داستان آوارگی آخرین شاه

شاه که از ایران فرار کرد، خیلی زود آواره شد. قبلاً هم فرار کرده بود؛ در زمان دکتر مصدق؛ اما این دفعه قضیه فرق می‌کرد، امام با قلب‌های مردم ارتباط داشت و اساس حکومت طاغوت را برچیده بود. شاه بیچاره فکر می‌کرد چند هفته استراحت می‌کند و خارجی‌ها باز همه چیز را برایش درست می‌کنند و برمی‌گردد سر تاج‌وتخت!

چند ماه از آوارگی شاه گذشت. همه دنیا او را تنها گذاشته بودند؛ حاضر نبودند منافع داخلی و خارجی خود را به خاطر او کنار بگذارند. از مصر به مراکش رفت؛ بی‌محلی دید. آمریکا، انگلیس، فرانسه و سوئیس او را نپذیرفتند. بالاخره جزایر باهاماس پذیرای او شد! مدتی در مکزیک بود که بیماری‌اش اوج گرفت. پس از مدتی، آمریکا به ریاست‌جمهوری جیمی کارتر تأکید کرد شاه را تنها به علت پزشکی (درمان بیماری شاه) پذیرفته است. آمریکا جواب این گستاخی خود را در کمتر از دو هفته با تسخیر لانه جاسوسی از سوی دانشجویان انقلابی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دریافت کرد. دانشجویان خواهان تحویل دادن شاه به ملت ایران بودند تا مطابق قوانین محاکمه شود. انور سادات، همان خائن به آرمان فلسطین، در روزهای پایانی عمر شاه، میزبان او بود.