صادق قطبزاده، از همراهان حضرت امام هنگام بازگشت از فرانسه که پس از روی کار آمدن دولت موقت عهدهدار سرپرستی صداوسیما و سپس با حفظ سمت، عهدهدار وزارت امور خارجه دولت موقت گردید. قطبزاده به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسیاش، هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئهگری پرداخت. وی در ۱۷ فرودین سال ۱۳۶۱ پس از اقدام به کودتا ( به منظور انفجار در زیر خانهی حضرت امام خمینی ) دستگیر و در ۲۴ شهریور همان سال اعدام شد.
پیروزی انقلاب و ریاست بر سازمان صداوسیما
یک روز پس از پیروزی رسمی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نخستین حکم مسؤولیت در کشور به نام صادق قطبزاده صادر شد. مهندس بازرگان در اولین اقدام بعد از پیروزی انقلاب، صادق قطبزاده را به سمت سرپرست رادیو و تلویزیون منصوب کرد.
بدبینی نیروهای انقلابی به قطبزاده
از ابتدای انقلاب، نیروهای انقلابی بدبینی خاصی به قطبزاده داشتند. مهمترین نکتهای که نشان از بدبینی عناصر انقلابی نسبت به خلوص قطبزاده در دوران مبارزه دارد، نوع تعامل شهید سید مصطفی خمینی با اوست.
«سید حمید روحانی» در این باب می نویسد: خردادماه ۱۳۴۹ ه.ش. آقای صادق قطبزاده برای اولین بار به نجف آمد و در شب ۳۱ خردادماه در منزل سید مصطفی به سر برد. شناختی که ملت عزیز ایران امروز از آقای قطبزاده پیدا کرده است، برادر شهید در همان یک شب از او به دست آورد و به راستی دریافت که او چه عنصر خطرناکی برای انقلاب ایران خواهد بود… بارها به من و دیگر برادران روحانی توصیه میکرد که از هر گونه همکاری و حتی دیدار با قطبزاده بپرهیزیم و خود نیز از آن شب که قطبزاده در منزلش بود تا روزی که به شهادت رسید دیگر حاضر نشد که با او روبهرو شود و تلاشهای همه جانبهی آقای قطبزاده برای فقط یک ساعت دیدار و گفتوگو با آن شهید با شکست روبهرو گردید.»
در زمان مدیریت او بر صداوسیما، از یک طرف انقلابیون از روابط نزدیک او با ملیگراها و رعایت نکردن شئونات اسلامی و از طرف دیگر امام خمینی (ره) که از پخش برنامههای خلاف اسلام ناراحت شده بودند، نامهای تنظیم کردند؛ بخشی از این نامه چنین بود: «… به آقای قطبزاده بگویید مگر شما الزام به مسائل اسلامی ندارید؟ مگر شما متعهد به قرآن نیستید. انقلاب ما انقلاب اسلامی است. چرا باید برنامههای خلاف اسلام از صداوسیما پخش شود.»
وزارت خارجه
قطبزاده همزمان با فعالیت در صداوسیما عهدهدار وزارت خارجه شد و زمانی که بنیصدر به عنوان کفیل وزارت خارجه از سمتش کنار رفت، قطبزاده بنا به پیشنهاد شورای انقلاب و با موافقت امام خمینی (ره) جای او را گرفت.
دیدار با مقامات آمریکایی
با زمزمههایی در رسانههای خارجی مبنی بر دیدار مقامهای ایران، آمریکا و ارائهی راه حل تازه، صادق قطبزاده در مصاحبه با رویتر میگوید: اینجانب و وزارت خارجه هیچگونه تماس مستقیم و یا غیرمستقیم با آمریکا نداشتهایم و راه حل تازه همان مطالبی است که بارها گفتهایم. اشارهی قطبزاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است. این مسئله همان چیزی بود که از سوی دانشجویان خط امام به عنوان شرط تحویل گروگانها به آمریکاییها عنوان شده بود.
چند سال بعد «گری سیک»، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید آمریکا، در کتابش از دیدار سه ساعتهی قطبزاده، وزیر امور خارجهی ایران و «همیلتون جردن»، رئیس کارکنان کاخ سفید، در ۲۸ بهمنماه سال ۱۳۵۸ (۱۶ فوریه) در پاریس خبر داد. وی در پاسخ به پرسش جردن که چگونه میتوان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت پشت سرگذاشت. گفت: «راهحل ساده است. من پسر خوبی برای آمریکا هستم، شما شاه را بکشید.» قطبزاده تلاشهای بسیاری برای حل مسئلهی گروگانهای آمریکایی انجام داد البته تمام این تلاشها برای کسب وجهه برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بود.
در سودای ریاست جمهوری
قطبزاده در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۸ به طور رسمی خود را کاندید ریاست جمهوری کرد. وی علت نامزدی خود را چنین عنوان میکند: «رئیس جمهور باید کسی باشد که شناخت کامل از رهبری داشته باشد و اهداف و طرز تفکر رهبری را بداند و هماهنگ با خصوصیات رهبری باشد. من به علت این که سالهاست در این مسائل آشنایی دارم، احساس میکنم که میتوانم نظریات رهبری را با قاطعیت دنبال کنم؛ به همین خاطر کاندیدای ریاست جمهوری هستم.»
موضعگیری بر ضد نظام
قطبزاده به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسی او هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئهگری پرداخت. «احمد عباسی»، داماد «سیدکاظم شریعتمداری»، دراینباره میگوید: «… پس از برکناری قطبزاده از سمتهای رسمیاش در کشور و بعد از این که دیگر خانهنشین شد و دیگر اسمی از او مطرح نبود و فعالیت رسمی نداشت، گاهی شنیده میشد که ایشان میخواهد روزنامهای دایر کند، به نام والعصر مستقلاً. بعد میگفتند که نه پشیمان شده میخواهد دوستانی جمعآوری کند، در نهادها و سازمانهای مختلف که میخواهد مثلاً یک تظاهراتی، اعتصاباتی راه بیندازد. یک جبههگیری در برابر جمهوری اسلامی بکند و مخالفتهایی ابراز کند…»
اعتراف به توطئه
قطبزاده شکلگیری توطئه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را اینگونه بیان میکند: «از مدتی قبل، حدود سه ماه قبل، از یک سازمان افسری با من تماس گرفتند، بحث و گفتوگویی پیرامون تحلیل ما از مسائلی که فعلاً در کشور ما میگذرد، شد. در این تحلیل من یک مقدار نقطهنظرهایی داشتم و آنها هم همچنین. بعد از قبول نقطهنظرهای من و چارچوبی که باید در آن باشیم، بحث و گفتوگو راجع به قصد براندازی حکومت و نه نظام جمهوری مطرح شد که در اطراف بیت امام چه میتوان کرد.
آنها رفتند و من یکی از دوستانی که در آن جا منزلی – بغل منزل امام – داشت معرفی کردم؛ اینها رفتند و آن منزل را دیدند. در مراجعت وقتی نشستیم صحبت کردیم، گفتند که این منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار، گفتند: خیلی خوب و بحث راجع به محل انفجار صورت گرفت که چگونه و به چه نوع.
شریعتمداری و کودتا
یکی از مسائل مهمی که در جریان کودتای قطبزاده مطرح شد، شرکت «آیت الله شریعتمداری» از مراجع تقلید آن زمان در کودتا بود که منجر به سلب صلاحیت مرجعیت ایشان شد. صادق قطبزاده در مصاحبهای تلویزیونی پس از دستگیری، رابطهی آیتالله شریعتمداری را با جریان کودتا افشا کرد. وی دراینباره گفت: “… در بین مراجع فقط با واسطهای با شخص آیتاللهشریعتمداری مسئله را در میان گذاشته بود … من از طریق آن دو واسطه مطلع شده بودم که این مطالب – مسئلهی اصل براندازی – به نظر ایشان رسیده بود.در دو سه ماه قبل یک بار آقای حجتالاسلام مهدوی رفتند آن جا و صحبت کرده بودند با ایشان و در مجموع برخورد آیتالله شریعتمداری بسیار برخورد محتاطانهای بود با کل مسئله. بعد وقتی که حجتالاسلام مهدوی تشریف برده بودند به خارج، من از حجتالاسلام آقای عبدالرضا حجازی خواستم مطلب را با حضرت آیتالله شریعتمداری در میان بگذارند و کلیات طرح را یعنی اصل کلیت طرح را با آقای حجازی در میان گذاشتم و آقای حجازی هم با آیتالله شریعتمداری – آن طوری که به من گفتند – مسئله را در میان گذاشته است و نقلقول از آقای حجازی است که ایشان گفتند که من قبل از انجام برنامه کاری نمیتوانم بکنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ایشان را تأیید میکنم و اقدام میکنم. این ماجرا گذشت… تا مجدداً آیتالله مهدوی آمدند. من مجدداً به آقای مهدوی گفتم و ایشان هم در مراجعت به من گفتند که نظر ایشان همان است و اگر براندازی انجام شد، ایشان تأیید خواهند کرد و اقدام خواهند کرد. البته یک دو روز بعدش آقای مهدوی پولی در حدود ۵۰۰ هزار تومان به من دادند و تنها پولی بود که به من رسید و گفتند من بابت خرید منزل از آیتالله شریعتمداری گرفتم.
کشف کودتا
«حجتالاسلام ریشهری» دراینباره میگوید: «… تعدادی از مسؤولین کشور که در جریان این توطئه بودند، نظرشان این بود که قطبزاده را از این جهنم و از این آلودگی نجات بدهیم. نظر این بود که یک روز بخواهیمش و بگوییم این جریان را میدانیم و افرادی با تو هستند و میدانیم افرادی که از خارج و داخل در ارتباط با تو هستند، مشخص کن و بعد از این که همهی مسائل را گفت، آزادش کنیم تا این که این جریان پیش آمد. مقارن عملیات فتحالفتوح قرار شد، خانهی «شاه ویسی» را با کمک مهندس «فرزان» در اختیار این گروه قرار بدهند تا از آن جا کار را انجام دهند. این مسئله که مشخص شد و وقتی فهمیدیم این مرد این قدر کثیف است و میخواهد یک چنین خیانتی به امت بکند – خیانتی که شاه حاضر نشد انجام دهد – وقتی مسئله به این شکل شد، تصمیم گرفتیم ایشان را بازداشت کنیم…» پس از دستگیری، آقای قطبزاده تمامی اتهامها را مردود دانست ولی پس از اطلاع از اینکه مسؤولین کشور در جریان بودهاند، به جرم خود اعتراف کرد و کودتای او و همدستانش بر ضد نظام جمهوری اسلامی با شکست مواجه گردید.
سرنوشت رهبران کودتا
پس از دستگیری صادق قطبزاده، دادگاه انقلاب ارتش با توجه به اتهامهای وی، او را به عنوان یاغی و یکی از مصادیق بسیار روشن مفسد، محکوم به اعدام کرد. قطبزاده در آخرین لحظات اجرای حکم اعدامش، در جمع زندانیان اوین سخنرانی کرد و ضمن اعتراف به کودتا بر ضد جمهوری اسلامی، از اقدامهای خود اظهار پشیمانی و ندامت نمود. همچنین در پی افشای ارتباط آیتالله شریعتمداری با جریان قطبزاده و با توجه به سوابق حمایت ایشان از جریانهای مخالف نظام اسلامی، جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم در جلسهی مورخ ۱۳۶۱/۱/۳۱ عدم صلاحیت وی را برای مرجعیت تصویب کرد. قطبزاده که در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ بازداشت شده بود پس از ۳ جلسه محاکمه بر اساس رأی دادگاه ارتش به اعدام محکوم شد و رأی صادره در شب ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ اجرا گردید.