در قرآن قرار داده است.
نـوع نـگاه امـام خمینی(ره) بـه جامعیت قرآن کریـم، این بیان امـام صادق(ع) را ملموس میکند. ایشان قرآن را کتابی جامع میداند که دو جهت ظاهری و باطنی دارد و معتقد است که قرآن از جهت ظاهری دربردارندۀ همۀ دستورها و احکامی است که برای سعادت و کمال بشر لازم است و تبیان بودن قرآن دربارۀ همه چیز در آیۀ ﴿تبِيَاناً لكِلِّ شَيْءٍ﴾ را به روشنگر بودن در همه چیز تفسیر میکند.(امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، ص۲۹، دسترسی در:https://lib.eshia.ir29/1/11193)
﴿ذَلٰـِكَ ٱلۡكِتَـٰبُ﴾ کـه ﴿لَا رَيۡبَ فيِهِۛ﴾ اسـت، قطعـاً همۀ آنچه بـرای هدایت وسعادت مخلوق لازم است را در برۛ دارد.
علامه طِباطبِائی(ره) در تفسیر «المیزان»، در ذیل آیۀ ۸۹ سورۀ نحل در بیان معنای ﴿تبْيَاناً لكُلِّ شَيْءٍ﴾ بودن قرآن می فرماید:
در روایات آمده که قرآن تبیان هر چیزی است و علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن یعنی آنچه بوده و هست و تا روز قیامت خواهد بود، همه در قرآن هست و ا گر این روایات صحیح باشد، لازمه اش این میشود که مراد از تبیان اعم از بیان به طریق دلالت لفظی باشد و هیچ بعدی هم ندارد که در قرآن کریم اشارات و اموری باشد که آن اشارات از اسرار و نهفته هایی کشف کند که فهم عادی و متعارف نتواند آن را درک نماید.
این گنج پنهان، کتاب زندگی است که به بیان امام خمینی(ره) حتی فقط عمل به ظواهر آن، برای سعادت و هدایت بشر کفایت میکند. قرآن حتی در ریزترین و حساس ترین مسائل زندگی انسان راه گشاست.
رفتار سازی
سه شرط برای استفاده از هدایت قرآن
اکنون سؤال اساسی این است که ما چگونه میتوانیم شامل این هدایت قرآن در آیۀ ﴿هُدٗى لّلِمُتَّقِينَ﴾ باشیم؟
برای اینکه این هدایت شامل حال ما بشود، سه شرط وجود دارد و سه کار را باید انجام دهیم:
اولین شـرطی که باعث میشـود انسـان شـامل این هدایت شود، تقواست . تقـوا بـه زبـان سـاده یعنـی جانب خـدا را نگه داشـتن. یعنـی عمل به دسـتورات و وظایـف دینـی در سـطوح مختلـف فـردی، خانوادگی و اجتماعـی. یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. هرچه انسان باتقواتر باشد، بیشتر از هدایت قرآن بهره می برد و میتواند به مراتب بالاتری از هدایت و فهم و استفاده از قرآن برسد.
در این ماه مبارک رمضان که سر سفرۀ بابرکت قرآن مهمانیم، فرصت خوبی اسـت بـرای انجـام واجبـات و تـرک محرّمـات، و اینکـه بیشـتر در اعمالمـان دقـت کنیـم؛ چنان کـه در آیـه ۱۸۳ سـوره بقـره، یکـی از فلسـفه های روزه چنیـن بیـان شده است:
﴿يَٰٓأيُّهَـا ٱلَّذِيـنَ ءاَمَنُـوا كُتـِبَ عَلَيۡكُـمُ ٱلصِّيَامُ كَمَا كُتـِبَ عَلَىَ ٱلَّذِينَ مِـن قَبۡلكِمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ﴾
روزه بـرای ایـن واجـب شـده اسـت تـا بتوانیـم تمریـن تقـوا و خویشـتن داری داشته باشیم.
شرط دوم، انس با قرآن و شرط سوم، تدبر در آن است. بعد از تقوا که اولین و مهم تریـن شـرط اسـتفاده از هدایـت قـرآن اسـت، در مرحلـۀ دوم بایـد بـا قرآن مأنوس باشیم؛ قرآن را بخوانیم و در آن تدبر کنیم تا بتوانیم هم از نور این کتاب بهره ببریم و هم قوانین آن را سرلوحۀ کار خود قرار دهیم.
برای اینکه اُنس با قرآن مقداری برای ما ملموس شود، مثالی می زنم:
برخی از افراد با تلفن همراه خودشان و فضای مجازی و پیام رسان ها چنان أنس و وابسـتگی دارند که تا چند ثانیه یا چند دقیقه وقت خالی پیدا میکنند ،سریع گوشی را برمی دارند و به شبکه های اجتماعی سر می زنند.
حـال اگـر کسـی بـا قـرآن و آیاتی که از یک سـوره یا یـک جزء خوانـده، مأنوس باشـد، همینطـور میشـود؛ یعنـی تا فرصـت کوتاهی پیـدا میکند، سـراغ قرآن مـیرود و برخـی از آیاتـی کـه از قبـل علامـت زده را بـا تأمـل و تدبر مجـدداً قرائت میکنـد. او در هـر فرصتـی، بـه اولیـن چیـزی که مراجعـه میکند، قرآن اسـت، نه شبکه های مجازی و… .
تمثیلی زیبا
هرچه بیشـتر با قرآن مأنوس باشـیم و بیشـتر در آن تدبر کنیم، بیشتر از هدایت آن بهره میبریم. برخی وقتی به کنار دریا می روند، فقط در ساحل راه می روند و به دریا نگاه میکنند. دستۀ دوم کسانی هستند که بیشتر از دریا لذت میبرند و دستی به آب میزنند. دستۀ سوم به دریا میروند و در آن شنا می کنند. دستۀ چهارم کسـانی هسـتند که لباس غواصی میپوشـند و به اعماق دریا میروند و عجایـب و زیبایی هایـی از دریا می بینند که هیچ وقت گروه های قبلی این لذت ها را درک نمی کنند.
مواجهۀ ما با قرآن نیز همینگونه است: دستۀ اول فقط قرآن را روی طاقچه و کمد گذاشته اند و همانند یک شیء مقدس به آن نگاه می کنند. دستۀ دوم مانند افرادی که دسـتی به آب می زنند، قرآن را تلاوت می کنند. دسـتۀ سـوم که در دریـا شـنا میکردنـد، افرادی هسـتند کـه علاوه بر تلاوت قـرآن، در آیه های آن تدبـر کـرده، قـرآن را در زندگـی اجرا می کنند. اما دسـتۀ چهارم ماننـد آنها که در اعماق دریا غواصی میکنند، عالمانی هستند که چنان در قرآن غرق شده اند و چنان محو قرآن هستند که سه گروه قبلی درکی از آن ندارند.
به هرحـال، هرکـس بایـد بـه اندازۀ ظـرف خود از ایـن گنج بی پایـان، اما پنهان استفاده کند.
بزرگـواران! بیاییـد در همین اولین روز مـاه مبارک، با خدای خود عهد ببندیم که قرآن را بعد از ماه مبارک هم تلاوت کنیم و با تدبر در آن، قرآن را زندگی کنیم و از این گنج بی پایان بهره ببریم.
مشـکلاتی کـه امـروز در جامعـه بـا آن مواجهیـم، بـه وسـیله ایـن قـرآن حـل میشود. بسیاری از این طلاق ها برای این است که ما نامه خداوند را نخوانده ایم تا درمان اختلافات خانوادگی را در آن بیابیم و به آن عمل کنیم.
اگـر مـا نامـه خداونـد را می خواندیم و بـه آن عمل میکردیم، بسـیاری از این فقرها و گرفتاری ها از زندگی برداشته می شد.
اگر ما نامه خداوند را میخواندیم و به آن عمل می کردیم، از زندان بسیاری از این شهوات آزاد می شدیم و در آن غرق نمی شدیم.
یادمان نرود:
﴿ذَلٰكِ ٱلۡكِتَبُٰ لَا رَيۡبَۛ فيِهِۛ هُدٗى لّلِمُتَّقِينَ﴾