پیشوای هشتم (ع) در زهد و پارسایی و پرستش پروردگار، یگانه ی عصر خود بود و زر و سیم دنیا و مناصب اجتماعی و حکومتی در برابر مقام عبودیت و پارسایی او هیچگونه ارزشی نداشت. «محمد بن عباد» درباره ی زهد و ساده زیستی امام (ع) می گوید:
حضرت رضا (ع) در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی گلیم، و لباسهایش زبر و خشن بود؛ و لی هنگامی که در میان مردم می رفت از لباسهای عادی مردم استفاده می کرد.
علی بن موسی الرضا (ع) با قرآن انس خاصی داشت و هر سه روز یک بار ختم قرآن می کرد و می فرمود:
اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم؛ لیکن هیچ آیه ای را تلاوت نمی کنم مگر آنکه درباره ی آن آیه و موضوعی که فرود آمده و زمانی که نازل شده است، اندیشه می کنم.
امام (ع) کم می خوابید و شبها را بیشتربه شب زنده داری می گذرانید و گاهی اوقات تمام شب را تا صبح بیدار بود و بسیار روزه می گرفت و روزه اول، وسط و آخر ماه از او ترک نمی شد و می فرمود: «روزه داشتن در این سه روز مثل این است که انسان همیشه روزه است.
رجاء بن ابی ضحاک ـ مأمور مأمون برای بردن امام رضا (ع) از مدینه به خراسان ـ می گوید:
من از مدینه تا مرو همراه و مراقب امام (ع) بودم؛ سوگند به خدا، کسی را در پرهیزگاری و افزونی ذکر خدا در تمامی اوقات، و شدت خوف از حق تعالی مانند او ندیدم.
سپس به طور تفصیل برنامه ی عبادی آن حضرت را در طول شب و روز بیان می کند.
مأمون وقتی گزارش «رجاء» را شنید گفت:
ای پسر ابی ضحاک، آنچه که گفتی درست است، او (اشاره به امام رضا ع) از بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.
سپس به وی توصیه کرد که مشاهدات خود را برای دیگران نقل نکند.