«مراحل زندگی مبارک»

مراحل زندگی امام خمینی ره را از آیات قرآن میشود استخراج کرد یعنی حضرت امام زندگیش به قرآن وصل بود لذا توجه شما را به این تطبیق در این بحث کوتاه جلب مینمایم:

۱- کودکی حضرت امام : یتیم بود و با یتیمی بزرگ شد:

ألم یجدک یتیما فآوی و وجدک ضالا فهدی (ضحی/۶ و ۷)

۲ – طلبگی حضرت امام: احساس وظیفه نمودن او برای طلبه شدن:

فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین (توبه/ ۱۲۲)

۳-حوزه علمیه: در حوزه ای بود که همه از بهترین‌ها بودند:

فیه رجال یحبون ان یتطهروا (توبه/۱۰۸)

۴- مسجدی را برای درس و بحث و نماز بر اساس تقوا زنده کرد:

لمسجد اسس علی التقوی (توبه/۱۰۸)

۵- او برای بزرگ کردن نام خود قدم برنداشت اما خدا نام او را بعنوان مرجعیت بزرگ کرد و خدا آوازه او را بلند کرد:

و رفعنا لک ذکرک (انشراح/۴)

داستان:

در تشییع جنازه آقای بروجردی بنا گذاشتند او رابزرگ کنند به همین خاطر شرکت نکرد و پس از فوت ایشان به خاطر پرهیز از شهرت مجلس فاتحه ای نگرفت مگر پس از گذشت دو هفته که دستور دادند اسم بزنند.

۶- آغاز مبارزه او برگرفته از مبارزه پیامبران با ظالمان بود:

اذهب الی فرعون انه طغی(طه/۲۴)

۷-آنها که طاغوت را بزرگ میپنداشتند و انقلاب امام را از بابت این انقلاب مسخره میکردند قرآن جواب میدهد :

انا کفیناک المستهزئین (حجر/۹۵)

۸-برای انقلاب کردن باید از هیچ قدرتی نترسید :

لایخافون لومة لائم (مائده /۵۴)

داستان:

در سال ۱۳۴۳ در مسجد اعظم فرمود : والله در عمرم  نترسیدم ، حتی دو مأمور مقام بالا که دو طرفم بودند میلرزیدند و آنها را دلداری میدادم.

۹- برای انجام رسالت تبلغ دین خدا باید شهامت داشت:

  الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا (احزاب /۳۹)

داستان:

ساواک پیشنهاد کرد انتقاد از دولت آزاد است لکن نام شاه و اسرائیل را نبرید و کلمه اسلام در خطر است را نبرید امام در سیزده خرداد بیش از ده سطر درمورد اسرائیل سخن گفت. بعد خطاب به شاه گفت : ای بدبخت ، بیچاره ، ۴۵سال از عمرت میرود ،کمی فکر کن (سرگذشتها ج۱ص۸۲)

۱۰-برای دین خدا باید زندان را نیز دوست داشت:

رب السجن احب الی (یوسف/۳۳)

امام خمینى در عصر عاشـوراى سال ۱۳۸۳ هجرى قمـى( ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسى ) در مدرسه فیضیه نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام ۱۵ خرداد بود ایراد کرد .

در همیـن سخنرانى بـود که امام خمینى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود :

آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نصیحت مى کنم دست بردار از این کارها, آقا اغفال مى کنند تو را. مـن میل ندارم که یک روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شکر کنند … اگر دیکته مى دهند دستت و مى گـویند بخـوان, در اطـرافـش فکـر کـن …. نصیحت مرا بشنـو … ربط ما بیـن شاه و اسرأیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرأیل حـرف نزنیـد … مگر شاه اسـرأیلـى است ؟

شاه فـرمان خامـوش کـردن قیام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه ۱۴ خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد ۴۲ ) صـدها کماندوى اعزامـى از مرکز, منزل حضرت امام خمینى را محاصره کردند و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیر و سـراسیمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى کـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگیرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .

نزدیکترین ندیم همیشگى شاه, تیمسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بکارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین مإموریـن سیاسى و امنیتى آمریکا براى سرکـوب قیام و همچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواک در ایـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضیح داده است که چگـونه شاه و ژنرالهایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى کردند .

امام خمینـى, پـس از ۱۹ روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگیرى امام خمینى  و کشتار وحشیانه مـردم در روز ۱۵ خـرداد ۴۲, قیام ظاهرا سرکوب شد. امام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـویان, با شهامت و اعلام اینکه هیئت حاکمه در ایـران و قـوه قضأیه آنرا غیر قانـونـى وفاقـد صلاحیت مـى داند, اجتناب ورزید. در شامگاه ۱۸ فروردیـن سال ۱۳۴۳ بدون اطلاع قبلـى, امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهـى در مـدرسه فیضیه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام ۱۵ خـرداد در سال ۱۳۴۳ با صـدور بیانیه مشتـرک امام خمینـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

۱۱- برخی از پیامبران را از شهر بیرون میکردند یا تبعید میکردند برای دین خدا باید سختی تبعید را به جان خرید :

أخرجوا من دیارهم (حج /۴۰)

سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ کماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمینى در قـم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام خمینى بازداشت و به همراه نیروهاى امنیتى مستقیما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هـواپیماى نظامى که از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوریـن امنیتى و نظامى به آنکارا پـرواز کـرد. عصـر آنـروز ساواک خبـر تبعیـد امام خمینى را به اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در ایـن مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکست و در غیاب امام خمینـى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد. اقامت اجبارى در تـرکیه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه به عراق:

روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۳ حضرت امام به همراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم, کشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود به بغداد براى زیارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى کاظمیـن, سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.

دوران اقامت طـولانـى و ۱۳ ساله امام خمینـى در نجف در شـرایطـى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفتها و کارشکنیها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رویارو بلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام خمینى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرایط مبارزه در ایـن سالها به تلخى تمام یاد کرده است. ولى هیچیک از ایـن مصـأب و دشـواریها نتـوانست او را از مسیـرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد .

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنی هاى عناصـر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجـد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت ..

۱۲-برای دین خدا اگر نیاز به هجرت شد باید هجرت کرد:

الذین  هاجروا فی الله من بعد ما ظلموا (نحل/۱۱۰)

داستان:

در سال ۱۳۵۷، وقتی که نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی به اوج خود رسیده بود، رژیم شاه پس از آنکه از سکوت امام نا امید شد، دست به فعالیت‌های سیاسی برای محدود کردن ایشان و یا اخراج ایشان از عراق زد. به همین جهت رژیم عراق منزل ایشان را در نجف محاصره کرد و رفت و آمد‌ها کنترل و محدود گردید. امام که به هیچ وجه حاصر به ترک مبارزه نبودند تصمیم به مهاجرت از عراق به سمت سوریه گرفتند اما به علت تیرگی روابط عراق و سوریه، قرار شد که از طریق کویت عازم سوریه شوند. با آنکه جهت ورود به کویت، ویزا صادر شده بود، پس از رسیدن به مرز کویت، مقامات دولت کویت دستور جلوگیری از ورود ایشان به خاک کویت را صادر کردند. امام شب را در بصره گذراندند و تصمیم گرفتند به پاریس هجرت کنند. به هنگام هجرت به پاریس در پیامی به ملت ایران، دلایل این هجرت را چنین بیان نمودند.
“اکنون که من به ناچار باید ترک جوار امیرالمؤمنین علیه السلام را نمایم و در کشورهای اسلامی دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید، باز نمی‌بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه، ممانعت نموده‌اند، به سوی فرانسه پرواز می‌کنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است. مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است. ما و شما، امروز که نهضت اسلامی به مرتبه حساسی رسیده است، مسؤول هستیم. اسلام از ما انتظار دارد.”

به این ترتیب، عصر روز ۱۴ مهر ماه ۱۳۵۷، امام و همراهان به بغداد منتقل شده و روز بعد، هجرتی تاریخی را در راه رضای خدا انجام دادند و در آنجا پس از توقفی کوتاه در پاریس در دهکده‌ای به نام «نوفل لوشاتو» اقامت کردند. اقامت ایشان در فرانسه بر خلاف تصور رژیم شاه، باعث تسریع در انقلاب شد و هر روز سیل خبرنگاران و عکاسان و … به دیدار امام می‌شتافتند؛ به طوری که، این دهکده کوچک به کانون مهمترین اخبار جهان تبدیل شد و پس از چند ماه منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید.