در مورد ماه رجب اعمالی توصیه شده است که مهم ترین آن روزه گرفتن و استغفار است .
خوب است ، در همیت استغفار نکاتی ذکر شود.
➖واژه استغفار به معنای درخواست مغفرت ، از ریشه «غفر» در لغت به معنای پوشش است.
➖در شریعت اسلامی، استغفار بهصورت بهترین عبادت و دعا مطرح، و فراوانی انجام دادن آن توصیه شده.
➖براساس آیه۳۳ سوره انفال وجود مقدس پیامبر و استغفار به عنوان دو عامل برطرف کننده عذاب الهی مطرح شده است ؛وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند.
➖حضرت امیرمؤمنان(ع)میفرماید: كَانَ فِي اَلنَّاسِ أَمَانَانِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ فَرُفِعَ مِنْهُمْ أَمَانٌ وَ هُوَ رَسُولُ اَللَّهِ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ أَمَانٌ وَ هُوَ اَلاِسْتِغْفَارُ . در روی زمین، دو ابزار امنیّت از عذاب الهی وجود داشت: یکی از آن دو وجود پیامبر اسلام(ص)بود که با رحلت آن حضرت برداشته شد؛ ولی دیگری که استغفار است، همواره برای همگان وجود دارد، پس بدان تمسّک جویید. آنگاه آیه فوق را تلاوتکردند.(۷)
➖ در آیاتی از قرآن کریم به استغفار در هنگام سحرگاه تاکید ویژه شده است؛ « المُستَغفِرینَ بِالاَسحار» و «وبِالاَسحارِ هُم یَستَغفِرون» .وطبق نظر قریب به اتّفاق مفسّران، گفته حضرت یعقوب که به فرزندان خطاکار فرمود:« سَوفَ اَستَغفِرُ لَکُم رَبّی» برتری استغفار در سحر در مقایسه با زمانهای دیگر را گوشزد میکند.
➖مفسرین استغفارکنندگان در سحرگاهان را این گروهها دانستهاند:
۱.برگزار کنندگان نماز صبح بهصورت جماعت.
۲. کسانی که در سحرگاه ۷۰ بار استغفار میکنند.
۳. افرادی که هنگام طلوع فجر صادق، بیدار و شاهد آناند.
۴. کسانیکه تا وقت سحر مشغول نماز بوده، آنگاه به استغفار و دعا میپردازند.
۵. آنان که در قنوت رکعت اخیر نماز شب وتر ، ۷۰ بار از خدا درخواست بخششدارند.
➖🔹نکته جالب اینکه در مواردی از آیات قرآن وساطت برای استغفار به دیگران مورد اشاره قرار گرفته :
واسطه جویی پیامبر : «…ولَو اَنَّهُم اِذ ظَـلَموا اَنفُسَهُم جاءوکَ فَاستَغفَروا اللّهَ واستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ…».
و در برخی دیگر، خداوند به رسول خویش فرمان میدهد تا برای خود و مردم مؤمن استغفار کند: «واستَغفِر لِذَنبِکَ ولِلمُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ».
در آیاتی نیز استغفار برای پدر و مادر و دیگر خویشاوندان و مؤمنان عملی پسندیده دانسته شده است.
همین طور در ماجرای استغفار حضرت یعقوب برای فرزندان خطاکار که در سطور فوق گذشت.
➖شاخصترین تعبیر برای استغفار «استغفرالله»است اما برای ماه رجب یک استغفار ویژه نقل شده است و پیامبر فرمود:هر کس در ماه رجب صد بار این استغفار را بگوید و آن را با صدقه پایان دهد، حقتعالی سرانجام کارش را ختم به رحمت و آمرزش کند و هرکه «چهارصد مرتبه» بگوید، ثواب شهادت صد شهید را برای او بنویسد. و آن ذکر عبارت است از؛
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ همین طور روایت شده است؛ در همهی این ماه «هزار مرتبه» بگوید:أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَالْآثامِ.از خدای دارای بزرگی و رأفت و محبت، از همه گناهان و گنهکاریها، آمرزش میخواهم.تا خداى مهربان او را بیامرزد.
💠داستان
حضرت موسی در كوه طور در مناجات خود عرض كرد: یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیك (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض كرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت كنندگان) جواب شنید لبیك، سپس عرض كرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهكاران)، این دفعه سه بار شنید لبیك،لبیک؛ لبیك . موسی عرض كرد: حكمتش چیست كه این دفعه سه بار شنیدم كه فرمودی لبیك، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیكوكاران به كار نیك خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهكاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه كسی پناه ببرند.
💠داستان
به مناسبت ولادت امام باقر(ع):
در سفر اجباری امام باقر(ع) به شام پيش از آنكه پيشواى پنجم شهر دمشق را ترك گويد، فرصت بسيار مناصبى پيش آمد كه امام براى بيدار ساختن افكار مردم و معرفى عظمت و مقام علمى خود بخوبى از آن استفاده نمود و افكار عمومى شام را منقلب ساخت. ماجرا از اين قرار بود: هشام دستاويز مهمى براى جسارت بيشتر به پيشگاه امام پنجم در دست نداشت، ناگزير با مراجعت آن حضرت به مدينه موافقت كرد.
هنگامى كه امام(ع) همراه فرزند گرامى خود از قصر خلافت خارج شدند، در انتهاى ميدان مقابل قصر با جمعيت انبوهى روبرو گرديد كه همه نشسته بودند. امام از وضع آنان و علت اجتماعشان جويا شد. گفتند: اينها كشيشان و راهبان مسيحى هستند كه در مجمع بزرگ ساليانه خود گردآمده اند و طبق برنامه همه ساله منتظر اسقف بزرگ مى باشند تا مشكلات علمى خود را از او بپرسند. امام(ع) به ميان جمعيت تشريف برده و به طور ناشناس در ان مجمع بزرگ شركت فرمود. اين خبر فوراً به هشام گزارش داده شد. هشام افرادى را مامور كرد تا در انجمن مزبور شركت نموده از نزديك ناظر جريان باشند.
طولى نكشيد اسقف بزرگ كه فوق العاده پير و سال خورده بود، وارد شد و با شكوه و احترام فراوان، در صدر مجلس قرار گرفت. آن گاه نگاهى به جمعيت انداخت، و چون سيماى امام باقر(ع) توجه وى را به خود جلب نمود، رو به امام كرد و پرسيد:
- از ما مسيحيان هستيد يا از مسلمانان؟
- از مسلمانان.
- از دانشمندان آنان هستيد يا افراد نادان؟
- از افراد نادان نيستم!
- اول من سوال كنم يا شما مى پرسيد؟
- اگر مايليد شما سوال كنيد.
- به چه دليل شما مسلمانان ادعا مى كنيد كه اهل بهشت غذا مى خورند و مى آشامند ولى مدفوعى ندارند؟ آيا براى اين موضوع، نمونه و نظير روشنى در اين جهان وجود دارد؟
- بلى، نمونه روشن آن در اين جهان جنين است كه در رحم مادر تغذيه مى كند ولى مدفوعى ندارد!
- عجب! پس شما گفتيد از دانشمندان نيستيد؟!
- من چنين نگفتم، بلكه گفتم از نادانان نيستم!
- سوال ديگرى دارم.
- بفرماييد.
- به چه دليل عقيده داريد كه ميوه ها و نعمت هاى بهشتى كم نمى شود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقى بوده كاهش پيدا نمى كنند؟ آيا نمونه روشنى از پديده هاى اين جهان را مى توان براى اين موضوع ذكر كرد؟
- آرى، نمونه روشن آن در عالم محسوسات آتش است. شما اگر از شعله چراغى صدها چراغ روشن كنيد، شعله چراغ اول به جاى خود باقى است و از آن به هيچ وجه كاسته نمى شود!…
…اسقف هر سوال و مشكلى به نظرش مى رسيد، همه را پرسيد و جواب قانع كننده شنيد و چون خود را عاجز يافت، بشدت ناراحت و عصبانى شد و گفت: «مردم! دانشمند والا مقامى را كه مراتب اطلاعات و معلومات مذهبى او از من بيشتر است، به اينجا آورده ايد تا مرا رسوا سازد و مسلمانان بدانند پيشوايان آنان از ما برتر و بهترند؟! به خدا سوگند ديگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال ديگر زنده ماندم، مرا در ميان خود نخواهيد ديد!» اين را گفت و از جا برخاست و بيرون رفت!