چنانکه خداوند در سورهی عادیات به یورش برندگان در میدان جنگ، قسمخورده است؛
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًاخداوند در آیات قرآن، نه تنها به خود اسبها به عنوان یورشبرنده در میدان جنگ، بلکه به شیههی آن و حتی به جرقهای که از اصابت سم اسب با سنگلاخ زمین صورت میگیرد و گرد خاکی که از زمین بلند میشود نیز قسم یاد کرده و مقدس شمرده است.
معادلهای امروزی آن میشود؛ سربند شهید و یا قمقمهی خالی آن رزمنده.
چگونه میشود خدا به شیههی اسب قسمخورده باشد؛ اما به قمقمهی خالی رزمندهای که با لب تشنه جان داده است قسم نخورد؟
در ادامه میفرمایند: إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ؛ آدم حواسش نیست خدای او کیست.
علامه در المیزان میفرمایند: «منظور آدمی است که نسبت به لطف خدای متعال به خودش غافل است و با سرکشی سبب تحمیل جنگ میشود.»
انسان گاه، نعمتها از جمله نعمت امنیت را فراموش میکند.
حال چرا این طور میشود؟
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ؛
چون دنیا چشمانش را پر کرده و غرق آن شده است. از زنده نگه داشتن یاد شهدا نباید غافل شد. چنانکه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بنا به نقلی هفتهای دو بار به زیارت مزار شهدای اُحد میرفتند و خود میایستادند و جنگ اُحد را برای مردم روایت میکردند.