حماس هیچگاه با داعش هم پیمان نبود، بلکه وقتی که داعش به سوریه آمد حماس از سوریه خارج شده بود و اعلام خروج از دمشق کرده بود.
تنها بخشی از شاخه نظامی حماس آن هم در رتبه های پایین آن با برخی از گروههای معارض سوریه البته نه با داعش و جبهة النصرة همراهی کردند و آن هم به دلیل تجانس فکری و به خاطر برخی ویژگیهای نظام بشار اسد و اتفاقاتی که در سوریه اتفاق می افتاد.
دکتر هادی معصومی زارع (که دکتری خود را در مطالعات خاورمیانه از دانشگاه تهران گرفته و نویسنده چندین کتاب درباب داعش و جریانهای افراطی است) درباره نقش حماس در سوریه تحلیلی ارائه می کند که خلاصه آن بدین مضمون است:
حماس هم مثل سایر جنبش های اجتماعی لایه به لایه است و از دو لایه نظامی و سیاسی تشکیل شده است. ما در سوریه با سه حماس مواجه بودیم؛ شاخه سیاسی، شاخه نظامی داخل، شاخه نظامی خارج.
شاخه سیاسی حماس هم خودش چند لایه هست:
گروه اول که متشکل از خالد مشعل و موسی ابومرزوق بودند که به محور قطر و ترکیه متمایل شدند. با پرچم جیش الحر هم عکس گرفتند . با توجه به فضای پیش آمده و فشارهایی که قطر وارد کرد و پیشنهاد هایی که برای بازسازی غزه ارائه داد این ها به سمت قطر و ترکیه متمایل شدند.
گروه دوم که متشکل از محمود الزهار و یحیی السنوار بودند در جهت مخالف گروه اول بودند. آنها تصریح می کردند که مخالف خروج از دمشق بوده و هم پیمان ایران هستیم.
▪️گروه سومی هم بود که با این که بیشتر متمایل به گروه خالد مشعل بود ولی وسط این دو طیف بود، هم با ایران ارتباطش را حفظ می کرد و هم با پرچم جیش الحر عکس می انداخت.
بنابراین شاخه سیاسی حماس در بحران سوریه اصلا یک دست نبودند.
اما شاخه نظامی داخل، اساسا مستقل از شاخه سیاسی است، هر چند که پول از شاخه سیاسی می گیرد ولی برنامه های خودش را دارد اما حرف نهایی روی زمین را این ها می زنند . این شاخه یکپارچه به حمایت از ایران و بشار اسد ایستادند . این گروه دو نامه منتشر کردند؛ یکی خطاب به خالد مشعل با عنوان” تحریر فلسطین یاتی بالصلاح ولیس بالمال” در نامه دوم که علنی بود و در آن اعلام همسوئی با ایران و حزب الله کردند و اعلام نمودند که فلسطین با پول آزاد نمی شود بلکه با سلاح آزاد خواهد شد که ایران در اختیار ما قرار می دهد. نامه ای هم به شهید سلیمانی نوشتند در حمایت از مقاومت و ایران و سوریه آن هم در سال ۲۰۱۲ یا ۲۰۱۳ اوج بحران سوریه که صراحتا اعلام موضع کردند.
اما گروه شاخه نظامی خارجی که بیشتر آنها در سوریه مستقر بودند رتبه بالایی نداشتند و از چهره های اصلی نظامی نبودند.
خلاصه در آن زمان انشقاقی در بین حماس بوجود آمد که چه بسا حماس را از بین می برد اما ایران با دید بلندمدتی که داشت ارتباط با حماس را حفظ کرد و هیچ حرکتی در جهت متلاشی کردن حماس نداشت. ایران اگر اراده انشقاق در بین حماس را داشت کاملا قابل تحقق بود.
جمع بندی:
حضور حماس ( گروه خالد مشعل و تا حدی اسماعیل هنیه) در سوریه هر چند که در آن مقطع عملی نامناسب و ناپخته بود ولی باید اتفاقات جانبی را هم در نظر گرفت، از طرفی تحت فشار جامعه اهل سنت بودند از سوی دیگر دولت سوریه هم دچار برخی اشکالات بود. با این حال حماس علیه مقاومت جنگ نکرد و در ادامه با پذیرش اشتباه محاسباتی خود، اعلام خروج از دمشق کرد.
همه این ها را یکطرف بگذارید، در خود ایران هم به عنوان مهمترین موافق عدم تجزیه سوریه، یک جناح سیاسی بر رفتن اسد تاکید داشت و حتی چهره سیاسی دوم کشور بر اصطلاح «رژیم اسد» تاکید میکرد و دفاع از بشار اسد را بی فایده میدانست.