شاخصه‌های سخن سدید و غیر سدید در قرآن

مقدمه
یکی از مفاهیم دینی که باید به یک مطالبۀ اولیۀ فرهنگی در جامعۀ اسلامی بدل شود، نهادینه‌کردن «قول سدید» است. سعادت دنیا و آخرت درگرو پرهیزکاری و مدیریت زبان و عفت کلام است. خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، تقواى الهى پیشه كنید و سخن سدید بگویید. در این آیه افزون بر توصیه به تقوا، به قول سدید سفارش شده است. از دیدگاه قرآن کریم سخن باید سدید (محکم و استوار)، ثقیل (گران‌بها) و طیب (پاکیزه) باشد؛ از این‌رو خدای متعال باارزش‌ترین انسآن‌ها را باتقواترین آنان می‌داند و لازمۀ تقوا را داشتن قول سدید بیان می‌کند.
در روایات اسلامی گفتار زیبا و کلمۀ طیب مصداق صدقه به شمار می‌آید؛ همان‌گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «الکلمةُ الطّیّبةُ صدقة»: سخن پاکیزه، صدقه است. در حقیقت این عمل نیک آثار و برکت‌های صدقه را نصیب صاحبش می‌کند. از سیرۀ نبوی(صلی الله علیه و آله) می‌توان به اهمیت عفت گفتار پی برد؛ سهل بن سعد ساعدی می‌گوید: رسول الله(صلی الله علیه و آله) هیچ‌گاه بر منبر ننشست مگر اینکه آیۀ هفتاد سورۀ احزاب [آیه فوق] را دربارۀ امر به قول سدید تلاوت فرمود.
قول سدید در روایات به گفتار حق و سخن صحیح تفسیر شده است. در نهج البلاغه نیز گفتگوی حق و صحیح به معنای رعایت تقوای زبان آمده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) اولین فضیلت متقین را مربوط به زبان و سخن‌گفتن آن‌ها می‌داند و می‌فرماید: «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ ….». بنابراین کنترل زبان علامتی مهم برای سلامت روح انسان است. با کنترل زبان، چشم و گوش و سایر اعضا نیز کنترل خواهد شد.
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن‌گفتن بیاید چون پیاز

ویژگی‌های سخن سدید
«قول سدید» در تربیت اسلامی در قالب تقوای زبان و عفت کلام مطرح است. از سوی دیگر دربارۀ نقش زبان در تهذیب نفس روایات فراوانی وارد شده است؛ از جمله اینکه «قول سدید» مصداق بارز و اسم رمز مدیریت زبان برای اصلاح اخلاق و پرورش نفس در مسیر رشد و هدایت است.
واژه‌های مشابه قول سدید در قرآن عبارت‌اند از: قول بلیغ (سخنى رسا كه در دل دیگران اثر كند)، قول میسور (گفتار نرم و آمیخته با لطف)، قول کریم (گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه)، قول لَیِّن (نرم‌خویی متواضعانه)، احسن القول (خوش‌گفتاری و زیباگویی)، قول ثابت (گفتار قاطع، محکم و شفاف). هر کدام از این مفاهیم بخشی از مفهوم «قول سدید» را درون خود دارند.
با توجه به اهمیت موضوع، در اینجا برخی از ویژگی‌ها و شاخصه‌های سخن سدید را با توجه به آیات و روایات بررسی می‌کنیم.

  1. سخن حق و مطابق با واقع
    سدید از ماده «سدّ» به معنی استوار و خلل‌ناپذیر و موافق حق و واقع است و قول سدید سخنی است كه همچون سدّی محكم جلوی امواج فاسد و باطل را می‌گیرد؛ به همین دلیل مؤمنان پیش از امر به «قَوْلِ سَدیدْ»، سفارش به تقوای الهی شده‌اند. دراین‌باره حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: «به خدا سوگند، بنده‌ای را ندیدم كه تقوایش برایش سودمند باشد؛ مگر اینكه زبانش را نگهداری كند. زبان مؤمن در پشت قلب اوست و قلب منافق در پشت زبانش؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید با خودش می‌اندیشد؛ پس اگر خیر باشد، آشكار می كند و چنانچه ناپسند باشد، پنهانش می‌دارد؛ ولی منافق آنچه بر زبانش آمد، می‌گوید؛ نمی‌اندیشد كدام به سود و كدام به زیان اوست». سعدی در توضیح این کلام می‌گوید:
    تا مرد سخن نگفته باشد
    عیب و هنرش نهفته باشد
    در تفسیر المیزان آمده است: «كلمه “سدید” از ماده “سداد” است كه به معناى اصابت رأى و داشتن رشاد است و بنابراین، قول سدید عبارت است از كلامى كه هم مطابق با واقع باشد و هم لغو نباشد یا اگر فایده دارد، فایده‏اش غیرمشروع نباشد؛ پس بر مؤمن لازم است به راستى آنچه مى‏گوید مطمئن باشد و نیز گفتار خود را بیازماید كه لغو و یا مایه افساد نباشد».
  2. سخن مسئولانه
    از دیدگاه قرآن تقوای گفتاری ایجاب می‌کند گوینده به مسئولیتی که در برابر کلام خود دارد، توجه کامل نماید. در سورۀ «ق» آمده است: «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»: انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‏آورد مگر اینکه همان دم فرشته‌‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت [و ضبط آن] است. رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «رَقیب و عَتید نام دو فرشتۀ نویسندۀ اعمال انسان‌اند که رقیب بر سمت راست فرد، نویسندۀ کارهای نیک و عتید بر سمت چپ، نویسندۀ گناهان هستند».
    بنابراین زبان از حساس‌ترین و مهم‌ترین اعضای بدن دانسته می‌شود که انسان در برابر آن مسئول است. لقمان حکیم می‌فرماید: «اگر زبان سالم باشد، بقیۀ اعضاء سالم خواهد بود و اگر زبان ناسالم باشد، بقیه اعضاء نیز سالم نخواهند بود؛ بنابراین زبان هم بهترین و هم بدترین اعضاء در کشور وجود است».
    خداوند در سورۀ «نور» به مسئولیت زبان پرداخته‌ است و می‏فرماید: «یَومَ تَشْهَدُ عَلَیهِمْ اَلْسِنَتُهُمْ»؛ در آن روز زبان‌ها علیه آن‌ها گواهی می‏دهند.
  3. سخن اندیشمندانه
    سخن‌گفتن متفکرانه یا اندیشمندانه از معیارهای مهم قول سدید است؛ چراکه قول سدید اگر متفکرانه نباشد، هرگز انسان را به هدف نزدیک نمی‌کند. خداوند می‌فرماید: «سخن سنجیده براى آنان بهتر است». امام علی(علیه السلام) اینگونه توضیح می‌دهد: «قَدِّرْ ثُمَّ اقْطَعْ وَ فَكِّرْ ثُمَّ انْطِقْ»: اندازه‌گیری کن، سپس بِبُر، بیندیش؛ سپس سخن بگو.
    بنابراین به‌یقین قول سدید پشتوانه ای اندیشمندانه دارد.
    سخندانِ پرورده پیر کهن
    بیندیشد، آن‌گه بگوید سخن
  4. سخن طیب و پاکیزه
    از دیگر ویژگی‌های قول سدید، پاکیزه‌بودن سخن از خباثت، لغو، دشنام و کینه‌ورزی است. در سورۀ «حج» آمده است: «وَ هُدُوا إِلَى الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ»: مؤمنان صالح به سوى سخنان پاكیزه هدایت مى‏شوند.
    قول «طَّیب» كلامى است كه در آن خبائث نباشد و «كلام خبیث» كلامى كه یكى از اقسام باطل در آن باشد. گفتارِ طَّیب سخنِ روح‌پرور، الفاظى نشاط‌آفرین، كلماتى پر از صفا و جملاتی است كه روح را در مدارج كمال سیر مى‏دهد، جان و دل انسان را مى‏نوازد و پرورش مى‏دهد.
    به گفتار شیرین جهان‌دیده مرد
    کند، آنچه نتوان به شمشیر کرد
    خداوند می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كلَمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاء»: آیا ندیدى چگونه خداوند كلمه طیبه [و گفتار پاكیزه] را به درخت پاكیزه‏اى تشبیه كرده كه ریشه آن [در زمین] ثابت و شاخه آن در آسمان است؟
    به‌یقین کلمۀ «طیب» از كلمه توحید و محتواى آن سرچشمه می‌گیرد و انسان موحد و بامعرفت همواره گفتارهای پاکیزه دارد؛ گفتار او آرام‌بخش دل‌ها و ریشه‌دار و مستحکم است و برگرفته از ایمان و اعتقادات اوست.
    پیامبر اسلام براى هدایت دل‏هاى آماده از روش‏هاى مختلفى از جمله قول سدید بهره مى‏گرفت؛ نمونه‌ای از سیرۀ ایشان در بهره‌گیری از قول سدید را در ماجرای سفر هجرت و برخورد با بریده بن خصیب مشاهده کرد. بریده که به دلیل فراخوان مشرکان قریش برای دریافت جایزه مهمى (صد شتر) در پی دستگیری و تحویل پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مشرکان به همراه هفتاد سوار کمر همت بسته بود، وقتی با آن گرامی روبرو شد و سخن سدید و کلام حق پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شنید، چنان تحت تأثیر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سخن ایشان قرار گرفت که در اثر فداكارى و عشق و ایثار به مرتبه‏اى رسید كه از خواص یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) و على(علیه السلام) گردید.
    ویژگی‌ها و شاخصه‌های گفتار سدید در قرآن را می‌توان در محتوای واژه‌هایی مانند: قول حق، قول صدق، قول عدل، قول حسن، قول احسن، قول كریم، قول لین، قول مؤمنانه، قول معروف، قول بلیغ و قول میسور جستجو کرد. بنابراین از دیدگاه آیات وحی اگر گفتارهای روزمرۀ انسان در دایرۀ این ویژگی‌ها قرار داشته باشد، انسان را در رسیدن به کمال و تهذیب نفس به زیباترین وجه یاری می‌رساند.

شاخصه‌های سخن غیرسدید
همان‌طور که گفته‌اند «تعرف الاشیاء باضدادها»؛ اشیاء از راه نقطۀ مقابل‌شان شناخته می‌شوند و به وجود آن‌ها پی برده می‌شود، با شناخت برخی از شاخصه‌های قول غیرسدید، قول سدید نیز بهتر شناخته خواهد شد. بنابراین در ادامه به شاخصه‌ها و مصادیق قول غیرسدید اشاره می‌شود.

  1. سخن زور و ناحق
    قول زور را می‌توان در برابر قول سدید طرح کرد که خدای متعال از آن نهی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اجْتَنِبُوا قَولَ الزّورَ»: و از گفتار ناحق بپرهیزید. در تفسیر «قول زور» آمده است: «كلمۀ “زور” به معناى انحراف از حق است و به همین دلیل دروغ را نیز “زور” مى‏گویند؛ همچنین به هر سخن باطل دیگری “زور” اطلاق می‌شود». از سوی دیگر در روایات قول سدید را به سخن حق تفسیر کرده‌اند.
    برخی از مصادیق قول زور و باطل در آیات الهی عبارت‌اند از: سخنان فریبنده و بی‌اساس، لغو، زشت و باطل، تند و خشن، استهزاء، عیب‌جویی، لقب زشت و ناپسند، گمانه‌زنی، غیبت و … .
  2. سخن بدون عمل
    گفتار بدون عمل از جمله موارد منفی در قرآن و روایات و از مصادیق قول غیرسدید است. خداوند متعال می‌فرماید : «کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ اَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ»: نزد خدا بسیار موجب خشم و مورد نفرت است سخنی بگویید که خود عمل نمی‏کنید.
    دراین‌باره معلى از حضرت صادق(علیه السلام) روایت مى‏كند كه فرمودند: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسْرَةً یوْمَ الْقِیامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ عَمِلَ بِغَیرِهِ»: روز قیامت كسانى زیاد حسرت می‌‏خورند كه از عدالت سخن گفته‌اند؛ ولى هنگام عمل آن را به كار نبسته‏اند.
    اگر مؤمنین سخن از عدالت و ارزش‌ها بگویند؛ ولی خود در عمل دچار افراط و تفریط شوند و آن را رعایت نکنند، مشمول این حدیث شریف خواهند شد.
    در روایتی دیگر که باز هم مصداق کامل آن مؤمنین به‌ویژه رسانه‌ها و کسانی است که تریبون‌های عمومی را در اختیار دارند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:
    «مَرَرْتُ لَیلَةَ أُسْرِیَ بِی عَلَى أُنَاسٍ تُقْرَضُ شِفَاهُهُمْ بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ فَقُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ یا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هَؤُلَاءِ خُطَبَاءُ مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا مِمَّنْ كَانُوا یأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ ینْسَوْنَ أَنْفُسَهُمْ»: در شب معراج به گروهی برخورد کردم که مأمورین الهی آنان را عذاب می‌کردند به این صورت که با قیچی‌هایی از آتش لب‌های آنان را می‌بریدند. وقتی از جبرئیل پرسیدم، توضیح داد که آنان خطبا و سخنرانان از اهل دنیا هستند که مردم را به نیکی دعوت می‌کنند؛ ولی خود را فراموش کرده‌اند.
    آری! اگر مؤمنین، گویندگان و اصحاب رسانه‌ها فقط به فکر امرونهی باشند و انتقاد و ایراد بگیرند؛ ولی از اصلاح خود و رسالت خطیرشان غافل شوند که بیان و بناشان بر محور حق بچرخد، به‌یقین از زیان‌کاران خواهند بود. همچنان‌که گفته‌اند:
    پندم چه دهی؟نخست خود را
    محکم کمری ز پند بربند
    چون خود نکنی چنان‌که گویی
    پند تو بود دروغ و ترفند
  3. سخن تملق‌آمیز
    چاپلوسی و تملق از دیگر مصادیق قول غیرسدید است که به‌شدت ایمان را تهدید می‌کند و در فرهنگ اسلامی از آن نهی شده است؛ البته افزون بر مؤمنین عادی، رسانه‌هایی که از شخصی متنفذ یا حزب و گروهی تغذیه شوند، بیشتر در معرض چنین آسیبی خواهند بود.
    گاهی در گفتارها در مدح کسی یا جریانی چنان افراط و مبالغه دیده می‌شود که مخاطب را به تردید در نیت گویندگان وامی‌دارد و بی‌اختیار انسان این روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به یاد می‌آورد: «احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب»: به صورت مداحان افراطی و متملق خاک بپاشید. ضرر این تملق افزون بر خود جامعه، به کسی برمی‌گردد که از او ستایش بی‌جا می‌شود و شناختن او را حتی نسبت به خودش سخت‌تر گردانیده و حتی از خود بیگانه می‌کند و او را دچار غرور می‌گرداند. همان‌طور که گفته‌ شده است:
    هر که را مردم سجودش می‌کنند
    زهرها در جان او مـی‌آکننـد
    اگر مؤمنین به‌ویژه اصحاب رسانه دچار آفت تملق شوند، چنان حق و باطل را مخلوط می‌کنند که شناختن آن حتی برای افراد خبره مشکل می‌شود؛ چراکه تملق انسان‌های سست اراده را شجاع و مردان قوی‌دل را زبون قلمداد می‌کند و افراد بی‌کفایت را کارآمد و خادمین حقیقی را بی‌تدبیر و ناکارآمد معرفی می‌کند؛ بنابراین به باطل چهرۀ حق پوشانده می‌شود و حقیقت‌خواهان را ترور شخصیت می‌کنند. در این‌باره امام خمینی در برابر ستایشگر شخصیت‌شان فرمود: «من خوف این را دارم كه مطالبى كه آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بیاید». امام خمینی که شخصیتی کمال‌یافته بود، با این عمل خود درسی آموزنده به سخنرانان و اصحاب رسانه‌ها آموخت که آنان بدانند حتی شخصیتی بی‌نظیر همچون ایشان را نیز نباید بیش از مقامش ستود. پس اگر افراط در ستایش شخصیت‌های شایسته روا نیست، به‌یقین ستودن افراد ناشایست بدتر و زشت‌تر خواهد بود. امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: «یَهْلِكُ فِیَّ رَجُلَانِ: مُحِبٌّ مُفْرِطٌ، وَ بَاهِتٌ مُفْتَر»: دو كس در مورد من هلاک خواهند شد: دوستى كه در حق من افراط و غلو مى‏كند و دشمنى كه بهتان مى‏زند و افترا مى‏بندد. همچنین سخن امیر کبیر در برخورد با قاآنی شاعر درس‌آموز است که گفت: «من حقوق متملقان و چاپلوسان را قطع کردم؛ درحالی‌که می‌دانم با من دشمن می‌شوند …..».
  4. سخن تمسخرآمیز
    از دیگر مصادیق قول غیرسدید و باطل، تخریب و مسخره‌کردن است. در قرآن کریم این گناه نابخشودنی شدیدا نکوهش شده است. خداوند می‌فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را مسخره كنند، شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند و نه زنانى زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یكدیگر را مورد طعن و عیب‌جویى قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یكدیگر را یاد نكنید، بسیار بد است كه بر كسى پس از ایمان نام كفرآمیز بگذارید و آن‌ها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند».
    خداوند در سورۀ «هُمَزه» نیز با لحن شدیدتری از تخریب و تمسخر برحذر داشته است و می‌فرماید: «وَیلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»: واى بر هر عیب‌جوى مسخره‏كننده‏اى.
    انسان ممکن است با تخریب و تمسخر، انسان‌های کاردان و کارآمد را دلسرد کند و از ادامۀ خدمت بازدارند؛ همچنان‌که با قدردانی از آنان، همت و ارادۀ آنان را می‌توان تقویت کرد. البته تخریب غیر از انتقاد دلسوزانه برای اصلاح و تکمیل رفتارهاست؛ همچنان‌که تمسخر غیر از طنزهای مشفقانه و خیرخواهانه است.

سایر مصادیق سخن غیرسدید
افزون بر مواردی که اشاره شد، مصادیق دیگری از قول غیرسدید وجود دارد که فقط به بیان فهرست آنان اشاره می‌کنیم:
آزردن زبانی مؤمن، ادعای بی‌جا و بی‌‌دلیل، فضولی و دخالت در کار مردم، تهمت‌زدن و شایعه‌پراکنی، افشای عیوب مؤمنین، ترویج منکرات، مقابله با معروف و ارزش‌ها، انتقادات بی‌جا و کینه‌توزانه، انکار حقایق، اهانت به اشخاص محترم، تفاخر، نقل اخبار ضعیف و شنیده‌ها، مجادلۀ بی‌مورد، بی‌توجهی و قطع سخنان دیگران، نقل اخبار بزه‌کاران به قصد رواج گناه، گفتن سخنان بیهوده و عبث، طرح شبهات و رهاکردن پاسخ ، پرسش برای شرمنده‌کردن طرف مقابل، افشای اسرار مردم، پرحرفی، حمایت زبانی از مفسدین سیاسی و اقتصادی، تقویت ستمگران و ظالمان، حق‌پوشی، تجاهل، تحریف تاریخ و قرآن و حدیث، ترویج باطل، تردید و شبهه‌افکنی در مسلّمات و اصول و ارزش‌ها، سرزنش بی‌جا، ترور شخصیت بزرگان و متدینین، ترویج اندیشه‌های نادرست، تزریق روحیۀ خشونت و تهدید و بحران‌های کاذب و اضطراب و نگرانی در جامعه، جاسوسی برای دشمن، رواج‌دادن فساد و فحشا و دامن‌زدن به روابط ناسالم زن و مرد، دورویی و نفاق، فتنه‌انگیزی ، شماتت و زخم زبان، درددل‌کردن با دشمنان، سخن‌چینی، مچ‌گیری، شوخی با مقدسات، نهادن نام زشت و القاب غیراخلاقی بر مردم، عیب‌جویی، غلو و افراط، فال‌بد‌زدن و پیش‌بینی‌های مغرضانه، فریب‌کاری رسانه ای، تحلیل‌های غیرشفاف و غیر‌صادقانه، ترویج کلمات کفرآمیز و استفاده از واژه‌های دشمن‌پسند و بیگانه با فرهنگ اسلامی و ایرانی، ایراد سخنان حق و ارادۀ باطل، گناه خود را به گردن دیگران انداختن و فرافکنی، منفی‌بافی، کفران نعمت، ریختن آبروی اهل ایمان و … .
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا

question