اگر بخواهیم مرکز ثقل اندیشه رهبر انقلاب را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن یک کلمه، «توحید» است. توحید به عنوان مهمترین اصل و بُنمایه آنچه اسلام به بشر تقدیم کرده است، در اندیشه رهبر انقلاب جلوهگر است. اما در یک نگاه کلان میتوان گفت: آنچه توحید را معنا میبخشد و کامل میکند، اصل معاد و قیامت است:
اولا این را توجه داشته باشید که بعد از اصل توحید، از همه اصول اسلامی بالاتر، اصل قیامت است. اگر انسان به قیامت معتقد نباشد، ولو به خدا هم معتقد باشد… همه ارسال رسل و انزال کتب و آوردن احکام لغو خواهد بود. اصلا نبوت و برنامهدهی بر پایه وجود زندگی بعد از مرگ است… لذاست که میتوان دومین و مهمترین اصل بعد از توحید در مجموعه مکاتب انبیا اصل قیامت، یعنی اصل معاد و زندگی بعد از مرگ است.[۱]
لذاست که در اسلام ناب، آنچه دین اسلام را از ادیان و فرقههای دیگر متمایز میکند، جمع دنیا و آخرت است:
من نقل میکنم از آنهایی که نقل کردهاند ـ که رسولالله ـ فرموده است: «کانَ اخی مُوسی عَینُهُ الیُمنی عَمیاء و اخی عیسی عَینُهُ الیُسری عَمیاء وَ انَا ذُو العَینَینِ»؛ برادرم موسی چشم راستش کور بود و برادرم عیسی چشم چپش کور بود و من صاحب دو چشم هستم. آنهایی که میخواهند تأویل کنند، میگویند: چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است ـ یهود هم که میبینید دودستی چسبیدهاند و دارند میخورند دنیا را و باز هم بسشان نیست؛ آمریکا هم آنها دارند میخورند؛ ایران هم الآن آنها دارند؛ باز هم بسشان نیست؛ همهجا و همه را میخواهند ـ و در کتاب حضرت عیسی؟ع؟ توجه به معنویات و روحانیت بیشتراست.[۲]
اسلام دنیا و آخرت را مرتبط با هم میداند و این دو را با هم جمع میکند. در قبال دنیا بحث عبور را مطرح میکند؛ یعنی هم گوشهنشینی در دنیا را نفی میکند و هم غرق شدن در آن را. انسان باید به این وادی وارد شود و از تمام موانع عبور کند و و دیگران را نیز با خود همراه گرداند؛ چنانکه رهبر انقلاب تقوا را به معنای وارد شدن در منطقه گناه و عبور از آن میدانند، نه فرار و توقف:
بنابراین شما معنای تقوا را بدانید: پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت، در میدانها حرکت بکنید، اما مواظب باشید! از اصطکاکها، از غلط رفتن راهها، از واردکردن ضایعهها به خود یا دیگران و از تخطّی کردن از حدودی که برای انسان معین کرده که انسان را به گمراهی میبرد، چون جاده بسیار خطرناک و طولانی و ظلمانی است.[۳]
با این اوصاف، همت انسان در دنیا باید در جهت کسب آخرت باشد؛ یعنی دنیا و آخرت را باید متصل و مرتبط به هم بداند؛ وگرنه در آخرت نصیبی نخواهد داشت:
«مَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ نَزِدۡ لَهُۥ فِي حَرۡثِهِۦۖ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡيَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَا لَهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ»؛[۴] هرکس حاصل کشت آخرت را بخواهد، ما بر چیزی که کاشته، میافزاییم، و هر که تنها حاصل کشت دنیا را بخواهد، او را هم از آن نصیب میدهیم، ولی در آخرت، نصیبی نخواهد یافت.
پس نقطهای که اسلام را از ابتر بودن خارج میکند، معاد است؛ یعنی اگر انسانها به عالمی فراتر از دنیا معتقد شدند که در آنجا حاصل زندگیشان را برداشت میکنند، جور دیگر خواهند زیست و اگر دنیا را مزرعه آخرت ندانند و در همین جا خلاصه کنند، حاصلی جز گردنکشی و ستمگری ندارند؛ چون میخواهند در این دنیا نهایت آرزوهایشان را به دست بیاورند. لذاست که یقین به آخرت، رویکرد کل زندگی یک انسان را تغییر میدهد و بر تمام ابعاد زندگیاش تحت تأثیر میگذارد.
بنابر همین ارتباط وثیق دنیا و آخرت، در آیات و روایات، از بهشت و جهنم به عنوان جزای اعمال انسانها یاد شده است؛ یعنی کسانی که همتشان در دنیا در جهت حق بوده، پاداششان بهشت است، و کسانی که همّتشان به سمت باطل بوده، عاقبتی جز جهنم ندارند:
«تَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا كَسَبُواْ وَهُوَ وَاقِعُۢ بِهِمۡۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فِي رَوۡضَاتِ ٱلۡجَنَّاتِۖ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ»؛[۵]: (در آن روز) ظالمان را میبینی که از (کیفر) کردار خود سخت ترسان و هراسانند و البته به کیفر خواهند رسید، و آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، در باغهای بهشت منزل یافته و نزد خدای خود هرچه خواهند بر آنان مهیّاست. این همان فضل و رحمت بیمنتهای خداست.
اگر دقت کنیم، میبینیم که گناه کردن در این دنیا طعم شکست دارد؛ یعنی اگرچه در هنگامی که مشغول انجام گناه هستی، لذت میبری، ولی بلافاصله بعد از گناه، احساس شکست و ذلت رهایت نمییکند؛ برخلاف حرکت در جهت حق که در هنگام انجام دادنش، سختیهایی متحمل میشوی، ولی بعد از انجام آن، احساس پیروزی میکنی؛ لذا میبینیم که قیامت را «یوم الحسرة» نامیدهاند: «أَن تَقُولَ نَفۡسٞ يَٰحَسۡرَتَىٰ
عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ ٱللَّهِ»؛[۶] کسی میگوید: وای بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم!
یعنی همین احساس ذلت و حسرت که در دنیا به صورت خفیف، انسان گناهکار را دربرمیگیرد، در قیامت به شدیدترین حالت در انسان به وجود میآید. این همان ارتباط دنیا و آخرت است که در جاهایی از این دنیا خود را بروز میدهد.
آیه دیگری در قرآن به همین ارتباط دنیا و آخرت پرداخته و شهدا را با آنکه از این دنیا رخت بربسته اند، زنده معرفی میکند: «وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ»؛[۷] این آیه نیز به همان ارتباط حقیقی و متأثر از یکدیگر در دنیا و آخرت اشاره میفرماید؛ آنجا که جاندادگان در راه حق، انسانهای زنده و مؤثر معرفی شدهاند و این، نوعی اتصال دنیا و آخرت به یکدیگر است. این جملات رهبر انقلاب اسلامی؟حفظ؟ گویای همین اتصال است:
این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ»؛ صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ» که به پیغمبر میفرماید، یا «وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ»، همان صراط روی جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، بادقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط، آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند.[۸]
ازاینرو معاد و ارتباطش با دنیا، در مکتب اسلام ناب، جزء مسائل کلیدی و مهمترین اصول اسلام میباشد.
نام پژوهشگر: علی اصغر محمدی راد
[۱]. سید علی خامنهای، تفسیر سوره تغابن ص۹۳.
[۲]. ر.ک: امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد.
[۳]. بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17171
[۴]. سوره شوری، آیه۲۰.
[۵]. سوره شوری، آیه۲۲.
[۶]. سوره زمر، آیه۵۶.
[۷]. سوره آلعمران، آیه۱۶۹.
[۸]. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۲۳/۶/۱۳۸۳، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3248