استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی
بسمالله الرحمن الرحیم
بحث در مورد دعای هشتم از کتاب شریف صحیفۀ سجادیه است. دعای بسیار مهمی است که امام سجاد علیهالسلام به همۀ ما آموزش دادند تا از اخلاق و افعال ناپسند به خدا پناه ببریم و درواقع با برشمردن این افعال و خُلقیات موانع رسیدن به خداوند متعال را یاد بگیریم. حضرت به این موارد همۀ ما را توجه میدهند تا ضعف خودمان را به درگاه خدا ابراز کنیم و از او طلب پناه کنیم. استعاذه عنوان این دعا است.
«اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ» خدایا من به تو پناه میبرم از هیجان حرص. ابتدا باید هیجان و حرص را جداگانه بررسی کنیم و بعد مشخص میشود که مجموع این دو کلمه به چه معنا است.
هیجان به معنای برانگیخته شدن است. یک چیزی وقتی گُر میگیرد، به این حالت هیجان است.
حرص در لغت به معنی علاقۀ شدید است. راغب در مفردات در ضمن این کلمه وقتی میخواهد تعریفی را از حرص داشته باشد، میگوید: «فرط الشره وفرط الإرادة». جناب جوهری در صحاح حرص را اینگونه ترجمه میکند: «جشع» یعنی شدت حرص و علاقه.
مجموع لغات را نیز اگر بررسی کنید، مجدد به همین نتیجه میرسید که حرص یعنی علاقۀ شدید؛ اما باید توجه داشته باشیم اینکه امام سجاد علیهالسلام به خدا پناه میبرند، یعنی از آن حرص مذموم به خداوند پناه میبرند؛ زیرا شما میدانید که حرص دو نو ع است: حرص ممدوح و حرص مذموم. مثلاً خداوند متعال پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را در قرآن کریم حریص معرفی کرده است؛ اما حریص به چه چیزی؟ در آیۀ ۱۰۳ از سورۀ مبارکۀ یوسف میفرماید: «وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ» ای پیغمبر ما ولو اینکه تو حریص هستی (علاقۀ شدید داری) که مردم ایمان بیاورند، بسیاری از اینها ایمان نمیآورند. خداوند در اینجا پیامبر صلیالله علیه و آله را حریص معرفی میکند، ولی حریص به هدایت مردم.
در آیۀ ۱۲۸ توبه میفرماید: «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» نسبت به شما بسیار علاقهمند است، علاقۀ شدیدی به شما دارد. در ادامه میفرماید: «بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»؛ مجموعاً یعنی به هدایت شما بسیار حرص دارد. پیامبر صلیالله علیه و آله مردم را دوست داشتند و البته هدایت آنها برای ایشان مهم بود.
بنابراین حرص نوع مثبت نیز دارد اما چون حضرت سجاد علیهالسلام به خدا پناه میبرد و آنهم از هیجان این حرص، نشان میدهد که بُعد مذموم این حرص مدنظر است؛ یعنی بُعدی که باعث دوری انسان از خداوند میشود.
چه حرصی است که باعث دوری من از خداوند میشود که حضرت بهعنوان مانعی برای رسیدن به خدا میدانند؟ آن حرصی که مذموم و ناپسند است، حرص به دنیا است و آنهم هیجان حرص است؛ زیرا قرآن کریم دنیا را لزوماً بد معرفی نمیکند؛ مثلاً در آیۀ ۳۶ سورۀ مبارکۀ بقره میفرماید: «وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ» برای شما در این زمین یک محل استقراری است و یک کالایی از این دنیا به شما داده شده است؛ دقت کنید، فرمود: «إِلَىٰ حِينٍ» تا یک مدت مشخصی. این دنیا با این آیه مشخص شد که وسیله است نه هدف. وقتی میفرماید: «إِلَىٰ حِينٍ» تا یک مدتی و وقتی بحث متاع و کالا را معرفی میکند، دقیقاً منظور همین است؛ یعنی بیان دارد: من در این زمین یکسری لوازمی را که شما یک مدتی که در اینجا هستید قرار دادم. پس مجموع آنچه از این آیه بیان شد یعنی دنیا وسیله است نه هدف؛ اما وسیلۀ چیست؟ هدف چیست؟
در اینجا باید آیه ۷ و ۸ از سورۀ مبارکۀ کهف را توجه کنید: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا» تازه این متاعی را که در آیۀ ۳۶ سورۀ بقره بیان فرمود، میفرماید این متاع را نیز زینتی برای این زمین قرار دادیم؛ اما هدف چیست؟ هدف این است که «لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» ببینیم کدامیک از شما بهتر عمل میکنید، نیکوتر عمل میکنید. این یعنی خداوند متعال یک هدفی را ترسیم کرده است فرموده است و آن رشد انسان زیر سایۀ بهرهمندی از این دنیا است تا انسان را به حد رشد واقعی خودش برساند؛ خداوند میخواهد انسان را به آن حد برساند.
پس اگر ما با این نگاه نسبت به این دنیا حرص داشته باشیم البته خوب است؛ اما اگر با این نگاه نسبت به این دنیا توجه نداشته باشیم، بلکه دنیا را هدف ببینم، آن زمان اتفاق نامبارکی که میافتد همین است که باید از این حالت به خدا پناه برد.
پس اگر کسی حرصش، علاقۀ شدیدش نسبت به این دنیا هیجان پیدا کند، یعنی شدت بیشازحد پیدا کند، بهگونهای که در راستای هدف از خلقت حرکت نکند، این نگاه پناه بردن به خداوند را میطلبد؛ یعنی خوب نیست. چرا خوب نیست؟ آنچه امام سجاد علیهالسلام در این عبارات از آن به خداوند پناه میبرند، ما به لسان مبارک خودِ حضرت و معصومین علیهمالسلام بیان کنیم که مشکل آن چیست، بعد بیان کنیم که در مقام تشریع باید چه کرد؛ زیرا ما قائل هستیم که در مقام تکوین باید از خدا خواست، زیرا کار به دست او است، دل من به دست او است، اصلاً همهچیز من به دست او است، هرکسی که هدایت شده است خداوند او را موفق کرده است. (این خیلی نکتۀ مهمی است) این را باید در مقام تکوین از خداوند خواست؛ اما در مقام تشریع نیز باید در عمل به خداوند پناه برد. بهعنوانمثال اگر من بگویم: «من از گرگهای بیابان به این دژ محکمی که در مقابل من است پناه میبرم» این در مقام گفتار است، در مقام عمل نیز باید خودم را داخل این قلعه قرار دهم تا مثلاً حیوانات وحشی من را موردحمله قرار ندهند.
پس باید هم در مقام تشریع و هم در مقام عمل نیز پای درس امام سجاد علیهالسلام بنشینیم و از حضرت بخواهیم که در مقام عمل چه کنیم؟
اما مشکل چیست؟ چرا باید حتماً مشکل را متوجه شوم؟ اگر مشکل قضیه را متوجه نشوم، با آن انرژی که باید، به خدا پناه نمیبرم! ما باید در ضمن عباراتی که توضیح میدهیم، اول بگوییم که مشکل چیست. چرا امام به خدا پناه میبرد؟ زیرا اگر من مشکل قضیه را متوجه شوم، با یک حرارت خاصی به دنبال پناهندگی میروم، زیرا قضیه خیلی جدی است. پس مهم است که من بدانم قضیه چیست.
اما اینکه مشکل قضیه چیست، به لسان مبارک حضرت سجاد علیهالسلام عرض میکنم؛ اگر من هیجان حرص داشته باشم مشکل چیست؟ برای بیان این مطلب باید دعای ۴۷ صحیفۀ سجادیه بند ۱۰۹ را نگاهی کرد. البته باید دقت کرد که عبارات صحیفۀ سجادیه از جانب امام سجاد علیهالسلام بسیار هنرمندانه و استادانه انشاء شده است؛ عبارات صحیفۀ سجادیه یکدیگر را توضیح میدهند و مبیّن همدیگر هستند. برای اینکه بیان کنیم چرا امام علیهالسلام از هیجان حرص به خدا پناه میبرد و به ما آموزش میدهد، به عبارت دعای ۴۷ بند ۱۰۹ توجه شود.
«وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ» خدایا از دل من محبت دنیا پست را جدا کند.
گویا کسی از حضرت سوال میکند که چرا من از خدا بخواهم که این محبت را از دل من بردارد؟ البته منظور بُعد دنیای مذموم است و الا اگر محبت این دنیا در انسان قرار دادن نمیشد که زندگی بر روی کرۀ خاکی دوام پیدا نمیکرد! یک محبت نسبی لازم است. اگر کسی دنبال آبادانی و یا تولیدمثل و یا هرآن چه که بُعد دنیایی دارد نبود که زندگی با مشکل روبهرو میشد. پس آنچه امام علیهالسلام میفرماید: «وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ» تأکید میکنیم که بُعد مذموم این دنیا است.
از امام سجاد علیهالسلام سوال میکنیم که چرا من باید از خدا بخواهم که محبت این دنیایی که من را از تو دور میکند، از دلم برود؟ حضرت میفرمایند: «تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ» به خاطر اینکه از آن چیزهایی که نزد تو است مثل رضوان و یا بهشت خداوند متعال و تمام موارد معنوی، من را از اینها بازمیدارد و اجازه نمیدهد بیایم و آنها را کسب کنم.
«وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ» من را بازمیدارد از اینکه طلب کنم از تو آن چیزهایی را که نزد تو است و برای رسیدن به آنها من را خلق کردی که همان کمال انسانی است.
«وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ» من را از قرب پیدا کردن به تو غافل میکند.
مشکلی که هیجان حرص دارد و باید به خدا پناه ببرم، این است که اجازه نمیدهد من به خدا برسم، اجازه نمیدهد من به خدا قُرب پیدا کنم. اینکه بیان شد عبارات دعای هشتم موانع رسیدن به خداوند متعال را امام برشمردند، نکتۀ آن در همین است.
پس چرا امام سجاد علیهالسلام از محبت دنیای مذموم و درواقع از هیجان حرص نسبت به این دنیا به خدا پناه میبرد؟ زیرا من را از رسیدن به قرب خداوند و تمام رشد خودم بازمیدارد. پس باید به خداوند پناه ببریم. اما اگر در مقام تشریع قرار شد ما پناهنده شویم، باید چه کنیم؟ إن شاء الله در جلسات آینده بیان خواهد شد که در مقام تشریع چهکارهایی را باید انجام داد تا به خواست و یاری خداوند متعال پناهندگی را از خداوند متعال بگیریم.
امیدواریم خداوند متعال ما را از همۀ بدیها مصون بدارد و ما را در پناه خودش از همۀ این مشکلات حفظ کند.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.