جلوتر از همه
در یکی از سفرهای خارجی به مقصد آفریقا، سه کشور آفریقایی را در دو روز بازدید کردیم. گرچه از قبل برنامهریزی شده بود و توافقات زیادی هم حاصل گشت، اما یکی از مکانهایی که برای کشت فراسرزمینی میخواستیم، خارج از پایتخت بود و به شب خوردیم. تمام نیروها از فرط خستگی از پا افتاده بودند؛ کسی نای حرکت نداشت. مقصد به شکلی بود که باید مسافتی را پیاده طی میکردیم تا به مناطق زراعی برسیم.
همه نیروها، حتی بعضی از محافظین هم، توانشان را از دست داده بودند؛ اما بنده شاهد بودم و به چشم میدیدم تنها کسی که هنوز با قدرت حرکت میکرد و جلوتر از بقیه گام برمیداشت، حاج آقا رئیسی بود.[۱]
رکورددار پرکاری
ایشان در پر کاری رکوردهایی زده که به این راحتی قابل شکستن نیست. یکی از وزرا درباره یکی از سفرهای خود با رئیسجمهور میگوید: ما از سفر تبریز برگشتیم.
وقتی به تهران رسیدیم نماز صبح بود. من نماز را خواندم و از خستگی افتادم. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ٩ صبح است. اخبار ایشان را نشان میداد که آبادان است و از خرابههای متروپل بازدید میکند و دستورات اجرایی میدهد.
در همین تازگی بعد از سفر مسکو که ایشان یک روز جلسات فشرده داشت و چند ساعتی نیز رفتوبرگشت؛ صبح فردای آن نیز قرار بود که به سفر استانی البرز برود. ایشان سحر که رسیده بود، در تهران استراحت نمیکند تا به برنامه ساعت ٧ کرج برسد
من شنیدم که رهبر دو بار به ایشان تذکر دادند مقداری استراحت کنید و به بدن خود برسید.
رکورددار سفر با بالگرد
اولین پرسشی که پس از دریافت خبر شهادت رئیسجمهور به بسیاری از اذهان متبادر شد، این بود که چرا رئیسجمهور با بالگرد سفر کرد؟
ایشان رکورددار سفر با بالگرد بود! شهید رئیسی مناطقی را با بالگرد سفر کرد که هیچیک از مسئولین، شاید سالهای سال حتی یک بار هم به آنجا سر نمیزدند و فقط پشت میز مینشستند.
ایشان به نقطه صفر مرزی میرفت. از جمله روستای مرزی لانو در خراسان جنوبی که اصلا اهالی آنجا رئیسجمهور را ندیده بودند و پس از دیدن ایشان متعجب بودند که آیا درست میبینند و این رئیسجمهور است؟ و خدا را شکر میکردند.
حاجآقا رئیسی به نقاط مختلف سفر میکرد. شخصی میگفت من پس از ١٧ سال رئیسجمهور را دیدم؛ دیگری میگفت من تابهحال رئیسجمهور را از نزدیک ندیده بودم، مردی با دستان پینهبسته به استقبال رئیسجمهورش آمده بود و…
این حضورهای سرزده و غیرمنتظره آنچنان امید و شعفی به مردم میداد که کاملا قابلمشاهده و محسوس بود.
سرحالتر از محافظان
قرار بود حاجآقا رئیسی برای افتتاح بیمارستان سرطان در برنامه حضور داشته باشد. اتاقی را پشت سن هماهنگ کرده بودند که ایشان به آنجا برود و خستگی سفر را از تن بیرون کند؛ اما وقتی رسید، بدون استراحت در برنامه شرکت کرد.
محافظان گفتند: ما بعد از اینجا باید چند جای دیگر هم برویم؛ انگار محافظانش بیشتر از او خسته بودند و دلشان استراحت میخواست.
قیمت کالاهای اساسی
هر روز صبح بعد از اذان صبح تماسهای کاری و جلسات شروع میشد. گاهی ما تا ساعت ٢٣ جلسه داشتیم. دفترش را موظف کرده بود هر روز صبح قیمت اقلام اساسی را برایش بیاورند.
من جلوتر میدوم و شما پشت سر من بدوید!
حاجآقا رئیسی بهشدت پرکار بود و به دلیل اینکه میدانست ما کار عقبافتاده زیاد داریم، پرکارتر هم عمل میکرد. ایشان) ذاتا پرکار بود و اصرار داشت با سرعت بیشتری عمل کنیم؛ چرا که ما ده سال عقبافتادگی داشتیم.
هر مجموعهای چنانچه دورهای تعطیل یا نیمهتعطیل و سرعت کاریاش کم باشد، نمیتوان دستور داد این مجموعه راه بیفتد و بهصورت شبانهروزی کار کند؛ چرا که این مجموعه مثلا عادت کرده چهار یا شش ساعت کار کند. مثلا وقتی در ادارات کارمندان ساعت ده به سرکار میآیند و به این کار عادت کردهاند، اگر به آنها دستور داده شود که ساعت ٨ بیایند، خب نمیآیند! باید ساعت شش بیایی، که آنها تا ساعت هشت بیایند.
حاجآقا رئیسی برای اینکه شیوه را تغییر بدهد، از حیث تعداد و تکثر جلسات و سفر قابلتوجه بود. یعنی مدل مدیریت و فرماندهی ایشان اینطور بود که: من جلو میدوم و شما پشت سر من بدوید و بیایید! باید خودمان را به حاجآقا میرساندیم.
معمولا در جلسات، چه در حوزههای محلی مثل استانی و سفرها و چه در عرصه ستادی، پیشنهادها اینطور بود که فلان تصمیمگیری تا دو ماه دیگر حل میشود یا کار دیگری سه سال زمان میخواهد تا حل شود. همیشه حاجآقا در این مسائل محاجه میکرد که چرا یک سال یا شش ماه دیگر و اینقدر طولانی)؟ یکبهیک بحث میکرد که مثلا دو ماه دیگر نه؛ بلکه ظرف یک ماه دیگر کار باید انجام شود. البته اینطور نبود که بهاجبار دستوری بدهد، بلکه بحث میکرد و دلیل میخواست.
خستگی را خسته کرده بود
پیش از سفر استانی قم، در دفتر ریاستجمهوری حاجآقا رئیسی را ملاقات کردم. احساس کردم از ناحیه گردن احساس درد زیادی میکند. از جایی که میدانستم دو روز سفر استانی داشته و کارهای مفصلی هم قبل از آن انجام داده، پیشنهاد دادم تا کمی استراحت کند.
شهید سردار موسوی سر تیم حفاظت رئیسجمهور با دیدن این صحنه به من گفت اگر میشود سفارش آقای رئیسجمهور را به رهبر انقلاب برسانید تا امر کنند ایشان مقداری استراحت کند.
ما با شخصیتی مواجه بودیم که خستگی را خسته کرده بود. او حتی فرصت در آمدن خستگی از بدن را نیز به خود نمیداد.
بیقرار
توی یکی از سفرهای خارجی همراهش بودم. پرواز کم بود. باید تا چهار روز صبر میکردیم و با پرواز بعدی برمیگشتیم. او که خستگی را نمیشناخت و آرام و قرار نداشت دوروزه همه کارها را سروسامان داد. بعد هم گفت: «من اینجا کارم تمام شده و برنامه خاصی ندارم، زودتر برگردیم.«
اینجور وقتها آدمها ازخداخواسته توی وقت اضافه میروند پی تفریح خودشان. موزهای، جای دیدنی!
اما حاجآقا رئیسی اصرار داشت برگردیم.
گفتم: «حاجآقا تا یکی دو روز آینده پرواز نیست.«
گفت: «برید بگردید پیدا کنید. من باید برگردم.«
چارهای نبود. بدون ما برگشت. حتی رنج هشت – نه ساعت طولانیتر شدن پرواز را به جان خرید.
رئیس جمهور عملگرا
حاجآقا رئیسی یک خوبی در کنار دیگر خوبیهایش بهعنوان یک شخصیت همهجانبه داشت آنهم اینکه اگر شخصی به ایشان چیزی میگفت خیالش راحت بود که به نتیجه میرسد چرا که ایشان شخصیتی عملگرا و پیگیر داشت.
در زمــان انتخابات در یکی از ستادهای ایشان یک جلسه در سرچشمه برای هنرمندان برگزار شد و قرار بود از طرف نویسندگان، بنده صحبت کنم. من قبل از این، خاطرات زیادی از ایشان داشتم. آن روز در آن جلسه هم عصبی بودم و صریح و مطالبهگرایانه صحبت کردم. ایشان هم دیر آمدهاند و زمان ١٠ دقیقه من هم شده بود ٣دقیقه. شروع کردم و از این گفتم که آقای رئیسی…! به عنوان مثال برای کاغذ چندین وزارت خانه و بانک مرکزی و امثالهم دخالت دارند و اینطوری نتیجه نمیگیریم و باید خودشخص رئیسجمهور یا کسی از طرف رئیسجمهور در این زمینه ورود کند. حضرت آقا در مورد کاغذ فرمودند: که کشور به کاغذ مانند فولاد نیازمند هست اما اتفاقی نیافتاده است. همه دولتهای محترم برای این امر کارگروه تشکیل میدادند ولی کسی نبوده که حرف آخر را بزند و به همین خاطر نشده است. وزارت صمت یک حرفی میزند، وزارت ارشاد که خود مطالبهگر این امر بوده یک سخنی گفته است. بانک مرکزی باید ارز میداد که نشده است و…
در آن جلسه شخص حاجآقا رئیسی گفتند که من حل میکنم و کاغذ یادداشت من را هم که در دستم بود، گرفتند.
از اولین کارهایی که حاجآقا رئیسی در حوزه کاری ادبیات و هنر و بهخصوص کاغذ که مــاده اصلی کــار ماست انجام داد، تشکیل یک کــارگــروه بــرای کاغذ با سرپرستی و میانداری معاون اول خودشان بود. بهعنوانمثال کارخانه کاغذ مازندران، در سال ١٤٠٠ فقط ٥٠٠٠ تن کاغذ تولید کرده بود اما همین کارخانه امروز بالای ٠٠٠ ٦٠ تن کاغذ تولید کرده و همچنین دولت سیزدهم چندین کارخانه تازه تأسیس برای کاغذ ایجاد کرد که الان تقریبا نزدیک ٠٠٠ ١٠٠ تن کارتن کاغذ داخلی تولید میکنیم. در حال حاضر کتابهای درسی کاملا با کاغذهای داخلی منتشر میشوند و انشــاءاﷲ تا ١ الی ٢ سال دیگر، جز صادرکنندگان کاغذ در منطقه خواهیم بود. حاجآقا رئیسی هم پیگیری کرد و هم پای حرف و وعدهاش ماند.
مدیریت اقدامی
من [چون رئیسدفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور بودم ] هر زمان درخواستی برای دیــدار با ایشان داشتم، گاهی طی کمتر از بیستوچهار ساعت وقت مــیداد و میگفت که این کار مهم است و مطالبی که ایشان دارند بیایند مطرح کنند.
معمولا گزارشی را که میشنید یادداشت میکرد و توصیه میکرد: فلان موضوع را اینطوری پیگیری کنید؛ این را حتما دنبال کنید؛ فلان مسئول را بخواه؛ با یک بار و یک نامه اکتفا نکن و… مدام یادآوری میکرد که مسئول اگر بیست درصد کار میکند باید هشتاد درصد برای به نتیجه رساندن آن کار پیگیری کند.
میگفت مدیران باید مدیران اقدامی باشند نه اعلامی! اول اقدام کنید بعد اعلام کنید. یکی از ویژگیهای مهم ایشان همین مدیریت بود.
حلال مشکلات
من هفته قبل در افتتاح دستگاههای فاضلاب تهران در شهر ری خدمت ایشان بودم و وقتی که سؤال کرد که چه خبر از تهران؟ من مشکلاتی را مطرح کردم که برخی از وزارتخانهها به وجود آوردند همانجا تماس گرفت با وزیر مربوطهشان و تأکید فراوان کرد. تأکید! نه توصیه؛ باید ظرف چند روز این مشکل حل بشود و خوشبختانه هم اینگونه شد.
مــا مشکلات را راحــت مطرح میکردیم و از ایــشــان بــرای حــل مشکلات کمک میگرفتیم. مسئله مثلا خرید واگنهای مترو که از سال ٩٦ همینطور مانده بود به دست ایشان واقعا حل شد.
مشکلات را که مطرح میکردیم آمــاده حل آنها بود و این خیلی ارزش داشت. خیلی برای ما مهم بود و شوقآفرین. انسان را واقعا به وجد میآورد که آدم بتواند کار خودش را با علاقه و شدت بیشتری دنبال بکند.[۲]
دغدغه حال خوب مردم
ایشان بر روی چند حوزه بهشدت حساس بود. حوزهها و موضوعاتی که برای مردم مهم بود و بهطورکلی چیزهایی که عامه مردم با آن مواجه بودند. بهعنوانمثال در حوزه اقتصادی خیلی حساس بود.
یا در حوزه فضای مجازی حساس بود. ایشان یک اصطلاحی داشت که در این زمینه زیاد پیگیری و استفاده میکرد. میگفت که مردم در این [فضای مجازی] نباید برایشان حالگیری اتفاق بیفتد. وقتی که مردم در این فضا هستند باید [بتوانند] درست و خوب استفاده کنند. چه آن کسی که میخواهد بازی کند، یا اینکه کار علمی انجام دهد و… . وقتی که مردم به چیزی نیاز دارند، ما باید بتوانیم برایشان فراهم کنیم و نباید اذیت شوند.
همچنین در حوزههایی که در برههای از زمان بین مردم دغدغه آن زیاد میشد. وقتی گزارشها به دست ایشان میرسید بلافاصله تماس میگرفت و پیگیری میکرد که این دغدغههایی که برای مردم ایجاد شده است باید برطرف شود.[۳]
پیگیری تا مراحل آخر
یکی از ویژگیهای بارز رئیسجمهور حل معیشت و مشکلات مردم بود. به همین خاطر علاوه بر امور کلی، ایشان در امور جزئی هم ورود پیدا میکرد. اصلا ملاحظه این را نمیکرد که ورود ایشان به مسائل جزئی ممکن است در شأن ایشان نباشد. بهطورمثال وقتی در زیر مجموعهشان راجع به حل مسئلهای کندی یا کمکاری میدید و حس میکرد مشکل حل نمیشود، ایشان شخصا برای حل آن جلسه میگذاشت.
بعد از اتمام ساعت کاری، ایشان هنوز سر کار بود؛ وقتی همه میرفتند. یا وقتی خسته از سفر برمیگشت باز هم برای پیگیری کارها به دفترشان میرفت.[۴]
مجاهد روز و شب
من فقط میخواهم از جناب حاجآقا رئیسی تشکر کنم. بیست سال بود که ما به دنبال احیای جزیره (آشوراده) بودیم. حاجآقا رئیسی هم حتما میداند؛ اما به عللی در روند انجام آن تأخیر میافتاد و یا چوب لای چرخ میافتاد و کار، انجام نمیشد.
در آن سفری که ما به اینجا آمدیم و خدمت حاجآقا رئیسی رسیدیم، خود ایشان ناراحت شد که چرا اینجا چنین امکاناتی اینطور رها شده است.
الحمدﷲ! من میخواهم فقط از جناب حاجآقا رئیسی تشکر کنم. واقعا میگویم.
اعتقادم این بود که اگر این جزیره احیاء شود، سکوی رشد توسعه این استان و رشد اقتصادی خواهد بود. انشــاءاﷲ امیدوارم همینطور که ما پیشبینی کردیم، این امر تحقق پیدا کند و اینجا باعث رشد و توسعه استان از جنبههای دیگر هم بشود.
خیلی ممنون و متشکرم. واقعا حاجآقا رئیسی را دعا کنید. همه دعا کنیم که انشاءاﷲ خداوند به ایشان توفیق بدهد. خلاصه اینکه ایشان شب و روز دارند کار میکند. وفقکم اﷲ، ایدکم اﷲ انشاءاﷲ و حفظکم اﷲ.[۵]
[۱] صفار هرندی؛عضو مجمع تشخیص نظام و وزیر ارشاد سابق/برنامه خادم الرضا (ع)
[۲] آقایچمرانعضوشورایشهر تهران/شبکه ٣/ برنامهشهیدخدمت.
[۳] سید محمد امین آقامیری/ رئیس مرکز ملی فضای مــجــازی/ شبکه خبر/ برنامه خــادم الرضا( رئیسجمهور شهید).
[۴] دکتر جمشیدی،معاونسیاسیریاستجمهوری.
[۵] آیتاﷲنورمفیدینمایندهولیفقیهدر استان گلستان.