بسم الله الرحمن الرحیم
ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ . قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي . وَيَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي . وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي . يَفۡقَهُواْ قَوۡلِي .
به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است. گفت: پروردگارا! سينهام بگشاى، و كارم را بر من آسان كن، و گره از زبان من باز كن، تا گفتارم را بفهمند. (سوره طه، آیه۲۴-۲۸)
در آیات قبل، کیفیت تکلّم خداوند متعال و بعثت حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیهالسلام) گفته شد و در این آیات، اولین دستور الهی بلافاصله بعد از بعثت به رسالت، از جانب خدای متعال بیان می¬شود. این دستور حرکت به سمت فرعون و دعوت و هدایت اوست.
در جلسات گذشته گفتیم که روح توحید، نفی عبودیت غیرخداست؛ هم در رابطه فردی و هم در صحنه اجتماعی. بزرگترین رسالت توحید «بنای جامعه¬ توحیدی» است؛ یعنی جامعهای بدون طبقه و تحت حاکمیت الله و دارای مقررات الهی. جامعه توحیدی و بیطبقه، یعنی هیچکس برای پول بیشتر یا موقعیت خانوادگی و اسم و رسم پدر یا عضویت در حزب و دستهای قدرتمند، بر ضعیفترین عضو جامعه برتری نداشته باشد و آن ضعیفترین بدون لکنت زبان و ترس بتواند حق خودش را بگیرد؛ چنانکه در دوران حکومت امیرالمؤمنین؟ع؟ ایشان سپر خودش را چون شاهد و دلیلی نداشت، نتوانست از یهودیای که سپر در دست او بود، بگیرد و قاضی منصوب خود امیرالمؤمنین؟ع؟ حکم به نفع یهودی داد و ایشان هم نسبت به حکم قاضی اعتراضی نکرد. همین رفتار موجب هدایت آن یهودی شد.
گروههای معارض
پس پیامبر؟ص؟ به دنبال ایجاد جامعهای است که در آن هیچ زورگو و ستمکاری نباشد. ثروتمندی که از خون مردم میمکد و به آنها فخرفروشی میکند، نباشد، سوءاستفادهکنندگان از باورها و عقاید مردم برای حاکم کردن یک عده ستمگر بر آنها نباشد. به همین دلیل همه آن کسانی که منافعشان با قیام و دعوت انبیا به خطر میافتد، به معارضه و مبارزه با آنها اقدام میکنند.
اینها چه کسانی هستند؟ در رأسشان حاکمان و امیرانند که قدرت سیاسی دارند. ارتش و رسانه و قدرت اقتصادی ازجمله مظاهر قدرت اینهاست. ظلم و ستم و تقسیمبندی و تضعیف و استثمار مردم، غالباً توسط همین طبقه است. به همین دلیل با پیشرفت اقدام نبی، آنها تمام حیثیتشان را از دست خواهند داد.
این گروه در آیات قرآن کریم «طاغوت» نامیده میشوند. در آیه ۳۶ سوره نحل میفرماید: «وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ». فرعون جزو همین طبقه از معارضان نبی است که در آیه شریفه سوره طه هم با صفت «طغیان» به او اشاره شده است. ریشه کلمه «طغیان» و «طاغوت» یک چیز است و به یک معنای لغوی اشاره میکنند.
با شروع دعوت رسول اکرم؟ص؟ نیز همین طبقه احساس خطر کردند. رؤسا و اشراف مکه مانند ابوسفیان و ابوجهل با تمام قدرت سعی در انحراف دعوت رسول اکرم؟ص؟ داشتند و به واسطه حضرت ابوطالب؟ع؟ وعدههای مختلف دادند، تا مگر حضرت دست از دعوتشان بردارند. جمله معروف ایشان که «اگر آفتاب را در یک دست و ماه را در دست دیگرم بگذارید، هرگز از دعوتم دست برنمیدارم» ناظر به این تلاشهای آنهاست. بعد از اینکه از تطمیع حضرت ناامید شدند، طرحهای فشار و شکنجه و توهین شروع شد و تا طرح قتل ایشان توسط نمایندههای همه قبایل پیش رفتند.
شاه هم در آغاز نهضت امام عظیمالشان؟رح؟ با تمام توان در مقابل ایشان ایستاد و برای خاموش کردن قیام مردم، از تهمت و دروغ تا زندان و تبعید و تا کشتن عناصر قیام هر کاری توانست کرد؛ چراکه حرکت امام؟رح؟ حرکتی نبیگونه بود و اصل و ریشه فساد را نشانه رفته بود. امام؟رح؟ از ابتدا شاه و آمریکا را به عنوان ریشه فساد دانستند و فرمودند: «شاه باید برود». بعد از پیروزی انقلاب هم تسخیر سفارت آمریکا در ایران یا به تعبیر صحیح¬تر «لانه جاسوسی» را «انقلاب دوم» نامیدند که از انقلاب اول بزرگتر است؛ چراکه انقلاب اول با شاه درگیر شد و انقلاب دوم با ارباب شاه.
دسته دوم از معارضان، اعضای اصلی و کادر حکومتیاند. «ملاء» یا چشمپرکنها در قرآن اشاره به همینها دارد. طاغوت به کمک همینها اراده خود را به پیش میبرد. خداوند در سوره مبارکه اعراف میفرماید «قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ». مثل هامان در دستگاه فرعون. یا وزیر امور خارجه و فرمانده نیروهای نظامی آمریکا یا اصحاب رسانههای آنها که افکار عمومی را مطابق خواست رئیسجمهور آمریکا پیش میبرند.
البته بهتر است بگوییم شبکه صهیونیسم بینالملل طاغوت است و حتی رئیسجمهور و دولت آمریکا برای منافع آنها اقدام میکنند.
دسته بعدی صاحبان پول و ثروتند. آنهایی که با روشهای مختلف، حقوق عموم مردم را زیرپا میگذارند، یا با استفاده از رانتهای مسموم، یکشبه به ثروتهای نجومی و بادآورده میرسند و مواردی از این دست.
شکستن ساختارهایی که امکان سوءاستفاده از اموال مردم به هر شکل را ایجاد میکند و به فقرا و مستضعفین امکان تلاش برابر در اقتصاد را میدهد، نفس این صاحبان ثروت را میبُرد. در منطق قرآن این گروه را «مُترَفین» نامیدهاند، مانند آیه «وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ».
اینها به واسطه امکانات مالی و زرق و برق آن، خود را تافته جدابافته و بالاتر از مردم میدانند. البته هر ثروتی و هر ثروتمندی، مُترَف نیست. آنکسی که اموال و امکانات خود را نعمتی الهی میداند و «شکر» آن نعمت را در صرف آن در مسیر الهی، نهتنها مُترف نیست که «مجاهد» به وسیله مال خودش است. مانند حضرت خدیجه؟عها؟ که حقیقتاً تمام ثروت خود را در پیشبرد اهداف رسولالله؟ص؟ صرف کردند.
مقام معظم رهبری در مورد این گروه مترف میفرمایند:
کسانی هستند که تلاش میکنند و حقیقتاً در صدد این هستند که طبقه ممتاز جدیدی در نظام جمهوری اسلامی به وجود بیاورند، و به خاطر انتسابها و زرنگیها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، از طرق نامشروعی به اموال عمومی دست بیندازند و یک طبقه جدید، طبقه ممتاز و مرفّهان بیدرد، درست کنند. نظام اسلامی با مرفّهان بیدرد و معارض و مخلّ، آنطور برخورد سختی کرد، حالا از درون شکم نظام اسلامی، یک طبقه مرفّه بیدرد جدید طلوع بکند! مرگ این شدنی است؟!
دسته آخر رهبران فکری هستند. مهمترین مبارزه حضرت عیسی؟ع؟ با همین طبقه بوده است. علمای یهود با وجود معجزات و بیّناتی که از ایشان دیدند، بر ضد ایشان بهشدت کارشکنی میکردند و تا توطئه برای کشتن ایشان پیش رفتند؛ چراکه با اندیشه توحیدی و خالص و خالی از تحریف حضرت عیسی؟ع؟ جایی برای سوءاستفاده آنها از مردم باقی نمیماند. قرآن از این دسته با عنوان «اَحبار و رهبران» یاد میکند:
«يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَيَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۗ»
در نهضت امام بزرگوار؟رح؟ هم برخی عمامهبهسرها بودند که ضرباتشان بر حرکت انقلابی مردم، کمتر از سه دسته دیگر نبود که به بخشهایی از این کارشکنیها در «منشور روحانیت» اشاره شده و تعابیری مانند «مارهای خوش خط و خال» در حوزههای علمیه قابل دقت و توجه جدی است.
در ماجرای فتنه صهیونیستی سال ۸۸ هم برخی از این احبار، نقشآفرینی کردند و هنوز هم هر وقت از دستشان بربیاید، با لفاظیها و سخنان بهظاهر زیبا اراده طاغوت زمان را پیش میبرند. گاهی با شعار جدایی دین از سیاست و گاهی با بزرگنمایی نواقص و ایرادات و در یک کلام ناامید کردن مردم، آب به آسیاب دشمن میریزند.
«وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ يُوحِي بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ»
جالب اینجاست که برخی از مصادیق این چهار عنوان باهم مرتبطند و برخی هم نیستند؛ اما در مقابل انبیا موضع واحدی میگیرند.
««وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ * إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ كَذَّابٞ»
در این آیه، عکسالعمل فرعون و هامان و قارون نسبت به رسول، تهمت «ساحر کذاب» است. این نشان میدهد با اینکه این معارضان در چهار دسته مختلف با خصوصیات متفاوتند، اما نسبت به مبارزه با رسول خدا متحد و هماهنگند.
در میان این گروهها آن گروهی که نقش محوری دارد، «طاغوت» است. غالبا آنها هستند که بقیه را دور خود جمع میکنند و آنها را برای ضربه زدن به حرکت انبیا بهکار میگیرند. اما به هر حال، اینها همه به هم یاری میدهند و جوری هم حرف میزنند که بهظاهر بسیار زیبا به نظر میرسد: «زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ» و فریبنده است: «غُرُورٗاۚ».
نکته مهم در آخر بحث، این است که آیات قرآن را بعد از فهم و تفسیر باید بهگونهای پیاده کرد که مصداق روز خود را پیدا کند. در این صورت است که قرآن در زندگی ما جریان مییابد و برکات آن ملموستر میشود. به تعبیر دیگر: بعد از آنکه فهمیدیم گروههای معارض انبیا عبارتند از طاغوت و ملاء و مترفین و احبار باید مشخص کرد که امروز چه کسی طاغوت است و چه کسی ملاء و مترف و احبار.
نام پژوهشگر: محمد مهدی عباسی