هدف نبوت

بسم الله الرحمن الرحیم

«ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ»
پیغمبران برای چه مبعوث می‌شوند؟ اولین پاسخی که داده می‌شود، این است که برای پیراستن بشر از رذایل و آراستن او به فضایل: «لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ بَعَثَ فِيهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ»
سؤال مهم‌تر این است که:
انبیا برای پیراستن و آراستن مردم، از چه راهی استفاده کردند؟ چه‌‌کار کردند؟ آیا آمدند پیش مردم، دانه‌‌دانه گوش افراد را گرفتند؛ دست افراد را گرفتند؛ تنها بردند در خلوت‌‌خانه و صندوق‌‌خانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟! آیـا انبیا مثل زاهدان و عارفان عالم نشستند در خانقاه خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها را ببینند و با آنها هم‌‌عقیده و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسـفه عالم مدرسه باز کردند، تابلو زدند، دعوت هـم کردند؛ هرکه می‌خواهد از ما حرف یاد بگیرد، بیاید اینجا پیش ما حرف یاد بگیرد؟! این‌جوری بودند؟!
نزاع بر سر این نیست که انبیا بیایند و بشر را به سمت صلاح و خوبی و درستی ببرند. این کار، هم مطلوب توده مردم است و هم می‌‌تواند مطلوب حاکمان ظالم و ستمگر نیز باشد. کدام حاکم از مردمی فرمان‌بر و درستکار که اهل تقوا بوده و اهل مکر و فریب نباشند، بدش می‌آید؟ برای چوپان، چه چیز بهتر از فرمانبری گوسفندان؟!
اساساً انبیا برای این آمده‌اند که مردم، فرمانبر فرمانروایان و ستمگران نباشند. دعوا بر سر این است که مردم را چطور باید ساخت و به سمت صلاح و سعادت برد؟ انبیا اهل کار انفرادی بودند؟ وضعیت مطلوبشان این بود که درِ گوش افراد زمزمه‌های عارفانه کنند؟ دوست داشتند شاگردان، دورتادور خانه بنشینند و آنها از خدا و قبر و قیامت بگویند؟ انبیا برای تزکیه و تعلیم بشر، به ابزارهای کوچک و کم‌بهره اکتفا نمی‌کردند. انبیا برای هدف عالی خلقت، برنامه، فکر و طرحی بلند داشتند.
انبیا می‌گویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیا می‌گویند دانه‌‌دانه نمی‌شود قالب گرفت؛ کارخانه باید درست کرد. انبیا می‌گویند: اگر بخواهیم ما یکی یکی آدمها را درسـت کنیم، شب می‌شود و عمر می‌گذرد؛ جامعه لازم است، نظامی لازم است. باید در منگنه یک نظام، انسان‌ها به شکل دلخواه ساخته بشوند و بس، فقط همین است و بس.
در فضای عمومی اجتماع، آنچه بیشترین تأثیر را در روند حرکت اجتماع دارد، قدرت حاکم بر آن است. جمله مشهور «اَلنّاسُ عَلى دینِ مُلُوکِهِمْ» نشان دهنده عمق تأثیرگذاری این عامل است. حکومت ستمگران توده مردم را به سمت دوزخ سوق می‌دهد: «وَإِذۡ يَتَحَآجُّونَ فِي ٱلنَّارِ فَيَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ
تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِيبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ»
آیا این عامل تأثیرگذار می‌تواند از اهتمام انبیا دور بماند؟ سرگذشت پیامبران به خوبی نشان‌دهنده این حقیقت است که انبیا در پی ساخت یک جامعه متعالی بودند. امروزه این مسئله تا حدودی پذیرفته شده است.
مسئله مهم بعدی این است که مشی انبیا برای ساخت این جامعه چگونه بوده است؟ آیا مانند الگوهای غربیِ نجات‌دهنده‌ بشر بودند؟ همچون الگوی «سوپرمَن» که با نیروی خارق‌‌العاده خود بشر را نجات می‌دهد؟! یا اینکه اساساً منش و مشی انبیا مغایر با این نوع الگوهاست؟
پیامبران الهی برای ساخت کارخانه انسان‌سازی، بر نیروی تمام‌‌نشدنی بشر تکیه می‌کردند؛ نیرویی که خداوند متعال در نهاد بشر قرار داده و استفاده از آن را همچون فریضه‌ای قطعی از او درخواست نموده است. این‌گونه نبوده که پیامبران به‌‌تنهایی مشکلات را برطرف نمایند و بشر را از گرفتاری‌ها رهایی بخشند: «فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ». از منظر قرآن، یک منطق مردود است: اینکه بشر توقع داشته باشد انبیا تمام مشکلات او را حل کنند.
پیغمبر راه درست را نشان می‌دهد و مردم را در این مسیر صحیح راهبری می‌نماید. آنکه متن این حرکت است، خود مردم هستند که باید با صبر و تحمل، مشکلات مسیر را پشت سر بگذارند تا از این کوره گدازنده، موجود مستحکمی بیرون بیاید که ستمگران و ظالمان نتوانند با حربه‌های خود، آن‌ها را در خدمت اهدافشان به‌‌کار گیرند.
به این آیه کریمه قرآن توجه کنید:
«يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ».
در این آیه، علاوه بر ترسیم حرکت کلی انبیا در مسیر انتشار معروف و پاکی، و از بین بردن منکر و پلیدی در جامعه و آزاد کردن بشر از زنجیرهای درونی و بیرونی او، سعادتمندان نیز معرفی شده‌اند.
سعادتمندان کسانی‌اند که به راه پیامبران ایمان بیاورند و آرمان آنها را محترم بشمارند و از لاک منافع شخصی خود بیرون آمده، در راه سعادت بشر، پیغمبران را یاری دهند. کسانی که آموزه‌های پیامبران را صرفا بیاموزند، ولی در راه آن حرکت نکنند، به سعادت نخواهند رسید.
این هدف در آیه ۲۵ سوره حدید با صراحت بیشتری مطرح شده است:
«لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ».
ایستادگی مردم برای برپایی عدالت اجتماعی، هدف ارسال رسل و انزال کتب و میزان معرفی شده است. قطعاً برپایی عدالت بدون هزینه نخواهد بود. ستمگران در برابر این هدف ساکت نخواهند نشست. لذا آیه در ادامه می‌فرماید: «وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ». این مسیر، سخت و دشوار است و بدون سلاح و دست قدرتمند، به ثمر نخواهد نشست.
این میدان، عرصه غربال بشر است؛ میدانی ا‌ست که بشر در آن عرصه ساخته می‌شود. این‌جاست که مشخص می‌شود چه کسانی برای اهداف انبیا حاضر به هزینه دادن هستند: «وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ». ساخته شدن و به سعادت رسیدن انسان، از پیچ وخمِ سختی‌ها می‌گذرد. رسیدن به مقصد عالی، بدون عبور از قله‌های صعب‌‌العبور، محاسبه‌ای غلط و خیالی بیش نیست. قرآن این محاسبه اشتباه را این‌گونه بیان می‌فرماید:
«أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ».
البته روشن است که تشکیل حکومت به‌تنهایی مطلوب نیست؛ بلکه حکومت به عنوان عامل مهمی در جهت شکل‌‌دهی به اراده‌های بشر به سمت سعادت مورد توجه قرار می‌گیرد. در فلسفه سیاسی اسلام، حکومت مطلوب بالذات نیست. آیه قرآن به صراحت این معنا را بیان می‌دارد:
«ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ»؛ یاوران دین خدا کسانی هستند که اگر خداوند در روی زمین به آنها تمکّن و اقتدار بدهد، نماز را اقامه می‌کنند. نه اینکه فقط خودشان نماز بخوانند، نماز را در سطح جامعه اقامه می‌کنند و عَلَم نماز و ذکر خدا را بلند می‌کنند. هم‌چنین زکات می‌پردازند. یعنی این‌طور نیست که وقتی حکومت به دست آوردند، به انباشت ثروت مشغول شوند و همانند سرمایه‌داران رفتار کنند. به محرومان رسیدگی می‌کنند و در صدد از بین بردن اختلاف طبقاتی در جامعه هستند. زکات می‌دهند تا با اموالشان به حکومت الله بر روی زمین کمک برسانند. هم‌چنین امربه‌‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنند تا سایر ابنای بشر را نیز در دایره حکومت الهی وارد نمایند؛ یعنی حکومت، ابزار رسیدن بشر به معنویت و معیشت خداپسند و فرهنگ سالم است.
به صورت خلاصه هدف‌های طولی پیامبران را می‌توان این‌گونه بیان نمود:
هدف عالی انبیا رسیدن بشر به سعادت است که از طریق تشکیل محیط و جامعه اسلامی محقق می‌شود و رسیدن به جامعه اسلامی را در قیام اراده‌های انسان‌ها برای حاکمیت بخشیدن به حق دنبال می‌کنند. این، خط تغییرناپذیر حرکت انبیای الهی‌ست.
نهضت انقلابی ملت ایران، نقطه آغازی برای تحقق بخشیدن به اهداف پیامبران الهی‌ است. رهبر الهی این حرکت، با به خروش آوردن اراده مردم، نظامی الهی پایه‌‌ریزی کرد تا در پرتو این نظام، تربیت انسان‌های صالح ـ که رهبر انقلاب از آن به «فتح الفتوح امام» تعبیر کردند ـ صورت گیرد. امام بزرگوار ما؟رح؟ به گفتن و نصیحت کردن و حرکت‌های کوچک اکتفا نکرد. او قدم در مسیری گذاشت که آغازگر و هدایت‌گر آن، انبیا عظام الهی بودند.
در طول تاریخ، علمای بزرگی بوده‌اند… کاری که این بزرگوار [امام؟رح؟] انجام داد، از نوعِ کار انبیا بود، نه از نوعِ کارِ علما. اگرچه علما ورثه‌ انبیا هستند، اما غیر از این بزرگوار، عالمی که توانسته باشد شأن وراثت را تحقق بخشد، نداشته‌ایم.
این همان هدف عالی است که پیامبران برای آن مجاهدت کردند.
البته روشن است، زحمتی و خون‌‌دلی که برای ساختن ِ محیط متناسب، انسـان بایستی متحمل بشود، به مراتب بیشتر است از زحمتی که برای یک دانـه نخل خرما، یک دانه اصله خرما، انسان متحمل می‌شود. آن زحمت خیلی بیشتر از این است؛ اما فایده‌اش را حساب کن. بازدهی¬اش را حساب کن. اینجا شما زحمت می‌کشی روی یک فرد، یک دانه آدم درست می‌کنی؛ آنجا یک جامعه درست می‌کنی؛ یک نظام درست می‌کنی. میلیون‌ها انسان، نسل‌ها بشر می‌سازی؛ انبیا کارشان این بود. این مطلبی که گفتم، از حرف‌هایی ا‌ست که رویش ایستادیم؛ از حرف‌هایی ا‌ست که رویش اصرار داریم و معتقدیم که باید پیروان نبوت‌ها ایـن حرف را بفهمند. ایـن مسئله‌ای ا‌ست کـه بایـد روی آن تدبر کنید؛ به‌‌آسانی از رویش رد نشوید؛ به آیات قرآن مراجعه کنید؛ به تاریخ انبیا مراجعه کنید؛ به روایتی که در باب نبوت‌ها هست، مراجعه کنید؛ دقت کنید؛ تدبر کنید؛ نه زود قبول کنید، نه زود رد کنید. مطلب خیلی مهم است. همه اشکال‌ها همین‌جا درمی‌آید. یک عده‌ای نمی‌توانند این را بفهمند که انبیا می‌خواستند محیط متناسب و مساعد درست کنند، خیال می‌کنند انبیا می‌خواستند دانه‌‌دانه آدم درست کنند! درحالی‌‌که دانه‌‌دانه آدم درست کردن از شأن انبیا به‌‌دور است.
نام پژوهشگر: مرتضی حیدری